روز گذشته خبر رسید که بهلول (راننده تاکسی شیطان صفتی که شیمای ۱۵ ساله را به خانه مجردی خود کشانده بود) به قتل این دختر جوان و دفن جسدش در حیاط خانه صاحبخانه اش اعتراف کرد. حالا ابعاد تازه ای از این ماجرا فاش شده و مشخص گردیده که پدر و مادر واقعی شیما اشخاص دیگری هستند.
پدر شیما در توضیحات خود در این باره گفته است که ما ۱۵ سال پیش شیما را که تنها ۳ ماه داشت از یکی از اقوام دور خود به فرزندخواندگی گرفتیم. آنها شیما را به صورت کاملا قانونی به ما واگذار کردند و ما از همان روز اول این قضیه را به پلیس گفتیم که شیما فرزند واقعی ما نیست.
او ادامه داد که بهلول یک جنایتکار است و باید قصاص شود و ما به هیچ وجه از مجازات او صرفنظر نمی کنیم.
شیما جگرگوشه ما بود و فرقی نمی کند که او فرزند واقعی ما باشد یا نه در هر صورت ما خواستار قصاص بهلول هستیم و او باید به سزای جنایت خود برسد. ما مدت هاست که ارتباطی با خانواده واقعی شیما نداریم اما مطمئنا مادر شیما هم اگر از حقیقت باخبر شود خواستار اجرای عدالت است.
شیما صباگردی مقدم دختری است که ۱۵ ماه پیش از خانه اش در تهران خارج شد و مدت ها از وی خبری نشد تا اینکه جسد او در حیاط خانه فردی به نام بهلول پیدا شد. بهلول به قتل شیما صباگردی مقدم اعتراف کرد. او را قاتل سریالی دختران فراری تهران لقب داده اند. بهلول ۱۵ آذر به پلیس گفت که این دختر نوجوان را پس از قتل در حیاط خانه اش دفن کرده بود.
عکسی که در بالا مشاهده می کنید، تصویر زمانی است که بهلول (قاتل شیما)، مشغول کندن محلی در حیاط خانه اش که جسد شیما صباگردی مقدم را پس از قتل در انجا دفن کرد و پس از ۱۵ ماه، به محل دفن جسد، اعتراف کرد.
شیما صباگردی مقدم، شانزده سال داشت و توسط یک مسافرکش ، دزدیده شده و به قتل رسید. بهلول که به قتل شیما صباگردی مقدم اعتراف کرده است، شصت سال سن دارد و قبلا مدعی شده بود که جسد شیما را در یکی از شهرهای غربی دفن کرده اما ادعایش نادرست بود.
اداره تشخیص هویت آگاهی تهران بزرگ اعلام کرد جسد بیرون کشیده شده از حیاط خانه بهلول، متعلق به شیما صباگردی مقدم است. رئیس پلیس آگاهی تهران گفته بود که بهلول، مدت ها دستگیر شده و در اختیار ماموران پلیس بود تا اینکه به محل قتل و دفن مقتول اعتراف کرد.
پس از خبر درگذشت دکتر شیوا فریدی، پزشک نخبه کامیارانی و رتبه ۳ کنکور سال ۸۹ علوم تجربی بر اثر کرونا در روز گذشته، خبر پیدا شدن جسد مرموز شیما صباگردی مقدم، ۲ خبر مهم حوزه حوادث مربوط به دختران ایران بود که در کانون توجه کاربران شبکه های اجتماعی ایران قرار گرفت.
بیست و ششم مرداد ماه سال نود و هشت، شما صبا گردی مقدم خام حرف های یک پسر بدلیجات فروش روبروی مدرسه شان می شود که او را به ترک خانه ترغیب می کند. پس از خام شدن، به پایانه بیهقی می رود و از طریق مغازه اسباب بازی فروشی با مادرش تماس می گیرد و مادرش به التماس خواهان برگشت او می شود.
خبرگزاری ایلنا، تصویر لحظه ورود شیما صباگردی مقدم، مقتول ۱۶ ساله تهرانی که توسط دوربین های مداربسته ضبط شده بود را منتشر کرد که در زیر مشاهده می کنید.
شیما می رود تا اینکه اسیر بهلول می شود. مردی که در بیهقی تهران، مواد مخدر توزیع می کرد و دختران جوان را اغفال می کرد. بهلول، مردی است که اوایل دهه نود شمسی از همسرش جدا شد و در خانه ای قدیمی در محله نظام آباد تهران مستاجر است. اشک های شیما در سال ۹۸ توسط دوربین های مدار بسته ضبط شده بود. معلوم بود که پیرمردی کنار او می نشیند و پس از ۴۰ دقیقه، شیما صباگردی مقدم را سوار بر پژو سفید رنگ خود می کند و از آنجا می روند.
بهلول ملقب به محمود در پوشش راننده آژانس اینترنتی، ماده مخدر شیشه میفروشد. بهلول در کنار فروش مواد، زنان و دختران جوان را طعمه نیت سیاه خود میکند.
بهلول گفته بود شب حادثه تصمیم گرفتم جسد شیما را به حیاط خانه زن صاحبخانه ببرم، چون میدانستم آخر هفتهها خانه نیست. زن صاحبخانه به من خیلی اعتماد داشت بهطوریکه کلید خانهاش را برای انجام کارهایش به من داده بود. به همین دلیل شبانه به آنجا رفتم. جسد را لای پتو پیچیده و در صندلی عقب ماشینم گذاشتم و به آنجا بردم.
پس از آن وارد خانه شدم و در قسمت حیاط زیر درخت انگور گودالی کندم و جسد شیما را دفن کردم و به خانه برگشتم. حیاط این خانه خیلی دنج است و درختان بلندی دارد و موقعیت آن طوری است که مستأجر طبقه بالا نمیتواند بهخوبی حیاط را ببیند. به همین دلیل با خیال راحت جسد را در آنجا دفن کردم و به خانهام برگشتم.
بعد از آن یکبار هم به بهانه چیدن انگور به قسمت حیاط رفتم تا ببینم اوضاع چطور است. میخواستم ببینم چیزی مشخص است یا نه. وقتی دیدم خطری تهدیدم نمیکند، برگشتم تا اینکه دستگیر شدم. اوایل از ترسم و برای اینکه روند تحقیقات طولانیتر شود به دروغبافی پرداختم اما دیگر نتوانستم سکوت کنم و بهخاطر عذاب وجدانی که داشتم، تصمیم گرفتم حقایق را بازگو کنم.
متن مصاحبه جدید با بهلول:
با شیما صباگردی مقدم چطور آشنا شدی؟
در ترمینال بیهقی با شیما آشنا شدم و وقتی با هم صحبت کردیم متوجه شدم او از خانه فرار کرده است و پیشنهاد دادم به خانه ام بیاید که پذیرفت.
چطور خیلی زود به تو اعتماد کرد؟
وقتی داخل ماشین نشست اجازه گرفت که سیگار بکشد که به او گفتم به جز سیگار خلاف دیگری هم میکنی که عنوان کرد که شیشه میکشم و با توجه به اینکه من هم اعتیاد به مواد مخدر شیشه داشتم به من اعتماد کرد و در مدت ۴۰ تا ۵۰ روزی که در خانه ام بود با هم شیشه میکشیدیم.
شنیده بودم شیما ۲ هفته در خانه ات بود؟
نه، شیما صباگردی مقدم نزدیک به ۵۰ روز در خانه من بود تا اینکه در یک صحنه دست به قتل زدم.
شیما صباگردی مقدم را زندانی کرده بودی؟
نه، صبحها که میخواستم از خانه خارج شوم شیما از من میخواست که در خانه را قفل کنم، من او را زندانی نکرده بودم.
چرا شیما را به قتل رساندی؟
بهلول قاتل شیما گفت: شیما علاوه بر شیشه و سیگار، قرص اعصاب هم میخورد. شب حادثه، قرصهای شیما تمام شده بود که از من خواست برایش قرص بخرم، ساعت ۱۱ شب بود هرجا رفتم قرص اعصابی که شیما میخواست را نداشت به همین خاطر به خانه بازگشتم، شیما در حال تماشای تلویزیون بود، عصبانی بود و سر اینکه نتوانسته بودم قرص هایش را بخرم شروع به فحاشی به من و خانواده ام کرد که در یک لحظه عصبانی شدم و شالی که دور گردنش بود را کشیدم و بعد از یک دقیقه متوجه شدم شیما فوت کرده است.
شال گردن دور گردن شیما چه میکرد؟
شیما در این مدت که در خانه ام بود همیشه شال و لباس داشت.
خانواده ات کجا هستند؟
چند سالی است که خانواده ام از من جدا شدند و به کشور ترکیه رفته اند، شیما در لحظه عصبانیتش به خانواده ام فحاشی میکرد که عصبانی شدم.
رابطه ات با شیما در چه حدی بود؟
من با شیما هیچ رابطهای نداشتم، از وقتی که همسرم از من جدا شد دیگر هیچ حسی به زنان ندارم.
جسد شیما را چه کردی؟
همان شب یک مانتو بزرگ تن شیما کردم و جسدش را داخل نایلون فرش لوله شده گذاشتم و بعد جسد بسته بندی شده را با یک ملحفه بسته بندی کردم و بعد از یک ساعت از قتل جسد را روی صندلی عقب خودرویم گذاشته و به سمت خانه صاحبخانه ام که در نزدیکی خانه ام بود رفتم و خودرو را یک کوچه بالاتر از محل دفن جسد پارک کردم و پیاده به خانه صاحبخانه ام رفتم و در باغچه حیاط خانه شروع به کندن کردم.
صاحبخانه ات نبود؟
نه، شناخت زیادی از زن صاحبخانه داشتم و میدانستم او آخر هفتهها به خانه خواهرزاده اش میرود و کسی در خانه نیست.
کلید خانه را از کجا تهیه کردی؟
در حیاط خانه زن صاحبخانه ام یک انباری کوچک بود که کلید خانه اش را به من داده بود که اگر وسیلهای دارم آنها را داخل انباری حیاط خانه اش ببرم.
چرا جسد شیما را آنجا دفن کردی؟
در حیاط خانه درخت زیادی بود که به خاطر شاخ و برگهایش از طبقه بالا هیچ دیدی به پایین نبود به همین خاطر شروع به کندن باغچه کردم و مطمئن بودم کسی مرا نمیبیند و هیچ کسی فکر نمیکرد جسد را در حیاط زن صاحبخانه دفن کنم. بعد از کندن زمین از خانه خارج شدم و خودرو را به کوچه آوردم و جسد را به داخل حیاط برده و در باغچه خاک کردم.
چرا همان روز اول بازداشت شدن به محل دفن جسد اعتراف نکردی؟
ناپدری شیما صباگردی مقدم در روزهایی که آزاد بودم مرا اذیت میکرد و بارها مرا تهدید کرده بود و حتی شیشه خودرویم را شکست به همین خاطر از او کینه به دل گرفتم و خواستم او را اذیت کنم و اگر او از روز اول با من برخورد خوبی داشت اعتراف میکردم، اما تصمیم گرفتم دیرتر اعلام کنم تا بیشتر او را اذیت کنم.
مانتو زنانه در خانه ات را از کجا آوردی؟
من یکی از دوستانم لباس زنانه دست دوم میآورد و من آنها را میفروختم به همین خاطر لباس زنانه و کفشهای دخترانه در خانه ام بود.
در این مدت عذاب وجدان نداشتی؟
روزهای اول عذاب وجدان داشتم، اما با گذشت زمان ماجرا را به فراموشی سپردم.
بنا بر این گزارش، بهلول قاتل شیما برای تحقیقات بیشتر و احتمال اینکه او جنایتهای دیگر را انجام داده باشد در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
- حتما بخوانید: همه چیز درباره قتل شیما صباگردی مقدم در تهران
چرا کشته؟ خب بگین تجاوز کرده .
یه جوی تو این مملکت هستش کلا این چیزا رو سانسور میکنه. مثل شوروی که میگفتن اصلا قاتل سریالی نداریم.
این خبر کلا چرت و مزخرف است کلا ۳۶۰ درجه فرق داره با واقعیت اولا پیری حروم زاده تا الان چند دختر تجاوز کرده و شاید کشته و اینکه این باید اعدام بشه بی چاره پدر شیما مگه برات چی کم گذاشته بود دختر که از خونه فرار کردی والا من پدر واقعی اینقدر بهم محبت نکرده هر روز هم فشمون میده
یعنی باید درب آگاهی تهران با این بازپرساش را گل گرفت که توسط این چنایتکار چند ماه سر کار رفتن