یک مورخ برجسته ی روس به دلیل قتل و تکه تکه کردن شاگرد خود که معشوقه ی او نیز بود به ۱۲ سال و شش ماه حبس محکوم شده است.
پروفسور اولگ سوکولوف ۶۴ ساله پس از شلیک به آناستازیا یشچنکوی ۲۴ ساله او را سر برید و تکه های بدنش را در رودخانه مویکا سن پترزبورگ ریخت.
سر جدا شده ی آناستازیا را درون یک کیسه ی پلاستیکی فروشگاه ایکیا در آپارتمان مجلل سوکولوف پیدا کردند و تن و پاهایش را از رودخانه بیرون کشیده شد.
این استاد برجسته که سابقه ی تدریس در دانشگاه سوربن را دارد و نشان افتخار فرانسه را دریافت کرده، حالا قرار است به تبعید فرستاده شود.
سوکولوف استاد دانشگاه دولتی سن پترزبورگ و معشوقه اش یشچنکو، که دانشجوی دوره ی دکترا بود، در یک پروژه ی مرمت و بازسازی مربوط به دوران پادشاهی ناپلئون شرکت داشتند.
به گفته ی قاضی دادگاه، سوکولوف ابتدا به یشچنکو شلیک کرده بود، سپس سعی کرده بود او را خفه کند اما یشچنکو هنوز علائم حیاتی داشت به همین دلیل سوکولوف دوباره به او شلیک کرد.
سوکولوف با ۴ گلوله به معشوقه ی خود شلیک کرده بود که یکی از آن ها به چشم راست یشچنکو اصابت کرده بود. اسلحه ی سوکولوف متعلق به قرن نوزدهم و نیروهای سواره نظام بود.
استاد روس پس از کشتن یشچنکو و پیش از آنکه جسدش را قصابی کند، یک مهمانی با حضور دوستانش در آپارتمان خود برگزار کرده بود.
جسد یشچنکو در آن زمان زیر تخت سوکولوف پنهان شده بود.
سوکولوف بعداً در حمام آپارتمان مجللش سر و دست و پای جسد را جدا کرده بود.
او از یک اره و یک چاقو برای تکه تکه کردن جسد در حمام خانه ی خود استفاده کرده بود. به گفته ی قاضی دادگاه، سوکولوف از سلامت روان برخوردار است و ابتدا درباره ی قتل دروغ گفته بود.
سوکولوف را زمانی دستگیر کردند که در میان آب های یخ زده ی رودخانه مویکا تلاش داشت دستان معشوق خود را که از کتف بریده شده بودند و در کوله پشتی او قرار داشتند، دور اندازد.
سوکولوف گفته در روز حادثه از یک سو خسته بود و از سویی دیگر به یشچنکو مشکوک شده بود که به او خیانت می کند، به همین دلیل وقتی یشچنکو به او گفت که قصد دارد به جشن تولد دوستش برود خشمگین شده بود.
یشچنکو به سوکولوف گفته بود باید به آزادی او احترام بگذارد اما به گفته ی قاضی دادگاه این زوج که ۴۰ سال میان آن ها اختلاف سنی وجود داشت، به شدت به یکدیگر حسادت می کردند.
این اتفاق زمینه ساز مشاجره ای شد که به مرگ یشچنکو انجامید. او در این مشاجره با فریاد گفته بود: «ازت متنفرم. برو گمشو. بذار برم.»
سوکولوف مدعی شده یشچنکو به فرزندان او از روابط عاشقانه ی قبلی اش توهین کرده و به او حمله برده بود، اما قاضی دادگاه با رد این موضوع بیان کرد سوکولوف وقتی به او شلیک کرد که یشچنکو او را تهدید کرد.
سوکولوف پیشتر در دادگاه ندامت و پشیمانی عمیق خود را ابراز کرده بود.
او گفته بود: «نه تنها معتقدم که باید مجازات شوم بلکه می خواهم مجازات شوم تا کفاره ی جنایتی که مرتکب شدم را بدهم.»
او گفت آناستازیا عشق زندگی او بوده و اینکه اگر مادرش در دادگاه حاضر بود در برابر او زانو می زد و اجازه می داد به او شلیک کند.
سوکولوف بعد از کشتن آناستازیا یک تشک ایکیای جدید خریده بود تا لکه های خونی که روی تشک قبلی بود را پنهان کند.
این استاد روس با دست کم دو دانشجوی دیگر خود رابطه داشت که در شهادت خود از کنترل گر بودن سوکولوف و پرخاشگری زیاد او صحبت کرده بودند.
بدون نظر