معرفی و نقد فیلم Every Breath You Take ؛ بازی های قوی در یک تریلر روانشناسانه

معرفی و نقد فیلم Every Breath You Take ؛ بازی های قوی در یک تریلر روانشناسانه

ساختن یک تریلر هیجان انگیز و پرتنش یکی از سخت ترین کارهاست و فیلم Every Breath You Take شاهدی بر دشوار بودن جلب توجه مخاطب و همزمان نمایش تنش و پیچ و تاب های داستانی متعدد است. بازیگران فیلم بخش زیادی از بار این زحمت را به دوش می کشند. درام احساسی فیلم ابزاری است در درون یک داستان شلوغ که عموماً به دنبال رازآلودتر کردن روایت فیلم است اما در نهایت این راز به سادگی افشا می شود. سه سال بعد از مرگ پسرشان، فیلیپ (کیسی افلک) که یک روان درمانگر در حال تحقیق بر روی درمان بیماران خود است و گریس (میشل موناگان) که یک دلال معاملات ملکی است، هر یک به شیوه خود با این مسئله کنار می آیند.

فیلم Every Breath You Take شاهدی بر دشوار بودن جلب توجه مخاطب و همزمان نمایش تنش و پیچ و تاب های داستانی متعدد است.

فیلیپ تمام وقت خود را صرف کارش می کند و از خانواده اش به کلی فاصله می گیرد و گریس هم تلاش می کند تا سرحد ممکن شرایط طبیعی و توازن زندگی اش را حفظ کند. بعد از مرگ یکی از بیماران فیلیپ به نام دافنه که ظاهراً خودکشی به نظر می رسد، زندگی این خانواده بار دیگر دچار بحران می شود. وقتی برادر دافنه، جیمز فلگ، هک یک نویسنده است وارد خانه و خانواده فیلیپ می شود، شرایط زندگی این خانواده تغییری خطرناک و عجیب و غریب می کند. در حالی که فیلم Every Breath You Take در ابتدا انتظارات مخاطب را دور می زند و بعد از سکانس تراژیک تصادف در ابتدای فیلم، مسیری متفاوت را در پیش می گیرد، در ادامه موفق نمی شود غم و اندوه و ترومای از دست دادن فرزند را به نمایش بگذارد.

فیلم Every Breath You Take شاهدی بر دشوار بودن جلب توجه مخاطب و همزمان نمایش تنش و پیچ و تاب های داستانی متعدد است.

شاید وان استین به عنوان کارگردان و دیدیو کی ماری به عنوان نویسنده فیلم عمداً سعی داشته اند از این مسیر دوری کنند اما بار سنگین این عدم پرداخت به غم و اندوه مرگ فرزند است که روی دوش فیلم احساس شده و بیش از هر چیز در کاهش غنا و جذابیت فیلم موثر بوده است زیرا به وضوح دیده می شود از پرداختن عمیق تر به این ماجرا شانه خالی می شود. مطالعات و تحقیقات فیلیپ که با روایت داستان زندگی خود برای دافنه برای احساس آرامش بخشیدن به وی و ایجاد احساس تنها نبودن صورت می گیرد، به نوبه خود یکی از جذابیت های فیلم است. با این وجود، از این ماجرا به عنوان ابزاری برای تحریک اعمال جیم استفاده می شود که فیلم را به یک تریلر پرتنش و خطرناک تبدیل می کند تا به حدی که گاهی اوقات خسته کننده می شود.

فیلم Every Breath You Take شاهدی بر دشوار بودن جلب توجه مخاطب و همزمان نمایش تنش و پیچ و تاب های داستانی متعدد است.

حتی در پرتنش ترین لحظات نیز، فیلم Every Breath You Take به مقدار بسیاری زیادی به کلیشه های قابل پیش بینی تکیه دارد، با داستانی که هرگز از پارامترهای واضح شکل گرفته فراتر نمی رود. همچنین در مورد بخش های از داستان فیلم نیز تا حدودی منطق کنار گذاشته می شود، بخش هایی که مربوط به شخصیت رازآلود جیم و تلاش او برای نزدیک شدن به خانواده فیلیپ است. زمانی که آخرین پیچش داستانی فیلم رخ می دهد، Every Breath You Take باعث می شود مخاطب از خود بپرسد که چرا فیلیپ یک جستجوی عمیق تر در گوگل انجام نداد و این منطق داستان را به چالش می کشد. فیلم چنان بر افشای زندگی خانوادگی، شغلی و حس امنیت آن ها تمرکز دارد که بخش زیادی از سختی ها و دشواری های عاطفی این خانواده را که می توانست برخی از سکانس ها و لحظات کلیدی فیلم را تقویت کند، نادیده می گیرد.

فیلم Every Breath You Take شاهدی بر دشوار بودن جلب توجه مخاطب و همزمان نمایش تنش و پیچ و تاب های داستانی متعدد است.

از همه ناامید کننده تر تصویر ارائه شده از شخصیت لوسی با بازی ایندیا ایزلی است که نقش یک نوجوان دمدمی مزاج و با تفکری دور از خانواده را ایفا می کند اما بیش از هر شخصیت دیگری در فیلم به آن پرداخته شده است. سم کلفلین در نقش جیم اما بیشترین بار در شخصیت سازی فیلم را بر عهده دارد و توانسته به خوبی توازن بین کاریزما، جذابیت مرموز و خطر حساب شده در قالب شخصیت جیم را برقرار نماید. این بازیگر در درام ها، فانتزی ها و فیلم های عاشقانه متعددی بازی کرده اما تاکنون هیچ شخصیت منفی و بیماری مانند جیم را بازی نکرده اما تماشای بازی او در نقش این شخصیت بسیار لذت بخش و جذاب است. ظاهر جیم از همان اولین سکانس مشکوک و مرموز به نظر می رسد اما میزان غیرقابل اطمینان بودن او در انتها حتی مخاطب را نیز به شدت غافلگیر می کند.

فیلم Every Breath You Take شاهدی بر دشوار بودن جلب توجه مخاطب و همزمان نمایش تنش و پیچ و تاب های داستانی متعدد است.

در مقایسه با کلفلین، بازی افلک نیز قابل توجه است. او شخصیتی اندیشناک دارد و نمی تواند احساساتش را به خوبی بیان کند. فیلیپ مردی است که احساساتش را نگه می دارد و اگر به اندازه کافی تحت فشار قرار گیرد احساساتش را به بدترین شکل ممکن در درون سرکوب می کند. در حالی که بخش زیادی از داستان بر شخصیت افلک تمرکز دارد، این موناگان است که در نقشی کوتاه تر، از او جذاب تر ظاهر می شود و درخشش بیشتری دارد. او در بروز حس اندوه، وحشت و درماندگی استادانه عمل می کند و این احساسات را می توان در تمامی حرکات او دید. گریس زنی است که تنها می خواهد به زندگی ادامه دهد و در بحرانی ترین شرایط نیز تلاش دارد احساساتش که در حال انفجار هستند را کنترل نماید. Every Breath You Take ایده های زیادی دارد که به تنهایی می توانستند بسیار موثر و جذاب باشند.

فیلم Every Breath You Take شاهدی بر دشوار بودن جلب توجه مخاطب و همزمان نمایش تنش و پیچ و تاب های داستانی متعدد است.

شوربختانه، این فیلم اگر چه پیوستگی و ارتباط خوبی بین بخش های داستان ایجاد می کند اما هرگز نمی تواند به پتانسیل داستانی که در ابتدا ساخته و پرداخته می شود، دست یابد. تریلرهای روانشناسانه وقتی جذابیت واقعی خود را می یابند که درون شخصیت ها را کندوکاو نمایند اما Every Breath You Take  به ندرت از ظاهر تم ها یا داستان های گذشته ارائه شده در خود فراتر می رود. تمرکز اصلی فیلم روی ایجاد تنش است اما نتیجه بسیار رضایت بخش تر می بود اگر استین و ماری تمرکز و تفکر بیشتری روی شخصیت های داستان خود می داشتند.

بیشتر بخوانید: ۱۵ تریلر روانشناسانه دیوانه کننده یک دهه اخیر سینما؛ از Enemy تا The Guilty

منبع: screenrant
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
بدون نظر

ورود