دنیای موسوم به Monsterverse اولین بار با فیلم Godzilla در سال ۲۰۱۴ معرفی شد و از آن زمان به بعد چهار فیلم دیگر از این دنیای سینمایی جدید منتشر شده که Godzilla vs. Kong نیز یکی از آن هاست. این فیلم ماجرای درگیری حماسی گودزیلا و کونگ است و در این میان شخصیت ها و داستان های فرعی مختلفی نیز معرفی می شود. فیلم Godzilla vs. Kong که توسط آدام وینگارد و بر اساس سناریویی از اریک پیرسون و مکس بورنشتین ساخته شده، وقتی پای سکانس های نبرد به میان می آید بسیار جاه طلبانه است و در این زمینه چیزهای زیادی برای دوست داشتن در فیلم وجود دارد.
فیلم به بررسی جزییات بیشتری از افسانه تایتان ها پرداخته و بنیان نبردهای بزرگی که در دنیا و طبیعت تایتان ها وجود دارد را فراهم می سازد. در حالی که شخصیت های انسانی فیلم برای تفسیر و بیان ماجرا حضور دارند و می شد آن ها را کمی بیشتر توسعه داد، Godzilla vs. Kong سرگرم کننده و از لحاظ بصری جذاب است. چند سال بعد از این که گودزیلا بشریت را نجات می دهد، این موجود بازگشته و بدون اینکه مزاحمتی برایش ایجاد شود به شهرها حمله می کند. او حضور کینگ کونگ را حس می کند، موجودی که در جزیره جمجمه از زندگی اش لذت می برده است. این شرایط تا زمانی است که کونگ در می یابد در اسارت و در دنیایی شبیه دنیای Hunger Games نگهداری می شود که شرایط اکوسیستم زادگاهش را تقلید می نماید.
آیلین اندروز (ربکا هال) و جیا (کایلی هاتل) تمام تلاش خود را برای محافظت از کونگ در برابر گودزیلا انجام می دهند. با این وجود، همه چیز تغییر می کند وقتی ناتان لیند (الکساندر اسکارشگارد) با ماموریتی از جانب والتر سیمونز (دیمین بیشیر) مدیر عامل کمپانی Apex Cybernetics به سراغ آن ها می آید تا کونگ را از جزیره جمجمه به زمین توخالی ببرد تا منبع قدرت آن را بدست آورده و گودزیلا را شکست دهد. البته مانند همیشه یک هدف شوم نیز وجود دارد، موضوعی که توسط برنی هیس (برایان تایلر هنری) از کارمندان سابق کمپانی Apex و مدیسون راسل (مایلی بابی براون) دختر یک محقق شناخته شده به نام اما راسل به عنوان یک تئوری توطئه مورد بررسی قرار گرفته است. وقتی پای جذابیت هیولاها و سکانس های مبارزه به میان می آید، Godzilla vs. Kong خیلی خوب عمل می کند.
ظاهر گودزیلا بسیار ترسناک بوده و به خوبی تنش تاریخی بین این دو به نمایش در می آید. سکانس های نبرد بسیار خارق العاده هستند در حالی که گودزیلا و کینگ کونگ هنگامی که پای دفاع از خودشان در میان باشد از جانشان مایه می گذارند. البته با توجه به اینکه در طول نبردها بین گودزیلا و کونگ تمرکز اصلی بر روی این دو هیولاست، ویرانی های بسیاری رخ می دهد. آن ها بدن یکدیگر را چنگ می زنند، به صورت یکدیگر مشت می کوبند و از جثه بزرگ خود برای بردن نبرد استفاده می کنند. هنگامی که این دو در اوج دوئل ترسناک خود قرار دارند، مخاطب شاهد سکانس های ترسناکی است. هر لحظه امکان دارد که یکی از آن ها دیگر را از بین ببرد و خیلی ساده می توان برای هر کدام از آن ها دل سوزاند زیرا نبردشان بسیار ترسناک است.
مخاطب با نفس در سینه حبس شده نظاره گر این مبارزات است در حالی که دو تایتان شانه به شانه هم پیش می روند. نبردهای این دو طوری ساخته شده که بیشتر شبیه یک مسابقه کشتی است، و تنها لوکیشن مبارزه این دو محدودیتی ندارد که ویرانی بسیار را در پی دارد. فیلم Godzilla vs. Kong زمان بسیاری بیشتری اما در اختیار کونگ قرار می دهد و به همین دلیل بیش از گودزیلا ترحم و احساس مخاطب را به خود جلب می کند. در مقایسه، گودزیلا زمان بسیار کمتری در برابر چشم مخاطب ظاهر می شود و حضور او به تنها چند نمایش انگشت شمار محدود می شود که اکثراً نیز نقش مهاجم را دارد. هنگام ظاهر شدن، گودزیلا شکوه ترسناکی دارد اما اوج شخصیت ها از آنِ کونگ است.
این تفاوت قابل درک است زیرا گودزیلا از قبل دو فیلم کامل را به خود اختصاص داده است، هر چند این موضوع می تواند طرفداران گودزیلا را ناامید کرده باشد. علاوه بر این، Godzilla vs. Kong نقبی عمیق تر به دنیای زمین توخالی می زند که هیجان انگیز و گیج کننده و همزمان از لحاظ بصری بسیار دیدنی است. دلیل درگیری کونگ و گودزیلا به محل زندگی شان باز می گردد، اگر چه فیلم جز مبنایی برای منطقی جلوه دادن دلیل نبرد این دو، به صورت عمقی به منشأ ماجرا نمی پردازد. به همین دلیل مخاطبانی که دنبال اطلاعات بیشتری در مورد رقابت باستانی این دو شخصیت هستند به خواسته خود دست نمی یابند. در حالی که دادن زمان نمایش بیشتر به دو تایتان و سکانس های نبرد می توانست بیش از پیش بودجه بخش جلوه های ویژه فیلم را ببلعد، بخش زیادی از زمینه سازی برای نبردهای این دو از دیالوگ های فراوان و تفسیرهای شخصیت های انسانی نشأت می گیرد.
جذاب ترین جنبه این بخش از فیلم اما مربوط به شخصیت جیا و رابطه دوستانه او با کینگ کونگ است که بیش از هر شخص دیگری به این دخترک اعتماد دارد. رابطه این دو دوست داشتنی و جذاب بوده و بدین ترتیب مخاطب شاهد یک ارتباط عمیق و تفکربرانگیز بین جیا و یکی از شخصیت های هیولایی اصلی فیلم است. داستان های شخصیت های انسانی مربوط به ماجرای اصلی همگی به هم ارتباط دارند، البته به طور کلی تحلیل و تصویرسازی عمیقی از دردها و احساسات آن ها صورت نمی گیرد. بازیگران فیلم نیز نهایت تلاش خود را دارند اما واکنش های عاطفی آن ها به اتفاقاتی که رخ می دهد چندان جذاب و واقعی جلوه نمی کند. همچنین Godzilla vs. Kong فرصت زیادی به شخصیت های انسانی خود برای روایت داستان شخصی شان نمی دهد.
در واقع این شخصیت ها تنها ابزارهایی برای پیشبرد داستان هستند و غیر از برخی از آن ها مانند شخصیت جیا، به سختی می توان در داستان های انفرادی و شخصیت های هر یک از آن ها سرمایه گذاری کرد. فیلم Godzilla vs. Kong نگاهی انتقاد آمیز به کنترلگری کمپانی های بزرگ و طمع آن ها داشته و از این گزاره نهایت استفاده را می برد. فیلم این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که هیولای واقعی کیست و در این زمینه می توان گفت Godzilla vs. Kong موفق عمل کرده است. روایت فیلم چندان کامل نیست، داستانی بسیار سطحی دارد و می توانست در این زمینه بسیار بهتر عمل کند.
با این وجود، Godzilla vs. Kong همچنان توانسته در برخی سطوح سرگرم کننده و جذاب باشد، به ویژه وقتی پای نبردهای بزرگ بین دو هیولا به میان می آید. به طور کلی می توان گفت که Godzilla vs. Kong فیلمی سرگرم کننده است اما نظر شخصی نویسنده این است که به هیچ عنوان انتظاراتی که از آن می رفت را برآورده نکرده و غیر از بخش جلوه های ویژه، یک فیلم سطحی و نهایتاً متوسط به شمار می آید.
بدون نظر