اگر کسی به شما بگوید آدم خودخواهی هستید شاید تعریف و تمجید به نظر نرسد. اما روانشناسان می گویند این ویژگی شخصیتی می تواند شما را واقعاً به آدم بهتری بدل کند. روانشناسان ادعا می کنند این در ذات ما است که اول به نیازهای خودمان فکر کنیم و اهمیت دهیم. با این حال، این غریزه اسمش بد در رفته و به منبع احساسات منفی ای همچون حس ترس و تقصیر بدل گشته است.
در ادامه درباره ی کارهایی خواهیم صحبت کرد که مصداق خودخواهی سالم هستند، امری که می تواند باعث رشد و شکوفایی شخصیت شما شود.
۱- لذت بردن از تنهایی خود
وقت گذاشتن برای خود و توجه به نیازهایتان نقش بسیار مهمی در برخورداری از احساس شادی دارد. کسانی که مزاحم اوقات تنهایی تان می شوند احتمالاً تنها بودن برای خودشان کار سختی است – آن ها در تنهایی حوصله شان سر می رود یا خوشحال نیستند. اما این تقصیر شما نیست و این حق مسلّم شما است که اگر از شریک شدن تنهایی خود با کس دیگری خوش تان نمی آید، به تنهایی از آن لذت ببرید.
۲- راه متفاوتی را در پیش گرفتن
ایرادی ندارد اگر دلتان می خواهد راه خودتان را بروید که با عقاید دیگران متفاوت است. اگر دلتان نمی خواهد ازدواج کنید، بچه دار شوید یا حتی شغلی داشته باشید که بیشتر مردم آن را عادی و طبیعی می دانند، انتخاب با خودتان است. البته اگر این انتخاب را برای کس دیگری کنید، شاید خودخواهانه باشد، اما وقتی چیزی را برای خودتان انتخاب می کنید معنایش فقط این است که شما می دانید از زندگی تان چه می خواهید.
۳- بلافاصله جواب ندادن به پیام ها و تماس های دیگران
کوتاهی در برابر کسانی که روی شما حساب باز کرده اند می تواند خودخواهانه باشد، اما تعیین اولویت های زندگی خود کار خودپسندانه ای نیست. اگر در حین آشپزی تماسی با شما شد یا پیامی دریافت کنید، هیچ ایرادی ندارد که قبل از جواب دادن به تلفن تان به کارهایتان سر و سامان دهید. شما می توانید بعداً تماس بگیرید و مجبور نیستید همه ی کارهایتان را برای جواب دادن به تلفن کنار بگذارید.
۴- خرج کردن برای خود
شما علاوه بر مراقبت از نزدیکان تان باید برای خودتان هم خرج کنید. چون شما خودتان را هم باید به همان اندازه ی آدم های مهم زندگی تان دوست داشته باشید. اینکه جز خودتان به کس دیگری توجه نکنید خودخواهانه است اما باید این را درک کنید که شادی خودتان بالاترین اولویت را دارد. بنابراین اگر داشتن یک جفت کفش بیشتر خوشحال تان می کند، در خریدش تردید نکنید.
۵- زندگی نکردن با یک همسر نامناسب صرفاً به خاطر بچه ها
کسانی که ازدواج ناموفقی دارند ادعا می کنند به خاطر فرزندان شان به زندگی مشترک خود ادامه می دهند. آن ها مطمئن هستند که بچه ها در یک خانواده ی آشوب زده بهتر پرورش پیدا می کنند و از آثار منفی طلاق حفظ می شوند. اما روانشناسان می گویند بچه ها معمولاً شکل رابطه ی پدر و مادرشان را در بزرگسالی تقلید می کنند و گرچه جدایی از یک همسر نامناسب واقعاً ما را خوشحال تر نمی کند اما مانع از آن می شود که فرزندان مان در روابط عاطفی خود رنج بکشند و به مشکل برخورند.
۶- همیشه پیرو قانون «احترام به بزرگترها» نبودن
بشر از ابتدای تاریخ برای کسب دانش و تجربه به سراغ مسن ترها رفته. حالا اما با توجه به پیشرفت سریع فناوری، نسل جوان آگاه تر از مسن ترها است. البته این بدان معنی نیست که وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شویم دیگر همه چیز را می دانیم، اما شاید لازم نباشد برای یاد گرفتن درباره ی چیزهایی که در زندگی نیاز داریم خیلی به بزرگ ترها متکی باشیم و نباید از این بابت هم ملامت شویم.
۷- پدر و مادر ایده آلی نبودن
روانشناسان سرتاسر دنیا همگی بر این باورند که مراقبت از خود نه چیزی اضافه و تجملی بلکه امری ضروری برای یک پدر یا مادر خوب بودن است. اگر یک روز عادی یک پدر یا مادر مملوء از کارهای مربوط به بچه ها است و در عین حال، هیچ فرصتی برای خودشان وجود ندارد، این شرایط دیر یا زود ممکن است منجر به فرسودگی عاطفی و حتی افسردگی شود. بنابراین، اختصاص دادن زمان بیشتری به نیازهایتان خودخواهانه نیست و معنایش آن نیست که فرزندتان را از محبت پدری/ مادری محروم می کنید. فقط به این معنی است که دارید روی خودتان کار می کنید تا بتوانید فرزند شادی پرورش دهید.
۸- بچه نداشتن
به بسیاری از ما از کودکی یاد داده اند که حتماً باید بچه دار شد و زندگی ما بدون بچه کامل نیست. بچه داشتن لذت بسیار بزرگی است اما بهتر است خودخواسته و بدون هیچ فشار یا اجباری صورت گیرد. به همین خاطر کسی که دوست ندارد بچه دار شود خودخواه یا خودپسند نیست.
در حقیقت، برعکس است: کسانی که از خودآگاهی زیادی برخوردارند می توانند همه ی فشارهای خارجی از سوی دیگران را نادیده بگیرند. آن ها می دانند که از زندگی چه می خواهند و برای رسیدن به اهداف اصلی شان تلاش می کنند. شما نباید به خاطر اینکه علاقه ای به بچه دار شدن ندارید احساس گناه کنید.
۹- اهمیت دادن به استراحت خود
وقتی احساس خستگی می کنید – چه به لحاظ عاطفی، چه به لحاظ روانی و چه به لحاظ فیزیکی – یعنی وقتش رسیده که استراحت کنید. گاهی همه چیز با یک خواب خوب حل می شود. محروم کردن خود از خواب پیامدهای زیادی دارد، از جمله سخت شدن تمرکز کردن، تضعیف سیستم ایمنی بدن، و ضعیف شدن حافظه. اما اغلب به خاطر آنکه نمی خواهیم کسی را دلخور کنیم با وجود خستگی از استراحت خود می گذریم.
اگر تا دیر وقت کار می کنید و خیلی کم می خوابید، وقتش رسیده که تعادل درستی بین کار و زندگی شخصی تان برقرار کنید. و هیچ اشکالی ندارد اگر تصمیم بگیرید به جای وقت گذراندن با دوستان یا خانواده، به خانه بروید و بخوابید. این اصلاً خودخواهی بدی نیست.
۱۰- پایان دادن به یک رابطه، شغل یا وضعیتی به خصوص
پایان دادن به رابطه با شریک عاطفی خود، مهاجرت به کشور یا شهری دیگر، یا رها کردن شغلی که دیگر خوشحال تان نمی کند، هرگز کار راحتی نیست. اگر صحبت با کسی حس بدی به شما می دهد یا از وقت گذراندن با او خوش تان نمی آید، وقتش رسیده که رابطه ی خود را سبک سنگین کنید.
ما بیشتر اوقات از ترس رنجاندن دیگران به یک دوستی یا رابطه عاطفی ناسالم ادامه می دهیم. اما وقتی پای یک رابطه ی آسیب زا در میان است، گاهی باید خودتان را در اولویت قرار دهید. اگر چیزی بر سلامت جسم و روان شما اثر می گذارد، شاید دیگر وقت خداحافظی با آن رسیده باشد.
بدون نظر