ویل اسمیت فاش کرده زمانی به کشتن پدرش فکر می کرد و با این کار می خواست انتقام بدرفتاری های او با مادرش در دوران کودکی اسمیت را بگیرد.
در گزیده ای از کتاب خاطرات ویل اسمیت که به زودی منتشر خواهد شد و به دست نشریه ی People رسیده، اسمیت از رابطه ی بغرنج خود با پدرش، ویلیام کارول اسمیت سینیور گفته است.
اسمیت در کتاب خاطرات خود نوشته: «پدرم مرد خشنی بود اما در عین حال در هر مسابقه، نمایش و کنسرتی حاضر بود. الکلی بود اما در نمایش افتتاحیه ی همه ی فیلم هایم هوشیار بود.»
او سپس به شرح اتفاقی خشونت بار میان پدر و مادرش می پردازد که شاهد آن بود و فکرش تا سال ها او را رها نکرد.
اسمیت نوشته: «نُه سالم که بود دیدم پدرم آنچنان محکم به یک طرف سر مادرم کوبید که از حال رفت. دیدم که از دهانش خون بیرون ریخت. این لحظه در آن اتاق خواب، احتمالاً بیش از هر لحظه ی دیگری در زندگی ام در کسی که شدم تعیین کننده بوده.»
او در ادامه می گوید: «در همه ی کارهایی که از آن زمان کرده ام – جایزه ها و تشویق ها، توجه ها، نقش ها و خنده ها – همیشه یک حس عذرخواهی نسبت به مادرم به خاطر انفعال آن روزم وجود داشته. به خاطر اینکه در آن لحظه به او کمک نکردم. به خاطر اینکه جلوی پدرم نایستادم. به خاطر اینکه بزدل بودم.»
اسمیت می گوید با فکر آن لحظه با خودش عهد کرد یک روز انتقام مادرش را بگیرد. آن روز تقریباً رسید، وقتی که دهه ها بعد اسمیت از پدرش که به سرطان مبتلا شده بود، مراقبت می کرد.
او نوشته: «یک شب به آرامی با ویلچر از اتاق خواب بردمش به سمت دستشویی. یک نیروی پلید درونم برخاسته بود… بالای پله ها ایستادم. می توانستم بندازمش پایین و راحت هم فرار کنم. وقتی دهه ها رنج، خشم و دلخوری طغیان و بعدش فروکش کرد، سرم را تکان دادم و پدرم را به سمت دستشویی بردم.»
اسمیت در عوض اما از این خشم به یک بینش درونی رسید: «در دنیای مادی هیچ چیزی پیدا نمی کنید که شما را به آرامش یا رضایت درونی برساند. در نهایت ذره ای هم مهم نخواهد بود که آدم ها چقدر دوست تان داشتند – رسیدن به آن “لبخند” فقط به این بستگی دارد که خودتان چقدر آن ها را دوست داشتید.»
والدین اسمیت در سال ۲۰۰۰ از یکدیگر جدا شدند و پدر او در سال ۲۰۱۶ از دنیا رفت.
اسمیت امسال با مجموعه ی مستند خود به نام «ویل اسمیت: بهترین شکل زندگی ام» (Will Smith: The Best Shape of My Life) برای صحبت درباره ی سلامت روانی خود پیش قدم شده است. او یک بار گفته بود به خودکشی فکر کرده بود.
بدون نظر