بنابر اعلام دادسرای امور جنایی تهران، صبح امروز یکشنبه ۳۰ آبان اکبر خرمدین در زندان رجایی شهر کرج جان باخت.
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، ضمن اعلام این خبر، علت مرگ اکبر خرمدین را ایست قلبی عنوان کرده است.
اکبر خرمدین به اتهام قتل پسر، دختر و داماد خود در زندان به سر می برد. پیشتر اعلام شده بود وی از سال‌ها پیش مبتلا به سرطان بوده است.
۲۶ اردیبهشت امسال بود که جسد مثله شده ی بابک خرمدین، کارگردان سینما، در سطل زباله ای در شهرک اکباتان تهران کشف شد. به دنبال این حادثه، پدر و مادر وی، اکبر خرمدین و ایران موسوی ثانی، با اعتراف خود به این جنایت دستگیر شدند. انتشار این خبر هولناک جامعه را در شوک و حیرت فرو برد. اما هنوز چیزی نگذشته بود که این زوج اعتراف کردند دختر خود، آرزو و دامادشان، فرامرز، را نیز به شیوه ای مشابه، به ترتیب در سال های ۹۰ و ۹۷ سلاخی کرده بودند.
اکبر خرمدین که از اعمال خود پشیمان نبود می گفت اگر دستگیر نمی شد فرزندان دیگر خود را هم به قتل می رساند.
بعدها فایلی صوتی از اعترافات همسر وی، ایران موسوی ثانی منتشر شد. موسوی در صحبت هایش مدعی شد خود قربانی و زندانی اکبر خرمدین بوده است. او همچنین در این فایل همسرش را به آزار جنسی دخترشان و تجاوز به او متهم کرد و گفت خود نیز مورد تجاوز زناشویی قرار داشته است.
طبق قوانین مجازات اسلامی کشور، پدر به خاطر قتل فرزندانش قصاص نمی شود، به همین دلیل اکبر خرمدین تنها در صورت درخواست خانواده ی دامادش، فرامرز، که خواهرزاده‌اش نیز بوده، حکم قصاص دریافت می‌کرد. با این حال، اواخر شهریور ماه بود که اعلام شد خانواده ی فرامرز با شکایت از اکبر خرمدین خواهان مجازات وی شدند، اما از قصاص او گذشت کردند.
با اعلام گذشت اولیای دم گمان می‌رفت که اکبر خرمدین بر اساس قوانین کشور تنها از بابت جنبه ی عمومی جرم به ده سال زندان محکوم شود.
از زمان وقوع این حادثه گمانه زنی هایی درباره ی وضعیت روانی اکبر خرمدین و همسرش صورت گرفت. یک ماه پس از این جنایت هولناک، پزشکی قانونی نظریه ی خود را در این خصوص صادر کرد.
در این نظریه آمده بود که اکبر خرمدین از اختلال روانپزشکی رنج می برد و همسرش نیز اختلال روانپزشکی در حد کند ذهنی دارد اما نه در آن حدی که مسئول جنایاتی که مرتکب شده اند نباشند.
برخی روانشناسان نیز تشخیص خود را وجود اختلال شخصیت ضد اجتماعی و سایکوپات در پدر بابک خرمدین عنوان کردند.
قلب بزرگت در زندان از تپیدن باز ایستاد آخر کدام آدم عاقلی باور می کند که تو توانسته باشی قتلهایی را که نیاز به درجه بالایی از قساوت و بیرحمی دارد و همینطور قدرت بدنی بالایی می خواهد پیرمردی که من دماغش را که بگیرم خفه میشده انجام داده باشد ، سید اشرف الدین قزوینی شاعر زمان مشروطه می گوید،، کور شوم لال شوم کر شوم — لیک محالست که من خر شوم ، هیچ نفهم این سخن عنوان مکن — خواهش نافهمی انسان مکن .
کاش زودتر به درک واصل میشد
روحت شاد مرد
مرد بودن فقط به داشتن جنسیتش نیست این کجاش مرده !؟ گرفته بچه هاش رو کشته پیشمونم نیست خداروشکر مرد ایکاش زجرکش میشد
خدا از تقصیراتش نگذرد الهی آمین
قلب بزرگت در زندان از تپیدن باز ایستاد آخر کدام آدم عاقلی باور می کند که تو توانسته باشی قتلهایی را که نیاز به درجه بالایی از قساوت و بیرحمی دارد و همینطور قدرت بدنی بالایی می خواهد پیرمردی که من دماغش را که بگیرم خفه میشده انجام داده باشد ، سید اشرف الدین قزوینی شاعر زمان مشروطه می گوید،، کور شوم لال شوم کر شوم — لیک محالست که من خر شوم ، هیچ نفهم این سخن عنوان مکن — خواهش نافهمی انسان مکن .