باور عمومی این است که فیلم هایی که در باکس آفیس شکست می خورند فیلم هایی خسته کننده، غیرقابل درک و بسیار بی کیفیت هستند. درآمدی که فیلم کسب می کند اغلب اوقات نشانه خوبی از کیفیت فیلم است اما همیشه استثناهایی برای این قانون نیز وجود دارد. فیلم های باکیفیت و بی نقص هم گاهی اوقات در کشاندن توده سینماروها به سالن های سینما در دوران اکران خود با مشکل مواجه می شوند و دلایل متعددی برای این اتفاق وجود دارد. گاهی اوقات کمپین های بازاریابی چندان کافی و جالب نیستند یا نشست های رسانه ای بد به دلیل حواشی فیلم بر فروش آن تاثیر منفی می گذارد.
بدون توجه به دلیل شکست فیلم ها در باکس آفیس، شکست در کشاندن توده مردم به سینماها برای تماشای یک فیلم خاص کمی شوکه کننده است، از آنجایی که تهیه کنندگان تنها برای فیلم هایی ریخت و پاش مالی می کنند که دلیلی برای باور به اینکه فروش فیلم همه چیز را جبران می کند دارند. فروش کم در باکس آفیس بسیار ناامید کننده است اما این فاکتور نمی توانند تعیین کننده خوب یا بد بودن یک فیلم باشد. برخی از تحسین شده ترین فیلم های تاریخ سینما آن شناختی که باید را دریافت نکردند و تنها بعد از شکست در باکس آفیس بود که ارزش واقعی آن ها کشف شد. در ادام این مطلب قصد داریم شما را با برخی از بهترین، باکیفیت ترین و دوست داشتنی ترین فیلم های تاریخ سینما آشنا کنیم که در باکس آفیس شکست خوردند.
۱۰- The Assassination Of Jesse James By The Coward Robert Ford
بودجه ساخت: ۳۰ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۱۵ میلیون دلار
فیلم The Assassination Of Jesse James By The Coward Robert Ford نمونه هیجان انگیز و کامل یک فیلم وسترن است. این فیلم داستان ارتباط ناخوشایند بین جسی جیمز، یاغی مشهور غرب وحشی، و رابرت فورد را روایت می کند، مردی که او را الگوی خود قرار داد و سخت برای پیوستن به گروهش تلاش می کرد. اما در ادامه ماجراها، همه چیز آنطور که فورد تصور کرده بود پیش نفرت. او رفته رفته نسبت به جیمز حس تنفر پیدا کرده و در تمام طول فیلم این حس در حال تشدید بود. با این وجود فیلم مذکور نگاهی هیجان انگیز و الهام بخش به قرن نوزدهم و دار و دسته های خلافکار آن زمان می اندازد.
قوه و بنیه یک فیلم مهم است اما قابلیت بازاریابی داشتن آن برای جلب نظر عموم نیز کلیدی است. از میان بزرگ ترین مشکلات این فیلم باید به زمان طولانی و عنوان طویلش اشاره کرد. عنوان فیلم منحصربفرد بوده و توجه را جلب می کند اما به دلایل اشتباهی و ناخوشایند. سینماروها معمولاً جذب فیلم هایی با عناوین کوتاه و تند می شوند که ابهام ایجاد می کند، چیزی که در این فیلم دیده نمی شود. در واقع The Assassination Of Jesse James By The Coward Robert Ford کل داستان فیلم را اسپویل می کند. علیرغم بازی های خیره کننده از برد پیت و کیسی افلک این فیلم نتوانست در گیشه موفقیتی کسب کند.
۹- The Road
بودجه ساخت: ۲۵ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۲۸ میلیون دلار
سینماروها برای فرار از واقعیت به سینماها پناه می برند. این همان چیزی است که بسیاری از فیلم ها برای مخاطبان فراهم می سازند اما The Road این گزینه را ندارد و به جای آن، تصویری نسبتاً واقعی از آینده انسان ترسیم می کند که بسیار تاریک و افسرده کننده است. این فیلم که بر اساس رمان پرفروشی از کورمک مک کارتی ساخته شده در مورد رابطه بین پدر و پسری است که از مسیر یک دنیای پساآخرالزمانی خطرناک به سمت هدف خود می روند. این فیلم مملو از لحظات احساسی و سکانس های ترسناک است. ویگو مورتنسن در نقش پدری خسته اما مسئولیت پذیر در دنیایی ویران شده بسیار عالی ظاهر شده است. فضای کلیت فیلم دراماتیک و مجذوب کننده است، به ویژه در زمینه بصری. بن مایه های رنگی فیلم نیز تاریک هستند که به زیبایی ترسناک فیلمبرداری فیلم می افزاید. علیرغم این که The Road تمام چیزهایی که یک فیلم خوب می خواهد را در خود دارد، مخاطبان علاقه چندانی به تماشای آن در سینماها نداشتند. نداشتن حس خوب یا اکشن سنتی نقش مهمی در عملکرد ضعیف The Road در باکس آفیس داشت.
۸- Zodiac
بودجه ساخت: ۶۵ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۸۴.۷ میلیون دلار
هر چه فیلمی طولانی تر باشد، شانس اینکه بتواند مخاطبان را به سینماها بکشاند کمتر خواهد بود. فیلم Zodiac بیش از دو ساعت و نیم زمان دارد و در تمام طول داستان روایت هایی جدی را به تصویر می کشد. داستان فیلم Zodiac در مورد یک کار کارآگاهی آماتوری از یک کاریکاتوریست روزنامه است که پیدا کردن قاتل سریالی ذهن او را درگیر خود کرده است. تماشای این فیلم از لحاظ روحی و روانی بر شما تاثیر می گذارد اما برای کسانی که از ابتدا تا انتها به تماشایش می نشینند تجربه تاثیرگذاری است، تجربه ای که شوربختانه بسیاری از سینماروها در دوران اکران فیلم فینچر علاقه ای به آن نداشتند.
جدای از زمان طولانی فیلم، نداشتن سکانس های اکشن نیز در عدم استقبال مخاطبان تاثیرگذار بود. علیرغم شکست تجاری، Zodiac همچنان یک درام جنایی بی نقص است که آرام آرام مخاطب را سوزانده و در متن ماجرای فیلم غرق می کند. جیک جیلنهال در نقش اصلی فیلم و مارک رافلو و رابرت داونی جونیور بازی هایی بسیار خوبی از خود ارائه داده اند هر چند بازی دو نفر اول بسیار قابل توجه است. این دو در نقش خود غرق می شوند و به همین دلیل مخاطب به راحتی داستان فیلم را باور می کند.
۷- Blade Runner 2049
بودجه ساخت: ۱۵۰ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۲۵۹ میلیون دلار
فیلم Blade Runner 2049 یک فیلم فوق العاده و باشکوه است که یکی از بهترین دنباله های تاریخ سینما نیز به شمار می آید. این فیلم داستان کی را روایت می کند، کسی که در جریان یکی از ماموریت هایش به رازی تکان دهنده پی می برد و پس از آن است که به دنبال پاسخ سوالاتی می رود که می توانند کلیت جامعه را تحت تاثیر قرار دهند. شاید فکر کنید فیلم Blade Runner 2049 بر اساس ارقام بالا چندان هم در گیشه ناموفق نبوده است اما تهیه کنندگان این فیلم به ۴۰۰ میلیون دلار فروش نیاز داشتند تا هزینه های ساخت و تبلیغ فیلم جبران شود. گام آهسته و کند فیلم نقش مهمی در عدم موفقیت آن در باکس آفیس داشت هر چند نباید تم پیچیده و زمان طولانی آن را نیز نادیده گرفت.
ریدلی اسکات می گوید که اگر او بود دستکم نیم ساعت از زمان فیلم را کاهش می داد. شاید این کار باعث فروش بیشتری Blade Runner 2049 می شد اما در دراز مدت باعث کاهش اعتبار فیلم می شد زیرا این فیلم به همین شکل اکران شده تقریباً بی نقص است. جای تاسف است که ستارگان طراز اولی مانند رایان گاسلینگ و هریسون فورد به اندازه کافی برای جلب توجه سینماروها کافی نبودند. آن ها بهترین بازی هایشان را ارانه می دهند و کارگردانی هنرمندانه دنی ویلنوو نیز بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما از لحاظ تجاری چنین موفقیتی حاصل نشد.
۶- Children Of Men
بودجه ساخت: ۷۵ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۷۰.۵ میلیون دلار
داستان فیلم Children Of Men هم ترسناک و هم الهام بخش است: بشریت توانایی خود برای تولید مثل را از دست داده و زاد و ولد جدیدی اتفاق نمی افتد. بدین ترتیب جهان در آشوب فرو رفته و امید چندانی پیش روی انسان نیست. اما گروهی مصمم هستند که می خواهند مشکل ناباروری انسان را حل کنند اما برای ماموریتشان امید چندانی وجود ندارد. فیلم Children Of Men فیلمی بسیار سنگین است که تماشای آن را دشوار می سازد اما نمی تواند قدرت تاثیرگذاریش به خاطر داستان متفاوتش را نادیده گرفت. علاوه بر آن، فیلمبرداری فیلم که اغلب با دوربین دستی صورت می گیرد و مخاطب را کنار شخصیت ها قرار می دهد بیش از پیش بر واقعی بودن روایت فیلم می افزاید.
کلایو اوون در فیلم می درخشد و کار فوق العاده ای از خود نشان داده است. در کنار او باید از جولین مور و مایکل کین نام برد که آن ها هم بازی های قوی ارائه کرده اند. آلفونسو کوارون نیز در نقش کارگردان استعدادهای خود را به تمامی به رخ می کشد و با مهارت کامل، در سراسر فیلم روی خط بین امید و ناامیدی راه می رود. شوربختانه تمامی این نقاط قوت قربانی دشواری و سنگینی موضوع فیلم شد که باعث شد سینماروهای تفریحی علاقه ای به تماشای آن نداشته باشند.
۵- Citizen Kane
بودجه ساخت: ۸۴۰,۰۰۰ دلار
فروش باکس آفیس: ۱.۶ میلیون دلار
Citizen Kane در نگاه بسیاری از سینماروها و منتقدان سینمایی از بهترین فیلم های تاریخ سینما و شاید بهترین آن هاست. این فیلم داستان خبرنگاری را روایت می کند که در جستجوی معنای واژه ای است که در آخرین لحظات زندگی چارلز فوستر کین به زبان او چاری می شود، کسی که یک ناشر بسیار ثروتمند بوده است. این فیلم در دوران انتشار خود فیلمی به تمامی منحصربفرد بود. سازندگان Citizen Kane از تکنیک های جدید نورپردازی استفاده کرده و تکنیک های فیلمبرداری را به کار گرفتند که تا آن زمان دیده نشده بودند. حتی ساختار فیلم نیز به شدت متفاوت از فیلم های آن زمان بود و بعد از انتشار این فیلم بود که دورنما و زبان سینما به کلی تغییر کرد.
اورسن ولز هم در فیلم بازی کرده و هم وظیفه کارگردانی آن را بر عهده داشت و در هر دو نقش نیز خارق العاده و بی نقص ظاهر شد. منتقدان فیلم او را دوست داستند ما سینماروهای معمولی هنوز میلی به سبک فیلمسازی ولز پیدا نکرده بودند. اگر چه Citizen Kane یک شکست تجاری بود اما نمی توان تاثیر درازمدت آن بر کالبد سینما را نادیده گرفت. شیوه روایت داستان، سناریو، فیلمبرداری و شیوه بازیگری این فیلم بارها و بارها مورد تقلید قرار گرفته است و همه این فیلم را یکی از شاهکارهای تاریخ سینما می دانند.
۴- The Shawshank Redemption
بودجه ساخت: ۲۵ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۱۶ میلیون دلار
The Shawshank Redemption داسان اندی دوفرنس را روایت می کند، بانکداری که به جرم قتل همسرش به زندان می افتد. او سال ها در زندان مانده و در این اثنا دوستان و دشمنانی برای خود می تراشد. The Shawshank Redemption یک فیلم کلاسیک به شمار می آید و بسیاری آن را از بی نقص ترین فیلم های تاریخ سینما می دانند اما در ابتدا چندان مورد توجه توده مردم قرار نگرفت. در طول اولین دوره اکران، این فیلم در جبران هزینه ساختش ناکام ماند اما اکران های مجددش فروش قابل توجهی را بدست آورد اما این موضوع باعث نشد که جای نیش شروع ناموفق اولیه فیلم التیام یابد.
تیم رابینز بازیگر فوق العاده ای است اما هیچ وقت ستاره بزرگی نبوده است. نام او تاثیر چندانی در جلب توجه سینماروها نداشت. مورگان فریمن اما قابلیت بازاریابی بیشتری داشت هر چند بن مایه تاریک، تبلیغات و بازاریابی ناموفق و طولانی بودن زمان فیلم همگی باعث دور کردن سینماروها از آن شدند. استودیو سازنده همچنین تصمیم گرفت در جریان تبلیغات فیلم اسمی از استیون کینگ نبرد، نویسنده رمان کوتاهی که فیلم بر اساس آن ساخته شد که این موضوع هم نقش مهمی در عدم استقبال از The Shawshank Redemption در اکران اولیه داشت.
۳- Phantom Thread
بودجه ساخت: ۳۵ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۴۸ میلیون دلار
دانیل دی لوییس دوران حرفه ای بسیار خارق العاده و موفقی داشته است. او به عنوان بازیگری شناخته می شود که تمام داشته ها و وجودش را در نقشش به کار می گیرد. اما تصمیم او برای این که آخرین فیلمش در مورد یک خیاط باشد چندان برای سینماروها جذاب نبود، اگر چه کارگردانی فیلم را پل توماس اندرسونی بر عهده داشت که کارگردان بسیار شناخته شده، گزیده کار و محبوبی بود. فیلم Phantom Thread داستانی عاشقانه دارد که به موضوعاتی مانند وسواس فکری نیز می پردازد. فیلم بیشتر بر شخصیت هایش تمرکز دارد تا داستان و همین موضوع باعث شده تا اکثر سینماروها نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم اندرسون اما آنطور که به نظر می رسد هم تاریک و کسل کننده نیست. لوییس مانند همیشه فوق العاده است و ویکی کریپس نیز در نقش خود به همان اندازه دانیل دی لوییس بی نقص ظاهر می شود. فیلمبرداری و حال و هوای فیلم نیز زیبا و باشکوه هستند. Phantom Thread یک فیلم بسیار احساسی حیرت انگیز است که شوربختانه بسیاری از سینماروها شانس تماشای آن را از دست دادند.
۲- Jarhead
بودجه ساخت: ۷۲ میلیون دلار
فروش باکس آفیس:۹۷ میلیون دلار
آمریکایی ها دوست ندارند به هر شکلی از ارتششان انتقاد شود اما Jarhead در تصویری که از عملکرد بیهوده و غیرقابل دفاع ارتش این کشور ارائه می دهد بسیار بیرحمانه عمل می کند. داستان فیلم در مورد یک نیروی ویژه دریایی جوان است که هیچ هدف خاصی در دوران خدمت خود نمی یابد. او در تمام طول آموزش و خدمتش به این باور می رسد که دارد وقتش را تلف می کند و این چیزی نبوده که او در تصوراتش تجسم کرده و به دنبال آن بوده است. تصمیم برای انتشار این فیلم تنها چند سال پس از حملات یازده سپتامبر تصمیم متهورانه ای بود. علیرغم جنجال ها، سم مندس در این فیلم کارگردانی خیره کننده ای انجام داده و به خوبی توانسته خستگی و درماندگی نیروهای ویژه دریایی را به تصویر بکشد که شرایط را برای تماشای فیلم از جانب مخاطبان بغرنج تر می کند. بازیگری یکی دیگر از نقاط قوت فیلم Jarhead است. بازی های جیک جیلنهال، پیتر سارسگارد، جیمی فاکس و دیگر بازیگران فیلم بسیار قوی و واقعیت گرایانه است. Jarhead یک شاهکار بصری نیز هست و فیلمبرداری در هر سکانسی نبوغ سازندگان آن را به تصویر می کشد.
۱- Silence
بودجه ساخت: ۴۶ میلیون دلار
فروش باکس آفیس: ۲۴ میلیون دلار
مارتین اسکورسیزی یکی از بهترین کارگردانان زنده و معاصر است اما حتی او نیز از شکست در گیشه در امان نبوده است. Silence یک پروژه شخصی برای او بود، فیلمی که سال ها بود می خواست آن را بسازد. شوربختانه بسیاری از سینماروها به اندازه اسکورسیزی متمایل به یکی از تازه ترین فیلم های این کارگردان مشهور نبودند. داستان فیلم Silence در مورد دو کشیش یسوعی در قرن هفدهم ژاپن است که هر دوی آن ها در هدایت ژاپنی های تازه مسیحی شده به مشکل بر می خورند، دینی که در ژاپن ممنوع اعلام شده است. حال و هوای فیلم نیز افسرده کننده است و همین موضوع بیش از پیش تمایل سینماروهای موردی را به تماشای این فیلم بی اشتیاق کرد. طولانی بودن فیلم نیز کمکی به سازندگان آن نکرده و تعداد اندکی از سینماروها پذیرفتند که به تماشای فیلم اسکورسیزی در سینماها بروند که البته مایه تاسف است زیرا این فیلم مملو از فیلمبرداری های خیره کننده و بازی های قابل تحسین است. اندرو گارفیلد، آدام درایور و لیام نیسن همگی در نقش هایشان می درخشند و به خوبی شکنجه و رنج روحانی کشیش ها را به تصویر می کشند.
بیشتر بخوانید:
پرفروش ترین فیلم های کمدی تاریخ سینما؛ از The Intouchables تا Bruce Almighty
جالب بود؛
بیشترش رو خواهم دید؛ البته شاوشنگ که رتبه خوبی تو IMDB داره، واقعا دیدنش تو ایسن لیست عجیب بود برام چون هیچ وقت در مورد میزان فروشش کنجکاو نشده بودم.
فایت کلاب رو یادتون رفته؟