امروز مصادف است با سالروز فاجعه سینما رکس آبادان که بدون شک همه ما نام آن را شنیده ایم. اما در آتش سوزی سینما رکس چه اتفاقی افتاد؟ چه کسی سینما رکس آبادان را آتش زد؟
شب شنبه ۲۸ مرداد ماه سال ۵۷، سینما رکس آبادان در حالی که مملوء از مردمی بود که برای تماشای فیلم به آنجا آمده بودند آتش گرفت و اینگونه یکی از دردناک ترین جنایت های تاریخ ایران رقم خورد.
در آتش سوزی سینما رکس چه اتفاقی افتاد؟
آن شب ۶۰۰ نفر برای تماشای فیلم «گوزن ها» به سالن سینما رکس آبادان رفته بودند که ناگهان گرفتار آتش شدند. مردم برای فرار از مهلکه به طرف درهای خروجی روی آوردند، ولی درها بسته شده بود و نزدیک به ۴۰۰ نفر در میان شعله های آتش جان باختند.
گفتنی است فیلم «گوزن ها» ساخته مسعود کیمیایی، اشاره کوتاه و گذرایی به روزهای فرار و مرگ یک مبارز مسلح علیه حکومت پهلوی دارد و بسیاری بر این عقیده بودند که فیلم به بخش کوچکی از واقعه سیاهکل (یورش مسلحانه هواداران سازمان چریک های فدایی خلق ایران به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در بهمن سال ۱۳۴۹ با هدف آزاد کردن یکی از اعضای دستگیرشده این سازمان) پرداخته است. دو ماه پیش از حادثه آتش سوزی هم این فیلم در سینما رکس مورد حمله قرار گرفته بود.
پس از آتش سوزی سینما رکس بحث های زیادی بر سر عاملان این حادثه به وجود آمد. رژیم پهلوی انقلابیون را متهم می کرد و انقلابیون هم رژیم را عامل این فاجعه می دانستند.
فردای روز حادثه جمعیت عظیمی از مردم آبادان و بستگان قربانیان که در مراسم تشییع گرد هم آمده بودند، ساواک را مسئول این حادثه دانستند و شعارهای تندی علیه رژیم شاه سر دادند.
در آن زمان، پلیس تعدادی را در این رابطه بازداشت کرد، اما مخالفان رژیم شاه، ساواک را عامل اصلی این آتش سوزی می دانستند. آن ها معتقد بودند رژیم پهلوی با این کار قصد داشته زهرچشمی از مردمی بگیرد که هوس سرنگونی شاه را کرده بودند و در حقیقت با ایجاد رعب و وحشت اعتراضات را سرکوب کند.
امام خمینی (ره) که آن زمان در تبعید به سر می بردند در پیامی خطاب به مردم آبادان درباره توطئه سینما رکس فرمودند: «خدمت عموم اهالى محترم آبادان- ایّدهم اللَّه تعالى- دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمىکنم هیچ مسلمانى بلکه انسانى دست به چنین فاجعه وحشیانهاى بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نمودهاند و خوى درندگى و وحشیگرى، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد. من تا کنون اطلاع کافى ندارم؛ لکن آنچه مسلّم است این عمل غیر انسانى و مخالف با قوانین اسلامى از مخالفین شاه که خود را براى حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداختهاند و با فداکارى از هممیهنان خود دفاع مىکنند- به هر مسلکى باشند- نخواهد بود و قراین نیز شهادت مىدهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد.»
رژیم شاه هم متقابلاْ با متهم کردن نیروهای انقلابی در این حادثه ضد انسانی، آن ها را افرادی متحجّر و مخالف هنر عنوان می کرد.
چه کسی سینما رکس آبادان را آتش زد؟
چند روز بعد از به آتش کشیده شدن سینما رکس، سرتیپ رزمی، رئیس شهربانی وقت آبادان اعلام کرد عامل آتشسوزی که به عراق فرار کرده را گرفته و به ایران بازگرداندهاند، جوانی به نام عبدالرضا آشور که گفته میشد از مرزنشینان عرب است که در راه آهن خرمشهر کار میکرد و در آن روزها در عراق بود. او بلافاصله به زندان آبادان منتقل شد. اما دستگیری آشور و رئیس سینما رکس و چند نفر از مأموران آتشنشانی آبادان نتوانست آتش خشم مردم داغدار آبادان را بنشاند. چرا که با توجه به اخباری که از شهرهای دیگر به گوش میرسید دستگیری یک نفر به عنوان عامل این حادثه قابل قبول نبود. سینما رکس آبادان سیاُمین سینمایی بود که طی یک ماه پیش از این حادثه در ایران به آتش کشیده شده بود و رد پای یک گروه در این آتشسوزیهای زنجیرهای به چشم میخورد.
چند روز بعد از این اتفاق بود که نام حسین تکبعلی زاده به عنوان عامل اصلی آتش سوزی سینما رکس مطرح شد.
تکبعلی زاده اولین بار پیش از پیروزی انقلاب در رابطه با حادثه آتش سوزی سینما رکس دستگیر اما موفق به فرار از زندان می شود و بار دوم در چهارم دی ماه ۵۷ دستگیر میشود. او در زندان بود که انقلاب به پیروزی میرسد و ۲۳ بهمن ۵۷ از زندان آزاد میشود. پس از آن مردم آبادان از دولت موقت و انقلابی میخواهند که قاتل فرزندانشان را به سزای عملش برساند و به همین دلیل روزنامهها عکس او را به عنوان قاتل فراری منتشر میکنند. حسین تکبعلی زاده مجدداً دستگیر میشود و این بار تا زمان برگزاری دادگاه در زندان آبادان میماند.
درباره حسین تکبعلی زاده و اینکه انگیزه اصلیاش از آتش زدن سینما چه بود جز اعترافات خودش در دادگاهی که سال ۵۹ در آبادان برای مجازات عاملین آتش سوزی سینما رکس تشکیل شد و گفتگوهایی که با روزنامهها و مجلات آن زمان داشت، تقریباً اطلاعات بیشتری وجود ندارد.
نکتهای که در مورد او هیچ کسی تردید نداشت این بود که او اعتیاد به مواد مخدر داشت و سابقهدار و خلافکار بود. تکبعلی زاده در دادگاهی که چهارم شهریور سال ۵۹ برگزار شد خودش را چنین معرفی کرد: «من معتاد به هرویین و حشیش و کارگر جوشکار بودم و دوا فروشی میکردم.»
تکبعلی زاده پدرش را سالها پیش از دست داده بود و مادرش با مرد معتاد نوشابهفروشی ازدواج کرده بود. ماجرای آتش زدن سینما رکس را نیز مادرش به زنی که در محرم و صفر روضهخوانی میکرد تعریف کرده بود. درست در شب هفتم شهدای سینما رکس که همزمان با شب شهادت امام علی بود این زن که به ننه نمکی مشهور بود واقعه را از مادر حسین تکبعلی زاده میشنود و برای چند نفر نقل میکند. این در روزهایی است که تکبعلی زاده ظاهراً در خفا زندگی میکرد. چند روز بعد از دستگیری آشور که بعدها گفته شد از نظر هوش در سطح پایینی بود، فردی معتاد در قبال آزادیاش میگوید که نام عامل جنایت رکس را میداند و حسین تکبعلی زاده را به همراه ۳ برادر به نامهای یدالله، فرج و فلاح بذرکار معرفی میکند.
درباره شخصیت و وضعیت تکبعلی زاده نکات ضد و نقیضی وجود دارد. بنا به گفته کسانی که او را از نزدیک دیده بودند او شخصیت ثابتی نداشت و بارها حرفهای خود را تغییر داد. با این همه اعترافات تکبعلی زاده در دادگاه انقلاب، تنها سندی است که از او به جای مانده است.
بنا به گفته های حسین تکبعلی زاده در دادگاه، او روز ۲۸ مرداد سال ۵۷ و در حین نمایش فیلم «گوزن ها» به همراه برادران بذرکار در سینما رکس حاضر شده بود. آن ها با پاشیدن تینر در بیرون سالن سینما، آنجا را به آتش کشیده بودند. از میان این ۴ نفر، فقط تکبعلی زاده زنده مانده بود و بقیه، در آتش سوزی سینما کشته شده بودند.
تکبعلی زاده سرانجام در دادگاهی به ریاست سید حسین موسوی تبریزی که طی ۳ روز ، در ۲۰ جلسه و مجموعاً ۵۰ ساعت برگزار شد، محکوم، و در روز ۱۳ شهریور سال ۵۹ به دار مجازات آویخته شد.
به همراه او، متهمان دیگر پرونده، سروان منوچهر بهمنی، علی نادری مدیر سینما رکس، اسفندیار رمضانی مدیر داخلی سینما، سرهنگ سیاووش امینی آل آقا رییس سابق اطلاعات شهربانی آبادان و فرجالله مجتهدی نیز به دار آویخته شدند.
با وجود اینکه یکی از متهمان ردیف اول جنایت سینما رکس با اعتراف خودش به عنوان عامل اصلی حادثه اعدام شد اما پرونده سینما رکس و عاملان این حادثه همچنان موضوعی سؤال برانگیز باقی ماند.
عجب .
البته هیچ وقت انگیزه های واقعی تکبعلیزاده و همدستانش مشخص نمیشه. حاکمیت هم (چه قبل و چه بعد از انقلاب) چندان به دنبال روشن شدن واقعیات نبوده. البته طبق گفته های خود تکبعلیزاده در دادگاه، ارتباطی با ساواک و رژیم شاه نداشته و حرکت خودش رو در راه انقلاب می دونسته!
کذب خالص میدونی چیه؟
حرف هایی که از این آقا پخش شده
فیلمی که پخش می شده فیلم ضد رژیم سلطنتی بوده بعد یه نیروی انقلابی در راستای حمایت از رژیم این کار رو کرده؟!
این رفتار های رژیم صهیونیستی آخرین تلاش هاش در راستای بیزار کردن مردم از دین و کشور خواهد بود.
پس شماها دادگاههای خودتون رو هم قبول ندارید؟ سرچ کنید «دادگاه سینما رکس» تا فیلم دادگاهش رو که شهریور ۱۳۵۹ با ریاست سید حسین موسوی تبریزی برگزار شد ببینید. در ضمن نیازی به تلاش هیچکس برای بیزار کردن مردم از دین نبوده و نیست. جمهوری اسلامی یک تنه به بهترین شکل این کار رو انجام داده.
اوایل دوره اول حسن روحانی بود. اون موقع که راحت و حسابی همدیگه رو لو میدادن. تو بهبوحه جاسوسی دختر لاریجانی برای انگلستان.
دقیق یادمه میگفتن چریکها مذهبی اتیش زدن تا گردن پهلوی بندازن و اینطوری مردم رو شورشی کنن.
تو غرب به این نوع عملیات میگن فالس فلگ یعنی پرچم دروغین. همون خودزنی خودمونه.
مثلا تو با یکی دعوا داری. خودتو میزنی به پلیس میگی طرف تو رو زده. در حالی که طرف مقابل حتی دست بلند نکرده.
در مورد فاجعه سینما رکس تلاش زیادی صورت گرفته تا انقلابیون عامل انجام این فاجعه نشان داده شوند !!! اشکالی ندارد، کسانی که بر این ادعا هستند توضیح دهند که چرا با وجود اینکه ساواک استان که مقرش در ابادان بود و نه اهواز و شهربانی ، هیچگاه در جریان زسیدگی پرونده هیچ یک از افراد انقلابی شناخته شده شهر را دستگیر و بعنوان متهم معرفی نکردند ؟ ساواک که خیلی سریع سازمانهای مجاهدین خلق و چریکهای فدائی را شناسائی و نابود کرد ؟ چطور با وجود اشراف بر مساجد شهر بواسطه نفوذی های خود متوجه تحرکات این افراد نشد؟ و ده ها سوال دیگر