حمله ی دو گرگ سرگردان به اهالی هشجین ِ خلخال در استان اردبیل، این شهر را در وحشت فرو برده و مدارس آن را به تعطیلی کشانده است.
اواخر فروردین ماه امسال بود که خبر حمله ی دو گرگ گرسنه به یک خانم معلم و یک زن روستایی در دو منطقه از شهر هشجین به اورژانس و پلیس اعلام شد.
خانم معلم ۳۴ ساله که صبح زود عازم محل کار خود بود، در مقابل مسجد جامع شهر، یک قلاده گرگ با سرعت به او حمله ور شد و از ناحیه ی سر، صورت و پاها و گردن صدماتی به این معلم وارد کرد.
دومین مصدوم نیز خانمی ۷۳ ساله به نام طوبی بود که هنگام غذا دادن به اردک ها در کوچه ی همجوار محله شیخ قریشی مورد حمله قرار گرفت. این زن در رابطه با این حادثه اظهار داشت: «گرگ در یک لحظه به من حمله و دهان و گردن مرا زخمی کرد که در آن لحظه با روسری، دور گردن گرگ را فشار دادم و در نهایت گردنم را رها و سپس دست هایم را زخمی کرد و با داد و فریاد اهالی، متواری شد.»
پس از این دو حادثه دستور استقرار دو تیم حفاظت محیط زیست در حاشیه ی شهر هشجین در مناطق مسکونی، باغی و مناطق همجوار با روستاهای اطراف صادر و قرار شد ضمن هماهنگی با محیط زیست استان اردبیل و با هدف حفظ جان شهروندان، تیم های عملیاتی محیط زیست شهرستان خلخال در منطقه به گشت بپردازند تا از خطرات و حوادث احتمالی و حمله ی مجدد حیات وحش و مخصوصاً گرگ به شهروندان جلوگیری نمایند.
به گفته ی رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان خلخال، نعمت اله جوانمردی، یکی از این ۲ قلاده گرگ که مشکوک به هاری بودند، توسط یکی از همیاران محیط زیست در هشجین شناسایی و کشته شد. همچنین ۲ اکیپ از محیط بانان این اداره از مرکز شهرستان به شهر هشجین اعزام و در این شهر مستقر شده اند و در حال شناسایی گرگ دوم هستند.
با وجود این مراقبت ها با تداوم حضور گرگ ها در هشجین که باعث ترس و وحشت ساکنان شده است، فرماندار خلخال، سیدجواد یحیی زاده، از غیرحضوری شدن موقت مدارس این شهر خبر داد.
به گفته ی رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان خلخال، سوم اسفند ماه سال گذشته هم یک کودک ۹ ساله و یک جوان ۱۸ ساله در شهر هشجین به علت حمله ی یک گرگ مجروح و راهی بیمارستان شدند و با وجود جستجوی گسترده از سوی محیط بانان، گرگ مهاجم هرگز پیدا نشد.
صحبت های خانم معلم جوانی که مورد هجوم گرگ قرار گرفت
خانم معلم خلخالی در مسیر رسیدن به کلاس درس مورد حمله گرگ قرار گرفته بود.
این معلم جوان راجع به روز حادثه گفت:«مثل هر روز در مسیر رسیدن به محل کارم بودم که یکدفعه دیدم یک گرگ از داخل یک کوچه سمت من دوید. خیلی وحشت زده بودم و از ناحیه ی دست و پا و صورت دچار جراحت شدم. چند بار زمین خوردم و بالاخره با کمک اهالی که گرگ را فراری دادند توانستم نجات پیدا کنم. علاوه بر اینکه در تمام بدنم آثار زخم به جا مانده، ترس و وحشت حمله ی حیوان هم صدمه روحی و روانی به همراه داشته است.»
صحبت های زن دیگری که گرگ به او هم حمله کرد
خانم امیدوار یکی از افرادی است که نه تنها خودش مورد هجوم گرگ قرار گرفته و مجروح شده، بلکه همسرش هم مورد حمله گرگ قرار گرفته است.
این زن جوان که دو کودک خردسال هم دارد، در مورد حادثه ای که برای او رخ داده می گوید:«دقیقاً در همان روزی که گرگ به خانم معلم حمله کرده بود، در حیاط خانه خودمان به شوهرم هم حمله کرد که با سر و صدای سگ ها فرار کرد.»
خانم امیدوار در مورد حادثه ای که برای خودش رخ داده می گوید:«روز حادثه به همراه زن همسایه در حیاط خانه مان در حال حرف زدن بودیم. خانه ی ما در یک باغ قرار دارد. یکدفعه از پرچین پشت سر من یک گرگ به حیاط پریده بود و دختر همسایه گمان کرد که سگ است. من چیزی ندیدم، فقط زمین خوردم و متوجه می شدم که پنجه های گرگ به بدنم کشیده می شد. با سر و صدای دختر همسایه، چند نفر به کمک من آمدند و گرگ فرار کرد اما سر و صورتم زخمی شده و مچ پایم هم شکسته است. مأموران محیط زیست خیلی سریع به محل آمدند اما گرگ فرار کرده بود.»
این زن جوان در آخر گفت:«تصویری از یک گرگ تیر خورده دیدیم که گمان می کنم همان گرگی باشد که به من حمله کرده بود. اما شنیده ایم که گرگ دیگری که به شوهرم و خانم معلم حمله کرده بود هنوز در حال پرسه زدن در شهر است.»
بدون نظر