با مردی با یک بیماری نادر آشنا شوید که میتواند کلمات را بچشد، بو کرده و احساس کند. هنری گری ۲۳ ساله، تا زمانی که به یاد می آورد همیشه قادر به چشیدن، بوییدن یا احساسی مرتبط با کلمات بوده است و در سال ۲۰۰۹ متوجه شد که دچار سینستزی واژگانی-چشایی (lexical-gustatory synaesthesia) شده است.
سینستزی یا حس آمیزی یک بیماری عصبی است که منجر به پیوستن یا ادغام غیر عادی حواس با هم می شود. کسانی که این بیماری را دارند اغلب می توانند هنگام شنیدن، صحبت کردن، خواندن یا فکر کردن به کلمات، مزه یا بوی آنها را احساس کنند.
هنری میگوید: «من همیشه کلمات و نامها را با مزهها، بوها و احساسات مرتبط میدانم. این تنها چیزی است که میدانم.» هنری تصور میکرد که همه میتوانند کلمات را بچشند یا ببویند تا زمانی که والدین و معلمهایش نظر او را در مورد نام همکلاسیاش فهمیدند. او گفت: «وقتی نام لوسی را از لیست کلاس صدا میزدند میتوانستم بگویم که مانند یک آبنبات چوبی قرمز بزرگ است و همه مبهوت به من نگاه میکردند»
هنری متوجه شده است که اغلب وقتی برای اولین بار نام کسی را می شنود، احساس کلمه را به شدت دریافت می کند و بعد از آن می تواند سینستزی را کنترل کند. این عارضه عمدتاً او را با نامها تحت تأثیر قرار میدهد، اما کلمات دیگری مانند «خاموش» بوی پوسیدگی و «زیرا» حسی مانند یک گیره چوبی برایش دارد.
نام های زنانه با حس و طعم خوب
فرانچسکا – کاپوچینو شکلاتی گرم
صفا – کیک اسفنجی که در اکسپرسو خیس شده
آلیس – سیب های خرد شده
اَبی – آبنبات نارنجی رنگ هوبا بابا
هیلی – موسیقی ملایم آرام
نام های مردانه با حس و طعم خوب
میچل – ماکارونی با پنیر کشدار
تئو – پنبه در دهان
اسکار – آب پرتقال
مارتین – اسمارتیز
بیلی – شیر گرم
نام های زنانه با حس و طعم بد
کرستی – بوی ادرار
ماری- انبوهی از ملحفههای صورتی شسته نشده که بهطور ضعیف بوی رطوبت میدهد
کیت – احساس سوختن روی یخ، مثل افتادن روی زمین یخ و خراشیدن پوست روی یخ خشک
ناتالی – مثل خرده چوب های شکسته در دهانم
دیزی – کره شیرینی که زیر نور آفتاب رها شده و نارنجی شده است
آرابلا – جوراب بلند بدبو
دانیکا – تکه های تیز چیپس نمکی که در گلویم گیر کرده است
ویکی – مثل گاز گرفتن شیشه شکسته است
بریتنی – احساس اینکه موهایم در چیزی گیر کرده و کشیده شده اند
نام های مردانه با حس و طعم بد
هریسون – مثل حس خارش روی بدنم که نمی توانم آن را بخارم همه جا و هیچ جا نیست؛ حتی دوست ندارم بگویم
ایلیا – مثل لیس زدن حدقه چشم است
روپرت – بادگلو نوشیدنی گازدار
براد – احساس سوزش
دیلن – صندلی توالت
برایدون – کود اسب
تدی – روکش های نشیمن
وارن – احساس سوزش سر دل
نام افراد مشهور
بوریس جانسون – مانند له کردن یک سوسک سخت پوست با پا است.
جرمی کوربین – شبیه موهای پرزدار و نرم، روی چانه و گونه های یک مرد جوان است.
دونالد ترامپ – یک اردک لاستیکی پهن شده که هنگام فشارش هوا بیرون می دهد.
کیت میدلتون – به طور مبهمی مانند بریدن پارچه با چاقو در کلیسا است.
کامرون دیاز – مانند یک توپ دیسکو درخشان است که به آرامی می چرخد.
بدون نظر