در صنعت سینما اتفاق خیلی رایجی است که بازیگران نقشی که از سوی استودیوهای بزرگ فیلمسازی یا کارگردان ها به آن ها پیشنهاد می شود را رد کنند. آن ها شاید دلایل مختلفی برای این کار داشته باشند، مثل کار در یک پروژه ی دیگر، کم بودن دستمزد پیشنهادی، یا نپسندیدن فیلمنامه ی کار. اما گاهی هم بازیگرها از تصمیم خود برای رد کردن بعضی نقش ها پشیمان می شوند چون آن فیلم و آن نقش موفق از آب در می آیند و ماندگار می شوند.
در ادامه از نقش های ماندگاری خواهیم گفت که بازیگران مشهوری آن ها را رد کردند.
هانیبال لکتر در «سکوت بره ها» (The Silence of the Lambs)
کریستوفر لوید، پاتریک استوارت، فارست استیون ویتامر و چند بازیگر مشهور دیگر مانند شان کانری، داستین هافمن، رابرت دووال، جک نیکلسون و رابرت دنیرو، برای بازی در نقش «هانیبال لکتر» در نظر گرفته شده بودند. شان کانری این نقش را رد کرد چون به نظرش داستان «چندش آوری» داشت. در مورد رابرت دنیرو هم مدت زیادی طول کشید تا او تصمیم بگیرد که این نقش را می خواهد یا نه. از رابرت دووال هم کارگردان فیلم هیچ پاسخی نگرفت.
با این حال، آنتونی هاپکینز در قبول این نقش ذره ای تردید نکرد. وقتی تصمیم گرفت ریسک کند و شخصیت «لکتر» را به خوبی به تصویر کشید، یک جایزه اسکار برای آن دریافت کرد. بازی حیرت انگیز هاپکینز در این نقش جوایز و نامزدی های زیادی را برای او به ارمغان آورد و شخصیت «هانیبال لکتر» یکی از بهترین شخصیت های شرور سینمای آمریکا لقب گرفت.
ادوارد لوییس در «زن زیبا» (Pretty Woman)
ریچارد گر در این کمدی رمانتیک نقش مرد تاجری به نام «ادوارد لوییس» را ایفا کرد. او به خاطر نقش آفرینی خود نامزد جایزه گلدن گلوب شد. اما می شد حالا فرد دیگری بازیگر نقش «لوییس» بوده باشد، مثل شان کانری، هریسون فورد، سیلوستر استالونه یا جان تراولتا. اما همه ی آن ها به دلایل مختلفی این نقش را رد کردند.
پل شلدون در «میزری» (Misery)
جیمز کان نقش نویسنده ای به نام «پل شلدون» را در این تریلر برنده ی جایزه اسکار بازی کرد که بر اساس یکی از رمان های استفن کینگ بود. کان هم برای بازی خود نامزد جایزه بازیگری Saturn شد.
اما پیش از آنکه او نقش «شلدون» را برعهده گیرد، این نقش به وارن بیتی، رابرت دنیرو، مایکل داگلاس، ریچارد درایفس، هریسون فورد، مورگان فریمن، مل گیبسون، جن هکمن، داستین هافمن، ویلیام هرت (دو بار)، کوین کلاین، آل پاچینو، رابرت ردفورد، دنزل واشنگتن و بروس ویلیس پیشنهاد شده بود و همه ی آن ها ردش کرده بودند. جالب آنکه، بروس ویلیس چند سال بعد همین نقش را در نمایشی در تئاتر برادوی ایفا کرد.
والتر وایت در «بریکینگ بد» (Breaking Bad)
برایان کرانستون نقش اصلی سریال «بریکینگ بد» را ایفا کرده که بعدها به نقشی ماندگار بدل شد. او انتخاب شورانر سریال، وینس گیلیگن بود. گیلیگن پیش از آن هم با کرانستون در یکی از قسمت های سریال «پرونده های ایکس» (The X-Files) همکاری داشت. گیلیگن می گوید شخصیت «والتر وایت» قرار بود همزمان منفور و سمپاتیک باشد و کرانستون تنها کسی بود که می توانست از پس آن برآید.
اما تهیه کنندگان سریال موافق نبودند و این نقش را هم به جان کیوسک و هم به متیو برودریک پیشنهاد دادند. با این حال، وقتی هر دوی آن ها ردش کردند، رؤسای استودیوی ساخت سریال با انتخاب کرانستون برای نقش «والتر وایت» موافقت کردند.
ژنرال زاد در «مرد آهنی» (Man of Steel)
در فیلم زک اسنایدر، مایکل شنون نقش شخصیت شرور اصلی فیلم، «ژنرال زاد» را به تصویر کشیده است. او برای غلبه بر کره زمین و به اسارت درآوردن آن آمده بود. جالب است که این نقش حالا می شد بازیگر دیگری داشته باشد، مثل ویگو مورتنسن یا دنیل دی لوییس.
گرین گابلین در «مرد عنکبوتی» (Spider-Man)
ویلم دفو در این فیلم ابرقهرمانی نقش دانشمندی به نام «نورمن آزبورن» را ایفا کرده است که بعدها به «گرین گابلین» تبدیل می شود، یک شخصیت شرور که سعی دارد مرد عنکبوتی را از میان ببرد. این نقش به مل گیبسون، جان تراولتا، رابرت دنیرو و بازیگران دیگری از جمله نیکلاس کیج، جان مالکوویچ و جیم کری پیشنهاد شده بود. همه ی آن ها این نقش را رد کردند.
با این حال، کارگردان فیلم پس از چندین دیدار با ویلم دفو مطمئن شد که او کاملاً برای این نقش مناسب است.
کاپیتان جان میلر در «نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan)
تام هنکس نقش «کاپیتان جان میلر» را به تصویر کشید، کسی دستور می گیرد تا رایان را پیدا کند و بازگرداند. در ابتدا مل گیبسون و هریسون فورد برای این نقش در نظر گرفته شده بودند. اما کارگردان فیلم هنکس را انتخاب کرد.
ماکسیموس در «گلادیاتور» (Gladiator)
شخصیت اصلی این فیلم «ماکسیموس دسیموس مریدیوس» بود، یک لگاتوس (فرمانده نظامی ارشد در ارتش روم باستان) اسپانیایی – رومی که درصدد انتقام از «کومودوس»، امپراتور روم بود. راسل کرو این نقش را بازی کرد و آنچنان خوب بود که به خاطر بازی اش یک جایزه اسکار و جوایزی دیگر دریافت کرد.
شاید اگر بازیگر دیگری نقش «ماکسیموس» را ایفا کرده بود، این فیلم آنقدر موفق نمی شد. این نقش را حالا می شد آنتونیو باندراس، هیو جکمن یا مل گیبسون ایفا کرده باشد. گیبسون این پیشنهاد را رد کرد چون فکر می کرد برای این نقش پیر است. او در آن زمان کمی بیشتر از ۴۰ سال داشت.
استوارت استو شپرد در «باجه تلفن» (Phone Booth)
شخصیت اصلی این تریلر روانشناسانه، «استوارت شپرد» بود، یک روزنامه نگار خودرأی و فریبکار اهل نیویورک، که کالین فارل نقش آن را ایفا کرد. منتقدان بازی او را پسندیدند و درباره ی آن گفتند: «سرعت بالای وقایع و بازی فارل باعث شده “باجه تلفن” ترس زیادی در دل تماشاچیان بیاندازد.»
این نقش به مارک والبرگ، نیکلاس کیج، تام کروز، مل گیبسون و جیم کری هم پیشنهاد شده بود اما همه ی آن ها ردش کردند. کری ابتدا نقش را پذیرفت و سپس رد کرد. والبرگ هم به جای این پروژه، بازی در فیلم «سیاره میمون ها» (Planet of the Apes) را انتخاب کرد.
آلونزو هریس در «روز تعلیم» (Training Day)
در این فیلم، بازیگر یکی از ۲ نقش اصلی، یک کاراگاه پلید به نام «آلونزو هریس»، دنزل واشنگتن بود. این فیلم جوایز زیادی دریافت کرد و بسیار مورد تحسین و تشویق قرار گرفت و بازی واشنگتن هم اسکار بهترین بازیگر مرد را برایش به ارمغان آورد.
این نقش در ابتدا به بروس ویلیس، گری سینایس و تام سایزمور پیشنهاد شده بود که همگی آن را رد کردند.
خدا در «بروس قادر مطلق» (Bruce Almighty)
نقش «خدا» در این فیلم کمدی را مورگان فریمن برعهده داشت. این نقش اما در ابتدا به جک نیکلسون و رابرت دنیرو پیشنهاد شده بود اما آن ها ردش کردند.
بدون نظر