علی مطهری نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که در سال های اخیر همواره با اظهارنظرهایش جنجالی شده است، روز گذشته با توییتی در مورد اتفاقات روزهای گذشته در دانشگاه ها و تلاش برخی از دانشجویان برای مختلط کردن سلف های دانشگاه ها خبرساز شد. وی در توییتی در این باره نوشته بود: «برخی دانشجویان دانشگاه شریف در حوادث اخیر امتحان بدی دادند. گذشته از اعتراضی که حق آنها بود، فحشهای رکیک و ناموسی که در دهم مهر دادند تاکنون در دانشگاه سابقه نداشت و آبروی دانشجو را بردند و اخیراً هم با اصرار بر مختلط شدن غذاخوری مفهوم مقدس آزادی را به آزادی حیوانی تنزل دادند». این توییت با واکنش ها و انتقادهای بسیاری در رسانه های اجتماعی همراه شد.
مطهری اکنون در مطلبی که در روزنامه اعتماد نوشته به واکاوی ریشه ها و عوامل اعتراضات اخیر پرداخته است. وی در این باره نوشته است:
ریشههای حوادث اخیر، در واقع ریشههای نارضایتی و دور شدن بخش قابل توجهی از مردم از آرمانهای انقلاب اسلامی را میتوان در چند بند بیان کرد:
۱- عامل اول، وضع اقتصادی مردم است که با جراحی اقتصادی اخیر در شرایط نامناسب و گرانیهای سرسامآور به وضع اسفناکی رسیده است خصوصا که به دلیل ادامه تحریمها و فقدان عزم جدی برای سامان دادن به توافق برجام امیدی هم به آینده وجود ندارد. اگر وضع اقتصادی مردم خوب بود، اعتراضها این مقدار گسترش پیدا نمیکرد.
۲- عامل دیگر احساس عدم مشارکت در مسائل حیاتی کشور و عدم دخالت در سرنوشت خود است. تصمیمات مهم سیاست خارجی و داخلی در جاهایی غیر از مجلس از جمله شوراهایی که در قانون اساسی وجود ندارد، گرفته میشود. مثلا مجلس به عنوان نماینده ملت نمیتواند درباره نوع رابطه با روسیه که امروز از ما به عنوان ابزار حتی در جنگ با اوکراین استفاده میکند یا درباره رابطه با امریکا تصمیم بگیرد. تازه این مجلس را هم به سختی میتوان نماینده واقعی ملت دانست، چون با ردصلاحیتهای گسترده و هدایت شده شورای نگهبان هر دو انتخابات گذشته مجلس و ریاستجمهوری را نمیتوان آزاد تلقی کرد. اگر مجلس واقعا مستقل و نماینده مردم بود و در همان ابتدای فوت مرحومه مهسا امینی، وزیر کشور را که این حادثه در زیرمجموعه او اتفاق افتاده بود استیضاح و برکنار میکرد، اعتراضات این مقدار گسترده نمیشد.
۳- عامل دیگر، دور شدن بخشی از جامعه از تربیت دینی است که لاجرم با سستی اعتقاد آنها به آرمانهای انقلاب اسلامی مرتبط است. روشی که در کشور ما از طرف مراجع رسمی و حکومتی برای تبلیغ دین به کار میرود ضد تبلیغ است و معمولا افراد را از دین دور و زده میکند. این روش مطابق میل متدینترین اقشار جامعه است و در آن سایر قشرها نادیده گرفته شدهاند و مزاج و مذاق متوسط مردم در نظر گرفته نشده است. مثلا از اول محرم تا آخر صفر یعنی به مدت دو ماه پرچمهای سیاه در تمام میدانهای شهرها افراشته میشود و صدا و سیما پشت سر هم عزاداری و سینهزنی دارد با کمترین تحلیلی که معارف افراد را بالا ببرد و در این مدت هیچ جشن ازدواج و مراسم شادی برگزار نمیشود. این روش، جامعه را افسرده و اکثر نوجوانان و جوانان را از دین زده و دور میکند. روش درست این است که مثلا از هشتم تا دوازدهم محرم و روز اربعین و سه روز آخر صفر عزاداری باشد و بقیه این دو ماه مانند روزهای دیگر سال باشد و احیانا عقد و عروسی و شادی هم برقرار باشد. البته افراد آزادند که در منازل و محافل خود از اول تا آخر صفر هر روز عزاداری کنند ولی صدا و سیما و سایر نهادهای حکومتی باید متوسط مردم را در نظر بگیرند.
مثال دیگر برای جمود به ظواهر در تعظیم شعائر دینی، الزام به مقنعه برای دانشآموزان دختر کلاس اول و دوم دبستان است، در حالی که این الزام باید از کلاس سوم که معمولا دختران به بلوغ میرسند آغاز شود. همین طور اگر دبیرستان دخترانهای مشرف ندارد نیازی به حجاب دانشآموزان نیست در حالی که گاهی اجازه نمیدهند. به تعبیر امیرالمومنین(ع) رخصتها را محترم بشماریم و از خدا و پیغمبر جلوتر نیفتیم.
آنچه برخی نوجوانان ما را از مسیر انقلاب دور و آنها را به شدت علیه آن تحریکپذیر کرده است به حساب نیاوردن آنها از طرف حکومت و مبلغان دین بوده است. تمرکز مربیان حکومتی جامعه صرفا بر قشر متدین و حزباللهی بوده است و بسیار کمتر وارد گفتوگو با قشری از نسل جدید که از نظر دیانت در حد متوسط یا ضعیف است، شدهاند. اگر روش ما در تبلیغ دین درست بود اعتراضات اخیر این مقدار گسترده نمیشد.
۴- عامل چهارم، نوع برخورد با منتقدان و مخالفان است که به سرعت تحت فشار قرار میگیرند و احیانا بازداشت میشوند. نمونه آن بازداشت و محاکمه و محکومیت آقای تاجزاده است که دلیل آن جز رفتار دوستان نادان انقلاب نیست. اتهام آقای تاجزاده در واقع انتقاد از رهبر انقلاب است. این در حالی است که خود مقام رهبری چند بار گفتهاند ممکن است کسی از من انتقاد داشته باشد، باید بتواند حرفش را بزند. معلوم نیست کسانی که دست به این بازداشتها میزنند از کجا دستور میگیرند و این تناقض چگونه قابل حل است. اگر فضا برای انتقاد باز بود و اعتراض به رسمیت شمرده میشد، اعتراضات اخیر این مقدار گسترده نبود.
۵- عامل دیگر ضعف مدیریت فرهنگی کشور است. آنجا که باید سهل بگیریم، سخت میگیریم و آنجا که باید سخت بگیریم، سهل میگیریم. از یک کنسرت متین که مثلا شعر حافظ در آن خوانده میشود، جلوگیری میکنیم و در مقابل مثلا همه اماکن عمومی و کالاها و بستهبندیها آزادند که از اسامی لاتین استفاده کنند. در همین قضیه خانم مهسا امینی اگر به رفتار ستاد امر به معروف و نهی از منکر و مصاحبههای مسوولان آن از دو ماه قبل از آن توجه کنیم، میبینیم که چقدر بیتدبیری صورت گرفته است. در حالی که مردم در فشار اقتصادی بودند، از ناحیه این ستاد دایم اظهارنظر شد که با بدحجابان چنین برخورد میکنیم و جریمه آنها به منزلشان ارسال میشود، بهطوری که جامعه نسبت به این موضوع حساسیت پیدا کرد و بعد از اتفاقی که برای مهسا افتاد، منفجر شد. مدیریت نهادهایی مثل ستاد امر به معروف باید در دست افراد حکیم و جامعهشناس و روانشناس باشد و اصلا ماهیت این ستاد باید تربیتی و معارفی باشد تا به چنین نقطهای نرسیم.
خلاصه کلام اینکه باید پیام اعتراضات اخیر را بشنویم و حتما اصلاحاتی در حکمرانی انجام دهیم. لجاجت کارساز نیست.
آقا مشکل همه ی مردم پوله
مگه پولدارا بین مخالفا هستن؟
اگه نیمخواید بذارید دشمنا از آب گللالود ماهی بگیرن هزینه ها دلار ماشین مسکن رو بیارید پایین، میتونید؟؟
این شد اعتراض منطقی. چه عجب بالاخره داخل سایت یکی اعتراض منطقی کرد.
وقتی دید این باشه اون موقع میشه نشست درست بحث و تحلیل کرد مشکلو ریشه ای حل کرد. هرچند با این وضع مزخرف و گند نقدینگی و سرعت افزایش تورم و بدهی های باقیمونده دولت قبلی (تازه بعد از اون ۶۵ هزار میلیارد تومنی که تسویه شد) و خام فروشی و رانت و هزارتا چیز دیگه قطعا چندسال طول میکشه
ولی چندسال طول بکشه باز بهتر از اینه که بریزن توی خیابون به اندازه چندین سال ضرر اقتصادی به مردم و کشور بزنن. هرچیزی راهی داره.
این دولت فعلا با تسویه بدهی و افزایش صادرات و احیای شرکت های دانش بنیان و کاهش خام فروشی حرکتش مثبت بوده البته اگه کسی انتظار معجزه نداشته باشه. ولی بدبختانه از لحاظ مدیریت بازار های مختلف مثل ارز و خودرو و تره بار و پوشاک و خوراک و همچنین کنترل نرخ ها به شدت ضعیف عمل کرد در حد افتضاح. پاشنه آشیل این دولت مهم ترینش همینه. ولی همچنان باز سگش شرف داره به حسن کلید با اون حجم از نقدینگی فاجعه باری که ایجاد کرد.
نکته قابل تامل در صحبت های جناب مطهری نگاه عموم مردم به دخالت نداشتن در تصمیمات کشور است به طوری که در تهران فقط ۱۸ درصد واجدین شرایط برای انتخابات مجلس شرکت کردند و همینطور در انتخابات ریاست جمهوری که جمعا حدود ۴۹ درصد مشارکت کردند و آقای رئیسی با حدود ۳۱ درصد رای آوردند.این نشان دهنده عمق گسل ها بین مردم و حاکمیت بود.هرجا اعتراضی به سرعت خاموش شد و به امنیت ملی ارتباط دادند.
نمونه ای دیگر اعترافات پخش شده در صدا و سیما بود.وقتی اعترافات آقای ماریار ابراهیمی پخش شد و اعتراف به جاسوسی کرد اما بعد از چند سال به کل تبرئه شد چه کسی پاسخگو بود ؟ آیا کسی استعصفا داد ؟ آیا کسی بازداشت شد ؟
و متاسفانه بخاطر نابخردی عده ای که فاصله ای عجیب بین مردم و حکومت ایجاد شد امروز تمامیت کشور و نظام در خطر است و هنوز هم کسی استعفا نداده.جز ریاست معاونت هیئت مدیره نظام پزشکی که بخاطر همین رفتار غلط استعفا داد نه کسانی که باعث وضع موجود شده اند.
امیدوارم تا دیرتر از این نشده تصمیم گیران به خود بیایند و خاطیان وضع موجود در بدنه حاکمیت برکنار شوند و دادگاهی شوند. تا مردم بدانند نظام با کسانی که امنیتشان را به خطر بیاندازد شوخی ندارد چه روحانی باشد چه نماینده مجلس چه قاضی چه اغتشاشگر و…. و همچنین فضای برای بیان اعتراض و شنیدن اعتراض داشته باشد.و شورای نگهبان هم نگاهی به مردم بیاندازد و مانند مولا علی عمل کند.مردم تصمیم گیرنده اند نه شورای نگهبان.
وقتی اسم آزادی برده میشه، اولین مفهومی از آزادی که در ذهن اینها شکل میگیره، آزادی حیوانی هست. براشون معنی برهنه وار چرخیدن رو میده. جز اینکه قیاس انسان و حیوان رو میزان آزادی قرار میدن، شگفت آور و شرم آوره. یعنی واقعا حقوق انسان و فکر کردن بهش انقدر مشکله؟ اینها مسئولین ما هستن اینها کشور رو اداره میکنن!!! تاسف آوره
زر مفت زده.
وقتی خودت حیوان باشی آزادی مردم رو هم حیوانی میبینی