ماجرای ربایش پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران هر روز ابعاد تازه تری به خود می گیرد و حالا در روایت هایی ضد و نقیض گفته می شود پای انتقام شخصی یکی از کارکنان سابق وی در میان بوده است.
هفته ی گذشته پس از مفقود شدن پروفسور فرهود – دانشمند ایرانی که در ماه های گذشته با انتقاداتش از سیاست های جدید دولت برای افزایش جمعیت کشور خبرساز شده بود – ادعاهایی در فضای مجازی درباره ی دستگیری وی توسط نهادهای امنیتی مطرح شد. یک روز پس از این اتفاق، پروفسور فرهود از بازگشت و سلامت خود خبر داد و اعلام کرد از مقابل منزل خود توسط افرادی با پوشش لباس شخصی که مانند مأموران بودند به مکان نامعلومی برده شده بود و این افراد پس از نزدیک به ۳۶ ساعت صحبت با پروفسور او را بازگرداندند.
در ادامه، دستگیری پروفسور فرهود توسط نهادهای امنیتی تکذیب شد و رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، سرهنگ علی ولیپور گودرزی مدعی شد افرادی با انگیزه ی مالی اقدام به ربودن این دانشمند ایرانی کرده بودند.
این ادعا در حالی مطرح شد که پروفسور فرهود در روایت خود هیچ صحبتی از این موضوع به میان نیاورده و گفته بود ربایندگان در صحبت های خود با او به اظهارنظرهای اخیرش درخصوص سیاست های جمعیتی جدید کشور اشاره کرده بودند.
با این حال، به ادعای سرهنگ ولیپور، عاملان این آدم ربایی که پلیس موفق به دستگیری آن ها شد، به قدری پروفسور فرهود را تهدید کرده بودند که او از همکاری با پلیس ترسیده بود.
حالا خبرگزاری مهر و روزنامه ایران در گزارش هایی جزئیات بیشتری از این اتفاق را از زبان متهمان ربایش پروفسور فرهود منتشر کرده اند.
خبرگزاری مهر دراینباره نوشته است:
افرادی که دکتر فرهود پدر علم ژنتیک را رباییده بودند هدفشان از این جرم را انتقام شخصی بیان کردند.
میگفت: «قرار بود دکتر واسطه خیر باشد، اما سبب مشکلات من شد» گفتم: «یعنی دکتر عمداً برای تو بد خواست؟» با سر تاکید کرد: «بله؛ چرا دکتر باید زنی را برای ازدواج به من معرفی کند که چند وقت بعد از ازدواج دادخواست طلاق بدهد و مهریه اش را به اجرا بگذارد؟ دکتر نمیدانست این زن، زن حسابی نیست؟»
نفر اصلی که نقشه دزدیده شدن دکتر فرهود را کشیده است از دو دوست خود میخواهد که او را در رسیدن به اهداف شومش یاری کنند؛ اما وقتی از او سوال میشود که چرا خودتان را مأموران امنیتی معرفی کردید میگوید: «من فقط از دوستان خواستم تا کمکم کنند، اما نگفتم که خودمان را مأمور معرفی کنیم، من اصلاً در جریان نیستم»
نفر اصلی به نوعی صحبت میکند که از هیچ چیزی خبر ندارد و فقط پیشنهاد دزدیدن را داده است، هیچ چیزی از شیوه رباییدن دکتر فرهود نمیگوید، اما خیلی دوست دارد در مورد زندگی خصوصی اش صحبت کند.
میگوید: «من داشتم کارم را میکردم، مجرد بودم، دکتر فرهود گیر داد ازدواج کن، اما زنی که به من معرفی کرد آدم پلیدی بود، او بیچاره ام کرد، هرچه درآمد و پس انداز داشتم را توقیف کرد؛ من که راننده شرکت دکتر فرهود بودم حتی کارم را از دست دادم، میفهمید به خاک سیاه نشستن یعنی چه؟»
از او عبور میکنم و به سراغ همدستانش میروم، از آنها میخواهم که از شیوه ربایش دکتر فرهود بگویند، سرش را تکان میدهد و اظهار تأسف میکند، فردی که راننده بود میگوید: «من راننده ام، ۴۵ سال دارم، نمیدانم چه شد که خیال خام شدم، فکر کردم خانه گیرم میآید یا حداقل پول زیادی بهم میدهند، اما نه پول گیرم آمد نه خانه؛ سابقه دار هم شدم!»
سرهنگ علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی میگوید: «این افراد از ناآرامیهای حاکم بر جامعه سوءاستفاده کردند و با اطلاعاتی که از زندگی خصوصی دکتر فرهود داشتند به سراغ او میروند و در ابتدا خودشان را مأموران امنیتی معرفی میکنند و میگویند باید دکتر همراه آنها برود و توضیحاتی را بدهد.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی میگوید: «این افراد از ناآرامیهای حاکم بر جامعه سوءاستفاده کردند و با اطلاعاتی که از زندگی خصوصی دکتر فرهود داشتند به سراغ او میروند و در ابتدا خودشان را مأموران امنیتی معرفی میکنند و میگویند باید دکتر همراه آنها برود و توضیحاتی را بدهد.
اما وقتی دکتر فرهود زیر بار اتهاماتی که آن مأمور نماها به او زده اند نمیرود، او را از مرزن آباد به شهرستان نور منتقل میکنند تا او را بترسانند و بگوید که پرونده ات سنگینتر شده است؛ در نهایت این آدم ربایان نیت شوم خود را بیان میکنند و میخواهند تا دکتر فرهود برای آنها آپارتمان بخروقتی میبینند این کار شدنی نیست، از دکتر طلب ۸ میلیارد تومان پول میکنند و هنگامی که متوجه میشوند مدارک کافی برای اخذ پول از بانک همراه دکتر نیست از او فیلم و دست نوشته میگیرند تا دکتر حتماً پول را به آنها بدهد. دکتر هم که در شرایط جسمانی مناسبی قرار نداشته و میخواسته هرچه سریعتر به منزل برگردد راضی به امضا کردن کاغذها میشود.
اما در نهایت با تلاش و همکاری مأموران و کارآگاهان پلیس آگاهی آدم ربایان شناسایی و دستگیر میشوند.
روزنامه ایران نیز در گزارشی که تناقض هایی با روایت خبرگزاری مهر دارد دراینباره نوشته است:
همکار سابق پدر علم ژنتیک ایران که دو نفر را اجیر کرده بود تا دکتر را بربایند در تازهترین اعترافات خود مدعی شد به خاطر جبران خسارت پرداخت مهریه همسر دومش سناریوی این آدمربایی را طراحی کرده بود.
صبح دیروز سه متهم پرونده ربودن پروفسور داریوش فرهود به اداره آگاهی منتقل شدند و جزئیات بیشتری از این پرونده افشا شد.سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی تهران بزرگ در اینباره گفت: متهم اصلی این پرونده از آشنایان دکتر فرهود بوده. وی حوالی ساعت ۵:۳۰ صبح یکشنبه ۸ آبان دو نفر از همدستانش را به مقابل منزل دکتر فرستاده و آنها با سوار شدن بر خودروی ایشان و معرفی خود بهعنوان مأمور امنیتی اقدام به ربودن پروفسور فرهود کردهاند.
سردار حسین رحیمی ادامه داد: این افراد ابتدا با همان خودروی پروفسور فرهود او را به مرزنآباد برده و در آنجا از او درخواست هشت میلیارد تومان پول نقد یا یک دستگاه آپارتمان کردند، ظاهراً آنجا پروفسور موضوع را قبول نمیکند که پس از آن این افراد او را به شهرستان نور بردند و دوباره موضوع را مطرح کردند که پروفسور فرهود اینبار درخواست این افراد را مورد پذیرش قرار داد و در نهایت دکتر فرهود به محل کار خود بازگردانده شد و در عرض کمتر از ۲۴ ساعت نیز پلیس سارقان را شناسایی و دستگیر کرد. این فرد از مدتها قبل چنین تصمیمی داشته و ناآرامیها و ناامنیهای اخیر موجب شده تا وی فرصت را برای انجام این طرح مناسب ببیند.
اظهارات پروفسور فرهود درباره ماجرا
پدر علم ژنتیک ایران در مصاحبهای ماجرای ربوده شدنش را اینگونه بازگو کرد: روز حادثه که از خانه بیرون آمدم دو مرد راهم را سد کردند و مدعی شدند شما مسائل و مشکلاتی دارید و حرفهایی میزنید و کارهایی کردید که باید درخصوص آنها پاسخ دهید. گفتم خب من معلم هستم و کلاً ایراد میگیرم و حتی از خودم هم ایراد میگیرم. بعد هم گفتند ما گروهی را در خانهای که جلسه داشتند بازداشت کردیم و باید با آنها روبهرو شوید.
او ادامه داد: یک آقای جوانی که کلاه و عینک و ماسک بهداشتی داشت پشت فرمان نشست یک نفر هم با همین وضعیت جلو در کنارش قرار گرفت. من و یکی دیگر هم روی صندلی عقب نشستیم و به راه افتادیم. طوری رفتار کردند که من تصور میکردم از اداره آگاهی هستند. وقتی پیاده شدیم نفر سوم ماسکش را برداشت او را شناختم نادر بود که قبلاً برایم کار میکرد. او در ماشین را باز کرد با فحاشی و فریاد گفت همینجا تکهتکهات میکنم. بعد صحبت از پول کرد و گفت با معرفی منشیات به من، باعث شدی که من تمام زندگیام را ببازم. در صورتی که من اصلاً نمیدانستم او یکسال با منشی من دوست بوده و بعد از یکسال همسر اول نادر به من گفت که ماجرا چیست. نادر ۸ سال قبل از من ۹۵۰ میلیون تومان پول گرفته بود تا خانه بخرد. این غیر از دزدیها و زیانهای دیگری بود که به من وارد کرده بود. نادر میگفت برای پرداخت مهریه خانه را از دست داده و ضرر کرده حالا من باید برایش یک خانه بخرم. اول ۸ میلیارد میخواست و در نهایت با ۴ میلیارد تومان به توافق رسیدیم. دستنوشته به آنها دادم و قرار شد بیایم تهران و پول را پرداخت کنم.
اعترافات طراح آدم ربایی
نادر که دیروز در اداره آگاهی بود درباره این ماجرا گفت: حدود ۱۰ روز قبل از اینکه این کار را انجام دهم تصمیم گرفتم. ۶ ماه بود که در ماشین میخوابیدم و نیاز به پول داشتم. من سالها قبل ازدواج کردم و از همسر اولم دو فرزند دارم اما چند سال بعد از او جدا شدم. دکتر منشیاش را به من معرفی کرد و من با او ازدواج کردم. ۱۱۴ سکه مهرش کردم و سه ماه نکشید که گفت نمیخواهم زندگی کنم و من مجبور بودم خانهای که الان حدود ۸ میلیارد تومان است را به جای مهریه بدهم.
او ادامه داد: چهار سال ناظر خرید دکتر بودم اما سال ۹۶ آمدم بیرون. بعد از آن ماشین خرید و فروش میکردم تا اینکه قیمتهای خودرو هم بالا رفت و نتوانستم خودرو خرید و فروش کنم. دکتر آدم خیری است و میدانستم که دردم را بهش بگویم برایم انجام میدهد. ما نیتمان آدمربایی نبود فقط میخواستم با دکتر صحبت کنم که یک کاری برایم کند.
متهم گفت: به همدستانم که بواسطه کار با آنها آشنا شده بودم گفتم که دکتر را برایم بیاورید حتی در بین راه به منشیاش زنگ زد و گفت با یکی از دوستانم داریم میرویم شمال. بعد هم رفتیم در ویلایی که شمال دارم و شب ماندم و فردا ۱۰ صبح بود که راه افتادیم به سمت تهران. دکتر آدم خیری است میدانستم بداند که من اوضاع مالیام بد است برایم کاری میکند.
بیشتر بخوانید:
۲ روایت از ماجرای جنجالی ربوده شدن پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران
بدون نظر