در برخی از مناطق ایران مانند روستاهای لرستان مردم روستا برای تردد و عبور از رودخانه ها، به دلیل نبود پل مجبور به استفاده وسیله ای دست ساز شبیه تله کابین به نام گَرگَر می شوند، که بسیار ابتدایی بوده و اگر سقوط آن باعث گرفتن جانی نشود، قرقره های آن هرساله باعث قطع شدن انگشت بسیاری از اهالی این روستاها می شود. طبق آخرین خبرها، متاسفانه پاره شدن سیم گرگر در روستای سرتنگ برزه بخش ززوماهرو موجب سقوط پنج نفر به رودخانه و کشته شدن سه نفر شد.
ایمان خسروی فرماندار الیگودرز در توضیح این حادثه گفت: «۴ نفر اعضای یک خانواده به همراه یکی از اهالی روستا در حال رفتن به مراسمی بودند که برای عبور از رودخانه از گرگر استفاده کردند، اما متاسفانه گرگر سقوط کرد و افراد به داخل رودخانه پرتاب شدند.»
یک مرد ۵۷ ساله، یک زن ۴۰ ساله و یک کودک خردسال در این حادثه به رودخانه سقوط کردند و جان باختند. فرماندار الیگودرز با بیان اینکه سه نفر از افراد سقوط کرده به رودخانه شامل پدر و مادر و فرزند هنوز مفقود هستند، افزود: «احتمال جانباختن این افراد بسیار قوی است.»
۲ نفر دیگر در این حادثه مصدوم شده اند که توسط عوامل امدادی و اورژانس به مراکز درمانی الیگودرز منتقل شدند.
خسروی با بیان اینکه این روستا از مناطق محروم الیگودرز است، گفت: «متاسفانه تاکنون به دلیل استفاده از گرگر جان بسیاری از افراد به خطر افتاده، تعدادی از شهروندان فوت کرده و انگشت تعدادی دیگر نیز قطع شده است.»
فرماندار الیگودرز ادامه داد: «در چند نقطه از این شهرستان برای تردد از گرگر استفاده میشود که پیگیریهای بسیاری به جهت جمع کردن این ابزارها انجام شده، ضمن اینکه باید اقدامات لازم جهت احداث پل در این نقاط انجام شود.»
گرگر چیست؟
هرساله اهالی برخی از روستاهای لرستان و کهگیلویه و بویراحمد برای عبور از رودخانهای خروشان راهی جز نشستن روی گرگر ندارند؛ وسیلهای دلهرهآور که در نبود پل و راه ارتباطی مناسب از آن استفاده میشود. از آنجا که حرکت گرگر به وسیله قرقره ها با استفاده از دست انجام می شود، تاکنون این وسیله انگشتان دست بسیاری از مردم این روستاها را قطع کرده است.
بیشتر بخوانید:
رئیس بنیاد شهید کلاردشت دو تن از اهالی روستای خود را با داس مجروح کرد!
کاش اینها هم جزئی از لبنان بودند.
به این حرفا نیست.
خیلی وقته ما مهندسی جمعیت و شهری نداریم. مهندسی روستایی نداریم.
اولین بحث ، بحث عشایر هست. بیشترین عشایر تو دنیا رو ما داریم. از خوزستان تا تهران و گلستان پراکنده هستن. این حقیقته. بیشترین عشایر دنیا رو با حدود ۶میلیون نفر ما داریم. حدود ۲ میلیون عشایر دائم هستن. بقیه فصلی و به اصطلاح ییلاق و قشلاقی ان. خودم چون اصالتا از یه ایل عشایری هستیم میگم. حالا پدر بزرگ من ساکن دائم یه استان شد دیگه عشایر نیستیم.
این باعث میشه ساکنین بعضی مناطق حدود ۱۰ خانواده یا کمتر باشه و نصف فصل سال اصلا کسی ساکن نباشه. مساحت گسترده ایی میشه. چون این ۶ میلیون و ۲ میلیون دائما در سفرن و مساحت خدماتی شون تقریبا اندازه ی چندتا استانه. تقریبا هیچ کشوری اینقدر عشایر نداره. بین کشورای عربی عمان بیشتیرن عشایر یا کوچ نشین رو داره. میدونی چند نفرن؟ ۳۰۰ تا خانواده هستن. تنها ۳۰۰ تا خانواده. هرکدوم ۵ نفر حساب کنی میشن ۱۵۰۰ نفر. کل عمان ۱۵۰۰ نفر عشایر و کوچ نشین داره. ما حدود ۶ میلیون. حالا بعد انقلاب طرح سکونت دائمی رو لغو کردن و تا الان همینطور مونده.
دلیل دوم که نباید با کشورای غربی و حتی لبنان مقایسه کرد ، شاخص شهرنشینی و روستا نشینیه. ما یکی از کشورایی هستیم بالاترین نرخ ورستا نشینی رو داره بین کشورهای در حال توسعه. کشورهی در حال توسعه منظور مثل روسیه مالزی اندونزی برزیل مکزیک مصر اوکراین ترکیه میشه. پس با افغانستان یا انگولا مقایسه نکنین.
بین این کشورها یعنی کشورای در حال توسعه یکی از کشورهایی هستیم هنوز بالاترین نرخ روستا نشینی رو داریم. حالا این خوبه یا بد کاری نداریم. اما برای ما بد هست. چون زمینه ی شغلهای خدماتی رو اصلا بها نیمدیم. مثلا اینترنت دلشون بخواد یه دقیقه ایی تصمیم میگیرن و یه دقیقه ایی کل اینترنت کشور قطع میشه. سیستم مالی اعتباری بازنشستگی خدمات بیمه اقتصادی بانکی همه و همه دولتیه و اصلا سود نداره اگه سودی هست همش بودجه دولتیه.
برای همین شاخص روستا نشینی برای کشور بالاست. حالا در اینده شاید شغلهای خدماتی گسترده تر بشن و شاخص روستا نشینی نصف بشه.
وقتی شاخص روستا نشینی بالاست یعنی مساحتی که نیاز به خطوط انتقال برق، اب رسانی گاز رسانی اینترنت زیرساختهای حمل و نقل مثل جاده دارن، چند برابر میشه. ساخت اینا تقریبا چیزی نیست. یه بودجه هست دیگه. میسازن تموم. اما بیشترین هزینه ی زیرساختها مربوط به نگهداری هست. زیرساختها مثل جاده پل خطوط برق هر ساله نیاز به نگهداری دارن. نگهداری نکنی یا پول کم بیاد اتفاق بد میوفته. مثل همین جان باختن ۳ نفر. برا همین ساخت پل برا مثلا یه روستا با ۲۰ خانوار شاید به صرفه باشه اما نگهداری ش نه. پول نگهداری یک پل طی ۵ سال مساوی هست با بودجه ی ساخت.
حتی تو نروژ گرگر دارن. اما فرقش اینه گرگر تو نروژ ایمن هست. هرسال بازرسی میکنن. گرگرهاش رو دیدم تو اینترنت. مثل کابین اسکی هست.
راه حل این مسئله زیربنایی هست. اول از همه یه فکری برای عشایر و سبک زندگی باید بشه. درسته جزوی از فرهنگه ولی تو روزگار امروز این سبک زندگی هزینه ی زیادی داره. مثلا ایرانسل با بودجه ی دولتی میاد مستر یا دکل مخابرات اونجاها میزنه. ایرانسل یه شرکت خصوصیه. ولی چون جمعیت کمه و نصف سال هم اصلا جمعیت ساکن نداره، اصلا نمیصرفه که دکل بزنه. پس دولت پولشو میده تا دکل بزنه و نگهداری کنه. قدیم نیاز به اینتنرت نبود. برق نبود. جاده و ماشین نبود. ولی الان نیاز به جاده ماشین پل مخابرات برق اینترنت اب و گاز هست. ۶ میلیون نفر نصف سال میرن بالا نصف سال میان پایین. ۲ میلیون نفر دیگه کل سال در حرکتن. پس باید به سمت توسعه یافتگی بریم تا پل زدن. اونم توسعه یافتگی پایدار نه اینکه از روستا جمعیت بیاریم ساکن حاشیه شهر کنیم.
و این توسعه ی پایدار کلیدش خدمات هست. شغلهای خدماتی. شغلهای بر اساس خدمات و تولید.
اینترنت فقط یکیشه. اینترنت فقط یکی از بسترهای مورد نیاز برای شغلهای خدماتیه. متاسفانه ما حتی خدمات رو نمیدونیم چیه. فکر میکنیم یه سوپری یا یه بنگاه معاملاتی بزنیم اسمش خدماتیه. نه اینا اسمش اقتصاده. بازاره. اون سوپری یا بنگاهی که ماشالله سر هر کوچه ایی دوتا پیدا میشه ، کارشون خدمات بازاری هست.
خدمات اقتصادی بانکی بیمه ایی که اصلا نداریم. اینایی که میبینین با بودجه ی دولتی هست. هر سال کلی ضرر بعدم پول میدن به بانک. تورمش رو مردم حس میکنن.
ههه ههه
ابر قدرت منطقه رو ببین
صنعت و دولت با همکاری بخش خصوصی باید وسیله ایمن تری طراحی کنند اشتغال هم ایجاد می شود امنیت و سلامتی این بندگان خدا هم به چالش کشیده نمی شود. خیریه ها هم می توانند در این زمینه وارد شوند