این باور اشتباه وجود دارد که با رسیدن به ثروت و شهرت، تمامی مشکلات و نگران های زندگی یکباره ناپدید خواهند شد. با این حال، موفقیت زیاد هم با محدودیت های فراوانی همراه است. و حالا سلبریتی های بیشتر و بیشتری درباره ی واقعیت زندگی خود صحبت می کنند.
آدریانا لیما
نمایش سالانه ی برند ویکتوریا سکرت تا پیش از لغو شدنش میلیون ها بیننده در سرتاسر دنیا داشت و گرچه فرشته های آن را کمال زیبایی تلقی می شدند، اما کمتر کسی از مشقات آماده شدن برای این برنامه باخبر بود.
آدریانا لیما، سوپرمدل مشهور که یکی از شناخته شده ترین فرشته های ویکتوریا سکرت بود، در مصاحبه ای از نحوه ی آمادگی مدل ها برای این نمایش سالانه گفته است. به گفته ی او، این باور رایج که مدل ها زندگی راحت و بی دردسری دارند، کاملاً درست نیست.
مدل های ویکتوریا برای برنامه ی سالانه ی این برند باید به گونه ای ورزش می کردند که گویی خود را برای یک مسابقه ی دوی ماراتن آماده می کردند. از ۹ روز پیش از برگزاری نمایش، مدل ها اجازه ی مصرف غذای جامد نداشتند و چیزی جز شیک های پروتئین نمی خوردند. از ۱۲ ساعت پیش از برنامه، مصرف هر گونه نوشیدنی نیز ممنوع می شد و به همین دلیل آب بدن شان از دست می رفت. به گفته ی لیما با این کار، مدل ها گاهی تا حدود ۴ کیلوگرم وزن کم می کردند.
علاوه بر این ها، لیما معمولاً روزانه ۱۰ ساعت مشغول کار است. او مجبور است حتی با وجود سرماخوردگی، سرفه های مداوم و سردرد شدید در برابر دوربین حاضر شود. به همه ی این ها باید رفتن به فرودگاه، پروازهای طولانی و انتظارهای طولانی به دلیل تأخیر در پروازها را نیز اضافه کرد. او یک بار تصویری از چهره ی خود بعد از یک روز کاری دشوار منتشر کرده بود.
لیما همچنین یک بار ویدئویی از خود در حال ورزش کردن منتشر کرد تا نشان دهد برخلاف باور رایج، شغل او چندان راحت نیست و مردم از واقعیت آن بی خبرند. در آن ویدئو ۴ هفته ای از زایمان لیما و تنها چند از روز از فیزیوتراپی او به خاطر شکستگی زانویش می گذشت. علیرغم همه ی این ها او به خاطر شغلش مجبور بود در تمرینات ورزشی شرکت کند.
دنیل رادکلیف
دنیل رادکلیف به دلیل شهرت زودهنگامی که بازی در فیلم های «هری پاتر» برایش به دنبال داشت، در حساس ترین سن خود متحمل فشارهای زیادی شد. او مجبور بود در مراسم های زیادی شرکت کند و همواره با طرفدارانی درگیر بود که به دنبال امضا گرفتن از او بودند.
رادکلیف در اینباره گفته: «بعضی آدم ها بچه ها را سرزنش می کنند و سرشان داد می کشند. چنین تجربه ای برای یک بچه خوشایند نیست. یادم است که برایم خیلی ناامیدکننده بود.»
بیلی آیلیش
بیلی آیلیش یکی دیگر از ستاره هایی است که دوران نوجوانی خود را به خاطر شهرت زودهنگام از دست داد. او وقتی به شهرت رسید، تنها ۱۳ سال داشت.
آیلیش البته از شادی ای که هنگام اجرای آثارش روی صحنه حس می کند لذت می برد اما حرفه ی او ابعاد دیگری هم دارد. به گفته ی خودش، اگر کسی از او بپرسد که چقدر از حرفه اش عذاب آور است و چقدرش نه، پاسخ او پنجاه – پنجاه است. او در اینباره گفته: «نصفش وحشتناک است و نصف دیگرش به طرزی باور نکردنی فوق العاده که هیچ قیمتی نمی شود رویش گذاشت. بنابراین ارزش تحمل آن بخش سخت را دارد.»
جیجی حدید
جیجی حدید فاش کرده حرفه اش تأثیر زیادی بر دایره ی دوستانش داشته است. او می گوید مجبور به قطع رابطه با برخی آدم های زندگی اش شد، بیشتر به این خاطر که وقتی فرد شناخته تری می شوید، «رفتارهای جدیدی در دوستان تان می بینید». او متوجه شد که بهتر است که تنها چند دوست واقعاً خوب داشته باشد که بتواند به آن ها اعتماد کند و از آن ها راهنمایی بگیرید تا اینکه دوستان زیادی داشته باشد که اعتمادی به آن ها نداشته باشد.
او آنقدری وقت آزاد نداشت که بتواند به همه ی عزیزانش توجه کافی داشته باشد، موضوعی که به گفته ی او، همه آن را درک نمی کردند و این تصور را داشتند که او آدم دیگری شده است. حدید گرچه حالا دوستان زیادی ندارد اما به گفته ی خودش، رابطه ی بسیار خوبی با آن ها دارد.
جنیفر لارنس
از قرار معلوم شما می توانید یک سوپر استار شناخته شده باشید و در عین حال، مدت ها احساس تنهایی کنید، تجربه ای که جنیفر لارنس زمانی با آن رو به رو بود.
او در سال ۲۰۱۵، زمانی که ۲۵ سال داشت در مصاحبه ای گفت که هنوز هیچ مردی او را به یک قرار دو نفره دعوت نکرده است. این در حالی بود که او تا آن زمان در فیلم های مشهوری مثل «بازی های مرگبار»، «مردان ایکس» و «حقه بازی آمریکایی» بازی کرده و دیگر بازیگر شناخته شده ای بود.
لارنس حتی به شوخی گفت: «احساس می کنم باید با یک مردی آشنا شوم که – در کمال احترام – ۵ سال گذشته را در بغداد زندگی می کرده و اصلاً مرا نمی شناسد.»
خوشبختانه او در سال ۲۰۱۹ با کوک مارونی، مدیر یک گالری هنری نامزد کرد و آن ها در سال ۲۰۲۲ صاحب یک پسر شدند.
جورج کلونی
جورج کلونی با گذشت زمان متوجه شد که از بسیاری از لذت های ساده ی زندگی محروم شده است. بله، او خانه ی بزرگی روی یک تپه دارد و بسیاری از ما تصور می کنیم که او هیچ دغدغه ای در زندگی اش ندارد. کلونی اما متوجه شد که خانه ی بزرگش بسیار منزوی است.
ثروت و شهرت، محدودیت های زیادی به همراه خود می آورد. و کلونی متوجه شده دلش برای چیزهایی به سادگی یک قدم زدن در شهر تنگ شده است. او در سال ۲۰۱۴ در مصاحبه ای گفت: «۱۵ سال است که در پارک مرکزی نیویورک قدم نزده ام. می دانید، خیلی دلم می خواهد که بتوانم این کار را انجام دهم.»
جاستین بیبر
جاستین بیبر از مشکلاتی گفته که با آن ها دست و پنجه نرم می کند. او هم مانند بسیاری از خوانندگان در زمان برگزاری تورهای کنسرتش با احساس تنهایی درگیر است. با این حال، هنوز بیشتر مردم از روی دیگر آن همه زرق و برق بی خبرند. او در اینباره گفته: «اینجور زندگی کردن می تواند شما را متلاشی کند.»
بیبر همچنین در مصاحبه ای از تجربه ی تماشای مستند زندگی ایمی واینهاوس، خواننده ی مشهور انگلیسی که در ۲۷ سالگی به دلیل مسمومیت الکلی از دنیا رفت، گفته است. او گفت که در زمان تماشای این مستند به سختی می توانست جلوی اشک هایش را بگیرد چرا که درک می کرد رفتاری که با رسانه ها با واینهاوس داشتند، چه احساسی داشت. او در اینباره گفت: «مردم فکر می کردند ضربه زدن به او زمانی که در بدترین روزهایش بود، جالب بود، اینکه آنقدر تحت فشارش بگذارند که دیگر چیزی از او باقی نماند. و این همان کاری بود که سعی داشتند با من هم کنند.»
انزوا یکی دیگر از مشکلاتی است که بیبر با آن ها دست و پنجه نرم می کند. او اغلب در هتل ماندگار می شود تا از طرفدارها و پاپاراتزی هایی که همه جا دنبالش می کنند دور بماند. و هر چه می گذرد این موضوع برای او دشوارتر و دشوارتر می شود. او دراینباره گفته: «وقتی نتوانید تنهایی جایی بروید یا کاری کنید، افسرده می شوید. برای هیچکس آرزویش نمی کنم.»
لیدی گاگا
لیدی گاگا علیرغم همه موفقیت هایش اذعان کرده با وجه تاریک شهرت دست و پنجه نرم می کند. او در اینباره گفته: «به محض اینکه پا به بیرون می گذارم، یک جورهایی متعلقم به دیگرانم. دنبال کردنم قانونی است. تعقیب کردنم در ساحل قانونی است. و من نه می توانم به پلیس زنگ بزنم و نه می توانم از دیگران بخواهم که رهایم کنند.»
او همچنین گفته دلش برای بعضی لذت های ساده ی زندگی و معاشرت با مردم بسیار تنگ می شود. او دلش می خواهد که می توانست هر جایی برود، با آدم ها آشنا شود و درباره ی زندگی و چیزهای مختلف گپ بزند، مثل یک آدم معمولی و همانطور که قبلاً بود.
از همه بدتر ایلومیناتی!!!
نمردیم و معنی مشکلات و سختی ها رو هم فهمیدیم خانم برهمند. مرسی که ما رو با سختی های شهرت آشنا کردین. حالا ما دیگه مشهور نمیشیم تا دلمون واسه قدم زدن تو پارک تنک نشه.
هیچی بهتر از این نیست که وحشتناک پولدار باشی و کسی نشناستت
وقتی میری یه هفته تو هتل پنج هزار دلاری یک ماه خیمه میزنی …عین خیالت هم نیست …قید قدم زدن تو پارک رو بزن
راست میگن ما آدمهای معروف همیشه اینارو داریم بخصوص من که از اینا معروفترین و همیشه فکر می کنم یکی داره تعقیبم می کنه