کلیشه های سینمایی آزاردهنده که تماشاگران را به ستوه آورده اند

کلیشه های سینمایی آزاردهنده که تماشاگران را به ستوه آورده اند

زندگی در فیلم ها یک جورهایی بی عیب و نقص است. موقعیت هایی که در فیلم ها می بینیم، حتی عجیب ترین یا ابزوردترین آن ها هم همیشه به گونه ای حساب شده است. ما اما می دانیم که همه ی چیزهایی که در طول فیلم اتفاق می افتند، حقیقت ندارند. در واقع، حقیقت می تواند نه تنها معیوب، بلکه به مراتب بی رحمانه تر از کلیشه های سینمایی باشد.

در ادامه از تعدادی از اتفاقات کلیشه ای فیلم ها و سریال ها خواهیم گفت.

۱- دراز کشیدن روی چمن به همراه عشق زندگی خود یکی از رایج ترین چیزهایی است که در فیلم ها می بینم. در واقعیت هم این کار می تواند رمانتیک باشد، اما تنها تا وقتی که سر و کله ی حشرات پیدا نشود و آن ها شما را نگزند.

۲- در کارتون ها کندن چاله کار بسیار راحتی به نظر می رسد. خاک به راحتی برداشته می شود و تمام کار در عرض تنها چند ثانیه انجام می گیرد. در واقعیت اما هیچ یک از این اتفاقات رخ نمی دهد.

۳- شخصیت ها بعد از اسباب کشی به خانه ی جدید همیشه فوراً برای تعمیر و نقاشی آن دست به کار می شوند و ظاهر خانه را دگرگون می کنند. در حالی که این کار در واقعیت به هزینه ی بسیار زیادی نیاز دارد.

۴- شخصیت ها با ورزش و رژیم فوراً به اندامی بی عیب و نقص دست می یابند. در واقعیت اما این امر به زمان نیاز دارد. نه پیشرفت سریعی در کار است که شما را به ادامه ی مسیر ترغیب کند و نه موسیقی متن انگیزه بخشی.

۵- در سریال های بلند عاشقانه مشکلات و نگرانی های زیادی هست که در زندگی واقعی گاهی با یک گفتگوی ۱۰ دقیقه ای از پشت تلفن حل می شوند.

۶- اگر شخصیتی به شهربازی برود، هرگز نمی بینیم که او مجبور می شود بیشتر از یک ساعت در صف دستگاه ها و بازی های پرطرفدار بایستد یا اینکه هزینه ی بسیار زیادی برای این تفریح می کند.

۷- دانش آموزان دبیرستانی در فیلم ها زنگ تفریح های طولانی ای بین کلاس های خود دارند که آن را صرف خوشگذرانی در کلاس یا جشن گرفتن در راهروهای مدرسه می کنند. در واقعیت اما دانش آموزان در زنگ تفریح دائماً در عجله هستند تا به موقع به سر کلاس برسند و گاهی حتی فرصت دستشویی رفتن پیدا نمی کنند.

۸- وقتی شخصیت ها به یک کافه می روند، هیچ صدایی از مکالمات پس زمینه شنیده نمی شود و سیاهی لشکرها به ندرت در حال صحبت دیده می شوند. اما کافه ها همیشه آنقدری شلوغ هستند که سر و صدای آن ها بیشتر از این باشد.

۹- شغل ها در فیلم ها جالب تر از واقعیت به نظر می رسند. شخصیت ها شغل های ساده و بی دردسری دارند و طوری از آن صحبت می کنند که گویی آنقدری درآمد دارد که با آن بتوان اجاره ی خانه را پرداخت.

۱۰- در فیلم ها باستان شناس ها افرادی همه فن حریف اند که مهارت های زیادی دارند.

۱۱- در فیلم ها خانواده ها صبح ها برای صبحانه و شب ها برای شام دور هم جمع می شوند. در زندگی واقعی اما بسیاری از اوقات در خانه وعده های غذایی خود را به تنهایی صرف می کنیم.

۱۲- در فیلم ها نوزادان اغلب به شکل نامتعارفی خوش رفتار هستند. این در حالی است که در واقعیت نوزادان برای هر چیزی شروع به گریه می کنند.

۱۳- آشپزخانه های همیشه تمیز و مرتبی که در فیلم ها می بینیم چقدر با واقعیت زندگی مطابقت دارند؟

۱۴- لحظات کابوس دیدن شخصیتت ها بسیار دراماتیک هستند. در واقعیت اما گاهی تنها چیزی که در آن لحظات رخ می دهد، خروپف و نشت آب دهان به روی بالش است.

۱۵- سکانس های مبارزه روی سقف قطار اساساً هیچ سنخیتی با واقعیت ندارند.

۱۶- آهسته راه رفتن شخصیت ها در حالی که چیزی در پشت سرشان در حال منفجر شدن است با هیچ منطقی سازگار نیست.

۱۷- بوسه های صبحگاهی عاشق و معشوق ها بعد از بیدار شدن تنها در فیلم ها رمانتیک است. در واقعیت اما با وجود بوی دهان کار ناخوشایندی است.

۱۸- شکستن پنجره با مشت خود در فیلم ها کاری قدرتمندانه و در عین حال ساده به نظر می رسد. در زندگی واقعی اما شما را فوراً راهی بیمارستان می کند.

۱۹- در فیلم انجام هر کاری در میان برف ها فوق العاده به نظر می رسد؛ آن سکانس های منظره های تمام سپید و آدم های شادی که در آن ها هستند هیچ شباهتی به واقعیت ندارند. حقیقت آن است که برف نه تنها بسیار سرد است، بلکه باعث راه افتادن آب بینی و بخار گرفتن شیشه های عینک می شود و همیشه هم نرم نیست، بلکه گاهی بیشتر شبیه به گِل است تا برف.

۲۰- شخصیت ها وقتی چیزی را با کامپیوتر تایپ می کنند هیچ وقفه ای در تایپ کردن شان نمی افتد. آن ها نه مرتکب اشتباه تایپی می شوند که نیازی به اصلاح داشته باشد و نه برای فکر کردن درباره ی ادامه ی متن مکث می کنند و لحظاتی دست از تایپ کردن می کشند.

۲۱- شخصیت ها تمام وقت خود را با جمع شدن دور هم در کافه و رستوران سپری می کنند (تا حدی که در واقع آنجا زندگی می کنند)، بدون آنکه نگران شغل یا دیگر امور معمول روزانه ی خود باشند.

۲۲- در زندگی واقعی اگر مانند آنچه در فیلم ها زیاد می بینیم، برای ساکت کردن دختری که در حال جر و بحث با شما است، او را ببوسید، حتماً با واکنش بدی مواجه خواهید شد.

۲۳- در فیلم ها شخصیت ها گاهی برای محافظت از دیگران آن ها را از خطری که تهدیدشان می کند کاملاً بی خبر می گذارند و حتی درباره ی باید و نبایدهایی که برای مراقبت از خود می بایست به آن ها توجه داشته باشند نیز هشداری به آن ها نمی دهند.

۲۴- در فیلم های تاریخی همیشه یک شخصیت فمینیست با طرز فکر قرن بیست و یکمی وجود دارد که اهل معاشرت نیست. مثل شخصیت های زنی که دائماً از پوشش پردردسر خود شکایت می کنند. در ادبیات قرن نوزدهم میلادی گونه ای از این شخصیت به وفور یافت می شود، مثل جین ایر یا جو مارچ در داستان «زنان کوچک». اما این زن ها ایده های مترقی خود را با استفاده از زبان و ایده آل های عصر خود بیان می کردند که بسیار تأثیرگذارتر بود. واقعیت آن دوره برای زنان آن زمان امری عادی بود. مثلاً پوشیدن کرست برای زن ها شاید راحت نبود، اما احتمالاً آن ها آرزوی داشتن یک کرست راحت تر را می کردند، نه اینکه به کرست به چشم یکی از ابزارهای سیستم پدرسالاری نگاه کنند که همه ی زن ها باید از آن رهایی یابند.

۲۵- هنگام عقب یا جلو بردن چیزهایی مثل نوار کاست یا نوار ویدئویی، شخصیت ها همیشه می توانند یکراست و دقیق به همان نقطه ی مدنظرشان برسند.

۲۶- در فیلم ها تلفن تنها در جهت پیشبرد داستان زنگ می خورد.

۲۷- شخصیت اصلی فیلم وقتی از طرف دختر مورد علاقه ی خود پس زده می شود، آنقدر او را اذیت و تعقیب می کند تا دختر دست آخر به او علاقمند می شود. در زندگی واقعی اما در چنین شرایطی احتمالاً با پلیس تماس گرفته می شود.

۲۸- در فیلم ها نامه ها به راحتی و صرفاً با بلند کردن در ِ پاکت نامه باز می شوند، انگار اصلاً از ابتدا نچسبیده بودند. هیچکس پاکت نامه را پاره نمی کند.

۲۹- مکالمات میان شخصیت ها همیشه شوخ طبعانه، پرمعنی، روان و پشت هم هستند و در آن ها هیچ خبری از توقف، من و من، تردید یا اشتباه لفظی نیست و آن ها همیشه حرفی برای گفتن دارند.

۳۰- شخصیت ها صرفاً با برداشتن عینک و باز گذاشتن موهایشان میان همه محبوب می شوند.

۳۱- بچه های زورگوی مدرسه همیشه عضو تیم ورزش آن هستند. انگار پوشیدن یکی از آن سوییشرت های ورزشی شخصیت ها را فوراً تبدیل به یک احمق می کند.

۳۲- در فیلم ها خانه ی خانواده هایی که بچه های زیادی دارند همیشه مرتب است. در واقعیت اما همیشه اسباب بازی ها یا دیگر وسایل بچه های خانواده هر نقطه ی خانه روی زمین پخش است.

۳۳- در واقعیت، درون کلاه فضانوردان از بیرون دیده نمی شود. در فیلم ها اما کلاه فضانوردها انگار به یک سیستم نورپردازی ویژه مجهز است، تنها به این خاطر که نشان ندادن چهره ی بازیگر میلیون دلاری فیلم امکان پذیر نیست.

منبع: brightside ، brightside
دیجیاتو
۳ نظر

ورود

  • حاج حشمت فروردین ۱۲, ۱۴۰۲

    در مورد سریالهای ایرانی هم بنویسید

  • . فروردین ۱۲, ۱۴۰۲

    به عنوان یک تایپیست (تازه کار ؛)) ) واقعا حرصم می‌گره که چرا حتی یک بار .اسپیس هم نمی‌زنند.

  • Javad فروردین ۱۳, ۱۴۰۲

    جالب بود ❤️