هالیوود عاشقانه های ماندگار زیادی را به تصویر کشیده است، مانند اسکارلت اوهارا و رت باتلر در فیلم «بر باد رفته» (Gone With the Wind)، جک و رز در فیلم «تایتانیک» (Titanic)، جول و کلمنتاین در فیلم «درخشش ابدی یک ذهن پاک» (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) و بسیاری دیگر. اما همه ی بازیگران نمی توانند احساسات پرشوری را به تصویر کشند و مخاطبان را متقاعد کنند با همه ی وجود شیفته ی معشوق سینمایی خود هستند. این مسأله دلایل مختلفی دارد: بازیگرها در زندگی واقعی از یکدیگر تنفر دارند، به نظرشان همبازی شان جذابیت کافی را ندارد، یا صرفاً ضعف در بازیگری.
آنا و الکسی در «آنا کارنینا» (Anna Karenina)
به عقیده ی منتقدان، رابطه ی کیرا نایتلی و آرون تیلور – جانسون در فیلم «آنا کارنینا» به شکل قابل ملاحظه ای فاقد شور و احساس بود. قرار بود عشق میان این دو شخصیت به قدری آتشین باشد که گرمای آن برای مخاطبان هم قابل لمس باشد، اما این اتفاق رخ نداد.
این امر از چشم مخاطبان پنهان نماند و برخی از آن ها به شدت از رابطه ی این عاشق و معشوق انتقاد کرده اند: «تا حالا صحنه ی آشنایی با عشق در نگاه اول به این بدی ندیده بودم. چرا تیلور – جانسون آنقدر بی تفاوت به او نگاه می کرد؟ نگاه نایتلی هم همان قدر بی تفاوت بود.»
دیزی و جی در «گتسبی بزرگ» (The Great Gatsby)
لئوناردو دیکاپریو و کری مولیگان در کنار هم خوب به نظر می رسند. اما در فیلم «گتسبی بزرگ» این زوج حتی یک سکانس به یادماندنی ندارند که بتوان بارها و بارها آن را تماشا کرد (برعکس آنچه درمورد دیکاپریو و کیت وینسلت در فیلم «تایتانیک» وجود داشت).
ترینیتی و نئو در «ماتریکس» (The Matrix)
فیلم های واچوفسکی ها هر قدر هم که خلاقانه و فلسفی باشند، داستان های عاشقانه ی ضعیفی دارند. در فیلم «ماتریکش» هیچ عشقی میان کیانو ریوز و کری آن ماس دیده نمی شود، موضوعی که مخاطبان نیز به آن پی برده اند و حتی بحث هایی در اینباره میان کاربران فضای مجازی بوده است: «فقط من هستم که هیچ شیمی ای بین نئو و ترینیتی ندیدم؟ وقتی ترینیتی به نئو گفت که دوستش دارد واقعاً جا خوردم. آن ها به همدیگر هیچ اعتمادی نداشتند. رفتارشان حتی مثل دو دوست هم نبود. بیشتر شبیه خواهر و برادر بودند.»
مری جین و پیتر در «مرد عنکبوتی» (Spider-Man)
داستان عشق میان مری جین و پیتر به طور کلی یکی از قدرتمندترین و زیباترین ماجراهای عاشقانه در داستان های کمیک است. این زوج به همراه یکدیگر موانع زیادی را پشت سر می گذارند. اما توبی مگوایر و کریستن دانست نتوانستند آن احساسات عمیق و پیچیده را در سه گانه ی «مرد عنکبوتی» انتقال دهند. این دو بازیگر در کنار هم بی احساس به نظر می رسند و بیشتر شبیه دوستان نزدیک هستند. تنها سکانس با احساس آن ها بوسه ای است که میان مرد عنکبوتی در حالت وارونه و مری جین رد و بدل می شود و از این زوج هیچ لحظه ی به یادماندنی دیگری وجود ندارد.
بعضی مخاطبان آن نسخه ی «مرد عنکبوتی» که اندرو گارفیلد و اِما استون زوج آن بودند را بسیار بهتر می دانند. پیتر و گوئن استیسی متناسب تر به نظر می رسیدند. شاید شیمی میان این دو شخصیت به این خاطر بود که آن زمان استون و گارفیلد با یکدیگر در رابطه عاشقانه بودند.
اوون و کلیر در «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park)
شخصیت های اوون و کلیر در فیلم «پارک ژوراسیک» که کریس پرت و برایس دالاس هاوارد نقش آن ها را ایفا کردند، گرچه در ابتدای داستان با یکدیگر کنار نمی آیند اما در نهایت به هم دل می بازند. با این حال، سازندگان فیلم موفق نشدند مخاطبان را درباره ی رابطه ی این دو شخصیت متقاعد کنند. برای مثال، بسیاری از کاربران سکانس بوسه ی آن ها را ناخوشایند و خشک دانسته اند.
آکوامن و مرا در «آکوامن» (Aquaman)
بسیاری از مخاطبان از فیلم «آکوامن» ناراضی بودند. منتقد نشریه فوربس حتی ۵ دلیل برای ناامیدی از این فیلم برشمرد که یکی از آن ها عدم وجود احساس میان شخصیت های اصلی بود: «باید شیمی بیشتری میان مرا و آکوامن می بود، اما حتی آن بوسه ی زیرآب هم باورپذیر نبود.» برخی کاربران فضای مجازی هم تماشای رابطه ی جیسون موموآ و امبر هرد در این فیلم را از نگاه کردن به رنگ در حال خشک شدن خسته کننده تر دانسته اند.
کارل و آلیسون در «مرد بله گو» (Yes Man)
جیم کری و زویی دشانل در کنار هم خوب به نظر می رسند اما این امر برای باورپذیر شدن رابطه عاشقانه ی شخصیت های آن ها در فیلم «مرد بله گو» کافی نبود، موضوعی که کاربران فضای مجازی هم به آن اشاره داشته اند: «در سکانس های احساسی کارل و آلیسون، هر دو طوری هستند که احساس می کنی فقط منتظرند هر چه زودتر ضبط تمام شود تا از آنجا بیرون بزنند.»
کتنیس و پیتا در «بازی های مرگبار» (The Hunger Games)
این فیلم گرچه بازیگران بسیار مستعدی داشت (بازی جنیفر لارنس به تنهایی بسیار عالی بود) اما آن ها به دلایلی از نمایش هر گونه شیمی میان شخصیت هایی که نقش آن ها را برعهده داشتند بازمانده بودند. یکی از منتقدان سینمایی درباره ی رابطه ی میان کتنیس و پیتا نوشته: «هیچ شیمی عاشقانه ای میان شخصیت های اصلی وجود ندارد. نگاه های کتنیس به پیتا هیچ شباهتی به یک عاشق ندارد.»
رون و هرماینی در «هری پاتر و یادگاران مرگ» (Harry Potter and the Deathly Hallows)
یکی از کاربران فضای مجازی سؤال منطقی ای را مطرح کرده که برای بسیاری از طرفداران فیلم های «هری پاتر» هم وجود داشت: «فقط من هستم که فکر می کنم همان یک سکانس رقص هری و هرماینی از کل سکانس های رون و هرماینی شیمی بیشتری داشت؟» حتی می توان گفت شیمی رابطه ی روپرت گرینت با دختری که نقش لوندر براون را بازی می کرد بیشتر از رابطه اش با هرماینی بود.
دنریس و جان اسنو در «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones)
یکی از طرفداران سریال «بازی تاج و تخت» تصمیم گرفت ثابت کند شخصیت های جان اسنو و دنریس در فصل های پایانی سریال «بازی تاج و تخت» در کنار یکدیگر بی احساس به نظر می رسند و در پستی مجازی درباره ی آن نوشت. او پیشنهاد کرد که رابطه ی میان جان اسنو و دنریس با شور شدیدی که میان جان اسنو و ایگریت برقرار بود مقایسه شود.
البته این حقیقت که کیت هرینگتون و رز لزلی در زمان بازی در این سریال به یکدیگر علاقمند شده بودند در این امر نقش داشت. به عقیده ی کاربران از شیمی میان هرینگتون و لزلی در برابر دوربین سخت می شود چشم پوشی کرد وقتی بدانید که واقعی نیز بوده است. از سویی دیگر، هرینگتون که دوستی دیرینه ای با امیلیا کلارک دارد، احساسی برادرانه به او داشت. به همین دلیل اجرای سکانس بوسه ی جان اسنو و دنریس برای آن ها دشوار و ناخوشایند بود.
کیوان و فریده در فیلم نون خ??
???
وایی دهنت?
خخخخخخخخ ??
منو محدثه در مستند تلخ
در مورد ماتریکس و مرد عنکبوتی به شدت با شما مخالفم
دقیقا
به خصوص ماتریکس
با این ترجمه کردنتون… Chemistry رو به همون معنی لغویش برگردوندید، واقعا خسته نباشید…
خداییش تحلیلگر این نوشته از عشق فقط س ک س رو فهمیده و چون این چیز تو اون فیلما نبوده پس خشکو بی روح دونسته شده…تحلیل بسیار ضعیف
بین دیزی وجی کاملا درست است.
شیمی؟😭😂
واییی دقیقاا😂