برخی کلیشه های سینمایی هستند که بارها و بارها در فیلم ها و سریال ها تکرار شده اند تا جایی که دیگر حساسیت برانگیز شده اند و به نظر هم نمی رسد فیلمسازها حالا حالاها قصد دست کشیدن از آن ها را داشته باشند.
۱- دل باختن همکاران به یکدیگر
در فیلم ها و سریال هایی که در آن ها شخصیت ها شغل مشخصی دارند، اغلب دو همکار را می بینیم که رفته رفته رابطه ی نزدیک تری با یکدیگر پیدا می کنند. با این حال، این با زمانی که کارگردان سعی می کند به مخاطبان بقبولاند که همیشه دو همکار باید به یکدیگر علاقمند شوند، کاملاً متفاوت است. از همه عجیب تر این است که در ابتدای فیلم به نظر می رسد که آن ها اصلاً از یکدیگر خوش شان نمی آید، اما با جلو رفتن داستان، به زوجی جدایی ناپذیر تبدیل می شوند.
۲- شخصیت زنی که بعد از بالا آوردن از بارداری خود باخبر می شود
اگر فیلمسازها بخواهند به ما بگویند که شخصیت زنی باردار است، در یک سکانس نشان می دهند که دچار حالت تهوع شده است. با این روش مخاطبان شاید حتی قبل از خود شخصیت متوجه می شوند که آن زن یک بچه در راه دارد. به طور قطع، بارداری می تواند بسیار غیرمنتظره رخ دهد. اما معمولاً زنان بسیار زودتر از رسیدن به مرحله ی تهوع صبحگاهی و به واسطه ی قطع شدن پریودشان متوجه بارداری خود می شوند.
۳- صاف کردن موها بخشی ضروری از تغییرات ظاهری یک شخصیت است
تا همین اواخر اگر فیلم هالیوودی ای درباره ی تغییر یک شخصیت زن از دختری معمولی به یک زیباروی خیره کننده بود، یکی از مراحل ضروری این تغییر، صاف کردن موهای او بود. به دلایل نامعلومی، فیلمسازها می خواستند به مخاطبان بقبولانند که یک بانوی واقعی نمی تواند موهای فر داشته باشد.
از این ترفند در فیلم های «دفتر خاطرات شاهدخت» (The Princess Diaries)، «زن زیبا» (Pretty Woman) و «دختر شایسته اخلاق» (Miss Congeniality) استفاده شد. شاید با این کار می خواستند تفاوت محسوسی میان «قبل» و «بعد» شخصیت ها ایجاد کنند، اما مخاطبان سینما معتقدند که شخصیت های محبوب شان با هر مدل مویی عالی هستند.
۴- شخصیت زنی که با دوره ی زمانی اش همخوانی ندارد
در فیلم های تاریخی اغلب یک شخصیت زن هست که به نظر نمی رسد با دوره ی زمانی ای که در آن زندگی می کند همخوانی داشته باشد. نتیجه ی کار، فیلمی درباره ی زن مدرنی می شود که صرفاً کرست و دامن پفی به تن می کند اما یک داستان تاریخی واقعی نیست.
به طور حتم در گذشته زنانی وجود داشتند که با هنجارهای اجتماعی عصر خود در چالش بودند. اما فمینیسم قرن نوزدهم هیچ سنخیتی با فمینیسم قرن بیست و یکم نداشته.
۵- اتفاقات ماوراء الطبیعه همیشه روندی پلکانی دارند
بسیاری از فیلم های ترسناک با اسباب کشی یک خانواده به خانه ای جدید آغاز می شوند. اما تازه واردها هنوز خبر ندارند که تنها ساکنان آن خانه نیستند. با این حال، یک موجود شیطانی تصمیم می گیرد در ابتدا خود را پنهان کند و تازه بعد از مدتی شروع به ترساندن اهالی خانه با انداختن وسایل و نشان دادن خود به بچه های خانواده می کند. و تا پایان داستان، این موجود شیطانی به طور کامل دست به کار می شود و هر چه که بر سر راهش قرار دارد را نابود می کند. این اتفاق به این دلیل رخ می دهد که کارگردان ها معتقدند تماشاگران را باید به صورت تدریجی و پلکانی ترساند.
۶- تبدیل کردن کرست به نماد سرکوب
فیلمنامه نویس ها و طراحان لباس فیلم ها اغلب برای به تصویر کشیدن دوره های زمانی از کلیشه های به خصوصی پیروی می کنند. برای مثال، کرست آنطور که گاهی در فیلم ها نشان داده می شود ابزار شکنجه نبود. بسیاری از مخاطبان سینما احتمالاً آن سکانس از فیلم «بر باد رفته» (Gone with the Wind) را به خاطر دارند که در آن شخصیت اسکارلت هنگامی که کرستش را برایش می بستند نفس خود را حبس کرده بود تا کمرش باریک تر به نظر برسد.
در اغلب موارد، در فیلم ها کرست را نمادی از سرکوب زنان و استانداردهای زیبایی غیرمنصفانه نشان می دهند. با این حال، ما اغلب این نکته را فراموش می کنیم که مفهوم ظاهر ایده آل طی قرن ها دستخوش تغییر شده است. از کرست در ابتدا برای جمع کردن بالاتنه و پشت استفاده می شد و توهم بصری باریک تر بودن کمر با استفاده از دامن های حجیم و سازه ی زیر لباس های زنانه ایجاد می شد.
۷- شخصیت ها همیشه لیوان به دست اند
بسیاری از اوقات در فیلم ها شخصیت ها را لیوان به دست، در حال نوشیدن از آن می بینیم. و فرقی هم نمی کند این شخصیت ها مشغول چه کاری باشند – در حال انجام وظایف شغلی خود، چک کردن ایمیل یا قدم زدن با شخصی دیگر – آن ها همیشه یک لیوان در دست دارند. فیلمسازها معمولاً از این ترفند برای مشغول نگه داشتن دستان بازیگران در برخی سکانس ها استفاده می کنند.
۸- هکر تنهایی که ناجی می شود
در فیلم هایی که داستان آن حول محور فناوری های پیشرفته و تحقیقات پیچیده است، همیشه یک هکر نابغه وجود دارد که تنها به شغلش علاقه دارد، عینک می زند و دائماً آن را روی بینی اش جا به جا می کند و به سرعت نور سرورها را هک می کند.
۹- کوتاه کردن موها برای نشان دادن تغییرات تروماتیک شخصیت ها
در فیلم های درام، شخصیت های زن گاهی تجربیات تروماتیکی را متحمل می شوند. و برای به تصویر کشیدن این تغییرات، کارگردان ها همیشه از یک روش تکراری استفاده می کنند – زنی که موهایش را جلوی آینه کوتاه می کند.
درست است که این امر در زندگی واقعی هم ممکن است اما این سکانس به قدری در فیلم ها تکرار شده که دیگر آزاردهنده شده است.
۱۰- بچه هایی که نقاشی های ترسناک می کشند
اگر در فیلم ترسناکی بچه ای وجود داشته باشد، احتمالش زیاد است که دیر یا زود شروع به کشیدن نقاشی های عجیب و ترسناک کند. این نقاشی ها اغلب حاوی صحنه های جنایی، آدم ها یا هیولاهایی هستند که دیگران قادر به دیدن شان نیستند اما به طور قطع ظرف ۳۰ دقیقه ی بعدی فیلم سر و کله شان پیدا خواهد شد.
۱۱- لباس زیبایی که از وسایل دم دستی و با دست دوخته شده
اگر شخصیت زن اصلی داستان باید به مراسم مهمی برود اما لباس مناسبی نداشته باشد، با درست کردن یک لباس از چیزهایی که در خانه دارد، به سرعت مشکل خود را حل می کند. یا همچون فیلم های «بر باد رفته» و «افسون شده» (Enchanted) از پرده استفاده می کند، یا مانند فیلم «صورتی بهت میاد» (Pretty in Pink) دو لباس مختلف را تبدیل به یک لباس می کند.
فقط شماره ۲
اونم تو صدا و سیما
عالی بود و همشم درست بود
واقعا هنرمندان سینما باید از تقلید کردن از کارگردانان و نویسندگان قدیمی دست بردارن و یکم از خودشون خلاقیت نشون بدن .
به احتمال زیاد نویسنده این مقاله زیادی تو فاز سیگماست😑