داستان تکامل انسان داستانی جذاب است که در طول میلیون ها سال در زنجیره ای ناگسستنی کشیده شده است. از کوچکترین پروتوسلها (ساختار کروی خودسازمانده با نظم درونزاد متشکل از لیپیدها که به عنوان مرحلهای فرضی از پیدایش حیات در نظر گرفته می شود) تا انسانهای امروزی، گونههای ما سفری قابلتوجهی از سازگاری، نوآوری و بقا را پشت سر گذاشتهاند. در ادامه نگاهی به مراحل اصلی تکامل حیات انسان روی زمین می اندازیم که منجر به پیدایش هومو ساپینس ها یعنی ما انسان ها شده است.
از پروتوسلها تا انسان ها
تکامل نتیجه میلیونها جهش در طول میلیونها سال است، اما فرآیند تکاملی که ما را به وجود آورده میتواند به چند دسته کلیدی تقسیم شود.
۱. پروتوسل ها و میکروارگانیسم های اولیه
اولین اشکال حیات بر روی زمین میکروارگانیسم های ساده و تک سلولی بودند که به عنوان پروتوسل شناخته می شدند. این سلول های پیش ساز فاقد هسته یا سایر اندامک های متصل به غشاء بودند و پروتئین های ژنتیکی ساده ای به نام RNA داشتند.
با گذشت زمان، RNA به شکل DNA، پایدارتر و پیچیده تر شد. پروتوسلها به آرامی اندامکهای ویژهای را توسعه دادند و به میکروبهای پیچیدهتری تبدیل شدند که در نهایت یوکاریوتها را تشکیل دادند: موجودات پیچیده و تک سلولی که مجموعهای از اشکال حیات، از اسفنجهای ساده گرفته تا حیوانات پیچیده را ایجاد میکنند.
۲. اولین حیوانات
دیکینسونیا اولین نمونه از حیواناتی است که ما می شناسیم. اگرچه این موجود ساده و مسطح و فاقد دهان یا دستگاه گوارش بود، اما نماد اولین موجود چند سلولی با پیچیدگی قابل توجه است.
با گذشت زمان، اولین سیستم های پیچیده اندام ظاهر شدند. تقارن دو طرفه و همچنین نسخه های اولیه سیستم عصبی و گردش خون پدید آمد. چشمهای سادهای که لکههای چشمی نامیده میشوند نیز در زمانی ظاهر شدند که طنابهای نخاعی و موجودات مهرهدار شروع به شکل گیری کردند.
۳. ماهی ها و چهارپایان
یکی از مهم ترین تحولات در تکامل حیات، گذار از محیط های دریایی به محیط های خشکی بود. تا ۵۰۰ میلیون سال پیش، حیات تنها در دریا پنهان بود. ماهی ها اولین مهره داران بودند و اندام های اضافی مانند معده، طحال و اجزای بدن مانند فلس ها، دندان ها، خون و غیره را داشتند. ماهی های استخوانی به وجود آمدند و با گذشت زمان رشد آنها تغییرات پیچیده ای را در سیستم اسکلتی ایجاد کرد و در نهایت اندام های اولیه ای را تولید کرد که موجودات زنده را قادر می ساخت تا روی خشکی راه بروند.
محققان هنوز مطمئن نیستند که کدام ارگانیسم خاص ممکن است ابتدا روی خشکی خزیده باشد، اما تیکتالیک ها یکی از حدس های محبوب است. آنها استخوانهای تخصصی ای داشتند که می توانستند وزن خود را در حین حرکت از آبهای کم عمق تحمل کند.
این موجودات در نهایت به چهارپایان تبدیل شدند و دارای ویژگی هایی مانند چهار پا، ستون فقرات و ریه هایی بودند که می توانستند اکسیژن هوا را جذب کنند. همه دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستاندارانی که به دنبال آنها آمدند، از نوادگان چهارپایان اولیه هستند.
۴. اولین پستانداران
حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش، اولین پستانداران ظهور کردند. این پستانداران اولیه موجوداتی کوچک و شبیه حشرهخوار اتروسی بودند. با گذشت زمان در پستانداران، مو، دندان های تخصصی، غدد تعریق را برای تنظیم دمای بدن و سیستم گردش خون کارآمدتر، تکامل یافت.
پستانداران همچنین ویژگی هایی مانند شبگردی، غدد پستانی، اندام تناسلی خارجی و انواع دیگر ویژگی ها را به دست آوردند که آنها را از سایر گونه های زنده در آن زمان، مانند پرندگان یا خزندگان متمایز می کرد.
۵. میمون های بزرگ و اولین هومو ساپینس ها
حدود ۷ میلیون سال پیش، اولین میمون های بزرگ در آفریقا ظهور کردند. این میمون ها مانند اورانگوتان ها، گوریل ها و شامپانزه ها، موجوداتی بسیار باهوش و اجتماعی بودند که در جوامع پیچیده زندگی می کردند. با گذشت زمان، یک گونه میمونها، اولین اعضای هومو ساپینس ها را به وجود آورد که شامل گونههای انسان ها است.
اصلیترین تغییرات رشدی در این زمان دوپا شدن دائمی میمونها، افزایش اندازه مغز و رشد پیشرفته استخوان بود که مهارت را برای ساخت ابزار و شکار ممکن میکرد. اختراعاتی مانند آتش و لباس در اوایل شکل گیری همو پدید آمدند و در نهایت زبان پیچیده، ریزش مو و تغییرات چشمگیر صورت تکامل یافت.
محققان درخصوص حل و فصل پیشرفت دقیق هومو ساپینس ها تحقیقات بسیاری انجام داده اند. بسیاری از هومو ساپینس ها در همان زمان وجود داشتند و از آنجایی که بسیاری از سوابق فسیلی با هم همپوشانی دارند، تشخیص اینکه کدام یک از آنها اول شدهاند، توجه و بررسی بیشتری نیاز دارد.
آینده تکامل انسان
همانطور که انسان ها به تکامل خود ادامه می دهند، می توانیم انتظار داشته باشیم که طی ۱۰,۰۰۰ سال آینده تغییرات قابل توجهی در توانایی های فیزیکی و شناختی خود مشاهده کنیم. با ظهور تکنولوژی و افزایش پیوستگی جهان، ممکن است شاهد تغییر به سوی جمعیت انسانی جهانیتر و همگنتر با تنوع ژنتیکی کمتر باشیم که به عنوان میانگین سازی بزرگ توصیف شده است، که در آن تنوع ژنتیکی به حداقل می رسد و ما شروع به شبیه شدن به یکدیگر می کنیم.
نظریههای دیگر نشان میدهند که انسان ها ممکن است ویژگیهایی مانند قدی بلندتر، وزنی سبکتر، با مغز کوچکتر و شخصیتی کمتر تهاجمی پیدا کنند.
با این حال، مانند تمام روند تکامل، این تغییرات تحت تأثیر متقابل پیچیده عوامل ژنتیکی، محیطی و فرهنگی است. پیشبینی دقیق چگونگی تکامل انسان در ۱۰,۰۰۰ سال آینده غیرممکن است، اما یک چیز مسلم است: آینده تکامل انسان با انتخابهای امروزی شکل خواهد گرفت.
چرا آینده بشر با مغز کمتر پیش بینی شده است؟ این امر که مخالف تکامل یا فرگشت است؟