با پایان پخش سریال نیوکمپ از شبکه نمایش خانگی واکنش های منفی زیادی به آن مطرح شده است و منوچهر هادی، کارگردان پرکار و البته پرحاشیه این مجموعه، بعد از «عاشقانه»، «دل» و «گیسو»، بار دیگر در مرکز انتقادها قرار گرفته است.
بسیاری نیوکمپ را یک سریال کمدی بسیار ضعیف و توهین به شعور مخاطب دانستهاند. در اکثر نظرهایی که درباره این سریال در شبکه های اجتماعی منتشر شده، ضعف فیلمنامه، نامشخص بودن هدف کارگردان و پایانبندی نادرست، به عنوان مشکلات اصلی اعلام شده است. بعضی نسبت به حضور بازیگرانی مانند حسن معجونی و اکبر عبدی در سریال گلایه کردهاند و نوشتهاند چطور ممکن است با وجود چنین بازیگرانی ماحصل کار چنین ضعیف از آب دربیاید و عدهای هم از منوچهر هادی خواهش کردهاند دیگر سریال نسازد.
در ادامه نقدی که نهال موسوی در «عصر ایران» بر سریال نیوکمپ نوشته را میخوانید:
روز یکشنبه (۱۸ تیر) پخش سریال نیوکمپ ساخته منوچهر هادی به پایان رسید و یک مجموعه نمایش خانگی دیگر به کارنامه او اضافه شد، اما واقعیت این است که همچنان در این فکرم که اساسا چنین مجموعهای چرا ساخته شده است؟ و واقعا درباره آن نوشتن هم سخت است.
نیوکمپ ملغمهای درخور توجه از انواع قحطی است، قحطی ایده، قحطی فیلمنامه، قحطی بازیگر، قحطی کارگردانی، تدوین، موسیقی و … چند روز قبل روزنامه هفت صبح، از کاهش قسمتهای سریال به ۱۰ قسمت به دلیل نارضایتی پلتفرم از این مجموعه خبر داده بود، گویا قرار بوده که ۱۵ قسمت باشد!
واقعا انگار هیچ موضوع و ایدهای وجود ندارد و تنها داستانی نصفه نیمه از جهان باقی مانده است و همین داستان یک خطی را به دست منوچهر هادی و فیلمنامه نویسش داده و گفتهاند با این ایده یک خطی یک مجموعه ۱۰ قسمتی یا حدود ۷۰۰ دقیقه سریال بسازید!
کدام داستان؟
نیوکمپ داستان خانواده «سرچشمه» است که هنگام تماشای بازی ایران و آرژانتین در جام جهانی اخیر، بعد از گل لیونل مسی پدربزرگ خانواده سکته و فوت میکند، ادامه داستان تلاش اعضای این خانواده برای گرفتن غرامت از مسی است. که البته همین یک خط در قسمت اول سریال تمام میشود و مابقی سریال میماند از اتفات ریز و درشت و داستانهای فرعی مختلف که پسر بزرگتر عشق سینما و بازیگری است، پسر کوچکتر در کار قمار و شرط بندی در بازیهای فوتبال است، مادر خیارشور میفروشد و پدر هم بیکار و علاف فقط جدول حل میکند.
برای نیوکمپ از بسیاری عوامل خواستهاند بهره ببرند تا مخاطب بیشتری را جذب کنند مانند استفاده از اکبر عبدی در نقش پدربزرگ و لیلا اوتادی در نقش خودش، حامد آهنگی که بیشتر در زمینه استندآپ کمدی و مجریگری برنامههای گفتگومحور فعال است، فرزاد فرزین خواننده، الهه منصوریان و سهیلا منصوریان خواهران وشوکار و …
اما علیرغم تمام این تمهیدات باز بیننده را جذب نمیکند دلیل اصلی هم این است که اساسا فضای داستان و اتفاقات رخ داده آنقدر قابل پیش بینی، دم دستی و پیش پا افتاده است که مخاطب ادامه دیدن آن را نوعی ساده انگاری درباره خود میداند.
بهره بردن از قصه فرعی عشق و علاقه مجتبی به بازیگری و حضور در سینما و اتفاقات مربوط به آشنایی او با لیلا اوتادی و … هم در حد جوکها و خاطراتی است که اهالی سینما برای هم تعریف میکنند.
حتی ارجاع به آن پشت صحنه معروف فیلم «خوابم میاد» رضا عطاران و نجات مریلا زارعی از ماشین در حال سقوط هم بسیار بد استفاده شده است، البته عجیب تر این که آن اتفاق ناخوشایند که میتواند درس عبرتی برای رعایت مباحث ایمنی در سینمای ایران باشد را چرا در نیوکمپ به تمسخر کشیدهاند؟
واقعا در بسیاری از صحنهها احساس میشود که اصلا فیلمنامهای هم در کار نبوده و بیشتر یک خط داستانی مطرح شده و مثلا از حامد آهنگی خواسته شده با تکیه بر بداهه گویی صحنه را به انجام برساند. (نمونه بارز صحنه تست بازیگری او مقابل یک کارگردان که اتفاقا خود منوچهر هادی هم به عنوان سیاهی لشکر نقش بازی میکند.)
بازیگری یا همان اجرا؟
یک نکته دیگر این است که چرا همه داد میزنند؟ چرا همه بازیگران فقط با داد زدن میتوانند حرف بزنند؟ چرا همه بیخود و بی جهت تا این اندازه عصبی هستند؟ هنگام دیدن هر قسمت حجم داد و بیدادی که به گوش مخاطب وارد میشود باعث شده بعد از اتمام آن احساس آرامش کنیم.
شخصیتی مانند حامد آهنگی که در زمینه اجرا و استندآپ کمدی به معروفیت و جایگاهی رسیده است وقتی در یک سریال بازی میکند باید یک وجه دیگر از او به نمایش گذاشته شود، یا به قولی شخصیتی که در فیلمنامه برای او خلق شده متمایز از خود واقعی او باشد، اما مجتبیِ نیوکمپ مثلا با حامد آهنگی برنامه «تی ان تی» چندان فرق زیادی ندارد، فقط شاید یک کم آن گریم و موهایش متفاوت باشد اما حالت حرف زدن، دیالوگ گفتن، میمیکهای چهره، احساسات و … همان حامد آهنگی است.
در جهان نیوکمپ همه چیز قدیمی و به جا مانده از جهان امروز است، حتی جوانانی هم که قرار است در این سریال باشند همه بسیار بزرگتر از سنی هستند که به عنوان شخصیت در سریال دارند. خود حامد آهنگی ۴۳ سال سن دارد در نیوکمپ قرار است نقش یک جوان نهایتا ۲۵ تا ۳۰ سال را بازی کند یا ایمان صفا ۳۹ سال دارد ولی در نیوکمپ او هم باز قرار است بسیار جوانتر باشد، بهاره افشاری، فرزاد فرزین، ملیکا شریفی نیا و … هم به همین ترتیب. تا کی قرار است این بازیگران که دیگر ۲۰ یا ۲۵ ساله نیستند نقش ۲۰ یا ۲۵ سالهها را بازی کنند؟
شاید تنها نکته مثبت نیوکمپ حضور کوتاه اکبر عبدی در ابتدای سریال و البته حضور شیرین حسن معجونی و گیتی قاسمی در نقشهایی بود که به قامتشان میآمد.
آرش پارساپور (منتقد سینما) در مطلبی درباره نیوکمپ اشاره جالبی داشته است: «کارگردان و عوامل به ریش مخاطب میخندند، آنها با گردآوری یک گروه بازیگری و یک نیم خط داستانی، سریالی میسازند که هیچ محتوایی ندارد و در جامعه غمگین ایران دیده میشود. آنها مخاطبین خود را با اثری سرگرم میکنند که رسما توهین به شعور مخاطب خود میکند و سطح سلیقه مردم را پایین نگه میدارند.»
نکته تاسف بار این است که این سریالها و این شکل مجموعه سازی همچنان ادامه مییابد دلیلش چیست واقعا نمیدانم؟ رانت، روابط، پورسانت یا … واقعا پرسش اصلی این است که چرا و چگونه به جای دادن میدان به یک جوان بااستعداد و تازه نفس باید همچنان بر همان راه تکراری گام گذاشت؟
پلتفرمهای تولید سریال نمایش خانگی بهتر است به این پرسش فکر کنند.
خاک برسر بازیگرانی ک توی سریال یا فیلم این کارگردان بیسواد از فرهنگ سینما بازی میکنند، آشغال ساز بی مزه بی مغز منوچهر هاری اعییییی حالم از فیلماش بهم میخوره