اواسط تیرماه بود که خبر ممنوع الخروجی علی اکبر رائفی پور از عربستان رسانهای شد. این نظریه پرداز جنجالی که برای به جای آوردن مناسک حج به مکه رفته بود، برای خروج از این کشور با مشکل مواجه شده بود که نهایتا با دخالت مقامات رسمی جمهوری اسلامی مشکل حل شد و رائفی پور به ایران بازگشت.
در مصاحبه تازهای که خبرگزاری ایرنا با رائفی پور انجام داده او بهطور مفصل به شرح ماجرا پرداخته است. اما از میان بخشهای مختلف این گفتگو، جایی که رائفی پور ادعا میکند در «تور اطلاعاتی» عربستان بوده بیش از همه در شبکه های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
رائفی پور در این بخش مدعی میشود «سه چهار باری به ما فهماندند که تحت نظرید». او میگوید فیلمی مربوط به چند روز پیش را که از پشت سر از او گرفته شده بود برای یکی از همسفران حج که در آنجا با او آشنا شده بود فرستادهاند که بگویند «در تور مایی»! یا در مورد دیگری مردی با «شلوارک» شروع کرده به فیلم گرفتن از او. این بخش از صحبتهای رائفی پور را در ادامه ببینید.
در ادامه بخشهایی از گفتگوی رائفی پور با ایرنا درباره ممنوع الخروجی از عربستان را میخوانید.
چطور شد که به مکه رفتید؟ مستطیع بودید یا از طرف سازمان و نهادی رفته بودید؟
من تا یک ماه قبل به این موضوع فکر نمیکردم ولی اتفاقاتی پشت سر هم افتاد که نمیخواهم درباره آن صحبت کنم و همین قدر بگویم که ۷۰ تا ۸۰ درصد ماجرا همان است که خود به خود درست شد.
من هنوز مستطیع نبودم که یکی از دوستان تماس گرفت و گفت امسال میخواهد به حج برود و اصرار کرد که من بروم ولی گفتم مستاجر هستم و پولی برای سفر حج ندارم. این شخص که فیش حج داشت، درباره هزینه سفر گفت که شما به این سفر برو و بعد با هم حساب میکنیم و قرار شد هزینه حج را به صورت قسطی به وی پرداخت کنم. البته من به صورت کاملا عادی به این سفر رفتم. یعنی همه کارها انجام شده بود و من هیچ کاری نکردم؛ فقط در همین حد که گذرنامه ام را دیدم که نیاز به تمدید دارد یا نه.
اما درباره آن ۲۰ تا ۳۰ درصد باقیمانده، برداشتم من این بود که روابط با عربستان، حسنه شده و دولت سعودی در مذاکرات بارها به ایرانیها اعلام کرده بود و میتوان گفت که تکیه کلام وزارت خارجه آل سعود این است که فصل تازه ای در روابط دو کشور آغاز شده است. یعنی دشمنیها و هر آنچه میان من و شما بود گذشته است.
ما هیچگاه با سعودیها جنگ مستقیم نداشتیم. البته به صورت نیابتی درگیر بودیم درحالی که با عراقیها هشت سال جنگ داشتیم و اکنون روابط خوبی با آن ها داریم و سالی چهار تا پنج میلیون زائر از عراق به کشور ما می آید و بیشتر از آنها، ما زائر میفرستیم و هرگز اتفاقاتی از این دست نمیافتد. بنابر این چنین مساله ای باید یک بار برای همیشه حل شود و طبیعی است که مقاومتهایی شکل بگیرد، همانطور که در کشور خودمان هم مقاومتهایی در قبال این ارتباطات شکل گرفته است.
روابط ایران و عربستان همچون طفل نوپاست
من معتقدم هر نوع اتفاقی که بخواهد خللی در رابطه عربستان با ایران ایجاد کند، کار صهیونیستهاست. روابط ایران و عربستان مانند طفل نوپاست و باید از آن مراقبت کنیم و آن را رشد دهیم، زیرا همچون یک طفل راه می رود و به زمین میخورد و بلند میشود.
با توجه به اینکه من نسبت به حدود ۸۸ هزار زائری که به مراسم حج رفته بودند، یک چهره شناخته شدهای هستم، این اتفاق (ممنوع الخروجی از عربستان) در واقع یک عَلَم و پرچمی بود که باید حل میشد. اگر قرار باشد مطلبی را به صحبت های گذشته من ارتباط دهند، پس هیچ مداح و سخنران دیگری نباید به آنجا برود و تقریبا کسی را در ایران نداریم که منتقد آنها نبوده باشد و جزو معدود مسائلی بود که تقریبا همه در مورد آن اجماع داشتند.
چه زمان شما متوجه شدید که به اصطلاح ممنوعالخروج هستید؟ زیرا اصطلاح ممنوعالخروجی را درباره شما بهکار میبردند.
وقتی به فرودگاه رسیدیم، گفتند پرواز یک ساعت به تاخیر افتاده است. ما کارهایمان را مثل بقیه انجام دادیم؛ زائران چمدانهای زیادی داشتند، برخی هم پیرزن و پیرمرد بودند و شرایط سختی برای آنها بود و کار چمدانها درحال انجام بود. ما چهار نفر بودیم و جزو آخرین نفراتی بودیم تا گذرنامه هایمان را به بخش جوازات تحویل دهیم و مهر خروج را بزنند و تا وقت پرواز در سالن بنشینیم.
شایعات زیادی درباره علت بازنگشتنم پخش شد
وقتی گذرنامه هایمان را تحویل دادیم، متصدی فرودگاه سه بلیت صادر کرد و به من گفت که اجازه صدور بلیت برای شما نداریم. من همانجا متوجه شدم که اتفاقی افتاده است و سریع به نماینده سازمان حج در آنجا گفتم و چند نفر از دوستان که در آنجا مشغول خدمتدهی به زائران بودند، گفتند اجازه بدهید، موضوع را بررسی کنیم.
بعد از بررسی متوجه شدند که هیچ مشکلی وجود ندارد و بالاخره بلیت را گرفتند تا اینکه بخش قابل توجهی از زائران کاروان برای سوار شدن به هواپیما به سمت سالن انتظار رفته بودند. پیگیری مشکل من حدود ۴۰ دقیقه طول کشید. در فرودگاه های عربستان، گذرنامه با اثر انگشت و چهره زائر تطبیق داده میشود. زیرا دوربین دارند و عکس میگیرند و زائر باید با همین مشخصات از سفر برگردد و این حرفهای عجیب و غریب که گذرنامه جعلی داشتم، حرف دروغی بود.
وقتی خواستم گذرنامه ام را تحویل بدهم، نمی دانم آن افسر سعودی که خیلی هم خوش برخورد بود و سه چهار کلمه فارسی هم بلد بود، در گذرنامه ام چه چیزی دید که حالش تغییر کرد و گفت با من بیا. نماینده سازمان حج ما همراهم بود و به من گفت که با خودرو به کنسولگری بروم تا خودشان پیگیر مساله باشند.
تدبیر صحیح دیپلماتیک وزارت خارجه
این تدبیر درست وزارت امور خارجه ما بود که حقیقتا مدافع حریم ایرانیان در آنجا بودند و من منصفانه از آنها قدردانی میکنم. البته من به دستگاه سیاست خارجی انتقاداتی دارم ولی در اینجا واقعا کارشان بینقص بود. ما از همانجا به کنسولگری در جده رفتیم و ۶ روز در آنجا مستقر بودم تا این مساله حل شود و از کنسولگری هم خارج نمی شدم. وزارت خارجه ما در این ۶ روز، مرتب از آنها میپرسید که علت را اعلام کنند ولی آنها هیچ چیزی نمیگفتند و در نهایت یک دلیل جالب را مطرح کردند.
شما این را یک دستاورد میبینید؟
آفرین! و فراموش نکنیم وزارت خارجه ما که با دستگاه امنیتی آنها ارتباطی ندارد و فقط با بخش سیاسی وزارت خارجه آنها مرتبط است، وقتی پیام را به معاونت کنسولگری آنها انتقال می دهد، آنها هم میپذیرند و میگویند درست میگویید. این مساله یک اتفاق اشتباه بوده و باید برطرف شود و برطرف شدنش این است که اگر من به جای سعودیها بودم، میگفتم شما اینجا بمانید و با اساتید دانشگاه و نخبگان جلسه بگذارید.
اتهام درگیری با راننده تاکسی!
نماینده وزارت امور خارجه در مکه با من تماس گرفت و پرسید آیا شما بحثی با راننده تاکسی داشتید و من پاسخ دادم مطلقا چنین چیزی نبوده است. ما اصلا جایی نمیرفتیم، فقط جلوی در هتل سوار اتوبوس میشدیم و به بیتالله الحرام میرفتیم و دوباره با همان اتوبوس برمیگشتیم، کرایه تاکسی هم خیلی زیاد بود یعنی اگر شما بخواهید یک قدم راه بروید به پول ما حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان باید خرج کنید و ما به لحاظ مالی هم تمایلی نداشتیم که با تاکسی به جایی برویم.
آنها نرمافزاری به نام «اوبر» دارند که مانند اسنپ و تپسی در ایران است. ما با رانندههای تاکسی صحبت می کردیم و از هم می پرسیدیم که اهل کجا هستید و یک فضای خوبی در تاکسی حاکم بود و مطلقا مواردی که عنوان کردهاند، نبوده و دلیل مضحکی را بیان کرده بودند و البته روش آنها هم اینگونه است.
آیا شما خودتان متوجه شده بودید که سخنگوی وزارت امور خارجه مساله شما را اعلام کرده است؟
بله من در اخبار خوانده بودم و حدود سه تا چهار روز بعد بود که سخنگو اعلام کرد. در طول این سه روز، هم و غم من این بود هیچ کس حتی خانواده ام متوجه این مساله نشوند. فقط دو سه نفر از همکاران موسسه مصاف که باید پیگیریهایی را انجام میدادند، از موضوع اطلاع داشتند. تصورم هم این بود که مشکل، دو سه روزه حل میشود و ما برمیگردیم.
آیا برداشتی که از اعلام موضوع توسط وزارت خارجه بوجود می آمد، این بود که فشاری هم روی عربستان بیاورند؟
من نمیخواهم وارد بخشهای دیپلماتیک شوم. زیرا سخنگوی وزارت خارجه حتما دلایلی داشته که موضوع را رسانه ای کرده است. در مجموع از سمت ما هیچ مساله ای مطرح نشد. کسی که دنبال بازی رسانهای باشد از همان ساعت اول شروع به اطلاع رسانی و عکس گذاشتن میکند که مرا ممنوعالخروج کردند، من اینجا مظلوم هستم و گیر افتادم، مردم ایران کجا هستید.
من با اینکه دسترسی به توییتر هم داشتم، حتی یک توییت نزدم. فقط زمانی که گفتند مردم نگران هستند، فقط یک پیام صوتی فرستادم و بعد از آن یک پیام تصویری فرستادم که برخی صلاح ندانستند که آن را پخش کنند و من هم مخالفتی نداشتم زیرا بنای من بر این بود که مساله تمام شود و برگردیم به ایران و آسیبی به روابط دو کشور وارد نشود.
آرام آرام خبر درز کرد. برداشت من این است که سخنگوی وزارت امور خارجه مجبور بود این واکنش را نشان بدهد. زیرا اگر این کار را انجام نمیداد، همین اتهام به وی وارد میشد که چرا همیشه خاکستری و پنهان عمل میکنید، چرا روایت اول، دست ما نیست. این موضوعات جزو انتقادات است و همواره به رسانه ما وارد بوده است.
اخباری هم از سمت براندازها درز کرده بود. ما به هیچ کدام از خبرهایی که درز کرده بود، واکنشی نشان نمیدادیم و معتقدم بودیم اگر واکنش نشان دهیم، مساله، بیشتر مطرح میشود و خیلیها این را ندیده بودند و این مساله فقط در حد فضای مجازی در گروه واتساپی و ایتا چرخیده بود.
اما واکنش سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ به توییتهایی بود که برخی افراد شاخص آن طرفی داشتند و آنها بودند که شروع به طرح مساله کردند که همه دروغ بود که ما حتی واکنشی به آنها نشان نمیدادیم.
شرایط به شکلی شد که یکی از این افرادی که سابقه توهین به مقدسات را دارد و از ایران هم فرار کرده و خود را اصلاحطلب جانباز میداند، توئیتی زد و نوشت که ما اشتباه کردیم. خبر را خودشان پخش کردهاند که بگویند ما مهم هستیم و وارد بازی اینها نشوید لذا واکنش ما یعنی سکوتی که کردیم، موجب شد که آنها به خطا بیافتند.
بخش فارسی توییتر عربستان در توییتی اعلام کرد که براساس قانون برخورد شده است.
من استثنائا آن توییت را ندیدم. میخواهم خلاصه بگویم که اخباری درز کرد و سخنگوی وزارت خارجه مجبور به چنین واکنشی بود. بعد از آن ما شروع به شفافسازی کردیم و گفتیم که ماجرا به این شکل بوده است. اگر هم شایعهای بود، پاسخ میدادیم.
اصل ماجرا را توضیح میدهید؟
در هتل ما حدود پنج هزار و ۷۰۰ زائر بود و برخی با ما عکس می گرفتند. من مشغول اعمال خودم بودم و به عنوان یک سخنران به آنجا نرفته بودم. هر کسی که با من عکس میگرفت، اجازه می گرفت که بعد از سفر، عکس را منتشر کند ولی هر چقدر هم که مراعات میکردیم اما بالاخره این مطلب درز کرد که بنده به سفر حج رفته ام.
من معمولا با ماسک و کلاه بودم و خیلی مراعات میکردم تا شناخته نشوم، زیرا در آنجا افرادی از کشورهای دیگر مثل افغانستان یا یمن هم بودند که مرا میشناختند. این موضوع باعث شد که اولین بار یکی از وابستگان ایران اینترنشنال که با العربیه فارسی هم ارتباط نزدیکی دارد، این مساله را رسانه ای کرده است.
به طور کلی به شکلهای مختلف به من میفهماندند که تو در تور اطلاعاتی هستی، خودشان هم میدانند من فقط به زیارت میروم و برمیگردم و محافظی هم نداشتم. زیرا محافظ در کشور دیگر، معنی ندارد. البته این موارد مربوط به روزهای اولی بود که هنوز سخنگوی وزارت خارجه حرفی نزده بود و موسسه ما و حتی خود من هم واکنشی نشان نداده بودیم و نکتهای که این موضوع را تقویت میکرد، این بود که اولین بار اخباری که درز شد از سوی همین جریان برانداز بود و بعد در داخل هم اصلاحطلبان به آن دامن میزنند و متاسفانه ارتباط تنگاتنگی میان آن ها وجود دارد.
در برهه جدید روابط ایران و عربستان همچنان این اتفاق رخ میدهد؟
برداشت من این است که در سطح کلان خیر اما در سطح پایین و متوسط بله؛ این اتفاق میافتد. چون یک تعارضی وجود دارد. یعنی در عربستان یک بخش ایدئولوژیک وجود دارد و برخی از پلیسهایشان که ریش های بسیار بلندی دارند، یک عمر به شیعیان، گفته اند رافضی و آنها را عامل بدبختی اسلام دانسته و آن ها را مشرک معرفی کردهاند و حالا ناگهان سیاسیون عربستان خلاف این را میگویند.
وضعیت امسال زائران باورکردنی نبود
این ها قبلا پلیس مذهبی داشتند و با دوربین نگاه میکردند و اگر کسی مفاتیح به دست داشت و میخواست زیارتنامه بخواند، او را دستگیر میکردند ولی امسال زائران میتوانستند مفاتیح به دست بگیرند و کسی هم مانع آن ها نشد. من که برای اولین بار به سفر حج رفته بودم و حتی عمره هم نرفته بودم ولی کسانی که عمره رفته بودند میگفتند باور کردنی نیست که اجازه میدهند مردم زیارتنامه بخوانند. امسال زائران در بقیع روضه می خواندند و فیلمهای آنها در شبکههای اجتماعی هم منتشر شد. البته بعد از ۲۰ دقیقه میآمدند و میگفتند از اینجا بلند شوید.
سال گذشته آقای دردمند ۸۰ تا ۹۰روز بازداشت بود، چون عکس گرفته بود ولی امسال هزاران نفر در حال فیلم گرفتن بودند و آقای رضا نریمانی فیلم می گرفت و دعا و روضه می خواند. اینها دیگر جرم نیست. محدودیت ها تمام شده و اجازه عکاسی و فیلمبرداری می دهند. در واقع فضا باز شده و سختگیری ها مانند قبل نیست.
اشارهای هم به سفارت ایران و کنسولگری داشته باشید و کمکهای آنها برای آزادی شما و بعد برویم سراغ رابطه ایران و عربستان با توجه به اینکه شما گفتید مخالف بالا رفتن از دیوار سفارت هم بودید؟
اتفاقی که افتاد یک اتفاق اولا مقتدرانه و مناسب با ادعای طرف سعودی بود. چون طرف سعودی میگفت فصل تازهای بین روابط ایران و عربستان باز شده ولی اگر این اتفاق افتاده، چرا به حرف افرادی گوش می دهند که با امنیتیهای عربستان فعالیت رسانهای داشتند؟
اتهام آن این بود که یک راننده تاکسی رفته بود جلوی هتل ما و عکس مرا نشان داده بود و گفته بود که من دنبال این آدم میگردد که خیلی مضحک بود. مثلا یکی از ایرادات این بود که آن راننده گفته بود ایشان سوار تاکسی من شده و گفته بعدا کرایهات را حساب میکنم. پرسیده بودند چه کسی، چه ساعتی و کجا که راننده گفته بود با خانوادهاش همراه بوده در حالی که من اصلا با خانواده سفر نکرده بودم.
من این تناقض ها را برای وزیر امور خارجهمان هم فرستادم. شاید حدود ۱۵ ایراد از این اتهام پیدا کردم و این ایرادها به طرف مقابل انتقال داده شد. مسئولان دیپلماسی به عربستان گفتند اگر واقعا بنای شما بر اصلاح روابط است، پس چرا این کاررا انجام میدهید و از فردا کسی به شما اعتماد نخواهد کرد.
حتی یک دقیقه بازجویی نشدم
رائفیپور اینجا تبدیل به یک پرچم و نمادی شد که بالاخره این مشکل حل شد، بدون اینکه حتی یک دقیقه بازجویی شود. یعنی آنها حتی در مواردی راضی شده بودند که یک دقیقه به صورت تلفنی بازجویی از من صورت بگیرد ولی دستگاه سیاست خارجی ما میگفت بگویید جرمش چیست و این کار، خیلی مقتدرانه بود.
این بازجویی اتفاق نیفتاد و من سوار بر خودروی کنسولگری خودمان شده و به فرودگاه رفتیم، گذرنامه ام را دادم و نماینده ما تا لحظه پرواز ایستاد. در واقع ماجرای رائفی پور یک نماد بود و حل شد. کسی به اندازه من، علیه سعودی ها صحبت نکرده بود ولی من رفتم و بالاخره برگشتم.
من معتقد بودم این مساله باید از بنیان حل شود تا هر ایرانی که عزیزی در سفر حج تمتع و عمره دارد، باید آرامش داشته باشد. ظاهرا قرار است که عمره هم راه بیافتد و حدود یک میلیون نفر عازم حج عمره شوند، در حج واجب سالیانه ۸۰ تا ۹۰ هزار نفر به عربستان می روند. یعنی قرار است ماهی ۱۰۰ هزار نفر به این کشور سفر کنند و باید خیال خانواده های آن ها راحت باشد.
تا جایی که فهمیدم این شخص نفوذیه. خود به خود درست نشد. براش جور کردن. بره عربستان بعدم ملاقات و نقشه با این سازمانای جاسوسی خارجی. بعدم یه نقش بازی کنن که اره دستگیر شدم. یه شیوه ی کاملا کلاسیک تو بازی جاسوسی و اطلاعاتی
از عستاااد متوهم پست نزارید