دنیای ما آنچنان مملوء از شگفتی است که اگر هر روز هم درباره ی آن مطالعه کنیم باز هم حقایقی وجود دارد که تا به حال حتی به گوش مان هم نخورده است.
۱- انسان ها، حیوانات و گیاهان همگی از یک میکرو نیای مشترک به وجود آمده اند
به گفته ی دانشمندان، همه ی موجودات زنده ی روی کره زمین، از جمله انسان ها، یک منشأ مشترک دارند. این منشأ مشترک که نیای اصلی موجودات زنده ی کره زمین بوده، یک ارگانیسم ۳/۸ میلیارد ساله به نام «لوکا» (LUCA / Last Universal Common Ancestot به معنای آخرین نیای مشترک جهانی) بوده. به علاوه، همه ی ما از سلول هایی تشکیل شده ایم که ویژگی های مشترکی مانند ریبوزوم دارند و یک کد ژنتیکی که تصور می شود منشأ آن به این موجود بازمی گردد.
۲- بستن چشم ها باعث بهبود حافظه می شود
دانشمندان معتقدند بستن چشم ها برای مدتی کوتاه می تواند به حافظه کمک کند. بر اساس یک پژوهش، ۱۵ دقیقه بستن چشم ها بعد از شنیدن یک داستان کوتاه می تواند کمک کند آن داستان را بهتر به خاطر بسپارید. به علاوه، این تحقیق نشان داد، شاهدان جرایم وقتی چشمان خود را می بستند، جزئیات را دقیق تر به خاطر می آوردند.
۳- رنگ فضا بژ است
ما هنگام فکر کردن به فضا آن را بیشتر با طیف های تیره ی رنگ آبی تصور می کنیم. با این حال، دانشمندان می گویند این تصور به واقعیت امر حتی نزدیک هم نیست. جالب است که رنگی که به طور میانگین از ترکیب نورهای ساطع شده از ۲۰۰ هزار کهکشان به دست آمده، بژ است. به این رنگ «لاته ی کیهانی» گفته می شود.
۴- ضربان قلب ما با ریتم موسیقی ای که می شنویم هماهنگ می شود
همه ی ما تأثیراتی که موسیقی می تواند بر روحیه ی ما داشته باشد را تجربه کرده ایم. با این حال، آثار آن به همینجا ختم نمی شود. تحقیقی نشان داد یک نوای خوش می تواند به معنای واقعی کلمه به قلب نفوذ کند. در حقیقت معلوم شد که ضربان قلب با ریتم موسیقی هماهنگ می شود. محققان پی بردند بخش های اوج آهنگ، باعث بالا رفتن فشار خون و ضربان قلب و نفس نفس زدن می شد. و برعکس، بخش های فرود و سکوت آهنگ، اثر کاهشی بر این موارد داشت.
۵- چشمان انسان می تواند تا ۱۰ میلیون رنگ را تشخیص دهد
دانشمندان می گویند چشمان انسان قادر به تشخیص نزدیک به ۱۰ میلیون رنگ مختلف از یکدیگر است. این میزان شاید در نگاه اول بسیار زیاد به نظر برسد، اما باید بدانید که یک مانیتور ۲۴ بیت می تواند بیش از ۱۶ میلیون ترکیب رنگ مختلف را نشان دهد.
۶- مثلث صورتی رنگ گوشه ی چشم هایمان پلک سوم ما است
گرچه همه ی ما آن را داریم، اما شاید چیز زیادی درباره ی این غشای مرموز در گوشه ی داخلی چشم هایمان ندانیم. این بافت در حقیقت بقایای یک پلک سوم است که در پرندگان و برخی پستانداران به شکل بارزتری وجود دارد و کاربرد آن محافظت از چشمان آن ها در برابر گرد و خاک است. با این حال، این غشا برای ما انسان ها چنین کارکردی ندارد، به همین دلیل، تصور می شود به مرور زمان به طور کامل از میان برود و از بدن انسان حذف شود.
۷- اغلب اتم های درون بدن ما از غبار بین ستاره ای با قدمت میلیاردها سال ساخته شده اند
تحقیقات نشان داده همه ی ما نه به معنای استعاری، بلکه به معنای واقعی کلمه، جزئی از جهان هستی هستیم. جدا از هیدروژن درون بدن مان که از گرد و غبار به جای مانده از بیگ بنگ است، تمامی دیگر عناصر تشکیل دهنده ی بدن انسان نیز از غبار بین ستاره ای است. بر اساس پژوهش ها، ۹۷ درصد از بدن ما از غبار بین ستاره ای تشکیل شده است.
۸- همه ی پرتقال ها نارنجی نیستند
گرچه با شنیدن نام پرتقال همه ی ما به یاد یک میوه ی نارنجی رنگ میافتیم و در زبان انگلیسی هم کلمه ی Orange به معنای هم «پرتقال» و هم «رنگ نارنجی» است، اما همه ی پرتقال ها نارنجی نیستند. در حقیقت، میوه ی پرتقال در ابتدا حاوی مقادیر زیادی کلروفیل است، به همین دلیل رنگ اولیه ی آن سبز است. با گذشت زمان و رسیدن تدریجی میوه، کلروفیل در مجاورت هوای سرد از میان می رود و رنگ پرتقال به نارنجی تغییر پیدا می کند. به همین خاطر است که در مناطق گرم تر دنیا، رنگ پرتقال ها حتی بعد از رسیدن کامل هم سبز باقی می ماند.
۹- پلک زدن به مغز فرصت استراحت می دهد
با توجه به آن همه چیزی که مغز ما مجبور به پردازش مداوم آن ها است، عجیب نیست که زود به زود به استراحت نیاز داشته باشد. خوشبختانه پلک زدن ۱۵ تا ۲۰ بار در هر دقیقه این فرصت را برای مغز فراهم می کند. بر اساس تحقیقات، همین لحظه ی بسیار کوتاه بستن چشم ها به مغز کمک می کند در کسری از ثانیه غیر فعال شود و در حالت استراحت قرار گیرد، تا اینکه بار دیگر به کار بیافتد. به همین دلیل، به گفته ی دانشمندان، ما هنگام انجام کارهایی که به فعالیت ذهنی بیشتری نیاز دارند، بیشتر پلک می زنیم، چون هر چه فشار بیشتری به مغز وارد شود، به استراحت بیشتری نیاز پیدا می کند.
خیلی جالب بود ، ممنون 👌👌👌
عالی ممنون
متشکرم🌹
سلام، فوق العاده بود،تشکر.
عالی بود. چندتا نکته لازم دیدم بگم. چندسال پیش یه نوزاد توی آبادی ما متولد شده بود که اتفاقا مادرش بعد فوت شوهرش سالها بود که مجرد بود و وقتی این نوزاد متولد شده بود، کسانی که دیده بودن، میکفتن پلک سوم داشته و روزهای اول تولد، به جای گریه خُر خُر میکرده. مادرش و زنهای همسایشون میگفتن نیمه شبها این بچه از خودش یک نجوا بیرون میداده که بسیار شبیه حرف زدن با صدای نازک بوده. مردمک چشماش هم کشیده بوده، مثل چشم مار. مدتی که گذشت ماجرای بچه سر زبونها افتاد و میگفتن شوم هست. و یهو ناپدید شد. همه میکفتن مادرش اون طفل معصومو کشته ولی مادرش زا زار گریه میکرده که نه..
البته مورد اول از نظر دینی رد شده ، (بهتره در اینترنت یک جستجویی کنید)