در ویدیویی که ساعاتی پیش منتشر شده متهمان قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر به ویلای این کارگردان رفته و صحنه قتل را بازسازی کردهاند. ویدئوی پیش رو حاوی صحنههای دلخراش است.
اولین ملاقات با قاتلان مهرجویی و همسرش؛ داستان شب هولناک به روایت ۴ متهم اصلی
وب سایت خبری مشرق نیوز، در گزارشی جزئیات شب هولناک شهرک زیبادشت و قتل داریوش مهرجویی و همسرش را به نقل از چهار متهم اصلی روایت کرده است. این اولین ملاقات یک خبرنگار با قاتلان مهرجویی و همسرش است.
آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از گزارش مشرق نیوز از مصاحبه با قاتلان اصلی داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر است.
شب طولانی پاییزی ۲۲ مهرماه برای داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر، از همیشه کوتاهتر بود. آقای کارگردان روی مبل مشغول تماشای تلویزیون بود و همسرش هم در آشپزخانه آخرین پُکها را به آخرین سیگار زندگیاش میزد. آش پخته بودند و قرار بود دخترشان هم به ویلای زیبادشت بیاید و دور هم باشند. اما خبر نداشتند که چند متر آن طرفتر، درست پشت دیوار شهرک چه نقشه شوم و هولناکی تدارک دیده شده است.
حوالی ساعت ۸ شب است. نفر چهارم هم حالا سر قرار رسیده است. گروه عجیبی دور هم جمع شدهاند؛ دو نفر برای انتقامجویی و قتل آمدهاند و دو جوان دیگر را هم به هوای سرقت از منزل یک پیرمرد معروف و پولدار به آنجا کشاندهاند.
این ۴ نفر حدود یک هفته قبل هم به سراغ خانواده مهرجویی آمده بودند اما همسر مرحوم مهرجویی سایه آنها را دیده بود. آن روز طراح و عامل قتل به در بسته خورد و نتوانست وارد خانه شود. همسر مهرجویی هم با آوردن نام پلیس، برنامه قاتلان را به هم زد و آن شب فرار کردند.
طراح جنایت؛ در دوراهی اقرار و انکار
حدودا ۲۵ سال دارد. او همان فردی است که در خبرها به «باغبان» مهرجویی معروف شده است. قد نسبتا کوتاه و موهای بلندی دارد؛ که البته همین موی بلند در صحنه جرم کار دستش داده است و از قضا یکی از اولین سرنخهای بدست آمده از عامل قتل است.
سه نفر دیگر را همین باغبان برای این جنایت دور هم جمع کرده است. همدستانش، کریم صدایش میکنند. از هرکدامشان هر سوالی میپرسی در نهایت همه جوابها به کریم ختم میشود. گویی سه نفر دیگر هیچ اراده و اختیاری از خود نداشتند و کریم مغز متفکر آنهاست!
کریم سالها باغبان مرحوم مهرجویی و امین او بوده و به دلیل برخی اختلافات مالی و کاری، رابطهاش با خانواده مهرجویی تیره شده است. همان اوایل بازداشت پس از مواجهه با سایر همدستان و اسناد و شواهد متقن بدست آمده، اقرار کرده و داستان جنایت را با جزئیات برای بازپرس پرونده و ضابطان شرح داده است و پای اعترافاتش را هم انگشت زده است.
اما در چند نوبت بعدی، تلاش میکند با دادن اطلاعات غلط در مسیر تحقیقات انحراف ایجاد کند. کریم یک بار نیز در بازداشتگاه اقدام به خودکشی میکند که با هشیاری ماموران، ناکام میماند.
کریم همان فردی است که هفته قبل از حادثه به همراه سه نفر دیگر به ویلای مرحوم مهرجویی رفته و همسرش را تهدید کرده بودند. آن روز سایه کریم بر روی در ورودی خانه میافتد و موهای بلند او هم نشانه خوبی برای شناسایی اوست. به گفته یکی دیگر از همدستان کریم که در قتل نیز همدست او بوده، آن شب کریم با عوض کردن صدای خود، با تهدید از همسر مهرجویی میخواهد که در را باز کند. مرحوم محمدیفر هم این تهدید را با تهدید تماس با پلیس پاسخ میدهد و آنشب در نهایت فرار میکنند.
کریم اما دست بردار نبود. از همان روز برنامهریزی میکند تا در فرصت بعدی نقشه قتل را پیاده کند. شب حادثه این بار کریم نقشه دیگری طراحی می کند.
از بعدازظهر روز حادثه هماهنگی کریم با سه نفر دیگر آغاز میشود. محل قرار پشت دیوار ویلای مهرجویی است. حوالی ۸ شب هر چهار نفر آماده هستند. این بار به دو گروه دو نفره تقسیم میشوند؛ کریم و “میر ویس” برای کشتن داریوش مهرجویی و “اسکندر” و “داوود” هم برای همسر مهرجویی.
میر ویس ۲۱ سال دارد؛ او هم کارگر و سرایهدار ویلاهای زیادی در آن منطقه بوده و تقریبا از هرجایی که کار میکرده، یک یادگاری به سرقت برده است. به همین دلیل هم با شکایت آقای مهرجویی و دیگر اهالی او را از شهرک بیرون میکنند. کریم هم با شناخت از این حواشی و انگیزه میر ویس، به او پیشنهاد همراهی در این جنایت داده است. میر ویس هم یک دختر دارد که شب قبل از حادثه مریض بوده. اما انگار انتقام از مهرجویی آنقدر برای میر ویس اهمیت داشته که روز جنایت دخترش را به دکتر برده و به سرعت خود را به محل جنایت رسانده است.
“داوود” برادر کوچکتر میر ویس است. خودش میگوید کریم او را برای این جنایت تحریک و دعوت کرده است. اما نمیداند برای چه انگیزهای! میگوید قرار بود هرچیزی سرقت کردند بین خودشان تقسیم کنند.
نفر چهارم “اسکندر” است. او هم همسنوسال داوود است. اسکندر هنوز گیج و گنگ است و گویی نمیداند چه اتفاقی افتاده و اصلا نمیداند در قتل چه کسانی مشارکت داشته! میگوید بعد از جنایت، برگشته به محل سکونتش و صبح روز بعد هم سر کار رفته!
اسکندر اینطور روایت میکند: «ما رفتیم از در آشپزخانه وارد شدیم؛ خانم در آشپزخانه و پشت به در نشسته بود و مشغول کشیدن سیگار بود. آرام در را باز کردیم و وارد شدیم . آقای مهرجویی هم روی مبل داشت تلویزیون نگاه میکرد. خانم با دیدن ما ترسید و به سمت اتاق خواب فرار کرد. سعی کرد در را ببندد اما با زور وارد اتاق شدیم. با پارچه و شلواری که همانجا بود دست و دهن خانم را بستیم.»
داوود میگوید من سر خانم را نگه داشتم و اسکندر دو ضربه کشویی چپ و راست محکم و عمیق به ناحیه جلوی گردن همسر مرحومه وارد کرد. و همان دو ضربه تقریبا کار را تمام کرده بود. ضربات آنقدر شدید بوده که دست داوود که سر و گردن مقتوله را نگهداشته بود، مجروح میشود.
داوود میگوید بعد از ضربات اسکندر دید که دستش بریده و خون شدیدی میآید. برای همین دستش را در دستشویی همانجا میشوید و همین سرنخ برای اثبات او کافی است! رد خون داوود روی شیر آب و ظرفشویی باقی ماند و از چشم ماموران هم پنهان نماند.
همزمان با حمله اسکندر و داوود به مرحومه محمدیفر، کریم و میر ویس هم به سراغ مهرجویی میروند و ابتدا با چوب درخت آلبالو که از حیاط ویلای مهرجویی برداشته بودند چند ضربه به سر مرحوم میزنند و بعد هم با کمک کریم و با یک چاقوی دسته سفید حدود ۳۰ سانتیمتری، آن صحنه دلخراش را رقم زدند. بعدا کریم که برای اطمینان از تمام شدن کار همسر مهرجویی به اتاق محل قتل همسر میرود، چند ضربه دیگر هم به گردن او وارد میکند.
میر ویس به دلیل مشکل مادرزادی در ناحیه دهان، سخت صحبت میکند؛ اما با جزئیات همه چیز را تعریف میکند. میگوید ۴ ضربه با چوب زدم و ۴ ضربه هم با چاقو. وقتی میپرسم نقش کریم در کشتن مهرجویی چه بود، میگوید فقط دستهای آقا را گرفته بود.
مرور اظهارات داوود و اسکندر هم نشان میدهد که کریم مغز متفکر این جنایت بوده و سعی کرده خودش کمترین نقش عملی را در این جنایت داشته باشد. به همین دلیل کار با او کمی سختتر از سه نفر دیگر است.
به غیر از مو و بزاق دهان کریم، یک نشانه دیگر هم موید حضور اوست. وحیده محمدیفر زمانی که قاتلان وارد منزل آنها میشوند پیامی با مضمون (کریم اومد تو خونمون تتتتت) را برای دخترش تایپ میکند، اما فرصتی برای ارسال آن پیدا نمیکند و این پیام در حافظه گوشی او باقی میماند که پس از کشف تلفن همراه از یکی از متهمان و بازگشایی قفل آن توسط پلیس به دست آمده است.
تمام اموال سرقت شده از خانه مهرجویی، هفت النگوی همسرش و دو گوشی موبایل و یک خلخال بوده که همگی در بیرون از ویلا کشف میشود. قاتلان این اموال را در چند نقطه جداگانه دفن کرده بودند تا مدتی بعد از جنایت، آنها را خارج کنند. دو آلت قتاله را نیز جداگانه در زمینهای اطراف دفن کرده بودند که همگی توسط کارآگاهان کشف شد.
از هر کدامشان که میپرسیم چقدر کارتان طول کشید، نمیدانند! یکی میگوید ۱۰ دقیقه و یکی دیگر میگوید ۳۰ دقیقه… حتی ساعت ورود به منزل را هم درست نمیدانند.
یکی از کارشناسان پرونده از تطبیق DNA متهم اصلی – کریم – میگوید؛ کریم در صحنه جرم هم چند تار مو از خود به جا گذاشته و هم بزاق دهانش را..! میگوید موی من مربوط به زمانی است که در خانه کار میکردم (در حالی که او اصلا به داخل خانه رفت و آمدی نداشته) و موی پیدا شده هم موی تازه است. در مورد بزاق اما یادش نمیآید که در کدام گوشه منزل آب دهان پرتاب کرده است!
در لابلای صحبتها با کریم و میر ویس درباره سابقه ارتباط این افراد با خانواده مهرجویی، البته صحبتهای دیگری هم درباره ریشه اختلافات آنها مطرح میشود که به دلیل حفظ حریم شخصی مقتولین، قادر به انتشار آن نیستیم اما مشخص میشود که طی سالهای گذشته دستکم این دو نفر به اندازهای در جریان سبک زندگی، رفت و آمدها و قرارها و تفریحات این خانواده قرار داشتند که رفته رفته همین نزدیک شدن بیش از حد و برخی برخوردها نقطه آغاز یک کینه عمیق میشود.
روایت متهمان هر چند در کلیات هماهنگ و موید یکدیگر است، اما در جزییات اختلافاتی دارد که کارآگاهان و بازپرس پرونده همچنان برای رفع این ابهامات جزئی در حال تکمیل تحقیقات هستند. پس از مصاحبه با هر یک از متهمان، اتاق مشترک کارآگاهان، دادستان و معاونانش و بازپرس تشکیل میشود تا صحبتها با اسناد و مدارک و اقرار سایر متهمان تطبیق داده شود و نقاط ابهام قدیمی رفع یا سوالات جدیدی کشف شود.
در سالن نگهداری متهمان، افراد دیگری غیر از این چهار نفر هم حضور دارند که در ارتباط با همین پرونده بازداشت شدهاند. از جمله فردی که گمان میرود اولین تصاویر از پیکر مقتولین را منتشر کرده است.
کریم در گوشهای نشسته و یک به یک همدستانش را زیر نظر دارد. میر ویس میگوید در یک فرصتی که با کریم رو در رو شده، کریم به او با اشاره فهمانده است که سکوت کند و حرفی نزند.
کار ما با متهمان تمام است اما بازجوییهای تخصصی بعد از رفتن ما هم ادامه دارد. دادستان میگوید بیشتر پرونده تکمیل شده است؛ تنها رسیدن به پاسخ چند سوال مانده که در بازسازی صحنه جرم در روز شنبه ابهامات بیشتری رفع شده است و قرار است این پرونده به سرعت و خارج از نوبت رسیدگی و احکام متهمان صادر شود.
انتشار فایل صوتی آخرین مصاحبه وحیده محمدی فر با روزنامه اعتماد
صبح روز بعد از قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر روزنامه اعتماد مطلبی پیرامون دزدی از خانواده مهرجویی و بهطورکلی دزدی از افراد سرشناس منتشر کرد. همزمانی انتشار مصاحبه وحیده محمدی فر با روزنامه اعتماد با قتل او و همسر نامدارش موجب شکلگیری شک و شبهههای زیادی شد. مسئولین اعتماد پیشتر درباره این موضوع توضیحاتی ارائه کرده و حالا بخشهایی از فایل صوتی همسر داریوش مهرجویی را منتشر کردهاند.
همسر داریوش مهرجویی به باغبان پیشینشان به عنوان کسی که پیشتر بارها از آنها سرقت کرده اشاره میکند و از همدست بودن برادرش با او میگوید. او در این گفتگو از اینکه با وجود این پیشینه، برادر آن باغبان همچنان در شهرک محل زندگیشان کار میکند متعجب است.
خانم محمدیفر در بخشی از گفتگوی منتشرشده با اعتماد به پیچیدگی ماجرا اشاره میکند. او میگوید بعد از انتشار پست در اینستاگرامش که در آن به دزدی اشاره شده بود، فردی که نامش با صدای بوق محوشده، با او تماس گرفته و گفته «چیزهایی که شما میگویید درست نیست و برای شهرک بد است.» و در آخر ساختمانسازان را با عبارت «مافیا» توصیف میکند.
متهمان پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش در جلسه بازپرسی
در ادامه تحقیقات پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر، یکی دیگر از جلسات بازپرسی با حضور دادستان فردیس، معاون دادستان فردیس، بازپرس پرونده و دادیار اظهار نظر برگزار شد و متهمان پرونده نسبت به سوالات مطروحه پاسخ دادند.
بهروز افخمی با چهره خندان در محل قتل داریوش مهرجویی
در روز بازسازی صحنه قتل توسط متهمان، بهروز افخمی کارگردان و همسرش، مرجان شیرمحمدی، در شهرک محل حادثه قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر حاضر شدند.
افخمی در جمع خبرنگاران با لبخند و روی گشاده از قصد خود برای نوشتن داستان از فاجعه قتل کارگردان بزرگ گفت. او گفت که قصد دارد «به سبک هیچکاک»، درباره این جنایت داستان بنویسد.
او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه احتمال دارد، درباره این موضوع مستند بسازد، پاسخ داد: «نه! البته داریم فیلم میگیریم باید ببینیم ظرفیت مستندسازی دارد یا نه.» و وقتی درباره جنایت حرف میزند به نظر بسیار خوشحال میرسد.
افخمی در مراسم تشییع کارگردان بزرگ و در میان سیل جمعیت نیز با دوربین حرفهای مشغول فیلمبرداری بود.
کارگردان «عروس» در پاسخ به خبرنگار دیگری که از او پرسید، چقدر به آقای مهرجویی نزدیک بودید، گفت: «هیچ. در حد سلام و علیک بودیم. بالاخره ایشان استاد ما بودند و حدود ۱۷، ۱۸ سال اختلاف سنی داشتیم. بنابراین نزدیکی خاصی با آقای مهرجویی نداشتم اما چون ماجرا جنایی است، فکر میکنم، میتوان یک داستان جنایی نوشت.»
حملات تند هنرمندان به خنده های افخمی
پرویز پرستویی در واکنش به رفتار عجیب افخمی در اینستاگرام خود نوشت:
خدارو شکر که آبها از آسیاب افتاد.
آقای بهروز افخمی شاد و خندان تا نور را برای فیلمبرداری از دست نداده منزل، آقای مهرجویی رو پیدا کردند.
آقای افخمی فکر بکری به سر دارد. نه برای از دست دادن و قتل آقای مهرجویی و همسرش، بلکه به این فکر افتاده تا قصهای جنایی بنویسد به سبک هیچکاک با لبی خندان اصلا هم خبر نداشته که پلیس با متهمین برای باز سازی صحنه قتل آمده! عجبا!
دقت کنید آقای افخمی تمام مدت لبخند به لب دارد و شاد چه قصه جنایی بشه این جنایت! دونفر غرقه به خون سلاخی شده و یک نفر به فکر قصه نوشتن جنایی به سبک هیچکاک با لبی خندان آقای افخمی همیشه به موقع میرسد و میخواهد کاری بسازد کارستان، ولی متاسفانه هیچوقت هم موفق نمیشود.
۱- مثلا آقای ناصرخان تقوایی سریال میرزا کوچک خان رو میساختند، حتی ۴۵ دقیقه هم | از سریال هم ساخته شده بود! خدا خواست ایشان متوجه شد و زود رسید و با روابطی که در تلویزیون داشت کار را مال خود کرد و آقای تقوایی را بیکار و مایوس به خانه اش برگرداند.
ولی دریغ از موفقیت آقای افخمی از ساخت میرزا کوچک خان
۲- آقای علی حاتمی فقید که در حال ساخت فیلم تختی بود و عمرش کفاف نداد، باز به سرعت آقای افخمی رسید و خواست این اثر به بایگانی تاریخ نرود و ساخت تختی را به عهده گرفت که ای کاش بموقع نمیرسید. وقتی آقای خمینی فوت شدند باز ایشان به موقع رسید و ساخت فیلمی به نام فرزند صبح را شروع کرد که ادای دینی کرده باشد و چند سال با هزینه هنگفت این کار ادامه داشت که نتیجه اش این شد که در جشنواره ایشان را هو کردند! و حالا باز سرو کله اش شاد و خندان پیدا شده که قصه جنایی بنویسد تازه خیلی هم در جریان ماجرا نیست همه اخبار را خانمش به او داده.
آقای افخمی لطفا به سبک هیچکاک قصه ننویس و تن هیچکاک را در قبر نلرزانید.
هانیه توسلی بازیگر نیز اینطور به این ماجرا انتقاد کرد:
نزهت بادی، نویسنده و منتقد سینما هم در همین باره نوشت: «آقای افخمی شما سالهاست که میراثخوار بزرگان هستید. از ناصر تقوایی و کوچک جنگلی تا علی حاتمی و تختی و حال داریوش مهرجویی و قتلش اما هرگز بزرگ نشدید. آدم حقیر با نشستن سر سفره بزرگان و ته ماندهی آنها را خوردن بزرگ نمیشود، حقیرتر میشود.»
لیلا نقدی پری، طراح صحنه و لباس نیز به مصاحبه بهروز افخمی واکنش نشان داد و در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «در حالی که هنوز قلبمان درد می کند از این جنایت، ایشان سوژه پیدا کردهاند و خندانند.»
اولین واکنش بهروز افخمی پس از خنده های خبرساز در محل قتل مهرجویی
بهروز افخمی در مصاحبه با خبرآنلاین درباره حواشی اخیر گفت وقت ندارد «به این یاوه ها» گوش بدهد یا درباره شان توضیح بدهد. او منتقدانش را «یک مشت آدم بیکار مفتخور که پول دارند، موبایل دارند و وقت زیادی دارند» توصیف کرد که «فکر میکنند برای خودشان کسی هستند» و »ارزش جواب دادن ندارند.»
بخشهایی از این گفتگو را در ادامه میخوانید:
الان سئوال جدی بعد از پخش ویدیوی شما در حوالی منزل مرحوم مهرجویی ، لبخندهای شما در زمان پاسخ دادن به سئوالات خبرنگاران است.
بابا اینها حرف مفت است. به این حرف ها توجه نکن. وقتت را تلف این حرف های مفت نکن در فضای مجازی.
خبر داشتید قرار است متهمان را برای بازسازی صحنه ببرند یا حضورتان به طور اتفاقی با آوردن متهمان به صحنه جرم و حضور خبرنگاران همزمان شده بود؟
من که گفتم، وقتی خبر فوت آقای مهرجویی و همسرشان را شنیدیم، این ایده به سرم زد که یک کار مستند یا تحقیقات اولیه یک کار داستانی درباره قتل بسازم. برای همین همراه همسرم مرجان به منطقه رفتیم که راه های منتهی به شهرک و خانه مرحوم مهرجویی را ببینیم. بعد رسیدیم مقابل در اصلی همان مجتمع باغ ویلایی، گفتیم بپرسیم ببینیم راهمان می دهند که دیدیم شلوغ است. خبرنگارها را هم راه نداده اند. گفتیم برویم خانه را از نزدیک ببینیم که دیدیم نمی شود. خبرنگارها ریختند دورم، سئوال پرسیدند من هم جواب دادم. بعد هم چند تا لندکروز پلیس آمد و فهمیدیم که قاتلین را برای بازسازی صحنه آوردند. ما را هم راه ندادند.
شما همیشه با خانم شیر محمدی برای نوشتن داستان ها می روید؟
این را که قرار نیست مرجان بنویسد. من خودم می خواهم داستانش را بنویسم چون به این نتیجه رسیدم اگر اول داستان کارم را بنویسم و بعد تبدیلش کنم به فیلمنامه کار بهتری در می آید. من از مرجان هم خواستم که با هم برویم. وقتی رمان را می نویسی فیلم سینمایی بهتری در می آید.
شما بعد از سیل گرگان گفتید سریال می سازید. شد سریال رعد و برق که خروجی اش شد هیچ!
نه اتفاقا خیلی هم سریال خوبی شده!
خب کو؟ کجاست این سریال خوب؟!
اتفاقا خیلی هم سریال خوبی شده. حالا شاید تلویزیون دوست نداشته باشد نشانش بدهد ولی اتفاقا خیلی هم کار خوبی شده، بالاخره یک روزی پخش می شود و دیده هم می شود!
مثل فرزند صبح؟
فرزند صبح هم فیلم خوبی شده و به موقعش دیده می شود.
کی پس، ۱۵ سال است هر سال می گویید، فیلم می آید.
فیلم که آماده است، پروانه نمایش هم دارد، یک سری مشکلات مالکیتی پیش آمده بین سازمان عروج و آقای شرف الدین که حل شود حتما فیلم پخش می شود و حسابی هم دیده خواهد شد!
بعد انتشار ویدیوی مصاحبه تان خیلی ها به خنده های تان انتقاد کردند و خیلی تصویر قشنگی نداشت آن خنده ها…
گفتم که این ها همه عوامل خودم هستند. می گویم به من فحش بدهند تا مطرح شوم. بالاخره وقتی می خواهی کار جدید شروع کنی باید تبلیغات کنی دیگر.
این ها هم همه فن من هستند و با من تماس می گیرند و می گویند حتی اگر شده بخواهیم خودمان را نابود کنیم دوست داریم اسم تو سر زبان ها بیفتد و روی بورس باشی! بعد من خودم به آنها یاد می دهم، می گویم می خواهم فیلم جدید بسازم و به من فحش بدهید!
این ها قرار است منتشر شوند…
بنویس من که می شناسمت. این بازی هایی که شما خبرنگارها در می آورید برای جلب توجه کردن است بعد می گویید من می خواهم جلب توجه کنم.
ولی خب هر کسی آن ویدیو و خنده ها را می بیند حس خوبی نخواهد داشت.
ببین عزیز دلم اصلا در شان شما نیست که وقت توی فضای مجازی بگذرانید. اگر فکر می کنی این قدر وقتت بی ارزش است به این هایی که می گویند چرا فلانی خندیده، بگو اصلا چرا شما بدون اجازه من حرف زدید؟ حرف من این است بالاخره تو جامعه ای که موبایلی هست و اجازه حرف زدن برای هر کسی هست بالاخره یک تربیتی هم باید باشد.
یعنی دموکراسی به این معنی است که هر آدم بی سواد بی شعوری هرچه دلش خواست بگوید و بعد چند صد نفر این را تکرار کنند، فضا سازی کنند و به قول خودشان وایرال کنند و بعد فکر کنند حرف مفت را تبدیل کردند به جریانی که ارزش شنیدن دارد؟ یک باور احمقانه را اگر میلیون ها نفر تکرار کنند باز هم یک باور احمقانه است!
من وقت ندارم به این یاوه ها گوش بدهم یا درباره شان توضیح بدهم. یک مشت آدم بیکار مفت خور که پول دارند، موبایل دارند و وقت زیادی دارند، یعنی کار نمی کنند، این ها آدم های بیکاری هستند که وقتشان را در فضای مجازی می گذرانند و وقت اضافی دارند و چند صد نفر دیگر هم این ها را تکرار می کنند و فکر می کنند برای خودشان کسی هستند. اصلا این ها ارزش جواب دادن ندارند.
۴ قاتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر افغانی هستند
سردار حمید هداوند، فرمانده انتظامی استان البرز در گفتگویی با رکنا درباره ۴ متهم اصلی پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش گفت: «متهمان بازداشتشده بین ۲۳ سال تا ۲۸ سال سن داشتند که از چهار سال پیش به عنوان باغبان در شهرک زیبادشت محل زندگی داریوش مهرجویی کار میکردند.»
فرمانده انتظامی البرز درباره اقامت غیرمجاز این متهمان در ایران گفت: «این متهمان ۱۰ سال بهصورت غیرمجاز در ایران اقامت داشتند.»
اعترافات قاتل اصلی داریوش مهرجویی و همسرش؛ انگیزه قتل هولناک چه بود؟
روزنامه همشهری در گزارشی درباره قاتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر و انگیزه قتل او نوشت که باغبان سابق ویلای آنها به دلیل طلب «۳۰ میلیون تومانی» دست به قتل این زوج هنرمند زده و برادر و دوستش نیز در این اقدام او را همراهی کردهاند.
همشهری در متنی که ادعا دارد اعترافات مظنون اصلی قتل است، از قول او نوشته است: «وقتی در را باز کرد، من به او حمله کردم و با چوب زدمش. برادرم و دوستم هم به اتاق رفتند و همسرش را گرفتند.» او مدعی شد که برادر و دوستش خانم محمدیفر را مورد ضرب و جرح قرار دادند و خودش به داریوش مهرجویی حمله کرده است.
اعترافات قاتل مهرجویی و وحیده محمدی فر
آنچه در ادامه میخوانید گزارش همشهری از اعترافات متهم اصلی پرونده قتل مهرجویی و همسرش است.
باغبان سابق و سرقت جاروبرقی
بررسیهای شبانهروزی پلیس برای شناسایی مظنونان، آنها را ۲۴ساعت پس از جنایت به مردی جوان رساند که چند سال قبل باغبان ویلای مهرجویی بود و برای آنها کار میکرد.
تحقیقات نشان میداد که این مرد بهدلیل سرقت از خانه مهرجویی از کارش اخراج شده بود و از همان زمان با این خانواده اختلاف داشت. مأموران سراغ پرونده باغبان رفتند و متوجه شدند که او چند سال پیش اقدام به سرقت یک جاروبرقی از خانه مهرجویی کرده بود.
پس از آن و با شکایت این خانواده، باغبان دستگیر شد، اما ادعا کرد که جاروبرقی را به فرد دیگری فروخته است.
باغبان جوان به اتهام سرقت روانه زندان شد و مدتی در حبس بود تا اینکه آزاد شد، اما پس از آزادی مدعی بود که در مدتی که برای خانواده مهرجویی کار میکرده، ۳۰میلیون تومان از آنها طلب دارد؛ ادعایی که مهرجویی و همسرش آن را قبول نداشتند و از همان زمان میان آنها بر سر این مبلغ اختلاف بود.
فرار مظنون
نخستین مظنون پرونده شناسایی شده بود و مأموران برای دستگیری او وارد عمل شدند.
باغبان سابق متاهل و دارای فرزند بود و در منطقه فرخآباد زندگی میکرد، اما وقتی مأموران راهی محل زندگیاش شدند، از او خبری نبود.
این مرد به اطرافیانش گفته بود که قصد مسافرت به خارج از کشور را دارد و راهی شهرهای مرزی شده، اما تحقیقات تخصصی پلیس نشان میداد که دروغ میگوید و در حوالی زیبادشت مشاهده شده است.
درحالیکه ظن پلیس نسبت به این مرد بیشتر شده بود، تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه او ادامه یافت و مأموران به اطلاعاتی دست پیدا کردند که نشان میداد مظنون فراری نزد یکی از دوستانش که سرایدار یک ساختمان نیمهکاره است، رفته و در این ساختمان مخفی شده است.
دوشنبهشب گذشته، تیمهای عملیاتی راهی این محل شدند و باغبان سابق را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
لباس نو
مظنون اصلی جنایت در حالی دستگیر شد که یک دست لباس نو بر تن داشت؛ لباسی که معلوم بود به تازگی خریداری شده است.
این مسئله مشکوک بود و احتمال میرفت که او پس از جنایت لباسهای خونیاش را دور انداخته و لباسی نو خریده است.
در این شرایط او به اداره آگاهی منتقل و تحقیقات از او آغاز شد.
در بازجویی از این مرد بود که ۲مظنون دیگر هم شناسایی شدند که احتمال داشت با او همدست باشند. یکی از آنها برادر باغبان جوان بود و دیگری، مردی بود که در شهرک زیبادشت کار میکرد.
به این ترتیب تیمهای ویژه پلیس راهی ماموریتهای جدید شدند و در جریان عملیات ضربتی، موفق شدند برادر باغبان و مظنون دیگر را هم دستگیر کنند.
اطلاعات انکارنشدنی
باغبان جوان در جریان تحقیقات مدعی بود که بیگناه است و هیچ نقشی در جنایت ندارد؛ این در حالی بود که بررسیهای تخصصی ازجمله تحلیل آثار بهجامانده از قاتلان در صحنه جنایت در آزمایشگاه جنایی نشان میداد که او بهاحتمال زیاد یکی از قاتلان است.
با این حال، پلیس برای بهدست آوردن شواهد بیشتر، به تحقیقات خود ادامه داد.
مأموران که بررسیهای خود را در چند شاخه پیش میبردند، در تحقیق از دوستان باغبان جوان به اطلاعات مهمی دست یافتند.
آنها میگفتند که این مرد پس از اینکه از زندان آزاد شد، از خانواده مهرجویی کینه به دل داشت و چندبار نزد دوستانش گفته بود که یا پولش (۳۰میلیون تومان) را از این خانواده میگیرد یا اینکه بلایی بر سر آنها میآورد.
از سوی دیگر معلوم شد که باغبان جوان درست یک روز پس از آنکه مهرجویی و وحیده محمدیفر به قتل رسیدند، اقدام به خرید یک دست لباس نو کرده بود.
همچنین متهم در بازجوییها مدعی شده بود که حدود ۲سال است که پایش را در شهرک زیبادشت نگذاشته است؛ حال آنکه تحقیقات نشان میداد که در ماههای اخیر بارها به این شهرک رفتوآمد داشته است.
اعتراف
شواهدی که از سوی پلیس بهدست آمده، جای هیچ شکی باقی نمیگذاشت که باغبان سابق مهرجویی، عامل اصلی جنایت است.
در این شرایط تحقیقات از او ادامه یافت تا اینکه ساعت ۳بامداد پنجشنبه لب به اعتراف گشود و اسرار جنایت را فاش کرد.
او گفت: بعد از اینکه با شکایت خانواده مهرجویی دستگیر شدم، از آنها کینه به دل گرفتم. آنها بهخاطر یک جاروبرقی از من نگذشتند و وقتی آزاد شدم، سراغشان رفتم و خواستم ۳۰میلیون تومان که از آنها طلب داشتم را بدهند، اما انکار کردند.
من در زمانی که برای آنها کار میکردم، ۳۰میلیون تومان طلبکار شده بودم، اما آنها حاضر نبودند این مبلغ را پرداخت کنند و میگفتند که هیچ بدهیای به من ندارند.
همه اینها باعث شده بود که از آنها کینه به دل بگیرم. در نهایت نیز وقتی دیدم حاضر نیستند پولم را بدهند، نقشه قتلشان را کشیدم.
شب حادثه به همراه برادرم که سرایدار یکی از ویلاها در شهرک است و دو دوست دیگرم که آنها هم در شهرک کار میکنند، راهی ویلای مهرجویی شدیم.
وقتی در را باز کرد، من به او حمله کردم و با چوب زدمش. برادرم و دوستم هم به اتاق رفتند و همسرش را گرفتند.
ابتدا برادرم دستان همسر مهرجویی را گرفت و دوستم با چاقو به او ضربه زد و وقتی بیحال شد برادرم هم با چاقو به جان او افتاد.
من هم مهرجویی را با چاقو زدم و بعد به اتاق رفتم و وقتی مطمئن شدیم هردویشان مردهاند، النگوها و طلاهای همسر مهرجویی، موبایل و اموال دیگر را سرقت و آنجا را ترک کردیم.
پس از جنایت، من به خانهام رفتم و، چون لباسم خونی شده بود، آن را دور انداختم و یک دست لباس نو خریدم.
طلاها، اموال مسروقه و چاقو را هم به دوستم که در شهرک کار میکرد دادم تا نگه دارد. بقیه هم هر کدام به خانههایشان رفتند.
دستگیری متهم چهارم
با اعترافات هولناک باغبان جوان، مأموران راهی مخفیگاه چهارمین متهم که النگوها، چاقو و اموال مسروقه در اختیار او بود، شدند و این مرد نیز دستگیر شد.
با دستگیری متهمان و کشف اموال مسروقه، معمای قتل هولناک داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر فاش شد و بعدازظهر پنجشنبه، متهمان تحت تدابیر شدید امنیتی به شهرک زیبادشت، جایی که کارگردان محبوب کشورمان و همسرش قربانی جنایتی هولناک شده بودند، منتقل شدند. آنها در برابر دادستان و کارآگاهان جنایی صحنه قتل را بازسازی کردند و به تشریح جزئیات آن شب شوم پرداختند.
هرچند نحوه قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر بازسازی و این گره در پرونده باز شده است، اما طبق گفته سخنگوی فراجا احتمال دارد هنوز مظنونانی وجود داشته باشند؛ بنابراین به نظر میرسد هنوز معمای قتل داریوش مهرجویی و همسرش به طور کامل حل نشده است.
بازسازی صحنه قتل داریوش مهرجویی و همسرش
۴ متهم پرونده داریوش مهرجویی و همسرش تحت تدابیر شدید امنیتی برای بازسازی صحنه قتل به محل جنایت منتقل شدند. در بازسازی صحنه قتل به جز خبرنگار صداوسیما هیچ خبرنگار دیگری اجازه ورود نداشت.
دستگیری قاتلان داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر
صبح روز پنجشنبه ۲۷ مهر سردار منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا، خبر داد که قاتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر دستگیر شده و جزو دستگیرشدگان پلیس بوده که پس از انجام اقدامات فنی و شناسایی اعتراف کرده است. او تصریح کرده بود که بازجوییها کماکان برای شناسایی همدستان و زوایای پنهان این قتل در حال انجام است و بهزودی صحنه جرم بازسازی و اطلاعات تکمیلی ارائه خواهد شد. اکنون جام جم مدعی شده که متهم اصلی پرونده قتل، مدتها به عنوان کارگر به خانه قربانیان رفتوآمد داشت و پس از سرقت از خانه آقای کارگردان و شکایت او دستگیر شد و از مرحوم مهرجویی کینه به دل گرفت.
بنا به گزارشها عامل اصلی جنایت شب حادثه با همدستی سه نفر دیگر به این خانه رفته و جنایت هولناک را رقم زدند. آنها ابتدا داریوش مهرجویی را کشته و بعد سراغ همسرش رفته، با او درگیر شده و در نهایت وحیده محمدی فر را به قتل رساندند.
حسین فاضلی هریکندی، رئیس کل دادگستری استان البرز گفته که تحقیقات انجام شده تاکنون حکایت از آن دارد که علت و انگیزه قتل به جهت «وجود اختلافات شخصی» مابین متهمان و مقتولان بوده است.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، آقای هریکندی گفته که علاوه بر «اقرار متهمان» آثار به جامانده از صحنه قتل از قبیل نمونه خون و بزاق نیز که قبلا جهت بررسی به آزمایشگاه ارسال شده بود با «نمونه خون و بزاق تعدادی از متهمان مطابقت دارد.»
او همچنین گفته که در صحنه قتل ۴ نفر حضور داشتند که ۳ نفر از آنها در روزهای گذشته دستگیر شده بودند و نفر چهارم امروز در صحنه قتل حضور داشت که با دستور قضایی بازداشت شد.به گفته اقای هریکندی همراه فردی که امروز بازداشت شده است، چاقو و ۲ عدد گوشی تلفن همراه و چند قطعه طلای همسر مرحوم مهرجویی کشف شده است.
ادعای کذب دست داشتن باجناق های مهرجویی در قتل
پیشتر رکنا مدعی شده بود که قاتلان مهرجویی و همسرش در واقع باجناق های او بودهاند که انگیزه آنها اختلافات مالی بوده و از اتباع بیگانه برای این کار استفاده کردهاند. این خبر با واکنش شدید خانواده محمدی فر مواجه شد که در اطلاعیهای نوشتهاند:
پارهای از خبرگزاریها که هدفشان معلوم نیست، به خانواده شناختهشده محمدیفر اتهامات کذب و کثیفی نسبت دادهاند.
نهتنها هیچیک از اعضای خانواده محمدیفر با زندهیادان داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر اختلافات مالی نداشتهاند بین آنها همواره فقط صمیمیت و عشق برقرار بوده است.
ضمناً هیچ یک از اعضای این خانواده که در پیشبرد فرهنگ و علم و دموکراسی در کشور سالیانی دراز فعال بودهاند بازداشت نشدهاند.
افزون بر این، در اداره آگاهی نیز خواستند که بلافاصله شکایتی علیه قاتل یا قاتلین تنظیم شود.
به زودی شکایتی علیه مفتریان برای اعاده حیثیت تنظیم خواهد شد.
خبرگزاری ایسنا نیز در رد گزارش برخی خبرگزاریها در مورد دخالت باجناق ها در قتل داریوش مهرجویی و همسرش نوشته است:
یک منبع آگاه در پلیس به خبرنگار ما اعلام کرد که دخالت داشتن باجناقهای مرحوم مهرجویی در پرونده قتل اساسا کذب است.
این منبع آگاه اعلام کرد: مظنون اصلی از باجناقهای داریوش مهرجویی نیست و اصحاب رسانه از گمانهزنی پرهیز کنند تا کارآگاهان پلیس به زودی اخبار تکمیلی را اعلام کنند.
یک منبع آگاه اطلاع داد که برنامهریزان قتل مرحوم مهرجویی و همسرش ۳نفر بودند؛ این ۳نفر از اقوام همسر مهرجویی بودند که ۲نفر از آنها باهم نسبت باجناقی داشتند، اما هیچ کدام از این افراد باجناق مرحوم مهرجویی نبودند.
این ۳فرد که برنامهریزان قتل بودند افرادی را اجیر کردند تا این جنایت را انجام دهند هر ۳نفر برنامهریز این قتل دستگیر شدند.
این خبرها در حالی منتشر شده که پلیس تاکنون به طور رسمی هویت قاتل یا قاتلان مرحوم مهرجویی و همسرش را اعلام نکرده است.
همچنین به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه، دادستانی تهران مدیر مسئول یکی از سایتهای منتشرکننده خبر کذب در مورد پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش را احضار کرده و علیه او اعلام جرم کرده است.
دادستان تهران اعلام کرد: «با توجه به کذب بودن خبر منتشره در برخی رسانهها در مورد نقش باجناق مرحوم مهرجویی در پرونده قتل تشکیل شده در این مورد مدیر مسئول سایت منتشر کننده خبر، احضار و علیه این رسانه از سوی دادستانی تهران اعلام جرم شد.»
رکنا درباره هویت قاتلان داریوش مهرجویی و همسرش نوشته بود:
باجناق های داریوش مهرجویی بخاطر اختلافات مالی طراحان اصلی جنایت بودند و با اجیرکردن ۳ آدمکش از اتباع بیگانه دست به این قتل فجیع زدند. قاتل اصلی یکی از آدمکش ها بوده که اعتراف کامل داشته است و باجناق ها معاونت در قتل و آمریت داشته اند.
ساعت۱۱ و ۳۵ دقیه شب سه شنبه بود که این خبرگزاری خبر بازداشت قاتل داریوش مهرجویی که یک نفر بود را انتشار داد و این درحالی بود که در همان دقایق نخست مشخص بود این بازداشتی قاتل اصلی است و با اعترافات مظنوان قبلی بازداشت شده است.
از روز نخست قتل داریوش مهرجویی و همسرش برخلاف خیلی از گمانه زنی ها پلیس به سرنخ هایی رسید که در آن قتل از میان آشنایان داریوش مهرجویی و همسرش بوده است و در همان ابتدا ۳ مرد از بستگان وحیده محمدی فر – ۲ باجناق و یکی از بستگان دورشان – بازداشت شدند و تیم تحقیق ساعت ها از این ۳ مظنون که دارای اختلافات مالی با داریوش مهرجویی بودند بازجویی کردند و در حالی که جزو مظنونان اصلی به حساب می آمدند کارآگاهان فقط در این شاخه متمرکز نشدند و با فرضیه ها و یافته های جدید به مظنون گیری ۷ نفر دیگر پرداختند .
بعد از اینکه دست داشتن مظنونان اولیه در قتل داریوش مهرجویی و همسرش پررنگ تر شد همزمان با داده های مظنونان دیگر پرونده پلیس به سرنخ هایی قوی دست یافت و با بازداشت ۲ مظنون دیگر تعداد مظنونان به ۹ نفر رسید.
در این مرحله بود که کارآگاهان توانستند به قاتل اصلی برسند و با اعترافات مظنونان اصلی که همان باجناق ها بودند مشخص شد ۳ اجیر شده از اتباع بیگانه در این قتل دست داشته اند که تنها یکی از آنها قاتل اصلی بوده است.
از سوی دیگر همشهری روایتی دیگر از قاتل داریوش مهرجویی و همسرش ارائه داده و نوشته بود:
باغبان سابق ویلای مهرجویی از مدت ها قبل بر سر مسایلی با قربانیان اختلاف داشت و از اولین کسانی بود که به عنوان مظنون توسط پلیس دستگیر شد. او همچنین کسی بود که سال گذشته اقدام به سرقت از خانه مقتولان کرده بود و از آنجا که قربانیان متوجه ماجرا شده بودند، با آنها اختلاف داشت. این اختلافات تا جایی ادامه داشت که مرد جنایتکار حتی یک بار همسر داریوش مهرجویی را با چاقو تهدید کرده بود.
در حالی که شواهد محکمی علیه این مرد به دست آمده بود، وی اعتراف نمی کرد تا اینکه حوالی ساعت ۳ بامداد امروز لب به اعتراف گشود و اسرار قتل داریوش مهرجویی و همسرش را فاش کرد. او اعتراف کرد که پس از قتل قربانیان مقداری اموال از خانه آنها به سرقت بردهکه بخشی از این اموال توسط پلیس کشف شده است.
تشییع پیکر داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر
صبح روز چهارشنبه ۲۶ مهر مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر با حضور گسترده هنرمندان و علاقمندان در تالار وحدت پهنه رودکی برگزار شد.
احمدرضا درویش، محمدمهدی عسگرپور، داریوش فرهنگ، رضا درمیشیان، گوهر خیراندیش، مرضیه برومند، گلاب آدینه، پارسا پیروزفر، رامبد جوان، امین حیایی، محمدرضا گلزار، مسعود کرامتی، محمد علی نجفی، علی مصفا، جعفر پناهی، محمد رسول اف، همایون ارشادی، حسن پورشیرازی، غزل شاکری، مسعود کیمیایی، بهمن فرمانآرا، سیروس الوند، بهرام رادان، حبیب دهقاننسب، مانی حقیقی، مازیار میری، هانیه توسلی، محمدرضا دلپاک، ابوالحسن داودی، مرتضی شایسته، همایون اسعدیان، سیما تیرانداز، محسن کیایی، مسعود اطیابی، سیاوش خیرابی، داریوش فرهنگ، سیروس الوند، سپیده خداوردی، مانی حقیقی، فرهاد اصلانی، فرامرز قریبیان، فرهاد آئیش، حامد بهداد، پردیس احمدیه و…. از جمله هنرمندان حاضر بودند.
مونا مهرجویی فرزند این کارگردان هم در مراسم حاضر شد. او در سخنرانی کوتاه خود گفت: «نمیدانم چه میتوانم به زبان بیاورم. الان تنها احساسی که دارم این است که مامان بابا کنارم ایستادن و شانههایم را گرفتند و از من میخواهند سرپا بمانم. مطمئنم از اینکه کنارم هستند و به قول بابا قاتلین واقعا میان ماست.»
بهرام رادان بازیگر که در فیلم سنتوری با مهرجویی همکاری کرده بود به عنوان مجری این برنامه حاضر شد و سپس هنرمندان شناختهشده نظیر مسعود کیمیایی، بهمن فرمان آرا، علی مصفا، کیانوش عیاری نیز برای سخنرانی به روی سن رفتند.
پیامهای فریار جواهریان، همسر اول داریوش مهرجویی و صفا و مریم مهرجویی، فرزندان داریوش مهرجویی که در خارج از کشور هستند نیز توسط علی مصفا خوانده شد.
تکذیب خبر دستگیری قاتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر؛ شمار بازداشت شدگان به ۹ نفر رسید
روز سهشنبه ۲۵ مهر اخباری مبنی بر دستگیری قاتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر در برخی رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر شد که درنهایت از سوی دفتر سخنگوی فراجا تکذیب شد. در این خبرها آمده بود که فرد دستگیرشده به عنوان قاتل از اتباع خارجی نیست و لب مرز دستگیر شده است.
سردار سعید منتظر المهدی سخنگوی فراجا در خصوص خبر دستگیری قاتل داریوش مهرجویی و همسرش گفت: «کارآگاهان برای رسیدن به نتیجه نهایی نیاز به زمان و دقت دارند. همچنین تا این لحظه بر اساس اظهارات دستگیرشدگان قبلی، دو مظنون دیگر شناسایی شدند و جمع بازداشتشدگان به ۹ نفر رسید.»
پیشتر دادگستری استان البرز شمار افراد بازداشتشده در پرونده رسیدگی به قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر را ۱۰ نفر اعلام کرده بود.
به گفته حسین فاضلی هریکندی، رییس دادگستری استان البرز، این ۱۰ نفر اشخاصی هستند که به هر نحو میتوانستند انگیزه قتل داشته باشند و به همین دلیل احضار یا بازداشت شده و از آنها تحقیق میشود.
روزنامه اعتماد نیز بر اساس اظهارات «منبع آگاه» گزارش داده بود باغبان خانه داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر یکی از افراد بازداشتشده است.
مدیرمسئول روزنامه اعتماد به تازگی مدعی شده که وحیده محمدی فر در گفتگو با این روزنامه که روز قبل از این قتل هولناک انجام شده بود، از کارگر و باغبان قبلی خود به عنوان افرادی که به آنها برای تهدید مشکوک است، نام برده بودند. بهروز بهزادی گفت: «این موضوع به روشنی در این گفتوگو ذکر شده و اعتماد آماده است متن کامل گفتوگو و ویس مورد اشاره را دراختیار مسئولان انتظامی و قضایی قرار دهد.»
انتشار تصویر جسد داریوش مهرجویی و همسرش
پیشتر همچنین یک اکانت توییتری در اقدامی غیراخلاقی تصاویری از جسد غرق در خون داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر را منتشر کرد. مشخص نیست این عکسها توسط چه کسی گرفته شده و در فضای مجازی منتشر شده است.
رد خون؛ سرنخ مهم پلیس در قتل داریوش مهرجویی و همسرش
روز حادثه کارشناسان پلیس از سگهای آموزش دیده برای پیدا کردن رد خون اطراف خانه داریوش مهرجویی کمک گرفتند و بعد از ساعتها تحقیق سگها رد خونی را کشف کردند که به نظر میرسد متعلق به عاملان قتلها باشد.
این فرضیه از آنجایی تقویت میشود که وحیده محمدی فر، همسر داریوش مهرجویی پیش از قتل با عاملان جنایت درگیر شده بود. جراحات باقیمانده روی بدن وحیده محمدی فر و آثار به دست آمده زیر ناخنهای او نشان میدهد او درگیری سختی با عاملان قتل داشته است و احتمالا عاملان قتل دچار جراحتهایی هم شدهاند به همین دلیل هم پلیس از سگها یاب برای ردیابی خون در اطراف باغ مهرجویی کمک گرفت.
شواهد نشان میدهد این قتل با طراحی دقیق اتفاق افتاده است و عاملان قتل نه برای سرقت بلکه فقط برای انجام جنایت آمده بودند و داریوش مهرجویی و همسرش را از گردن مورد هدف قرار دادند و با چاقو زدند.
زمان مراسم خاکسپاری داریوش مهرجویی و همسرش اعلام شد
مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر چهارشنبه ۲۶ مهرماه برگزار میشود.
کیوان کثیریان روابط عمومی خانه سینما زمان تشییع و خاکسپاری این کارگردان سینمای ایران را تأیید کرد و گفت: «این مراسم از ساعت ۱۰ صبح در پهنه رودکی تالار وحدت با سخنرانی هنرمندان برگزار میشود و در ادامه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش به قطعه هنرمندان بهشت زهرا بدرقه میشود.»
وضعیت خانه و خانواده داریوش مهرجویی
در حال حاضر خانه داریوش مهرجویی توسط مقامات قضایی پلمپ شده و کسی بدون اجازه قضایی اجازه ورود به آن را ندارد. همچنین همه نشانهها و ردهای باقی مانده از صحنه جمع آوری شده است. وضعیت شهرک کاملا حفاظت شده است و بهجز ساکنان و کسانی که مقامات قضایی اجازه ورود میدهند فرد دیگری اجازه ورود ندارد.
گفته میشود خانواده داریوش مهرجویی در شوک شدیدی به سر میبرند. دختر کوچکش مونا که اجساد پدر و مادرش را کشف کرده به شدت شوکه است و وضعیت روحی بسیار بدی دارد. فرزندان دیگر مهرجویی نیز حال خوبی ندارد و به گفته وکیل خانواده در شوک هستند.
بر اساس شنیدههای خبرنگار جنایی، داریوش مهرجویی وصیتنامهای دارد که نزد یکی از معتمدین خود قرار داده و این موضوع به اطلاع خانواده مهرجویی رسیده است.
توضیحات اولیه سخنگوی فراجا درباره قتل فجیع
سعید منتظرالمهدی سخنگوی فراجا یکشنبه شب درباره قتل مشکوک داریوش مهرجویی و همسرش در کرج اعلام کرد که کارآگاهان به سرنخهای جدید دست یافتهاند. او همچنین از شناسایی چهار مظنون و دستگیری دو نفر از آنها خبر داد و گفت دو نفر دیگر به زودی دستگیر خواهند شد.
سخنگوی فراجا گفت: «در ویلای مهرجویی دوربینی نبود و دوربینهای ورودی شهرک هم از مدتها قبل کار نمیکرد.» او افزود: «با این حال دوربینها دیگری در این منطقه وجود داشت و در اختیار نیروی انتظامی است.»
پیدا شدن اثر انگشت در محل قتل داریوش مهرجویی
رئیس پلیس آگاهی کشور از پیدا شدن چند اثر انگشت در ویلای کارگردان برجسته خبر داد و گفت: «آثار انگشتی در خانه پیدا شده که به احتمال زیاد متعلق به قاتلان باشد و این سرنخ در کشف پرونده کمک زیادی به ما خواهد کرد.»
سردار محمد قنبری با حضور در خانه ویلایی مهرجویی گفت: «بررسیها نشان میدهد هیچگونه آثار ورود به زور در خانه دیده نشده است و هیچ کدام از درها و پنجرهها شکسته نشده است و این موضوع احتمال آشنا بودن عاملان قتل را بیشتر میکند.»
بازسازی صحنه قتل داریوش مهرجویی و همسرش
افسران آگاهی و فرماندهان نیروی انتظامی با حضور در صحنه این قتل هولناک و مشکوک توضیحات و گمانهزنیهای خود را ارائه کردند.
گمانهزنیهای وکیل مهرجویی: قاتل احتمالا آشنا بود
وکیل داریوش مهرجویی ادعا کرد که با توجه به نبود آثار ورود به زور، قاتل یا قاتلان با مرحوم مهرجویی آشنا بودهاند.
حنیف سروری گفت: «زمانی که خانواده مهرجویی در سفر فرانسه بودند، یکی از بستگانشان از خانه مراقبت میکرد. آنها بعد از بازگشت متوجه نبود دو سنتور در خانه شده و جمعه با آن آشنا در خانه مهرجویی قرار گذاشتم که نیامد.»
این وکیل افزود: «وقتی خانم محمدیفر ماجرای ورود مرد مهاجم را تعریف کرد گفتم بهتر است از این خانه بروید یا نگهبان استخدام کنید که قبول کردند به تهران بروند.»
او گفت: «اسناد و مدارک داخل گاوصندوق را خانم محمدی فر نزد یکی از بستگانش سپرده بود.»
داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر شنبه، ۲۲ مهر، در ویلای شخصی خود در کرج به قتل رسیدند. خبرگزاریهادر ابتدا خبر سربریدن مهرجویی، کارگردان برجسته کشور و همسرش که نویسنده و فیلمنامهنویس بود را اعلام کردند که بعداً این خبر تکذیب شد.
برخی سایتها، نظیر «فراز دیلی» با انتشار یکی از پستهای پیشین وحیده محمدی فر این قتل هولناک را به «اتباع بیگانه» ربط داده و بحث «مهاجران افغان» را پیش کشیدند. اما هنوز هیچ مدرکی دال بر اثبات این ادعا موجود نیست.
گزارش پزشکی قانونی درباره قتل داریوش مهرجویی و همسرش
طبق گزارش پزشکی قانونی علت فوت داریوش مهرجویی و همسرش برخورد چاقو یا جسم برنده و نوک تیز بوده است.
رئیس کل دادگستری استان البرز گفت: «براساس گزارش پزشکی قانونی پس از انجام کالبدگشایی علت فوت مرحوم مهرجویی و همسرش خونریزی شدید به دلیل جراحات وارده به واسطه برخورد چاقو یا جسم برنده و نوک تیز به بدن اعلام شده است.»
به گفته حسین فاضلی هریکندی «ضرباتی با چوب و یا جسم سخت نیز به سر مرحوم مهرجویی برخورد کرده است که منجر به شکستگی سر نشده و علت فوت نبوده است.» او همچنین بر اساس گزارش پزشکی قانونی فرضیهها در مورد تجاوز در مورد هر دو نفر از مقتولین را منتفی دانست.
جزییات نحوه قتل داریوش مهرجویی و همسرش
تحقیقات درباره قتل داریوش مهرجویی و همسرش در حالی ادامه دارد که به نظر می رسد عاملان جنایت ابتدا این کارگردان و سپس همسرش را کشتهاند.
گزارش میدانی خبرنگار سایت جنایی از محل حادثه نشان میدهد، دختر داریوش مهرجویی شب گذشته در کلاس آموزشی حضور داشت و از ساعت ۸ و نیم شب به صورت پیامکی با پدرش در ارتباط بود. این پیامک ها تا ساعت ۱۰ شب ادامه داشت. این دختر نوجوان به بازپرس گفته من از پدرم پرسیدم شام چی داریم که پدر گفت: آش دوغ داریم.
وقتی دختر نوجوان داریوش مهرجویی به مقابل خانه رسید، متوجه وضعیت غیرعادی شد. او با یکی از اقوامش در مهرشهر کرج تماس گرفته و به او گفته می ترسد به تنهایی وارد خانه شود. در این مدت این دختر با پدر و مادرش تماس گرفته که کسی پاسخگوی تلفن نبوده است. در نهایت دختر نوجوان به پیشنهاد فامیلی که با او تماس گرفته صبر می کند که فامیلش برسد و سپس با هم وارد خانه میشوند.
وقتی دختر نوجوان و فامیلش وارد خانه می شوند جسد داریوش مهرجویی و همسرش را پیدا می کنند و با پلیس تماس می گیرند. وضعیت دلخراش اجساد نشان می داد آنها احتمالا ابتدا غافلگیر شده اند.
بر اساس اطلاعات به دست آمده وضعیت اجساد نشان می داد ابتدا داریوش مهرجویی به قتل رسیده است. عاملان قتل با چوب که به نظر می رسد مربوط به درخت آلبالو است به سر او کوبیده شده لکه های خون روی این چوب دیده شده است. بعد از اینکه داریوش مهرجویی گیج شده شاهرگ او را قطع کرده و جسدش را مقابل آشپزخانه رها کرده اند.
جسد همسرش وحیده محمدی فر در یکی از اتاق خواب ها پیدا شده است. گلوی او هم بریده شده اما آثار برجای مانده روی بدن این زن نشان می دهد او با عاملان قتل درگیر شده و شکستگی هایی نیز روی دست و پای او وجود داشته است.
همچنین وضعیت خانه بعد از حضور ماموران در خانه نشان می داد احتمالا زمانی که دختر نوجوان به خانه رسیده عاملان قتل درخانه بودند چرا که اولا او تا ساعت ۱۰ با پدرش پیامکی تماس داشته و قتل بعد از این ساعت رخ داده و دوم اینکه وضعیت جسدها و خانه نشان می داد که قتل ها بسیار تازه اتفاق افتاده است.
وضعیت جغرافیایی ویلای داریوش مهرجویی
آنطور که خبرنگار جنایی مشاهده کرده است، خانه داریوش مهرجویی در یک شهرک بزرگ که خانه ها همگی باغ ویلا هستند قرار دارد. باغ داریوش مهرجویی حدود دو هزار متر مربع است که بنایی ۲۰۰ متری در آن ساخته شده و سه اتاق خواب دارد. اهالی گفتهاند که به دلیل باغ ویلا بودن خانه ها و امنیتی بسیار عالی که این شهرک داشته هیچ وقت در ورودی باغ ها بسته نبوده و همه اهالی در ورودی را باز می گذاشته اند. شهرک محافظت میشود و نگهبان دارد. پشت خانه باغ داریوش مهرجویی یک زمین بایر است که به نظر میرسد عاملان قتل از آنجا وارد شدهاند. همچنین دو دوربین مداربسته در باغ مجاور وجود دارد که پلیس دوربین ها را ضبط و برای تجزیه و تحلیل با خود برده است.
خانه داریوش مهرجویی آخرین خانه این شهرک ویلایی است و بعد از آن دیگر خانهای وجود ندارد.
آخرین تصاویر از ویلای محل قتل داریوش مهرجویی
توضیحات فرمانده انتظامی البرز
در ساعات اولیه انتشار این خبر فرمانده انتظامی استان البرز در گفتگو با ایسنا جزئیاتی از قتل داریوش مهرجویی و همسرش را تشریح کرد. سردار حمید هداوند در اینباره گفت: «این حادثه در ساعات پایانی شنبهشب از طریق تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اطلاع داده شد که با حضور ماموران در محل مشاهده شد که داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصیاش واقع در زیبادشت مشکین آباد به قتل رسیدهاند.
او با بیان اینکه این حادثه از سوی دختر مرحوم مهرجویی به پلیس اطلاع داده شد، گفت طبق اظهارات مونا مهرجویی، (فرزند مهرجویی از ازدواج دوم با وحیده محمدی فر) پدرش حدود ساعت ۲۰:۵۰ روز شنبه مورخ ۲۲ مهرماه به او که در جهانشهر کرج بوده پیام میدهد که برای شام به منزل بیاید.
دختر مرحوم مهرجویی حدود ساعت ۲۲:۲۵ به منزل پدرش میرسد و ابتدا زنگ منزل را میزند و با توجه به اینکه کسی جواب نمیدهد با کلید در را باز و وارد منزل میشود و سپس با صحنه قتل مواجه میشود.
قتل با ضربات چاقو به گلو
فرمانده انتظامی استان البرز درباره اینکه گفته میشود سر مرحوم مهرجویی بریده شده است، گفت: «این حادثه به علت نامعلوم توسط فرد یا افراد ناشناس رخ داده و هنوز انگیزه قتل مشخص نیست. شواهد حاکی از آن است که این قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن انجام شده است.»
خبرگزاری فارس به نقل از یک «منبع آگاه» در توضیح چگونگی قتل داریوش مهرجویی نوشت «مهرجویی با سه ضربه در گلو و ضربهای به سر و همسرش با ضربهای به شاهرگ جان باخته است.»
بنابر اعلام این خبرگزاری «النگوهای همسر مهرجویی در دست جسد دیده نشده و دو گوشی موبایل نیز به سرقت رفته است.»
با این وجود بنا به گزارش سایت جنایی، وضعیت خانه نشان میدهد عاملان قتل انگیزه سرقت نداشتهاند چرا که اشیاء قیمتی زیادی در محل بوده که سرقت نشده است. همچنین کارآگاهان متوجه شده اند که عاملان قتل به مختصات خانه به طور کامل مسلط بودهاند.
توضیحات دادستان فردیس درباره جزئیات قتل مهرجویی و همسرش
پس از انتشار این خبر شوکهکننده، سعید منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا آن را اقدامی «وحشیانه» خواند و گفت: «پلیس عاملین قتل داریوش مهرجویی و همسرش را بزودی دستگیر و به دستگاه عدالت خواهد سپرد.»
او توضیح داد: «اقدامات فنی همان ساعات اولیه انجام شد و کارآگاهان در محل حاضر شدند و در حال بررسی سناریوهای محتمل هستند.»
«قتل مهرجویی احتمالا قتل ارعابی بوده»
کامبیز نوروزی، حقوقدان در یادداشتی که در همین زمینه در روزنامه اعتماد منتشر کرده با بررسی سناریوهای ممکن از جمله قتل انتقامجویانه یا قتل ناشی از سرقت، این نوع قتل را بر اساس شواهد و قرائن موجود، احتمالا «قتل ارعابی» توصیف کرده است.
او در یادداشت خود مینویسد: «مقصود از قتل ارعابی قتلی است که کسانی غیر از مقتول یا مقتولها را بترساند. در این نوع قتل، مقتول هدف اصلی قاتل نیست، بلکه ترساندن دیگران، یا حتی کل جامعه از چیزی یا چیزهایی هدف اصلی قاتل است. در این نوع قتلها قربانی از میان کسانی انتخاب میشود که بسیار مشهور و خوشنام بوده و نامشان ارزش خبری بالایی داشته باشد.»
نوروزی در یادداشت خود مینویسد قتلهای ارعابی تبدیل به بمب خبری میشوند و «هر اندازه قتل فجیعتر و خشنتر باشد، نمایشیتر است» و عاملان قتلهای ارعابی «افرادی حرفهای» هستند و از این رو «این نوع قتلها را باید در زمره قتلهای سازمانیافته تلقی کرد.»
ورود افراد متفرقه در محل وقوع جرم
وبسایت رویداد۲۴ نیز در همین زمینه با انتشار گزارشی با اشاره به فیلمهایی که از صحنه قتل داریوش مهرجویی به طور رسمی منتشر شده مینویسد: «ظاهرا آنچه معنا ندارد پروتکلهایی است که رعایت نشده است و از خبرنگار و روابط عمومی گرفته تا فرمانده انتظامی و تیم حفاظتی آنها همگی با لباس معمولی بدون پوشش مخصوص با کفش در حال راه رفتن در محوطهای هستند که جرم همانجا رخ داده است.»
این رسانه در گزارش خود با اشاره به پروتکلهای بینالمللی بررسی صحنه جرم مینویسد: «وقتی پروتکلهای بینالمللی بررسی صحنه جرم را مطالعه میکنید، آنگاه متوجه میشوید که در جریان قتل داریوش مهرجویی چه اتفاقی در حال رخ دادن است و چه بر سر پروتکلها آمده است.»
رویداد۲۴ با انتشار یکی از تصاویر صحنه قتل مهرجویی و همسرش، به حضور «دستکم پنج شش نفر با کت و شلوار و لباسهای غیر استاندارد در صحنه» اشاره میکند و مینویسد در یکی از فیلمهای منتشر شده از محل وقوع قتل، «بخش زیر پای خبرنگار هم همان بخشی است که خونآلود است. بدتر آنکه مسیر تردد تا اتاق خواب (که به گفته فرمانده نیروی انتظامی البرز جایی است که همسر مهرجویی فرار کرده) ادامه مییابد و افراد با کفش روی آن صحنه هم راه میروند.»
بیانیه کارگردانان پس از قتل داریوش مهرجویی و همسرش
درپی وقوع این قتل، شورای عالی تهیهکنندگان و کانون کارگردانان سینمای ایران امروز یکشنبه با بیان اینکه دانستن حقیقت در مورد این قتل «در کمترین زمان ممکن حق مردم است»، در بیانیهای مشترک اعلام کردند: «این در کدام تعریف امنیت میگنجد که پیرمردی هشتاد و چندساله و همسرش در امنترین مکان شان، در خانهشان، اینگونه سلاخی شوند؟»
در این بیانیه از پلیس امنیت خواسته شده باتوجه به دوربینهای نصبشده در محل زندگی این کارگردان سینما و حفاظت بیرونی ساختمان، «در ساعات آینده و برای جلوگیری از بروز هرگونه شایعات، هرچه زودتر ابعاد این فاجعه بزرگ را روشن کنند».
خانه سینما برای احترام به داریوش مهرجویی، سه روز عزای عمومی برای اهالی سینما اعلام کرد.
نیکی کریمی بازیگر سرشناس سینمای ایران که مسیر سینماییاش به نوعی مدیون حضور در دو فیلم «سارا» و «پری» داریوش مهرجویی است و بارها به تمجید از این فیلمساز پرداخته، خواستار عزای عمومی در ایران شد. او در اینستاگرام خود نوشت: «خواستار عزای عمومی در ایران هستیم، نه فقط برای سینمای ایران»
لغو اکران کمدی های پرفروش به احترام تشییع داریوش مهرجویی
پس از اعلام روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه به عنوان روز برگزاری آیین تشییع پیکر زندهیاد داریوش مهرجویی، انجمن سینماداران با انتشار بیانیهای از فعال بودن همه سینماها و اکران همه آثار روی پرده در این روز خبر داد که این موضع با انتقاد علاقهمندان سینما مواجه شد.
در پی این بیانیه صنفی، تهیهکنندگان فیلمهای کمدی پرفروش در حال اکران در سینماها با انتشار متن کوتاهی در فضای مجازی از لغو اکران فیلمهای خود در روز چهارشنبه خبر دادند.
در متن مشترک محمدحسین فرحبخش، محمد شایسته و سیدابراهیم عامریان آمده است:
در همراهی با دوستداران فرهنگ و ایستادن کنار اهالی داغدار سینما در روز چهارشنبه ۳۶ شهریور مصادف با مراسم وداع با پیکر داریوش مهرجویی بزرگ و وحیده محمدی فر عزیز فیلمهای «هتل»، «فسیل»، «نارگیل ۲» و «شهر هرت» در سالنهای سینما اکران نخواهند شد. سلامتی و خوشحالی همه مردم ایران آرزوی ماست.
محمد حسین فرح بخش، محمد شایسته و ابراهیم عامریان
روحالله سهرابی مدیر کل اداره نظارت بر نمایش فیلمها گفته بود تهیهکنندگان فیلمهای در حال اکران این اجازه را دارند که فیلمهای خود را در روز تشییع داریوش مهرجویی اکران نکنند و اینگونه مسئولیت تصمیمگیری در این زمینه از صنف سینماداران سلب شد.
داریوش مهرجویی از فیلمسازان برجسته ایران و از چهرههای اصلی موج نوی سینمای ایران بود. او فیلمهای به یاد ماندنی زیادی چون «هامون»، «دایره مینا»، «گاو»، «اجارهنشینها»، «لیلا»، «پری»، «مهمان مامان» و «سنتوری» را ساخته است. آخرین فیلم او «لامینور» بود که در سال ۱۳۹۸ ساخته شد.
مهرجویی در زمان مرگ ۸۳ سال داشت.
وحیده محمدی فر، فیلمنامهنویس، طراح لباس و دستیار کارگردان نیز بیش از دو دهه در کنار مهرجویی کار کرد. بازی در نقش کوتاهی در «لیلا» مقدمه حضور او در فیلمهای مهرجویی بود. «دختر دایی گمشده» نخستین فیلمنامه مشترک او و مهرجویی بود و پس از آن «بمانی»، «مهمان مامان»، «تهران: روزهای آشنایی»، «آسمان محبوب»، «سنتوری»، «نارنجیپوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور».
وحیده محمدی فر هنگام مرگ ۵۵ ساله بود.
اولین تصاویر از ویلایی که مهرجویی و همسرش در آن به قتل رسیدند
صحبتهای امین حیایی در محل قتل داریوش مهرجویی
امین حیایی بازیگر از اولین نفراتی بود که در محل قتل این کارگردان برجسته و همسرش حاضر شد.
حرفهای همسر داریوش مهرجویی درباره تهدید فرد ناشناس با چاقو
در این میان یک پست اینستاگرامی از همسر مهرجویی توجه بسیاری از رسانه ها و کاربران آنلاین را به خود جلب کرده است. وحیده محمدی فر، در حساب شخصی خود در اینستاگرام ضمن شرح یک ماجرای هولناک، از تهدید شدن توسط شخصی با چاقو در ویلایشان خبر داده بود.
به گزارش روزنامه «اعتماد» خانم محمدیفر هفته گذشته، پانزدهم مهرماه، در صفحه اینستاگرام خود از تهدید شخصی ناشناس و همچنین سرقت وسایلشان خبر داده بود. او در مصاحبهای با روزنامه «اعتماد» تایید کرده بود که یک فرد ناشناس که لهجه ایرانی نداشت با چاقو پشت شیشه خانه آنها ظاهر شده، او را تهدید کرده و بعد گریخته است.
اما نکته قابل توجه، تاریخ پست دوم خانم محمدی فر است که در بهمن ۱۴۰۱ منتشر شده است.
بخشهایی از گزارش اعتماد شامل مصاحبه با وحیده محمدی فر به این شرح است:
چند سالی است که سرقت از سلبریتیها گاهی به تیتر یک اخبار تبدیل میشود. سرقت از علی دایی، علی پروین، لاله صبوری، بهاره رهنما، پریناز ایزدیار، عادل فردوسیپور، هدیه تهرانی، فرهاد مجیدی و… حالا هم که سرقت از خانه داریوش مهرجویی افکار عمومی را متعجب کرده و با گذشت ۹روز از سرقت خانه داریوش مهرجویی، همسر او هنوز از این موضوع شوکه است.
«وحیده محمدیفر» در مورد شب حادثه به «اعتماد» میگوید: «شب حادثه حدود ساعت ۸ در حالی که خانه در آرامش کامل بود ناگهان متوجه سر و صدای سگمان در حیاط خانه شدم. سریع در ورودی آشپزخانه را قفل کردم. تا اینکه متوجه شدم مقابل در ورودی ساختمان یک نفر با چاقو به شیشههای مات پنجره چسبیده است.
هرچه از او خواستم خودش را معرفی کند هیچی نگفت. موبایلم نزدیکم نبود، ولی سعی کردم سرعت عمل داشته باشم. با صدای بلند گفتم؛ الان به ۱۱۰ زنگ میزنم. او هم در پاسخ به این حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسیده بودم تا گفتم الو ۱۱۰ سارق فرار کرد. وقتی او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ایرانی ندارد. بعد از فرار سارق با نگهبانی شهرک تماس گرفتم.
آنها هم سریع خودشان را به حیاط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حیاط و کوچههای اطراف کردند، اما کسی را ندیدند. البته مدتی پیش هم یکسری وسایل از جمله سنتور مربوط به فیلم سنتوری را از خانه ما سرقت کردند که در حال حاضر وکیل همسرم پیگیر کارهای قانونی این موضوع است.
وحیده محمدیفر در گفتوگوی روز پنجشنبه (دو روز قبل از قتل) به «اعتماد» گفته بود:
قبلا خودمان «باغبانی» داشتیم که از ما سرقت کرد. بعدا متوجه شدیم که هم باغبان ما بوده و هم باغبان همسایه کناری ما. او را تحویل پلیس دادیم، اما همسایه کناری ما باغبان را بخشید و او آزاد شد. با توجه به اینکه برادر او دزد و همدستش هم بود به ما اطلاع دادند که باید او را پیدا کنیم و تحویل پلیس بدهیم. برادر باغبان ما در این شهرک کار میکند چرا باید خیلی راحت برای خودش آزاد باشد. ما اینجا از دست این افراد خیلی مصیبت کشیدیم.
اما در مورد سنتور و یکسری وسایلی که فقط یک هنرمند ارزش آن را میتواند درک کند، باید گفت که به سرقت رفته و سرقت هم کار خودی بوده است. البته وکیلمان آقای سروری پیگیر آن است، اما قرار شده ما به طرف نگوییم تا از او بازجویی کنند.
ماجرای انتشار آخرین گفتوگوی همسر مهرجویی در صبح روز پس از قتل چه بود؟
گفتگوی وحیده محمدی فر با روزنامه اعتماد درست در صبح روزی در این روزنامه منتشر شد که خانم محمدی فر و همسر نامدارش به شکلی فجیع به قتل رسیده بودند. این موضوع باعث شد تا در شبکه های اجتماعی گمانهزنیهایی پیرامون این موضوع شکل بگیرد.
با این حال بهروز بهزادی، رییس شورای سیاستگذاری روزنامه اعتماد تاکید دارد انتشار گفتوگو با همسر داریوش مهرجویی که صبح یکشنبه ـ ۲۳ مهر ماه ـ در روزنامه اتفاق افتاد، کاملا اتفاقی بوده و مسئولان روزنامه هیچ اطلاعی از قتل نداشتند.
این روزنامهنگار قدیمی در گفتوگویی با ایسنا درباره ماجرای اصلی انتشار گفتوگوی همسر داریوش مهرجویی در روزنامه صبح یکشنبه اعتماد صراحتا تاکید میکند: «متاسفانه بسیاری تلاش میکنند در این فضا به یکدیگر نسبتهای ناجور بدهند. این در حالی است که چطور ممکن است یک روزنامه از قتل به این بزرگی خبردار باشد و این تیتر را بزند! من تاکید میکنم انتشار این مصاحبه کاملا اتفاقی بوده و ما اطلاعی از قتل آقای مهرجویی و همسرشان نداشتیم.»
مدیرمسئول روزنامه اعتماد با رد فرضیات و شایعات، میگوید که مصاحبه با محمدیفر همسر داریوش مهرجویی، «گفتوگویی بلند بود که به دلیل بردن نام برخی افراد و اسامی در آنها، اعتماد از چاپ کامل این گفتوگو خودداری کرده است.»
بهزادی همچنین میافزاید یکی از دلایلی که فایل کامل این گفتگو منتشر نمیشود این است که در این مصاحبه «برخی افراد از سوی مرحومه محمدیفر متهم شده بودند و چون هنوز از قتل ایشان خبر نداشتیم، اعتماد نمیتوانست بدون اسناد و مدارک معتبر اتهامی را به فرد یا گروهی وارد سازد.»
جزئیات ماجرای سرقت سنتورهای داریوش مهرجویی
گم شدن دو سنتور از خانه داریوش مهرجویی پیش از قتل او و همسرش هرچند به پلیس گزارش نشده بود، اما به یکی از سرنخهای احتمالی ماموران تبدیل شده است.
به گزارش سایت جنایی، این دو سنتور که با حک نام و عکس بهرام رادان و داریوش مهرجویی روی آنها، ارزش بسیار بالایی پیدا کردهاند زمانی گم شدند که این زوج در فرانسه بودند.
چند ماه قبل از قتل داریوش مهرجویی و همسرش آنها به همراه دخترشان به سفر فرانسه رفتند و مدتی در پاریس اقامت داشتند. دلتنگی داریوش مهرجویی و دخترش برای ایران باعث شد تا آنها دوباره به ایران برگردند.
چند روز قبل از اینکه سفر داریوش مهرجویی و خانوادهاش به پاریس تمام شود آنها از طریق نگهبانی شهرک محل اقامتشان متوجه میشوند فردی که برای نگهداری از خانهشان در باغ حضور داشت، وسایلی را با خود به داخل باغ آورده است. نگهبان شهرک در تماس تلفنی با وحیده محمدی فر همسر داریوش مهرجویی به او گفته بود: آقایی که به خانه شما سر میزند اثاثیه منزل با خود آورده است. آیا شما در جریان هستید؟
وحیده محمدی فر بلافاصله از نگهبان میخواهد جلوی این کار را بگیرد و بعد هم خودش در تماس تلفنی با آن فرد میگوید که باید خانه را خالی کند. خانواده مهرجویی از طریق نگهبان متوجه میشوند که این فرد بدون اجازه آنها خواهرش را برای اقامت به آن خانه آورده است.
او به خانواده مهرجویی گفته بود: شما چندماهی نیستند و خواهر من هم جایی نداشت. برای همین میخواستم به طور موقت در خانه شما بماند تا جایی را پیدا کند.
اینطور که مشخص شده است این فرد دفتر کار داریوش مهرجویی را که ساختمانی کوچک کنار ساختمان اصلی باغ است، برای اقامت خواهرش درنظر گرفته بود. در نهایت با مخالفت خانواده مهرجویی و پیگیری نگهبان شهرک آن شخص محل را ترک میکند.
در نهایت پس از اینکه داریوش مهرجویی همراه خانوادهاش به ایران آمد متوجه شدند دو سنتور که از فیلم سنتوری یادگار مانده و نزد داریوش مهرجویی بوده، گم شده است. اسم و عکس بهرام رادان و داریوش مهرجویی روی این سنتورها حک شده بود و آنها در دفترکار آقای مهرجویی نگهداری قرار داشت.
به این ترتیب وحیده محمدی فر موضوع را با وکیل خود در میان گذاشت و درخواست کمک کرد. با توجه به اینکه آن فرد از آشنایان خانم محمدی فر بود، خانواده مهرجویی تصمیم گرفتند شکایتی مطرح نکنند و قرار بر این شد که در یک گفت و گوی دوستانه با حضور وکیل، سنتورها با کدخدامنشی از این فرد گرفته شود. اگرچه قرار ملاقات گذاشته شد، اما آن فرد سر قرار حاضر نشد و تماسهای مکرر آقای مهرجویی را هم بی پاسخ گذاشت و در نهایت تلفنش را از دسترس خارج کرد.
پس از آن وحیده محمدی فر با هماهنگی وکیلش در صفحه مجازی خود اعلام کرد که خرید و فروش سنتورهای گمشده از خانه داریوش مهرجویی خلاف است چرا که آنها به سرقت رفتهاند.
روز گذشته یکی از مظنونانی که توسط پلیس مورد تحقیق قرار گرفت همین فرد بود. او که مظنون به سرقت سنتورها نیز هست ادعا کرده سرقتی در کار نبوده است، اما پلیس تحقیقات علمی گستردهای را برای بازجویی از این مرد به کار گرفته و فعلا تحقیقات از وی همچنان ادامه دارد.
سرقت سنتورها در حالی اتفاق افتاد که کلیه اسناد ملکی و خصوصی این خانواده که در گاوصندوق نگهداری میشد، پیش از سفر اعضای خانواده به پاریس توسط وحیده محمدی فر از گاوصندوق خارج و به مکانی امن دست فردی معتمد سپرده شده بود. به همین دلیل هم عاملان قتل بعد از اینکه صندوق را باز کردند نتوانستند سندی به دست بیاورند. البته هنوز معلوم نیست که عاملان قتل آیا به دنبال سندی بوده اند یا فقط برای صحنه سازی اقدام به باز کردن گاوصندوق کرده اند.
واکنش ها به قتل هولناک داریوش مهرجویی
خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش شوک بزرگی به تمام ایرانیان بهویژه اهالی فرهنگ و سینما وارد کرد. بعد از این حادثه تلخ بسیاری از اهالی فرهنگ بهت زده به آن واکنش نشان دادند.
مهناز افشار، بازیگر:
تلفنی با یکی از بچه ها حرف زدم جیغ کشیدم گریه کردم و داد زدم، مگه میشه.
دیشب که داشتم عکسهایی رو پاک میکردم سر این عکس توقف کردم یاد روزهای «چه خوبه برگشتی» افتادم و مدام پیش خودم میگفتم چقدر روزها تلخ شده. چقدر از سر روی مملکت و مردم و هنرمند غم میباره و دلم گرفت از این دوری.
امروز وقتی گوشیم رو باز کردم با خبر قتل داریوش مهرجویی نابغه سینما و همسرش وحیده مواجه شدم.
مثل دیوانهها راه رفتم خدایا مگه میشه مگه میشه. کشتنش … سر زندگی سر هنر سر حقیقت، زنگ زدم ایران به بچه هایی که بهشون نزدیک بودن، به رفیقای سینماییم گریه کردم داد زدیم. زیر پوست لایه لایه مملکتم چی داره میگذره، عمر و زندگی اینقدر ناچیز شده. امنیت کجاست زندگی کجاست، بمیرم برات مونا.
اشکم بند نمیاد دنبال دوستان نزدیک سینماییم میگردم و دنبال کسانی که بغلشون کنم و برای این درد بزرگ بهشون پناه ببرم. اما تنها در این دوری فقط اشک میریزم. دارم میمیرم.
هنگامه قاضیانی، بازیگر:
ساعت شش صبح شد. خواب هم مثل پرنده خودشو به در و دیوار قفس این کابوس میکوبه، خبر مثل تگرگ سنگ یخ ریخت رو تنمون. پیام های همه بچه های سینما به همدیگه این بود:
هنگامه، یخ زدم، شوکم منم تکرار میکردم یخ زدم، این دو کلمه کجای قلب ماها پنهان شده بوددکه امشب هی تکرار شد. مگه میشه همه بهم پیام بدیم و از سرمای تگرگ بی رحم یخ حرف بزنیم؟!.
سر بریده داریوش مهرجویی و همسرش. و دختری که ماند، یک تیتر ساده نیست. این مرگ حق نیست، مظلومانه ترین مرگ است. واای بر دل خانواده سینما که امشب در انجماد قطرات سرد خون یخ زد.
عالیجناب داریوش جان مهرجویی و وحیده جان محمدی فر روحتان گرامی. بمیرم که درد کشیدید. کاش پرنده قفس را بشکند. قتل بین ساعت ۸:۳۰ّ تا ۱۰ شب انجام شده. و هیچکدوممون نمیتونیم فریاد بزنیم، گریه کنیم مثل هر داغداری که داغ میبیند، چون شب است و سکوت. داریم خفه میشیم.
حمید فیلمهامون: خواب میبینم در یک سردابه قرون وسطایی سلاخی میشوم
مونا جان تک دختر هردوعزیز بمیرم برای قلبت مادر
هانیه توسلی، بازیگر:
خبر آنقدر هولناک است، آنقدر عجیب و مهیب است که لال شده ام. دو ساعتی است که شنیدم و درحال اشک ریختنم. لال و گریان و مبهوت به کارگردان محبوبم فکر میکنم. به مهرجویی بزرگ. به او که خلاق و هنرمند بود. وجود نازنینش در سینمای ایران غنیمتی بود.
فرزاد موتمن، کارگردان:
بهـت و شوک ناشى از دریافت خبر قتل هولناک و وحشیانه داریوش مهرجوئى و همسرشان وحیده محمدى فر را نمیتوانم با کلمات توصیف کنم. تمام شب را بى حرکت نشستم وبه این کابوس فکر کردم و حالا که کم کم به صبح نزدیک میشویم بى اختیار بیاد تابلوهـائى از ولادیسلاو کاداورسکى نقاش و موزیسین جوان اهـل اوکراین ( متولد ١٩٨٨ است ) افتادم که چند پیش دیده بودم. آثارش بعنوان نمونه هـائى از “سوررئالیزم سیاه” توصیف میشود و تم غالب آنهـا مرگ است.
مهراب قاسمخانی، نویسنده و طراح صحنه:
انگار داریم توی یه کابوس زندگی میکنیم که هیچ وقت تموم نمیشه. توی یه شبی که هیچ وقت صبح نمیشه. دیگه حتی انتظار طلوع رو هم نمیکشیم. سیاهی پشت سیاهی. نکبت پشت نکبت…
منیژه حکمت، کارگردان سینما:
اى واى، چه کنیم با این همه درد، نگرانى، غصه، غم و…چه کنیم.
مهرزاد دانش، روزنامه نگار و منتقد سینما:
آن هنگام که دیدیم حمید هامون از خواندن خبر سر بریدن عدهای در روزنامه بهتش زد، چه میدانستیم ۳۴سال بعدش خودمان نیمهشب از خواندن خبر مشابه درباره خالق هامون بهتزده و شوکه خواهیم شد… این دیگر چه پلشتیای است؟
کریم نیکونظر، روزنامه نگار و نویسنده:
تا چشم کار میکنه فقط سیاهیست.
پرویز پرستویی، بازیگر:
سکانس پایانی تلخ! به قتل رسیدن یک کارگردان برجسته ایران و همسرش به ضرب چاقو؟! امنیت کجایی؟!
علی کریمی ستاره سابق تیم ملی فوتبال کشورمان نیز با انتشار یک استوری در صفحه شخصی خود به این اتفاق تلخ واکنش نشان داد.
عادل فردوسی پور نیز با یک استوری به این اتفاق هولناک واکنش نشان داد.
در شبکه های اجتماعی نیز واکنشها به قتل کارگردان سرشناس ایرانی بسیار گسترده بوده و همچنان ادامه دارد.
عدهای از کاربران با نقل دیالوگی از فیلم «هامون» که در آن شخصیت حمید هامون میگوید «خواب میبینم در یک سردابه قرون وسطایی سلاخی میشوم»، به نحوه کشته شدن او اشاره کردهاند.
همچنین قسمتهایی از فیلم «پری» یادآوری شده است، ازجمله سکانس پایانی که در آن گفتار متنی با صدای خسرو شکیبایی خوانده میشود: «آدم افتاده باشه زیر تپه، با گلوی پارهپاره که همینطور ذرهذره خون ازش میره تا تموم کنه. و اگه چند تا زن و بچهی دهاتی با کوزه رو سرشون بیان رد شن، آدم باید بتونه نیمخیز بشه، سرش رو برگردونه تا ببینه چطوری زنها کوزهها رو سالم به بالای تپه میرسونن.»
دیگر قسمت همرسانیشده این فیلم، سکانس گریه کردن ناگهانی شخصیتی با بازی خسرو شکیبایی در تاکسی و همراه شدن سایر سرنشینان با اوست که بهگفته بسیاری از کاربران میتواند گویای وضعیت حال علاقهمندان آقای مهرجویی باشد.
حتما کار یک مشت … بی پدرومادر بوده که استاد عزیز وهنرمند بزرگ مملکتمونو کشتن واقعا جای گریه داره وقتی شنیدم اصلا باورم نشد هنوز هم فکر می کنم شایعه است
چطور و چرا دقیقاً همزمان در شب قتل داریوش مهرجویی و همسرش، پست هشت ماه و نیم قبل در صفحه خصوصیاش، در صفحه سایت فراز منتشر شده است و مصاحبه روزنامه اعتماد با همسر مهرجویی همان شب قتل، در صفحه یک قرار میگیرد؟
نکتهی عجیبتر این است که دختر مرحوم مهرجویی، حدوداً ساعت ۲۳ به ویلای پدری و جسد ایشان و همسرش میرسد و با ۱۱۰ تماس میگیرد؛ و در گزارش پلیس زمان قتل ٢٠ الی ٢٢ اعلام شده است. و توئیت روزنامه فراز در ساعت ٢١:٣۴ منتشر شده است.
یعنی کاملاً اتفاقی، دقیقاً تو شب قتل و قبل از رسانهای شدن خبر قتل…؟
و اتفاقا به صورت همزمان، یک روزنامه هم در زمان قتل، چاپ مصاحبه خود با همسر داریوش مهرجویی را دارد!
هرچه هست، دوباره جاسوس خبرنگارای اسر.ئیل، دنبال حاشیه جدید سر مهاجرین هستند، اما با یک گاف بسیار بزرگ که ظاهراً افسر رابط موساد با خبرنگاران، دقایق آخر را به خاطر ترس از بمباران حماس، به پناهگاه میرود و جاسوس خبرنگاران اینطوری گند زدهاند.
شما الان منتقد خبرنگاران هستی یا حامی مهاجرین؟! خداروشکر، که در این مملکت رسانه مستقل و خبرنگار مستقل آزاد که امکان کار رسانه ای ازاد هم داشته باشه وجود نداره(اونچه هست، بعد از مدت کوتاهی یا اخراج میشه و یا سر از اونجایی درمیاره که سایر خبرنگارهای آزاد درآوردن) و هرچه خبرگزاری هست، وابسته است و خبرها همه از فیلتر گذشته و دعواها سر لحاف ملاست….حالا اسراییل این وسط چطور قراره در کل روایت پلیسی شما تقدیسگر خفقان رسانه ای و جناح خاصی از سیاست داخلی باشه، هنوز حیرانم….یعنی به همین وقاحت؟!
چجوری دخترش تقریبا ساعت ۱۱ شب زنگ زده پلیس ولی بعضی خبرگزاریهای اصلاحطلب ساعت ۹ شب (دو ساعت قبل از دخترش) از قتل خبر دادن؟ (حتی تو گزارش پلیس زمان قتل ٢٠ الی ٢٢ اعلام شده)
هنوز خبرنگارای اصلاحطلب از کشور فرار نکردن؟
عزیز جان این یه علم بخصوص ه که بعضیها دارند .مثلا در اولین حمله به شاهچراغ یک پیج وکانال تلگرامی مربوط به ….ده دقیقه قبل از حمله به شاهچراغ پست میزنه وپیام میده تو کانالش که ما حمله تروریستی به شاهچراغ رو محکوم میکنیم.درحالیکه تروریسته هنوز داشته خودشو آماده میکرده .بعد که اومده با همون خداحافظی بکنه میگه ای وای من فکر کردم رفتی تو اونجا .توروخدا تا دیرتر نشده برو .من پست رو پاک میکنم تو که رفتی انجام دادی زنگی بزن تا من دوباره پستم رو بذارم فقط خدا کنه قبلی ه رو کسی ندیده باشه
روحشان شاد عجب آدم وحشی بوده ، خونه ویلایی و باغ باید نگهبان داشته باشه
تا الان چیزی که فهمیدم اینه که یه خبرنگار معلوم الحال قبل قتل تویت زده. نکنه این ماجرا هم مثل اون مهسا بشه ؟ تو ماجرای مهسا هم همین خبرنگارای …از یه اتفاق کوه ساختن که اخرش دیدیم چی شد. موتورسیکلت منو سوزوندن. پراید همسایه رو شکوندن.
آره تو و ساندیسی ها راستشو میگین بقیه دروغگو هستن
خرگوش ها هم پرواز میکنن😆
باور کردیم 😄
این همه جوون دست گل رو بخاط اعتراض کشتن و زندانی کردن و ناقص کردن بعد شما میگی پراید همسایه رو شکوندن!!
چیزی به اسم وجدان تو وجود شما هست؟
حالت از خودت بهم نمیخوره؟
حقشون
ظاهرا از اتباع افغانستان بوده. واقعا خدا به مردم ایران رحم کنه کشور پر شده از …
خب حالا که قاتلش پیدا شد، شهاب حسینی و رامبد جوان سریع برن رضایت بگیرن که یهوقت اعدام نشه !
داغم آنجا بیشتر شد که روز خاک سپاری استاد ،صدا و سیمای بی وجدان مسموم فقط غزه ….بود و حماس …، لعنت بر اینهمه شقاوت و رذالت
مطمئنین افغانیه؟ قیافش که اصلا نمیخوره
شبیه افغانی هاست خود زنه بیچاره مهرجویییی گفت تهدید کرده لهجه ایرانی نداشت برا ۳۰ میلیون که معلوم نیست برا چی بعد اون بابا شبیه قتل های زنجیره ای همیطوری بود اخرش هم اون شاهد را بواجبی خودکشی کرد!!!!
اگه از یه جارو گذشته بود الان زنده بود .
ای کاش محسن چاووشی که بهترین خواننده ایرانه یه پست تسلیت واسشون میذاشت فیلم سنتوری با هم کار کردن و آقای مهرجویی علاقه زیادی به محسن چاووشی داشت
قاتلان بی رحم پناه بر خدا کریم میر دیس داوود اسکندر به آسانی ادم کشتند خدا لعنتشان کند اجیر شده بودند ایاااااااااا!!!!
وااای چه بد ، لبخند چرا ای خدا چه خبر است ! یا مولا ، انسانیت کجاست؟ چه غریب است !!!!
با سلام خدمت هموطنان عزیزمان
اگه این اتفاق برای هر کسی پیش می آمد خیلی اتفاق بدی هست و همه از این جنایت وحشتناک ناراحت شدیم ولی این ناراحتی آنقدر بزرگ هست منی که در ورامین زندگی میکنم و اصلا آقای مهرجویی رو نمیشناختم بسیار ناراحت شدم و تا الان هم ناراحت هستم و هیچ خنده ای بر لب من نمینشینه و خانواده من هم ناراحت هستند میخوام بدونم این آقای افخمی که بااینهمه شناخت نسبت به آقای محرم مهرجویی داشتند و در محل وقوع جرم هم بودن به سادگی میخندند و انگار براشون مهم هم نیست و باخنده میگویند فیلم هم میسازم واقعا براشون متاسفم.و متاسفم که ما این چنین آدمها رو هم حمایت میکنیم
کسی که برای مرگ یک انسان اینگونه خنده میکنه واقعا انسان نیست
منی که الان دارم این رو مینویسم با چشمان اشک آلود مینویسم ولی آقای افخمی که نمیشه دیگه بهش گفت آقا در محل جنایت بوده و هیچ گونه ناراحتی بر وجدانش بوجود نیامده و خیلی ساده حرف میزنند کاش یکم به فکر اطرافیان آقای مهرجویی بودن و خنده نمیکردن و یکم انسانیت به خرج می دادن واقعا براش متاسفم تف بر ذات کثیف انسان که برای رسیدن به قدرت هر کاری میکنند از مرگ وحشتناک یک انسان اونم با خنده فیلم ساختن واقعا شرم آوره.
واقعا آیا اگر برای خانواده خودش این اتفاق می افتاد هم اینگونه رفتار میکرد
اون بنده خدا ها که خدا رحمتشون کنه
به فکر بازماندگان طرف باشید و احترام قائل باشید
همه از این حادثه متاثر هستیم
خدا رحمتشون کنه
سید جلال موسوی . بله خوندم تایید میکنم متن شما . لعنت بر دستان قاتلین . لعنت بر دولت افغان که بچه تربیت در مدارس و دانشگاه و بازار و ادارات نمیکند در کشورش . لعنت بر مسئولین کشورم اگر با سهل انگاری در این اتباع خارجی ناامنی فجیع بوجود آورند ه و تقویت کننده بوده اند لعنت بر شیطان لعنت بر والدین این قاتلین …. لعنت بر جهل و سستی . لعنت بر افراد بخیل و بی توجهی که امنیت سیستم خانه و شهرک محل زندگی را با کلونی همسایگی دقت در فضای با امنیت نمیکنند و نمی سازند و شورء و همفکری ندارند لعنت بر بخل در خرج کردن برای تقویت سیستم ایمنی محل و فضای زندگی لعنت بر خیانتکاران که به قصد کار کردن امانتداری کارفرما نمیکنند و خیانت در امانت میکنند و ناسپاسی . لعنت بر کارفرمایانی که درست قرارداد شغلی نمیبندند و دیوانه میکنند کارگران را اگر حقوق شان به وقت با مدرک و شرح وظایف کاری درست توجیه و تفهیم دوطرفه نمیکنند لعنت بر اداره کار ایران که درست قوانین شغلی عمومی و خصوصی وضع نمیکند تا هیچ کارگر خدماتی و باغبانی و … بدون سامانه ثبت نامی و بدون گزینش جولان در محله های زندگی مردم ندهند و لعنت بر قاتلین که روان و مسئولین آنها را رها کرده اند در جامعه تا خون آشام شوند و خون آشام تر .
از کجا میدونستن درب ویلا نیمه بازه؟آیا کسی این آمارهارو بهشون میداده یا همین طوری الکی اومدن چهار نفری شد شد نشد نشد؟اگر الکی اومدن چرا دقیق همین یک بار که درب باز بوده اومدن؟
والله مرد باشید یک مرتبه هم که شده ونظر منو پخش کنید .به ما جواب بدید که تا کی میخواهید مردم رو احمق در نظر بگیرید.عزیز من در تمام دنیا چهره قاتل وقاتلین رو واضح نشون مردم میدن که اگه کسی شکایتی ویا چیزی از اونها دیده که پرونده رو با حقایق بیشتر جلو ببره رو مردم بیایند و بگویند اما اینجا مثل بقیه چیزها که با کل کره زمین فرق داره چهره قاتلین رو شطرنجی میکنن .آخه میگن اگه فردا ازاذشون کردیم و گفتیم بروید تا ماموریت بعدی کسی اونها رو شناسایی نکنه.اهای کسی که مسئولیت پخش این اخبار وعکسها بعهدته ،عزیز دل خودتی ،عزیزان دل خودتونید
لبخند کارگردان افخمی کراهت دارد تاسف دارد . یا بیمار روان است که همش لبخند میزند.. حال در مرگ خودش کل مردم نیش هایشان باز باشد ببینم خانواده شان تشکر میکنند یا نقد از این کردار نحس … که خود افخمی در مصاحبه آنهم در آن مکان متوفی داشته اند واااای چقد وقیح . حق اش هست مردم دیگر نبیینند ساخته های کارگردان افخمی را . آنقدر سفیهانه ست فکر نکرده میگویند دشمن شاد است افخمی به مهرجویی! فکر نکرده شاید کار نقشه ی خودش باشد حسودی کارگردانی به کارگردانی ! آخر عقل و شعور هم چیز لازم و واجبی ست برای سلامتی روان و ارتباطات هر انسانی .
احسان بر شما غزل خانم
واقعا درست می فرمایید
من اگه تو اون مکان بودم از شدت تأثر نمیتونستم بایستم چه برسه که بخوام بخندم وای واقعا باید این احمق طرد بشه از جامعه تا بفهمه که مرگ یک انسان به این طرز وحشتناک خنده ندارن
کاش برای خودش اتفاق می افتاد و میفهمید که باید برای اطرافیان طرف و مردم ارزش قائل بشه
واقعا اگه فیلم خندیدنش رو نمیدیدم فکر میکردم الکی میگن
کاش یکم انسان بود واقعا که شعور انسانیت نداره افخمی
با سلام آقای موسوی و کاربران محترم … میخواستم مطلبی به اشتراک بزارم … من ی سری ناراحتی های به حق شخصی و به حق عمومی دارم علی الخصوص همین واقعه برای دو هموطن معروف و شهروند ایرانی محترم متوفی که روحشان شاد و دربهشت و قرین رحمت الهی و صبر برای فرزندان و بستگان و همکارانشان و الان خدا لطف کرد مشغول گوش کردن دروس بیانات مفید و ضروری درس ویژه استاد شجاعی محترم هستم بنام دوره مبانی انسان شناسی در تمدن نوین اسلامی در ۱۲ جلسه پیشنهاد میکنم توسط پیام رسان بله وارد گروه استاد شجاعی شوید و از طریق ادمین لینک این دروس مبانی استاد را دریافت و وارد کلاس غیر حضوری رایگان استاد شوید فقط باید شارژ اینترنتی داشته باشید و با گوشی پای درس و منبر این استاد خوب و خاص بنشینید و نت برداری فهم و حفظ کنید و در زندگی روزمره به کار بگیرید دروس و تکنیکهای معرفتی اخلاقی را … التماس دعا
و مطلبی مهمی دیگر ::
امیدوارم اگر آقای افخمی هم پیامم میخوانند ایشان نیز تجربه کلاس استاد شجاعی نمایند در این ۱۲ جلسه پیشنهادی . امیدوارم حلالم کنند بنده منطقی ام قصد زود قضاوت کردن ندارم اما نمیتوانم بپذیرم کسی در قتل همنوع لبخند ؛ تبسم یا خنده و شادی کند ! بلکه انتظار حزن دارم حزن ! گریه پیش کش از فراق یار و رفیق و هموطن و همکار و بستگان خوب !
با سلام خدمت هموطنان عزیز
ی چیزی رو میخوام بگم تا درس عبرت برای مسولین کشور باشه
وقتی همه جای ایران پر شده از اتباع و همه کارها به دست آنها افتاده و هیچ کنترلی بر آنها نیست اگر کنترلی بر اتباع باشه و تحت کنترل برای هرکاری که انتخاب میشوند باشند آنها جرات این کار رو پیدا نمیکردند چون بدون هیچ کنترلی سر هرکاری میروند و اگه خلافی هم انجام دهند زود میتوانند متواری بشن یعنی هیچ نظارتی روی آنها نیست و آنها هم به همین خیال فکر میکنند می توانند فرار کنند
در صورتی که بروی ایرانیان نظارت کامل میکنند و حتی برای کار کردن ضامن هم میگیرند بعضی جاها ولی برای اتباع براحتی انجام میشود اگر نظارت باشه و هر فردی که هرجای بخواد کار کنه زیر نظر باشه یا ضمانتی داشته باشه این اتفاقات کمتر پیش میاد
در کل نسبت به قبل اتباع همجا پر شدن حتی برای گرفتن خانه و مستاجری به اتباع بیشتر بها میدن چون پول بیشتری میدن ولی ی ایرانی بیچاره از کجا بیاره که بخواد به اندازه اتباع پول بده و بخاطر همین موضوع در منطقه ما پول پیش خانه و کرایه برای اتباع آسانتر از ایرانی هست چون پول بیشتری میدن
تورخدا بفکر مردم ایران باشید بفکر جوانهای ملت باشید
ی جوان تواین بی کاری و گرانی از کجا بیاره
اگه دقت کرده باشید بیشتر کارها رو اتباع خارجی دستشون گرفتن چون با هر دستمزدی که شده کار میکنند و حتی بدون بیمه هم کار میکنند خواهشاً رسیدگی کنید
کاربران ویدبوی مستند ( مهرجویی کارنامه چهل ساله ) را ببینید کارتون انیمیشنی در این ویدئو ی مستند هست که موضوع و ساخت جالبی دارد انگار زنده ست مرحوم مهرجویی
کاربران ویدبوی مستند ( مهرجویی کارنامه چهل ساله ) را ببینید کارتون انیمیشنی در این ویدئو ی مستند هست که موضوع و ساخت جالبی دارد انگار زنده ست مرحوم مهرجویی
روحش شاد .
چه زوج خوبی با هم زندگی و با هم عروج کردن !
چه بر سر فرهنگ غنی ایرانی آمده از سوی تهاجم فرهنگی و شبیخونهای فرهنگی غربیان و شرقیان اکثرا شیطانی بر مردم ایران و فارسی زبانان کهن درحال حاضر ؟!!! انتخاب لباس مشکی و تن کردن علامت حزن هم هست برای دوری و فراق یار ازدست رفته و فوت شده در مراسم ! صورت محزون علامت زبان بدن خانواده و دوستان و آشنایان و بستگان مرحوم شده است در مراسم خاکسپاری و مراسم نشست سوم و هفتم و چهلمین افراد فوت شده ! شستن مرده در مکان (مرده شور خانه ) کفن کردن؛ لباس آخرت پوشاندن متوفی سنتهای بسیار زیبا و مطهر و لازم و واجب بافرهنگ و باکلاسی ست که در دین زیبا و کامل اسلام تجلیل از مردگان و و اجساد مردگان میشود و تجلیل از ارواحی که جسم شان معبد روح شان در زندگی زمینی بوده و هست! امیدوارم هنرپیشگان سینما و تلویزیون فرهنگ غنی اسلامی و احکام الهی را تجلیل و رعایت کنند از سرعشق الهی به خدا و و عشق و دوستی بر رسول اکرم و ۱۲ جانشین خاتم الانبیاء عالم و از سر احترام به بانوی دوعالم حضرت فاطمه ی زهرا که همه در دنیای بعدی و برزخ و قیامت نیازمند مهربانی و توجهات این قدسین صدیق عالم هستیم .
چه بر سر فرهنگ غنی ایرانی آمده از سوی تهاجم فرهنگی و شبیخونهای فرهنگی غربیان و شرقیان اکثرا شیطانی بر مردم ایران و فارسی زبانان کهن درحال حاضر ؟!!! انتخاب لباس مشکی و تن کردن علامت حزن هم هست برای دوری و فراق یار ازدست رفته و فوت شده در مراسم ! صورت محزون علامت زبان بدن خانواده و دوستان و آشنایان و بستگان مرحوم شده است در مراسم خاکسپاری و مراسم نشست سوم و هفتم و چهلمین افراد فوت شده ! شستن مرده در مکان (مرده شور خانه ) کفن کردن؛ لباس آخرت پوشاندن متوفی سنتهای بسیار زیبا و مطهر و لازم و واجب بافرهنگ و باکلاسی ست که در دین زیبا و کامل اسلام تجلیل از مردگان و و اجساد مردگان میشود و تجلیل از ارواحی که جسم شان معبد روح شان در زندگی زمینی بوده و هست! امیدوارم هنرپیشگان سینما و تلویزیون فرهنگ غنی اسلامی و احکام الهی را تجلیل و رعایت کنند از سرعشق الهی به خدا و و عشق و دوستی بر رسول اکرم و ۱۲ جانشین خاتم الانبیاء عالم و از سر احترام به بانوی دوعالم حضرت فاطمه ی زهرا که همه در دنیای بعدی و برزخ و قیامت نیازمند مهربانی و توجهات این قدسین صدیق عالم هستیم .
ضمن اینکه لباس مشکی پوشیدن علامت وقار و اقتدار نیز هست ! همه ی رنگها رنگ خداست اما به وقت و به جا باید ابن رنگها در قالب پارچه و لباس استفاده در زندگی و ارتباطات انسانی فردی خانوادگی و اجتماعی شود !
بعنوان مثال رنگ سرخ و قرمز در مراسم عزاداری نباید پوشید رنگ شمر است رنگ شیطان است لباس سفید بهتر است در مراسم خاکسپاری و ترحیم استفاده نشود رنگ سرخ آبی نه و غیره … بلکه رنگ مشکی رنگ حزن و غم در عشق و ارادت به متوفی ست که زندگان حاضر شده در تجلیل و بدرقه ی متوفی باید استفاده ی لازم کنند ! امید است معلمان حضوری و مجازی این درس اخلاقی را به خردسال و بزرگسال دهند تا جلوگیری از تهاجم های فرهنگی و جلوگیری از شبیخونهای فرهنگی شیطانی شود . به امید خدا
و ادامه متن قبلی م اضافه کنم :: لباس مشکی و سیاه رنگ شیطانی هم هست ؛دقت کنید ؛ اما باید آنالیز کرد چه مدل و چه رنگ در کجا پوشید به چه قصد و چه نییتی! و اما در فرهنگ اصیل ایران اسلامی مشخص هست چه وقت چه لباس و چه رنگی را ایرانیان و مسلمانان با اخلاق حسنه در تجلیل و ترحیم عزیزانشان بپوشند در مساجد ترحیم یا خانه فرد فوت شده یا در مزار مردگان آرامگاه و و بر قبور در بهشت زهرا و ! یعنی رنگ قرمز ضمن زیبایی در سر خاکسپاری و مراسم ترحیم نباید پوشید … استفاده از لباسهای رنگی بار مثبت فرهنگی و بار منفی فرهنگی دارد باید انسان باشعور بداند چه وقت چه رنگی برای چه مکان و مراسمی بپوشد ! مجلس عروسی رنگین کمان رنگ هست و انسانها میتوانند بپوشند و بخندن و متبسم باشند و انرژی مثبت در مراسم عروسی بدهند ؛ اما در مجلس ترحیم انرژی مثبت همدردی با رنگ مرسوم مشکی و سیاه هست و چهره ی محزون در دل و چهره ؛ آنهم با وقار اخلاقی ارتباطات انسانی بدور و پرهیز از تهاجمات فرهنگی پوشش لباس و با پرهیز از تقویت مدهای شیطانی و شیطان پرستی ! حتی راه رفتن و نشستن یک فرد اصیل ایرانی یکتاپرست و در مدار سبز دین اسلام با یک فرد بی دین و مسلک باید فرق کند ! وقار و حجب و حیا در راه رفتن و نشستن و کلام و کردار داشته باشد چه مراسم عزا چه مراسم شاد عروسی و تولد و جشن های دیگر ….
با سلام خدمت هموطنان عزیزمان
ی چیزی رو میخوام بگم تو قتل آقای مهرجویی ی سوتی بزرگی هست که خواستم بدونید بنظر شما اگه دزد یا قاتلی وارد خانه بشه و همانطور که قاتلین گفتند خانم سیگار میکشیده در آشپزخانه.وقتی وارد شدن چطوری و چه زمانی ودر کجا خانم مهرجویی توانسته با گوشی خودش پیامک بخواد ارسال کنه در آن زمانی که ترس و وحشت داشته و درحال فرار بوده به سمت اتاق خوابش
چگونه میتونسته در اون لحظه که در حال فرار بوده گوشی دستش باشه و شماره دخترش رو بگیره و پیامک بنویسه هیچ امکان نداره در اون حالت توانسته باشه پیامک نوشته باشه
ودر بازبینی قتل قاتلین گفتند گوشی دست خانم در اتاق خواب نبوده پس در کدام لحظه خانم پیامک داده این رو اگه مشخص کنند متوجه میشن که قاتلین چه کسی هستش
لطفاً دقت کنید که فیلم بازسازی قتل خودش داره میگه که قاتل چه کسی هست آگاه باشید و دقت کنید در فیلم متوجه میشوید
خوبه خودشون فیلم رو پخش کردن ما که از خودم نمیگیم
اگه برای دزدی آمده بودن کل خانه رو میگشتند
کسی که این کارو کرده از آمدن دخترش باخبر بوده و سریع از این فرصت استفاده کرده و فرار کرده در صورتی که آن چند نفر از کجا میدونستد دخترشون میخواد بیاد منزل.
لطفاً دوستان دقت کنید نظر بدین
فقط برای رد گم کردن اسم اون کریم رو تایپ کردن تا همه خیال کنند در اون لحظه واقعا کریم اومده و خانم فرصت نکرده پیامک رو ارسال کنه و وقتی پیدا کنند گوشی رو قتل رو به گردن کریم انداخته باشند چون در اون صدم ثانیه امکان فرستادن پیامک اصلا نمی تونه درست باشه
انشالله خبر …بهروز افخمی مفت خور و شکم سیر. دو نفر به قتل رسیدند بعد این …انسان نما به دنبال فیلم ساختن و درآمدزایی هستش
با سلامی دوباره خدمت هموطنان عزیزمان
چرا دیگه در مورد قتل آقای مهرجویی جزییات جدیدی نشر نمیشه چرا نمیخوان کسی آگاه بشه
ی چیزی میخواستم بگم در مورد اون ۴نفر
در اطلاعیه خبرنامه یا همان اخبار هنرمندان آمده که قاتلین ۷النگو ودو موبایل ویک خلخال دزدیده اند و در اطراف خانه مهرجویی پنهان کردن که در فرصت مناسبی بردارند و دو چاقو هم در اطراف پنهان کردن ولی وقتی مأموران تجسس آمدن و با سگها اطراف را گشتند چیزی پیدا نکردن و گفتند که وقتی نفر چهارم رو گرفتند اموال و گوشی و چاقو در دست آن بوده
ودر صورتی که در فیلم بازبینی قتل یکی از قاتلین میگه به خانوم مهرجویی النگوها رو در بیار وبعدش میگه دستبند رو هم دربیار این حرفها یعنی اینکه با خیال راحت واز ذهن خودش داره این حرفها رو میزنه یعنی اینکه اصلا دستبندی نبوده و قاتل از روی ذهن خودش داره این حرف رو میزنه یعنی اینکه بهش گفتن اینطوری بگه و در اون لحظه سوتی داده آیا این برای شماها که کارگاه هستید و دیگران نمیتونه سرنخی باشه که قاتل چه کسی هست
ولی نمیدونم چرا قضیه و جریانتش رو دیگه در اینترنت پیدا نمیکنم یعنی خبری دیگه ازشون نمیدن اگه کسی خبر جدیدی داره لطفاً بگه
با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم
چرا اخباری از قتل و پرونده مرحوم مهرجویی دیگه تو اینترنت گزارش نمیشه اگه کسی خبری چیزی داره یا سایتی هست که اطلاع رسانی میکنه لطفاً بگید ممنون میشم
خدا رحمتشون کنه بنده خدا ها رو
خدا صبر به خانواده اش بده انشالله