ما وقتی جای تازه ای استخدام می شویم، به همه ی ریزه کاری ها وارد نیستیم. یک کتاب قانون نیست که به ما بگوید چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نه. این ها چیزهایی است که با تجربه و بعد از آنکه چند تایی اشتباه مرتکب شدیم، به دست می آید. بله ما اصول پایه ای را می دانیم، مثل اینکه مؤدب و وظیفه شناس باشیم اما چیزهای دیگری هم هست که باید آن ها را یاد بگیریم.
۱- برای قبول ترفیع شغلی عجله نکنید
افزایش حقوق یا ترفیع شغلی معمولاً با مسئولیت های بیشتری همراه است که ممکن است آمادگی به عهده گرفتن شان را نداشته نباشید. شما باید به این فکر کنید که آیا زمان مناسبی برای این ارتقا هست یا نه، یا اینکه آیا از مهارت های لازم برای وظایف جدید برخوردار هستید یا خیر. به علاوه، ممکن است چندان از شغل تان راضی نباشید و به فکر تغییر شغل باشید. یا اینکه صرفاً به این خاطر علاقه ای به پیمودن پله های ترقی نداشته باشید که از موقعیت فعلی تان بیشتر از هر چیز دیگری لذت می برید.
اگر واقعاً قصد رد کردن پیشنهاد ترفیع شغلی را گرفتید، با کارفرمای خود درباره ی علت آن صادق باشید. توضیح دهید که چرا احساس می کنید برای این ارتقا آماده نیستید و چه مهارت هایی هست که باید آن ها را اندکی بیشتر در خود تقویت کنید. حتماً از تعهد زیادی که نسبت به محل کار خود احساس می کنید صحبت کنید تا کارفرمایتان بداند که چقدر نسبت به شغل خود اشتیاق دارید. به طور قطع دل تان نمی خواهد که آن ها فکر کنند قصد ترک محل کارتان را دارید.
۲- حتی اگر بهترین باشید هم فوراً ترفیع شغلی نمی گیرید
بسیاری از فارغ التحصیلان با این تصور وارد اولین شغل خود می شوند که ظرف چند ماه می توانند از نردبان ترقی بالا بروند. با این حال، محل کارتان ملزم نیست عملکرد فوق العاده ی شما را به رسمیت بشناسد و به شما ترفیع شغلی دهد، صرفاً به این خاطر که شما اینطور می خواهید. آن ها از شما می خواهند که همیشه کار خود را درست انجام دهید و در تحقق اهداف شان شرکت داشته باشید.
فراموش نکنید که شما از صفر شروع کرده اید و باید اول خود را ثابت کنید تا بتوانید پیشرفت کنید. تا یکی دو سال اول انتظار ترفیع شغلی نداشته باشید. احتمالش هست که افراد دیگری هم جلوتر از شما شایسته ی دریافت ترفیع شغلی باشند.
۳- مسئول آیتی احتمالاً چیزهای زیادی درباره ی فعالیت های مجازی تان می داند
هر کاری که با کامپیوتر محل کارتان انجام می دهید برای بخش آیتی شرکت و رئیس تان قابل مشاهده است. نحوه ی استفاده تان از اینترنت رصد می شود و حتی اگر تاریخچه ی مرورگرتان را پاک کنید هم فرقی نمی کند. اگر تلفن همراه تان را به وایفای شرکت وصل کنید هم فعالیت موبایلی تان هم قابل کنترل است.
به علاوه، برخی شرکت ها نرم افزارهایی بر روی کامپیوترهای خود نصب می کنند که هر کلمه ای که در گوگل یا هر جای دیگری که تایپ می کنید را ذخیره می کنند. این کلمات کلیدی بعداً مورد بررسی قرار می گیرند و اگر چیز نامناسبی جستجو کرده باشید ممکن است به دردسر بیافتید. به علاوه، میزان بازدهی شما هم مورد رصد قرار می گیرد و اگر با استانداردهای محل کارتان مطابقت نباشد، مدیریت از آن باخبر خواهد شد.
۴- مسئول منابع انسانی شما را به شرکت ترجیح نمی دهد
منابع انسانی بخشی است که احتمالاً اگر هر نوعی از آزار و اذیت در محل کارتان برایتان رخ داده باشد یا نیاز به راهنمایی داشته باشید، به آنجا مراجعه می کنید. با این حال، انتظار نداشته باشید که آن ها مشکلی که شاید با مدیرتان پیدا کرده اید را حل کنند. آن ها در نهایت از شرکت حقوق می گیرند، بنابراین برای تحقق نیازهای آن تلاش می کنند. آن ها صرفاً باید مطمئن شوند که همه طبق قانون رفتار می کنند.
و به همین دلیل، اگر درباره ی چیز خلاف قانونی به آن ها گزارش دهید، باید محرمانگی خود را کنار بگذارند. آن ها ملزم اند که مسئولان شرکت را در جریان بگذارند تا بتوانند به طور دقیق درباره ی آن تحقیق کنند. بنابراین اگر آزار و اذیتی را تجربه کردید، احتمالاً شکایت تان صرفاً میان خودتان و مسئول منابع انسانی باقی نخواهد ماند.
۵- رئیس تان برخلاف ادعایش سوگل هایی دارد
رئیس تان شاید سعی کند که کاملاً بی طرف بماند، اما به طور حتم سوگلی هایی دارد. و گاهی کاملاً معلوم می شود که کارمندان محبوبش کدام هستند. اگر جزء شان نبودید، خودتان را مقصر ندانید و فکرش را نکنید. صرف اینکه رئیس تان شیفته ی شما نیست، لزوماً دلیل نمی شود که موقعیت تان در خطر باشد.
بنابراین گرچه ممکن است او رابطه ی بهتری با بعضی از دیگر کارکنانش داشته باشد، اما سعی کنید که خیلی روی این موضوع تمرکز نکنید.
۶- سر وقت آمدن یعنی ۱۵ دقیقه زودتر
با ۱۵ دقیقه زودتر رسیدن به محل کار خود می توانید فرصتی برای سر و سامان دادن به کارهایتان پیدا کنید. می توانید کامپیوترتان را روشن کنید، اولویت های کاری تان را مشخص کنید و یک توقف کوتاه در آشپزخانه برای درست کردن قهوه ی صبحگاهی تان داشته باشید. در اینصورت قبل از اینکه واقعاً شروع به کار کنید، ذهن تان فرصت پیدا می کند تا وارد فاز کار شود. با این کار به جای عقب ماندن از کارهایتان، کنترل روز و برنامه ی خود را به طور کامل در دست می گیرید.
به علاوه، اضطراب را از خود دور می کنید چون مطمئن می شوید که همه چیز طبق برنامه انجام می شود. با این حال، نباید خیلی زود به محل کارتان برسید، چون ممکن است از ارزش تان پیش مدیرتان کم شود. و علاوه بر آن، ممکن است دائماً وظایف اضافه ای بر دوش تان بگذارند چون می دانند که برای انجام شان زودتر خواهید آمد.
۷- قبل از اشاره به یک مشکل، به راه حلش فکر کنید
محل کارتان برای این شما را استخدام کرده که برای انجام شغل تان و محقق کردن اهداف شان به شما نیاز دارد. آن ها همچنین برای پیدا کردن راه حل مشکلاتی که به وجود می آیند به شما احتیاج دارند. بنابراین اگر وظیفه ی شما است که پیش رئیس تان بروید و خبر بدی به او دهید، کمترین کاری که می توانید انجام دهید این است که چند راه حل احتمالی هم مطرح کنید.
حتی اگر پیشنهاد شما چیزی نباشد که رئیس تان به آن نیاز دارد، دست کم آماده بوده اید. اما ممکن است پیشنهاد شما همان چیزی باشد که محل کارتان لازم دارد. شما با این کار می توانید آن ها را از یک دردسر تمام عیار در امان نگه دارید و شاید ناجی شان شوید.
۸- در مورد اشتباهات تان کاملاً صادق باشید
همه ی آدم ها اشتباه می کنند و شما هم از این قاعده مستثنی نیستید. بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که پیش مدیرتان بروید و به اشتباه خود اذعان کنید. گاهی کارفرمایمان خود زودتر متوجه اشتباه ما می شود و منتظر می ماند تا ببیند که آیا برملایش می کنیم یا نه. اگر اینطور باشد، علیرغم اشتباهی که مرتکب شدید، رئیس تان به طور حتم صداقت تان را تحسین می کند.
به علاوه، با صادق بودن وجهه ی قابل اعتمادی از خود می سازید که روند پیشرفت تان را ساده تر خواهد کرد. علاوه بر آن، دروغگویی شما را مجبور به سر هم کردن دروغ های دیگری هم می کند چون همیشه باید ردپایتان را پاک کنید. با صداقت یاد می گیرید که هر اشتباهی که مرتکب شوید می توانید به کمک همکاران و مدیرتان از پس برطرف کردنش بربیایید.
ما که با فوق مکانیک مشغولیم و صاحاب شرکت با سانتافه میاد میره. هر ۶ ماه ترکیه و دبی خوش میگذرونه. اخرشم یه چندرغاز میندازه جلومون. بخشی که مدیریت مهندسی و یه نیمچه سواد میخواد رو داده به پسر بیسوادش. حتی لیسانس نداره. مخ همه دخترای خوشگلو زده و برده. همه میدونیم فقط به رومون نمیاریم. تو انبار ۲ تا دختر معمولی داریم اونا رو نبرده. حتی جوک شده بینمون که فقط خوشگلا رو میبره.
حسابدار هم یکی از پسر برادراشه. هیچکاری نمیکنه. مثلا ۱۵ میلیون بگیره، ۵ میلیونو میده به زیردستش که همه کارا رو بکنه. خودشم گوشی و دختر بازی. اون طفلک زیردست نصف کارها رو میبره خونه. بعضی وقتا چمدون میاره دفترها رو ببره. اینه وضع تمام مملکت.