پژوهش جدیدی نشان داده تنفر فمینیست ها از مردان چیزی جز یک افسانه نیست، چرا که آن هایی که حامی حقوق زنان هستند، نگاه منفی تری نسبت به مردان ندارند.
جین فوندا، بازیگر مشهور هالیوود می گوید او به این دلیل دیر به جریان فمینیسم پیوست که تصور می کرد فمینیست بودن یعنی «عصبانی بودن از مردها».
اما تحقیقی بر روی نزدیک به ۱۰ هزار نفر از جمله زنانی که خود را فمینیست می دانستند و زنانی که اینگونه نبودند، نشان داد هر دو گروه به طور متوسط نگاه مثبتی به مردان دارند.
در این پژوهش از مردان و زنان ۹ کشور دنیا، از جمله آمریکا، انگلیس و ژاپن سؤال شد که تا چه حد احساس خوشایندی به مردان دارند، چقدر از آن ها خوش شان می آید و به آن ها اعتماد دارند و تا چه حد احساسات مثبتی مانند علاقمندی یا احساسات منفی ای مانند بی ارزش شمردن نسبت به آن ها دارند.
هم فمینیست ها و هم غیر فمینیست ها که تعدادشان به طور کلی یک اندازه بود، احساسات مثبتی به مردان داشتند و شواهد کمی از متفاوت بودن دیدگاه این دو گروه نسبت به مردان وجود داشت.
در حقیقت، این پژوهش که با سؤال از افرادی از هر دو جنس درباره ی احساس شان نسبت به مردان صورت گرفته، نشان داد فمینیست ها بیشتر از خود مردان، مرد بیزار نیستند.
فمینیست ها بیشتر از غیر فمینیست ها مردان را یک تهدید می دانستند و معتقد بودند «بسیاری از زنان با ترس از خشونت مردانه زندگی می کنند».
اما نکته ای هست که این امر را تعدیل می کند: احتمال اعتقاد به اینکه زنان و مردان به طور کلی شبیه به هم هستند در فمینیست ها بیشتر است و به همین دلیل هم هست که آن ها به دنبال برابری حقوق زن و مرد هستند.
از آنجایی که فمینیست ها مردها را شبیه به زن ها می دانند، همین موضوع ممکن است موجب شود که احساس مثبت تری نسبت به جنس مخالف داشته باشند.
این پژوهش که توسط محققان دانشگاه سوری انگلیس انجام گرفته، می گوید: «فمینیسم دستاوردهای تحسین برانگیزی برای زنان و دختران و همینطور مردان و پسران داشته است. با این حال، از اواخر قرن بیستم، این تصور به وجود آمده که فمینیسم جریانی برآمده از حس مرد ستیزی یا مرد بیزاری است.» نویسندگان پژوهش، این امر را کلیشه ای آسیب زا دانسته اند که نادرست و فراگیر است.
همچنین در این تحقیق آمده: «حس خوشایندی که فمینیست ها به طور کلی نسبت به مردان دارند نشان می دهد که نیازی به وجود حس انزجار در این جریان سیاسی شده نیست و اساساً هم هیچ ارتباطی میان فمینیسم با این حس انزجار نیست.»
این پژوهش می گوید شواهد قبلی نشان می دهد فمینیست ها اغلب «غیر زنانه، مرد بیزار و همجنسگرا» تلقی می شوند. و همین دیدگاه سبب شده خودداری زنان از فمینیست شدن و گارد گرفتن مردان در برابر فمینیسم شده است.
در این تحقیق به بررسی دیدگاه های ناخودآگاه فمینیست ها نسبت به مردان نیز پرداخته شده است.
برای این منظور محققان به بررسی این موضوع پرداختند که شرکت کنندگان پژوهش، کلمات مردانه را تا چه حد سریع، منفی یا مثبت تلقی می کردند.
اگر شرکت کنندگان در دسته بندی کلمات مردانه با واژه ی های مثبت سریع تر عمل می کردند، این امر از مثبت تر بودن نگاه آن ها به مردان حکایت داشت.
هم فمینیست ها و هم غیر فمینیست ها دیدگاه های ناخودآگاه مثبتی نسبت به مردان داشتند و هیچ تفاوتی از این جهت میان آن ها نبود.
دکتر هاپکینز- دویل، محقق ارشد این پژوهش می گوید: «فمینیست ها بیشتر از غیر فمینیست ها مردان را تهدیدی برای شأن و رفاه زنان می دانستند. این یک نگاه کمتر مثبت نسبت به مردان تلقی می شود. با این حال، فمینیست ها بیشتر، مردان و زنان را شبیه به هم می دانند و همین امر نگاه مثبت تری نسبت به مردان در آن ها به وجود می آورد. ما متوجه شدیم که مردم به اشتباه تصور می کنند فمینیست ها نگاه منفی ای نسبت به مردها دارند. اما فمینیست ها می توانند بدون حس انزجار از مردان، از بدرفتاری فرهنگ مردسالار با زنان منزجر باشند.»
این تحقیق نشون میده فمینیستها علاوه بر اینکه مردستیز هستند به شدت دورو و هیپوکرات هم هستند چرا که بر خلاف تمام اعمال و اعتقادات مردستیزانهشون ادعا دارند که حس منفیای نسبت به مردان ندارند.
کاری هم با روش انجام این باصطلاح “تحقیق علمی” نداریم. به همین روش میشه از سیاستمداران فاسد پرسید که آیا تا حالا دزدی و رانتخواری کردید و نتیجه گرفت فساد سیاسی چیزی جز یک افسانه نیست چرا که همگی پاسخشون منفی بوده.
حقیقت اینه که مردستیزی در اساس و بنیان مکتب فمینیسم قرار داره حالا هرچقدر فمینیستها اون رو در کلام کتمان کنند. وقتی که هرگونه نابرابری در طول تاریخ در حق زنان رو به مفهومی به نام “مردسالاری” نسبت میدهند و اون رو یک تلاش سیستماتیک توسط مردان برای عقب نگهداشتن زنان تعریف میکنند بدیهیه که تخم کینه و نفرت رو در دل زنان بکارند. وقتیکه صفات و خصوصیات مردانه رو “مردانگی سمی” مینامند و از هر طریقی تلاش میکنند اونها رو بد و اشتباه نشون بدن و مردان رو به شبیه شدن به زنان ترغیب کنند بزرگترین ظلم رو به مردان و در حقیقت به کل انسانها میکنند. حتی تعریف فمینیسم از برابری مردان و زنان براساس برابری در نتایج و نه برابری در فرصتهاست یعنی صرفنّظر از علاقه و استعداد زنان باید به هر طریقی مانند گذاشتن سهمیه برای زنان کاری کنند که سهم زنان در هر حرفه و جایگاه سطح بالایی حداقل ۵۰٪ باشد. هیچ اهمیتی هم نداره حق مردانی با علاقه، تلاش و استعداد بیشتر پایمال بشه.
کل این تحقیق مخصوصا پاراگراف آخرش نمایشی از دورویی و مالهکشی فمینیسمه. وقتی کسی میگه فمینیستها مردان را تهدیدی برای شأن و رفاه زنان میدانند و از فرهنگ مردسالار منزجر هستند ولی حس منفیتری نسبت به مردان ندارند فقط میشه بهش خندید و اون رو جدی نگرفت.
مرده شور اون دانشمندی رو ببرم که کور و کر و خره!
واندروومن، به عنوان نماد فمینیست در سراسر جهان، از جزیره ای که همشون زن هستند اومده. جزیره ای که مرد ها را به اجبار یا کشتند یا به بیرون پرت کردند.
در واقع بزرگ ترین ابرقهرمان زن تاریخ، یک زن همجنس باز مرد ستیز هست که نسل در نسل کارشون مرد کشی بوده.
اگه مشکلی نداره همین الان یه مردِ زن کُش رو در کامیک ها و هالیوود به نمایش بیارید. مردی که با قدرت زن ها رو زانو در بیاره و اونها رو بکشه! (همینقدر که چنین جونوری نفرت انگیزه واندروومن نفرت انگیزه.)
فمنیست ها موقعی حق برگزاری اعتراضات رو دارن که اسپرمی رو که ازش به وجود اومدن رو به باباهاشون برگردونن