هنگامی که مورخان به عمق آب های تیره توتالیتاریسم می روند، که با دستان خون آلود و شسته نشده ستمگران سیاسی رنگ شده اند، اغلب هرج و مرج به جای مانده پس از آن ها، سختی هایی که بر ستمدیدگان وارد می شود، یا وحشت محض دوران حکومت آن ها را برجسته می کنند، و به همسران آن ها تنها به عنوان حاشیه ای در داستان خود اشاره می کنند. با این حال، این زنان دیکتاتورها اغلب نقش برجسته ای در چگونگی قدرت طلبی یا شرارت آن ها ایفا می کنند. برخی از این زنان به اصطلاح دیکتاتور، مانند لوسیا هیریارت، همسر آگوستو پینوشه، از جنبه های منفی و چالش های دیکتاتوری دوری می کنند. اما علیرغم ثروتی که از قِبل خونریزی و دیکتاتوری به دست می آید، برخی از آن ها چندان خوش شانس نیستند. در اینجا شما را با ۱۰ زن (یا معشوقه) دیکتاتورها آشنا می کنیم که سرنوشت های شوم و ناخوشایندی داشتند.
۱۰- النا چائوشسکو
النا همسر دیکتاتور کمونیست رومانی، نیکولای چائوشسکو بود که پس از مرگ گئورگیو دج در سال ۱۹۶۵ جانشین او شد. سقوط النا به اندازه به قدرت رسیدن شوهرش باشکوه بود. النا که یکی از قدرتمندترین زنان اروپای شرقی در دهه های پایانی حکومتشان بود، در زمان قدرت شوهرش مهره مهمی بود که رومانی را در فروپاشی اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی فرو برد. النا چائوشسکو که گفته می شود به شدت مغرور، تهی مغز و متوهم بود باعث نابودی آکادمی علوم رومانی شد در شرایطی که این آکادمی کنترل تمام ۵۰ موسسه ای که در ابتدا تحت حاکمیت داشت را از دست داد. تا به امروز، جنجال در مورد درستی ذکر نام او در بسیاری از مقالات علمی باقی مانده است. در کریسمس ۱۹۸۹، حکومت چائوشسکو سقوط کرد و النا و همسرش نیکولا در همان روز با جوخه آتش اعدام شدند.
۹- کای امین
آخرین پادشاه خودخوانده واقعی اسکاتلند، ایدی امین، دیکتاتور خونخواری بود که مسئول مرگ حدود ۳۰۰ هزار نفر از مردم کشورش شناخته می شود. بله، این دیکتاتور منحرف خندان با خانم ها رابطه بسیار خوبی داشت، و همسرش کای نیز خوشحال بود که او را با گرایش های روان پریشانه اش سرگرم نماید. کای امین چهارمین همسر ایدی بود که او را در زمان تحصیل در دانشگاه کامپالا دیده بود، با وجود اینکه امین در آن زمان متاهل بود. هفت سال بعد، این دو از هم جدا شدند، پس از آنکه امین یک فرشته دیگر به فهرست فرشتگانش اضافه کرد. کم تر از یک سال بعد، در مرگی که هنوز هم در هاله ای از ابهام قرار دارد، جسد کای در صندوق عقب یک خودرو کشف شد، در حالی که تکه تکه شده و به شیوه ای ناخوشایند و نادقیق به هم دوخته شده بود. آن ماشین متعلق به پزشکی بود که گفته می شد کای با او رابطه داشته است. جسد این پزشک روز قبل تر پیدا شده و علت مرگ او خودکشی اعلام شد. احتمالاً باید این موضوع را با دیده تردید نگاه کنیم.
۸- اِوا براون
هیچ فهرستی از دیکتاتورهای تاریخ بدون نام آدولف هیتلر کامل نخواهد بود. این مرد نیازی به معرفی ندارد و قساوت های او به خوبی مستند شده است. تقریباً به اندازه شهرت اش به عنوان یک دیوانه نژادپرست قاتل، رابطه عاشقانه او با عکاس و معشوقه قدیمی اش، اوا براون شناخته شده است. او که درگیر هیچ یک از سیاست های هیتلر نبود، پناهگاه امنی برای پیشوا بود تا با فراهم کردن یک زندگی ساده خانوادگی و آرامش – اسکی، شنا و خندیدن – ذهن او را برای مدتی از کشتن و غارت ملت ها دور کند. هیتلر هرگز اجازه نمی داد که اوا براون در انظار عمومی در کنارش دیده شود و برخلاف بسیاری از دیگر همسران دیکتاتورهای این فهرست، براون تا پایان عمر دور از انظار عمومی باقی ماند. در آوریل ۱۹۴۵، همان روزی که آمریکایی ها اردوگاه کار اجباری داخائو را آزاد کردند، اوا و آدولف با هم ازدواج کردند و سپس با نزدیک شدن روس ها به مقر آن ها، با هم خودکشی کردند. رابطه این دو قطعاً عشقی واقعی بوده است وگرنه چه دلیلی داشت که اوا براون این همه مدت در کنار هیتلر و دور از انظار عمومی بماند و در نهایت تنها لحظاتی پس از ازدواج رسمی، همراه با او خودکشی کند؟
۷- نادژدا آلیلویوآ
ژوزف استالین، نماد کمونیسم و در بدترین حالت، مسئول مرگ میلیون ها نفر (احتمالا ۶۰ میلیون نفر) بود. قساوت های رژیم او محدود به دشمنان دولت یا کشورهای همسایه نبود که از خطوط تعیین شده توسط او و دولت کمونیستش عبور می کردند؛ اکثر قربانیان او هموطنان خودش بودند که در اردوگاه های کار اجباری، اعدام ها و قحطی های ناشی از سیاست های اشتباه استالین کشته شدند. علت مرگ نادژدا آلیلویوآ، همسر دوم استالین، در سن ۳۳ سالگی، خودکشی اعلام شد. درست مانند تمام الیگارشی های روسی که در حال حاضر به طرز مرموزی از پنجره ها به پایین سقوط می کنند، قطعاً می توان تا حدی به گزارش های روسیه در مورد خودکشی مشکوک بود، حتی در شرایطی که شایعاتی وجود داشت مبنی بر این که او به خاطر رفتارهای استالین به سمت خودکشی سوق داده شده است.
۶- اوا پرون
ماریا اوا دوآرته در سال ۱۹۴۵ با خوان پرون ازدواج کرد و در مبارزات انتخاباتی او برای رئیس جمهور بعدی شیلی شرکت داشت، موفقیتی که در سال ۱۹۴۶ به وقوع پیوست. متاسفانه مرگ او تنها شش سال بعد از رییس جمهور شدن شوهرش اتفاق افتاد. با این حال، قبل از این اتفاق، او به نمادی محبوب برای مردم شیلی تبدیل شد. کارهای او با فقرا و طرفداری از حق رأی زنان، اوا را به یک زن بسیار محبوب در نزد مردم شیلی تبدیل کرد.تا به اینجا هیچ چیز غیرعادی در مورد همسر دیکتاتور سابق شیلی وجود ندارد. اما بزودی همه چیز تکان دهنده می شود. اوا به سرطان دهانه رحم مبتلا شده بود، اما شوهرش این ماجرا را از او مخفی نگه داشت. در واقع این موضوع مخفی نگه داشته شده بود تا مردم او را ضعیف نبینند. از آنجا که او رابط خوان پرون با توده های مردم شیلی بود، دیکتاتور شیلی نمی خواست چیزی این شرایط را تغییر دهد.
در واقع، او دلیل واقعی درمان ها و جراحی های همسرش را از او مخفی نگه داشته و مخفیانه دستور داده بود تا ظاهراً به دلیل کاهش درد، بخشی از مغز او را بردارند. اما این تمام ماجرا نیست. پس از عزل خوان پرون در سال ۱۹۵۵، دشمنانش جسد اوا را که به مدت ۱۶ سال در ایتالیا مخفی نگه داشته شده بود، دزدیدند.در نهایت جسد او به خوان که در آن زمان در تبعید در اسپانیا زندگی می کرد، بازگردانده شد. پس از مرگ او در سال ۱۹۷۴، همسر سوم خوان، ایزابل پرون، جسد اوا را به همراه همسرش در سرداب کاخ ریاست جمهوری شیلی به خاک سپرد. تنها دو سال بعد، زمانی که رهبری نظامی جدید، کنترل کشور را به دست گرفت، اوا سرانجام به خانواده اش بازگردانده شد، که او را در گورستان لا رکولتا در بوئنوس آیرس، آرژانتین دفن کردند.
۵- خیو پوناری
خیو پوناری همسر پل پوت انقلابی (با نام واقعی سالوت سار) بود، مردی که از اوایل سال ۱۹۷۵ ریاست رژیم خونخوار خمرهای سرخ کامبوج را بر عهده داشت. پل پوت مردی بود که مسئول مرگ بیش از یک میلیون کامبوجی بود اما با این حال توانست به اندازه کافی عمر کند تا به جای گیوتین، سن بالا جانش را بگیرد. پوناری که در سال ۱۹۵۶ با پل پوت ازدواج کرد، همانند شوهرش یک کمونیست دوآتشه و هشت سال بزرگ تر از پل بود. همچنین او اولین زن کامبوجی بود که مدرک کارشناسی گرفت و زبان شناسی و ادبیات تدریس کرد. او پیش از اینکه پارانویا به سراغش بیاید، سیاست افراط گرایی را آزمایش کرد و متقاعد شده بود که ویتنامی ها برای کشتن او و شوهرش نقشه می کشند. او که تا آخر عمر از سلامت روانی خود محروم بود، دور از انظار عمومی و در گمنامی درگذشت.
۴- یانگ کایهوی
یانگ کایهوی همسر دوم مائو زدونگ، رهبر حزب کمونیست جمهوری چین بود، مردی که مسئول مرگ میلیون ها نفر در داخل و خارج از کشور شناخته می شود. اولین ازدواج مائو زمانی صورت گرفت که او تنها ۱۳ سال داشت – آن ها هرگز با هم زندگی نکردند و مائو هرگز او را به عنوان همسر خود قبول نداشت). کایهوی دیدگاه های سیاسی مشترکی با مائو داشت و مدت کوتاهی پس از آشنایی با او، به عضویت حزب کمونیست درآمد. ازدواج او با مائو زمانی به پایان رسید که رهبر چین با یک زن دیگر، همسر دوم مائو، به نام هی ژیژن ازدواج کرد. و این می توانست پایان همه چیز باشد. اما آن ها در یک جنگ داخلی بودند و همانطور که احتمالاً با خواندن این لیست متوجه شده اید، پایان خوشی وجود ندارد. در نوامبر ۱۹۳۰، کایهوی توسط یک جنگسالار گومیندانگی دستگیر و در مقابل چشمان پسر خردسالش اعدام شد. همیشه در رفتن تا زمانی که فرصتش را دارید کمک کننده نیست و اینکه او تا پایان عمر دیدگاه های سیاسی اش را حفظ کرد نیز کمکی به همسر اول مائو زدونگ نکرد.
۳- جیانگ خینگ
زنانی که در زندگی مائو زندگی می کردند، به اندازه ی رعایای بخت برگشته ی رهبر چین سرنوشت خوشایندی نداشتند. خینگ به عنوان چهارمین همسر مائو زدونگ، ستاره سینما و بخشی از گروه بدنام چهار نفری، تاثیرگذارترین زن در جمهوری خلق چین بود تا اینکه مائو در سال ۱۹۷۶ از دنیا رفت. سپس سقوط مداوم اعتبار او آغاز شد. جیانگ در سال ۱۹۷۷ دستگیر و از حزب کمونیست اخراج شد. سه سال بعد، خینگ و دیگر اعضای گروه چهار نفری به تحریک آشوب و خونریزی متهم شدند، اتهاماتی که او ضمن محکوم کردن دادگاه ها و انتقاد از رهبری فعلی، آن ها را رد کرد. او مجرم شناخته شد و به مرگ محکوم شد. دو سال بعد، دولت چین حکم او را به حبس ابد تغییر داد. در سال ۱۹۹۱ جیانگ خینگ در زندان خودکشی کرد.
۲- ایملدا مارکوس
زن دیگری که شاید بسیاری او را بشناسند، ایملدا مارکوس، همسر فردیناند مارکوس، وکیل و سیاست مدار فیلیپینی است. او یک رژیم استبدادی در فیلیپین تاسیس کرد که به دلیل سرکوب فرآیندهای دموکراتیک مورد انتقاد شدید قرار گرفت. ایملدا همچنین به خاطر زیبایی مد روزش به پروانه فولادی و رُز تاکلوبان (شهری در فیلیپین) معروف بود. او تنها پس از دو هفته نامزدی و به سبکی بسیار هالیوودی با فردیناند ازدواج کرد و به این ترتیب دوران او در کانون سیاسی کشور آغاز شد. او بر خلاف دیگر زنان در این فهرست، هنوز زنده است – تا زمان نوشتن این مطلب- اما همچنان با اتفاقات ناگواری مواجه شد.
او که از نگاه بسیاری، جایگاه والا و ویژه ای نزد فردیناند مارکوس داشت، بر چندین پروژه مرتبط با زیبایی و مد و فشن در مانیل نظارت داشت. این مقام پس از اعلام حکومت نظامی توسط شوهرش به شدت تغییر کرد و بسیاری از مردم جهان او را به عنوان یک بار مالی بزرگ برای کشور می شناختند، کسی که از طرفداران پارتی بازی بود. پس از یک انتخابات بحث برانگیز، خانواده مارکوس با مقادیر زیادی طلا و جواهرات از فیلیپین به هاوایی گریختند و در آنجا دوران تبعید خود را سپری کردند.
پس از مرگ همسرش در سال ۱۹۸۹ ایملدا به فیلیپین بازگشت و به عنوان نماینده در مجلس سفلی مشغول به کار شد. ،در سال ۲۰۱۸، او پس از محکوم شدن به خاطر هدر دادن ۲۰۰ میلیون دلار در دهه های گذشته، محاکمه شده و اکنون به قید وثیقه آزاد است. پسرش فردیناند «بونگ بونگ» در سال ۲۰۲۲ به ریاست جمهوری فیلیپین رسید و هنوز معلوم نیست که این بازگشت به قدرت برای پروانه فولادین سابق چه معنایی دارد.
۱- کلارا پتاچی
بنیتو موسولینی، دیکتاتور مشهور ایتالیا و طرفدار نازی ها، همسری به نام ریچل موسولینی داشت که زندگی خود را در آرامش در خانه اش در شهر پرداپو می گذراند. کلارا، معشوقه بنیتو، که با نقش خود به عنوان معشوقه موسولینی در انظار عمومی هیچ مشکلی نداشت، تا پایان تلخش در کنار او ماند. موسولینی که عطش سیری ناپذیری نسبت به زنان داشت، در مورد علاقه اش به کلارا صریح بود و آشکارا می گفت که او تنها زنی است که واقعاً دوست دارد. پس از آنکه نازی ها تسلط خود را بر شمال ایتالیا از دست دادند، موسولینی با گروهی از پارتیزان ها ملاقات کرد، زیرا می دانست که تسلط او بر میلان متزلزل است. او پس از اطلاع از وخیم تر شدن اوضاع، همراه با کلارا از این جلسه گریخت. بعدها، آن ها به کاروانی از فاشیست های هم مسلک پیوستند که در حال رفتن به سمت شمال بودند.
از بخت بدشان خودروی آن ها در وسط راه متوقف شد و پارتیزان ها به آن ها حمله کردند. سپس پتاچی و موسولینی به یکی از شهرهای دور افتاده ایتالیا برده شدند و با شلیک مسلسل اعدام شدند. بدن های به شدت مثله شده آن ها را به دار کشیده و در شهرها چرخاندند تا همه شاهد سرنوشت آن ها باشند.
بدون نظر