گزارش هایی عجیب از توقیف چند خودرو در تهران

گزارش هایی عجیب از توقیف چند خودرو در تهران

روزنامه «اعتماد» گزارشی با تیتر «توقیف‌های سرگردان‌کننده» منتشر کرده به که بررسی موضوع توقیف خودروها با پیامک کشف حجاب پرداخته است.

طرح ناظر اگرچه در سال‌های قبل از سوی پلیس به صورت محدود‌تر اجرا می‌شد، اما امسال با شدت بیشتری پیگیری می‌شود و از چند ماه گذشته، توقیف خودرو به بهانه سابقه کشف حجاب در آن و با توجه به گزارش ناظران در حال انجام است.

این اقدام مسائل زیادی را برای شهروندان ایجاد کرده است. بنابراین این روزها، آدم‌های بسیاری در رفت و آمد میان مراکز مختلف انتظامی و پارکینگ‌ها هستند. «شیوا» یکی از آنها است که بعد از دو هفته توقیف، هنوز امکان ترخیص خودروی خود را ندارد، ۱۷ بار پیامک داشته و می‌گوید بعد از ترخیص هم احتمالاً باز برایش پیامک بیاید. چراکه دفعات توقیف خودرو برایش مهم نیست.

دیگری زن میانسالی است که چند روز قبل سر مسافر با یک راننده تاکسی بحث کرده و تهدید شده و حالا معتقد است که او شماره پلاکش را برداشته و برایش گزارش بی‌حجابی رد کرده است. «آذر خانم» که گونه‌هایش از شدت عصبانیت سرخ است، مقنعه‌اش را از چانه به سمت جلو می‌کشد و فریاد می‌زند: «این بی‌حجابی است؟» اپراتور هم پس از چند جمله کوتاه، در نهایت از پشت شیشه با بی‌تفاوتی، شانه بالا می‌اندازد و دیگر جواب نمی‌دهد.

نفر بعدی زنی ناشنوا است که به سختی کلماتی نامفهوم را ادا می‌کند: «دددد..ررررر» اپراتور متوجه حرفش نمی‌شود.

زن، روی کاغذ کوچکی جمله‌ای می‌نویسد و گوشی تلفن همراهش را نشان می‌دهد. حتما برای او هم پیامک توقیف خودرو ارسال شده وگرنه این ساعت روز، او اینجا چه می‌کند؟ بیرون همان اتاقی که گفته می‌شود به تازگی به ساختمان پلیس امنیت اضافه شده، زنی جوان با صورت نگرانی ایستاده و در انتظار خواهرش است تا از ساختمان بیرون بیاید.

می‌گوید همین حالا او را از جلسه شیمی‌درمانی به اینجا آورده‌ام چون برایش پیامک توقیف خودرو آمده است. خواهرم حتی یک تار مو هم ندارد چطور کسی می‌تواند گزارش کشف حجاب او را داده باشد؟ اضطراب برای او خوب نیست و با توجه به شرایطی که دارد حالش را بدتر می‌کند.

رانندگی کنم یا حواسم به روسری مسافر باشد؟

نفر دیگر «نیلوفر»، زن جوانی است که مدتی است به خاطر تسویه بدهی‌هایش، مجبور شده با تاکسی‌های آنلاین کار کند و آنطور که می‌گوید در حالی‌ پیامک توقیف خودرو دریافت کرده که در آن ساعت به خاطر سرما، شال و حتی کلاه داشته است.

به او گفته‌اند که در سیستم ناظر، بی‌حجابی سرنشین ثبت شده اما این را قبول ندارد و می‌گوید که در آن ساعت، یک آقا و دو زن نسبتا مسن در خودرو نشسته بودند و هر دو زن در حال سوار شدن و پیاده شدن، روسری به سر داشته‌اند:

مبدا آنها بیمارستان بود و با اضطراب زیادی در حال رفتن به مرکز تصویربرداری بودند تا ‌ام.آر.‌آی تهیه کنند. می‌گویند شما باید تذکر دهید و بی‌حجاب سوار نکنید، انگار اصلا از شرایط اقتصادی خبر ندارند. اصلاً به فرض که لحظه‌ای یکی از این افراد روسری‌اش کمی عقب رفته باشد، راننده چطور می‌تواند متوجه شده باشد و اصلا چطور می‌تواند مدام به مسافر بگوید روسری سر کن یا شالت را جلو بکش.

اینها توقع دارند کاری که اصلاً به راننده مربوط نیست و خودشان سال‌ها نتوانستند انجام دهند را انجام دهیم؟ این چه توقعی است؟

او یک بار هم به دفتر اسنپ مراجعه کرده و آنها هم گفته‌اند تنها کاری که می‌توانند انجام دهند این است که اگر خودرو توقیف شد، نامه بزنند که خودرو ۵ روزه رفع توقیف شود.

بیرون از این اتاق و جلوی ساختمان و همان قسمتی که ورودی مردان است، مردها اغلب با یک پوشه ایستاده‌اند و هرکدام به زبانی با نگهبان جلوی در حرف می‌زنند، بلکه نرم شود و آنها بتوانند برای پیگیری کارشان به داخل ساختمان بروند، اما نرم نمی‌شود و پاسخ همین است:

فقط کسانی که یک هفته از توقیف خودروشان گذشته می‌توانند داخل بروند بقیه بیخود اینجا نایستند.

«سعید» پوشه به دست، پشت صف ایستاده است. سرش را پایین می‌گیرد تا هنگام صحبت، گوشه خیس چشم‌های روشنش معلوم نباشد. روزی که ماشینش را توقیف کردند به او گفتند که ۵ روزه رفع توقیف می‌شود، اما در روز پنجم اجازه ترخیص به او نداده‌اند.

این ماشین خرج خانواده می‌دهد و این انگار اصلاً برای کسی مهم نیست.

آخر مگر حجاب دختر و زن مردم به گفتن من است. من که نمی‌توانم مدام چشمم به زن مردم باشد که شالش را سر کرده یا روی شانه‌اش است. من باید فرمان ماشین را رها کنم و گردنم را به سمت صندلی عقب بگردانم، مسافر را نگاه کنم که اگر روسری‌اش افتاد بگویم، روسری افتاده.

پیرمرد انگار جان به لبش رسیده باشد، دست‌های سیاهش را بالا می‌برد و بلند اعتراض می‌کند. سربازی که جلوی در ایستاده می‌گوید؛ حالا چرا داد می‌زنی؟ مرد اما عصبانی است و حرف‌هایش مشابه همان حرف‌ها و گلایه‌هایی است که همه دارند؛ اینکه چرا کسی پاسخگو نیست و این چه وضعی است برای مردم درست کرده‌اند؟ می‌گوید؛ حالا اگر همین اتفاقات، از رسانه‌های خارج از ایران پخش شود، به ما می‌گویند معاند.

روایت‌ها و داستان‌ها عجیب است، یک نفر ادعا می‌کند که وقت ترخیص خودرو متوجه آسیب به آن شده و حالا هیچ‌کس پاسخگو نیست و موضوع را گردن نمی‌گیرد. دیگری که تازه ماشینش ترخیص شده، دوباره در کمتر از یک هفته پیامک توقیف دریافت کرده، در حالی که آن را قبول ندارد:

پیامک را که دیدم تماس گرفتم آنها هم گفتند به فلان نهاد مراجعه کنم، شاید مساعدت کنند اما اینها اصلا می‌گویند ما هیچ کاره‌ایم، بروید زیر پل کالج.

 این موقعیت چند روز پیش برای «شجاعی»، یکی از فعالان رسانه‌ای پیش آمده است. او در اینستاگرام خود ماجرا را شرح داده و نوشته در حالی پیامک کشف حجاب و توقیف سیستمی ارسال شده که هر دو سرنشین خودرو مذکر بوده‌اند.

در ساعت ۲۰:۲۶ همان روز (روزی که پیامک توقیف دریافت شده) به سامانه ۱۹۷ زنگ می‌زنم. نفر چهارم هستم و باید منتظر بمانم. بعد از حدود ۵ دقیقه انتظار نوبت به من می‌رسد و فردی جواب می‌دهد، ظاهرا حوصله سلام و خسته نباشید شنیدن من را ندارد.

می‌پرسم که آیا حجاب برای آقایان اجباری شده و ما بی‌خبریم؟ با عصبانیت می‌گوید به ما مربوط نیست. می‌گویم چنین پیامکی آمده و برای من سوال پیش آمده برای یافتن پاسخ زنگ زده‌ام، احتمالا بدموقع مزاحم آقای مسوول پاسخگویی و رسیدگی به شکایت رعایا از دستگاه نظمیه شده‌ام. چون ایشان مرحله به مرحله همراه با افزایش عصبانیت از پرسش‌های من صدایش را هم بالا و بالاتر می‌برد و با لحنی توام با تمسخر و تحقیر می‌گوید: متوجه می‌شوی؟ می‌گویم باید به فلان جا مراجعه کنی؟

در جواب می‌‌گویم پیامکی به اشتباه برای من آمده و من برای پیگیری این اشتباه طبیعی است که به مرجع رسیدگی به شکایات زنگ بزنم به علاوه به چه دلیل بابت چنین اشتباهی من باید وقت خود را صرف مراجعه حضوری به مقر پلیس امنیت اخلاقی بکنم؟ در نهایت کار به جایی می‌رسد که این مامور با حوصله و صبور و مودب، شما بخوانید عصبی، بی‌حوصله و بی‌ادب در میانه مکالمه‌ای که در آن با داد و هوار از من می‌خواست صدایم را پایین بیاورم، تلفن را قطع می‌کند.

اگر همین حالا هم بابت گزارش اشتباه و پیامک توقیف خودرو یا توقیف خودرو شکایتی داشته باشید و تماس بگیرید یا حتی مراجعه کنید، مرکز نظارت همگانی پلیس کار زیادی انجام نمی‌دهد. نهایتاً یک گزارش می‌نویسید ولی در پیگیری‌ها به شما می‌گویند شاید حتی یک ماه بیشتر زمان ببرد، اینجا فقط برای انتقاد است، می‌گویند به زیر پل کالج مراجعه کنید و دوباره هم که به همانجا بروید، ممکن است باز بگویند به گیشا بروید. با مجلس و کمیسیون قضایی هم تماس بگیرید، نتیجه‌ چندانی ندارد.

در میدان‌ها و خیابان‌های شهر چه می‌گذرد؟

روند و پروسه توقیف خودرو در این ماه‌ها بحث‌های زیادی ایجاد کرده است. از نحوه رفتار ماموران تا هزینه‌ جرثقیل (تا یک میلیون و هفتصد هزار تومان) که به فرد تحمیل می‌شود، در حالی که ماشین سالم است و اصلا نیازی به جرثقیل برای حمل آن نیست و البته به این مبلغ، هزینه پارکینگ و رفت و آمد فرد، به مراجع دیگر انتظامی را هم اضافه کنید.

اگر تنها دقایقی ماجرای پلیس و توقیف خودروی مردم را در یکی از میدان‌های شهر رصد کنید، به کمیت و کیفیت آن پی خواهید برد. چهارشنبه هفته گذشته همزمان با روز مادر، ماموران وسط میدانی در آریاشهر تهران ایستاده‌اند و خودروها را برای استعلام پلاک متوقف می‌کنند، مخصوصا اگر راننده زن باشد. در این بین قرعه به نام زن میانسالی می‌افتد که زیر روسری طرح‌دارش، کلاه هم به سر دارد.

برخی خودرو‌ها توسط پلیس یا لباس شخصی‌ها متوقف می‌شوند تا به کلانتری بروند و برخی دیگر را پلیس راهور در اتوبان‌ها متوقف می‌کند. چند روز پیش هم خبرنگار هم‌میهن از برخورد شوکه‌کننده و عجیب، هنگام توقیف خودروی خود توسط چند لباس شخصی که کلت کمری به همراه داشته‌اند، خبر داده بود.

«ابوذر زمان» هم در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشته که برای فروش خودرو مجبور شده خودروی خود را به پارکینگ ببرد و ماجرا را اینطور شرح داده است:

گفتند تمام پارکینگ‌ها پر هستند (الکی)، در واقع اما فقط یا باید مامور پلیس خودرو را بیاورد یا جرثقیل (با هزینه حداقل یک و نیم میلیون تومان)، چون عجله داشتم، در بزرگراه نیایش، کنار یک ماشین راهنمایی و رانندگی ایستادم و به مامور داخل آن گفتم بیا و خودروی من را برای حجاب توقیف کن تا باهم بریم پارکینگ، گفت من به این کار اعتقاد ندارم و هیچ خودرویی را برای حجاب توقیف نمی‌کنم، گفتم کار من راه نیفتاد، اما دمت گرم که چنین کاری نمی‌کنی.

در نهایت به واسطه یک آشنا یک پارکینگ پیدا شد که قبول کند. یعنی فکر کنید من برای توقیف ماشین خودم، باید به چند نفر رو می‌انداختم و در نهایت خوشحال ‌شدم که بالاخره موفق شدم.

کاربر دیگری نوشته:

تصور کنید بار سفر بستید و با اهل و عیال برای یک سفر چند روزه به جاده زدید. در نیمه‌های راه پلیس خودروی شما را متوقف می‌کند و می‌گوید باید توقیف شود و به پارکینگ برود، علت را جویا می‌شوید، می‌گویند به دلیل کشف حجاب در خودرو شخصی‌تان.

حالا شما با زن و فرزند و توشه سفر که در صندوق عقب دارید، مجبور می‌شوید در جاده خارج از شهر اسیر و گرفتار در سرما و گرما خودروی‌تان را ترک و با اعصابی خراب و روحیه‌ای تضعیف‌شده از این بی‌حرمتی به شأن انسانی‌تان و تجاوز به حقوق بدیهی شهروندی، مدت‌ها کنار جاده بایستید تا شاید خودرویی شما و خانواده‌تان را سوار کند و به مبدا برگرداند و این داستان ترسناک، هر روز در ایران ما در حال وقوع است.

پیام‌ها و انتقادات به اینستاگرام و توییتر سابق ختم نمی‌شود. یکی از مخاطبان نوشته است:

از کجا باید بدونم مسافر روسریش مقداری دراومده یانه. اگه تذکر بدیم اسنپ گیر می‌ده چون مسافر امتیاز منفی داده، اگه گیر ندیم ماشینمون توقیف می‌شه و باید بره پارکینگ؛ ۱۴روز. واقعاً چه قانونیه. ای ‌کاش جای دیگه زندگی می‌کردم.

همچنان این امید هست که روزی، نه‌تنها پلیس که بالاترین مقام‌های دولتی و اجرایی بدون چون و چرا به رسانه‌های داخلی منتقد هم پاسخ دهند.

منبع: bartarinha
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود