زبان فارسی با زبان یونانی و لاتین و هندی از یک اصل و ریشه بوده و به همین دلیل لغاتی در هر دو زبان شبیه به یکدیگر وجود داشته که هنوز هم هستند، موضوعی که در کتب فقهاللغه به تفصیل به آن ها اشاره شده است.
لغات مشترک بین زبان فارسی و هندی از ریشههای مشترک تاریخی و فرهنگی بین ایران و هند نشأت میگیرند. دو زبان فارسی و هندی هر دو به یک گروه زبانی معروف به “زبانهای هندواروپایی” تعلق دارند و بر اساس تحقیقات زبانشناسی، این زبانها از یک منبع مشترک یا فامیل زبانی ناشی میشوند که به آن “زبان هندواروپایی” میگویند.
ریشه زبان فارسی به زبانی معروف پارسی منتسب است که در امپراتوری هخامنشیان (حدود ۵۵۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد) در منطقه ایران قدیم و آسیای میانه صحبت میشد. این زبان در طول زمان تکامل یافت و به زبان فارسی باستان تبدیل شد. زبان فارسی باستان به عنوان یکی از زبانهای دوره هخامنشیان و ساسانیان (سلسله ساسانی) استفاده میشد و با تأسیس امپراتوری ایرانی ساسانی (۲۲۲ تا ۶۵۳ میلادی) رشد و توسعه یافت.
فهرست ۲۰ کلمه مشترک بین زبان فارسی و هندی :
سلام (Salaam) – نمایانگر تحیّت و سلام در هر دو زبان است.
کتاب (Kitab) – به معنی “کتاب” در هر دو زبان به کار میرود.
مادر (Madar) – به معنی “مادر” در هر دو زبان استفاده میشود.
برادر (Bhai) – به معنی “برادر” در هر دو زبان است.
خدا (Khuda) – به معنی “خدا” در هر دو زبان استفاده میشود.
شب (Shab) – نشاندهنده “شب” در هر دو زبان است.
روز (Roz) – به معنی “روز” در هر دو زبان استفاده میشود.
عشق (Ishq) – به معنی “عشق” در هر دو زبان مورد استفاده قرار میگیرد.
دوست (Dost) – نمایانگر “دوست” در هر دو زبان است.
نام (Naam) – به معنی “نام” در هر دو زبان به کار میرود.
نان (Naan) – به معنای نوعی نانِ نرم که در هر دو زبان فارسی و هندی مورد استفاده قرار میگیرد.
چای (Chai) – به معنی “چای” در هر دو زبان به کار میرود و نماینده ی نوشیدنی محبوب هر دو فرهنگ است.
خنده (Hansna) – به معنی “خنده” در هر دو زبان مورد استفاده قرار میگیرد.
گل (Phool) – به معنی “گل” در هر دو زبان به کار میرود.
آسمان (Aasman) – به معنی “آسمان” در هر دو زبان استفاده میشود.
دل (Dil) – نمایانگر “دل” در هر دو زبان است.
بریانی (Biryani) – غذایی معروف در هر دو فرهنگ که از برنج و گوشت یا مرغ و انواع ادویه تهیه میشود.
شیر (Sher) – به معنی “شیر” در هر دو زبان به کار میرود.
باغ (Bagh) – به معنی “باغ” در هر دو زبان استفاده میشود.
سمبوسه (Samosa) – به معنای نوعی خمیر که با گوشت یا سبزیجات پر شده است و در هر دو زبان به کار می رود.
همچنین، زبان فارسی از تأثیر زبان عربی نیز بهره برده است. پس از اسلام و تأسیس امپراتوری خلافت عباسی (۷۵۰ تا ۱۲۵۸ میلادی)، زبان عربی به عنوان زبان ادبی و دینی در ایران مورد استفاده قرار گرفت و تأثیرات بسیاری بر زبان فارسی داشت. در نتیجه، زبان فارسی همچنان تأثیرات عربی در واژگان، نحو، و اصطلاحات خود دارد.
زبان هندی نیز یکی از زبانهای هندواروپایی است و ریشههای خود را در زبان سانسکریت دارد. زبان سانسکریت، زبان مقدس هندوهاست و به عنوان زبان ادبی و دینی در هند برای صدور متون مقدس و متون دینی استفاده میشد. هندی معاصر بر پایه زبان سانسکریت و با تأثیراتی از زبان پراکریت (زبانهای محاورهای باستان هند)، فارسی، عربی و سایر زبانهای منطقه شکل گرفته است.
بنابراین، هر دو زبان فارسی و هندی ریشههای مشترکی دارند و تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و تاریخی مشابهی را نیز تجربه کردهاند.
اگر جعلیان رضاپالانی و فراماسونرها را کناری بنهید و از جعلیات آریایی و کوچ از شمال به ایران را کنار بگذارید خواهید دید که یزدی ها و سایرین همگی اصالتی هندی داشته و زبان فعلی قوم فارس دارای ریشه ی هندی می باشد