
هیچ پدر و مادر عاقلی نمیخواهد فرزندی دروغگو تربیت کند، اما گاهی این اتفاق ناخواسته رخ میدهد. با این حال، جای نگرانی نیست، زیرا راهحلهایی برای این مسئله وجود دارد. تحقیقات مختلفی که توسط نشریات و مؤسسات پزشکی انجام شده، ۴ دلیل اصلی دروغ گفتن کودکان و تأثیر این دروغها بر وضعیت ذهنی، احساسی و فرهنگی آنها را بررسی کرده و همچنین راهکارهایی را برای والدین ارائه میدهد تا از ایجاد عادت به دروغگویی در کودکان جلوگیری کنند. در ادامه با تمامی این موارد بیشتر آشنا میشویم.

چهار دلیل دروغ گفتن کودکان
۱. برای تقویت اعتمادبهنفس و جلب توجه
این نوع از دروغگویی بهصورت هدفمند صورت میگیرد و معمولاً در کودکانی مشاهده میشود که احساس ناامنی کرده و اعتمادبهنفس پایینی دارند. این دروغها معمولاً به شکل بزرگنمایی یک تجربه اتفاق میافتند، به این صورت که کودک جزئیاتی غیرواقعی به یک ماجرا اضافه میکند تا آن را هیجانانگیزتر جلوه دهد، توجه دیگران را جلب کند یا خود را بهتر نشان دهد.
اگرچه دروغگویی به خودی خود نادرست است، اما گفتن این دروغها نیاز به مهارتهای شناختی دارد و توانایی کودک در خلاقیت و برنامهریزی را نشان میدهد. بااینحال، این عادت ناپسند میتواند به مشکلات رفتاری منجر شود، زیرا کودک ممکن است تشویق شدن را با نیاز به تظاهر و وانمود کردن به فردی دیگر، مرتبط بداند.

روانشناسان کودکان توصیه میکنند که والدین یا این نوع دروغگویی را نادیده بگیرند یا بر بخشهای حقیقی گفتههای کودک خود متمرکز شوند. برخی روانشناسان، این نوع از دروغها را داستانهای اغراقآمیز نامگذاری کرده و معتقدند که برای کودکان زیر چهار سال، والدین باید بهوضوح نشان دهند که متوجه اغراق در داستان هستند؛ اما در عین حال، واکنشی داشته باشند که قوه تخیل کودک را تحسین کند، بدون اینکه او را به خاطر این دروغ مورد تحسین و تشویق قرار دهند.
۲. برای از بین بردن توجهات از سمت خودشان
همزمان که کودکان شروع به رشد و بزرگتر شدن میکنند، آگاهی بیشتری نسبت به اطرافیان خود و نقشهای مهمی که آنها در زندگیشان دارند، به دست میآورند. معمولاً کودکانی که دچار اضطراب یا افسردگی هستند، ممکن است برای جلوگیری از نگرانی یا ناراحت کردن دیگران، شروع به دروغگویی کنند. این نوع از دروغها، میتوانند از دروغهای مصلحتی که روانشناسان آنها را به عنوان عاملی برای رشد مهارتهای اجتماعی میشناسند تا گفتن دروغهای بزرگتر، مانند دروغ در مورد آزار و اذیت یا زورگویی (بهمنظور جلوگیری از بروز مشکل برای فرد آزاردهنده)، متغییر باشند.
توانایی کودک در دروغ گفتن به این شیوه، نشاندهنده مهارتهای حل مسئله بالا اما نادرست کودک است. به همین دلیل، این نوع از دروغگویی میتواند سبب رشد کودکانی با شخصیتهای ایثارگر شود.

رسم و رسومات فرهنگی نیز میتوانند بر تمایل کودک به گفتن حقیقت یا دروغ تأثیر بگذارند. روانشناسان دریافتهاند که کودکان در فرهنگهای غیرغربی، بیشتر زمانی دروغ میگویند که به نفع جامعه باشد، درحالیکه در فرهنگهای غربی، کودکان بیشتر زمانی دروغ میگویند که به نفع خودشان باشد.
والدین میتوانند با درک دلیل دروغ، کودک را تشویق به گفتن حقیقت کنند و به او فرصتی بدهند تا پیامدهای رفتارش را در نظر بگیرد.
اگر دروغ کودک مسئله جدی و مهمی باشد، بهتر است فضایی امن برای او فراهم کرده و به کودک اطمینان دهید که برای حمایت و مراقبت از او آمادهاید.
۳. واکنش آنی

دروغ گفتن میتواند به یک واکنش غریزی در کودک تبدیل شود، بهویژه زمانی که بدون فکر، شروع به حرف زدن میکند. این رفتار ممکن است نشانگر بیشفعالی (ایدیاچدی) یا فراموشکاری باشد. همچنین، کودکان رفتار بزرگترها را تقلید میکنند و اگر متوجه شوند که والدین یا سرپرستانشان در حال دروغ گفتن هستند، شاید تصور کنند که این کار برای آنها نیز قابل قبول است.
والدین باید آشکارا به کودکان نشان دهند که دروغ گفتن نادرست است و انجام این کار، پیامدهایی به دنبال دارد. همچنین، باید به کودک فرصت کافی داده تا نظر خود را تغییر دهد؛ به این صورت که اگر در ابتدا پاسخ شتابزدهای دادند، فرصتی برای بازنگری داشته باشند و درباره انتخاب بین گفتن حقیقت یا ادامه دادن دروغ، بیشتر فکر کنند.
والدین میتوانند مثالهایی از خودشان بزنند و به فرزندان خود نشان دهند که در موقعیتهایی امکان دروغ گفتن داشتهاند اما انتخاب کردهاند که حقیقت را بگویند، یا اگر دروغی گفتهاند، با بیان حقیقت شرایط را اصلاح کردهاند.

برچسب دروغگو زدن به کودکان نهتنها کمکی نمیکند، بلکه اعتمادبهنفس آنها را از بین برده و ممکن است باعث شود که دروغگویی در کودکان به یک الگوی رفتاری تبدیل شود.
۴. تغییر شرایط به نفع خود
کودکان ممکن است برای فرار از یک موقعیت بد یا دسترسی به چیزی که میخواهند، دروغ بگویند. این دروغها میتوانند از ادعای انجام تکالیف برای تماشای تلویزیون تا دروغگویی درباره عدم آسیب به خواهر یا برادر بهمنظور اجتناب از عواقب رفتارشان، متغیر باشند.
مطالعات همچنین نشان میدهند که کودکان در سنین ۴ تا ۶ سال، بیشتر دروغ میگویند و ترس از عواقب، رایجترین دلیلی است که آنها را به دروغگویی سوق میدهد. با بزرگتر شدن، کودکان در دروغگویی مهارت بیشتری کسب میکنند و میتوانند لحن صدا، حالت صورت و زبان بدنشان را طوری تغییر دهند که دروغشان باورپذیرتر به نظر برسد.

والدین باید برای دروغگویی، پیامدهای مناسبی را مشخص کنند. به عنوان مثال، ممکن است اسباببازی، تلفن یا فعالیتهای بیرون از خانه را بسته به سن و علایق کودک از او بگیرند. با این حال، اگر کودک به دروغ خود اعتراف کرد، میتوانیم تنبیه او را کاهش بدهیم.
به منظور جلوگیری از دروغگویی در کودکان، بهتر است به دلایل احتمالی دروغگویی آنها فکر کنید. مثلاً اگر کودک برای بهدست آوردن چیزی دروغ میگوید، میتوانید روشی برای پاداش دادن به او در نظر بگیرید که به شیوهای سالم آن چیز را به دست آورد.
به کودکان عواقب اخلاقی دروغهای بزرگ را متذکر شوید و به آنها فرصتی بدهید تا ببینند چگونه دروغ شما فاش شده است؛ بنابراین، کودکان ارزیابی میکنند که به خاطر آن دروغ، ممکن است به چه شکلی در نظر دیگران دیده شوند.

در نهایت، اگر فکر میکنید که فرزند شما دچار این مشکل است، توصیه میشود که از کمکهای حرفهای و روانشناسی برای حل مشکل او استفاده کنید. توجه به سخنان کودک از همان ابتدا، مانع از شکلگیری عادت به دروغگویی در آنها خواهد شد.
بدون نظر