
در آستانه مذاکرات میان ایران و آمریکا، بار دیگر اصطلاح «مدل توافق لیبی» در ادبیات سیاستمداران غربی و اسرائیلی به چشم میخورد؛ اصطلاحی که نگرانیهایی را در خصوص نوع نگاه طرف مقابل به گفتگوهای هسته ای بین ایران و آمریکا و نتایج احتمالی آن ایجاد کرده است. شنیده ها حاکی از آن است که مقامات آمریکایی به دنبال توافقی شبیه آنچه با لیبی در دوران معمر قذافی برای برنامه هسته ای این کشور صورت گرفت، بوده و اسرائیلی ها هم از این موضوع استقبال کردهاند، هر چند پذیرش چنین توافقی از جانب ایران بسیار بعید به نظر میرسد. جدای از واقعیت این گمانهزنیها، منظور از توافق به مدل لیبی چیست، چه بر سر برنامه اتمی لیبی آمد و چرا شخصیتهایی مثل نتانیاهو و تام کاتن روی این واژه تأکید دارند؟
توافق هسته ای لیبی چه بود؟

لیبی در سالهای دهه ۱۹۷۰ برنامه هستهای خود را آغاز کرد و در سال ۱۹۹۲ بهدلیل برنامههای هستهای و موشکی از سوی شورای امنیت سازمان ملل تحت تحریمهایی قرار گرفت.
در سال ۲۰۰۳، معمر قذافی، رهبر وقت لیبی، تحت فشارهای بینالمللی و در پی حمله آمریکا به عراق، تصمیم گرفت به برنامههای هستهای، شیمیایی و موشکی کشورش پایان دهد. او پذیرفت که توسعه تمامی تسلیحات نامتعارف خود را متوقف کند، به بازرسیهای گسترده آژانس بینالمللی انرژی اتمی تن دهد و برد موشکهای لیبی را به ۳۰۰ کیلومتر کاهش دهد.
در ازای این عقبنشینی، آمریکا و بریتانیا برخی تحریمها را کاهش دادند و روند عادیسازی روابط آغاز شد. بازرسان بینالمللی وارد لیبی شدند و لیبی حتی بهعنوان شریک بالقوه برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای معرفی شد.
سرنوشت قذافی پس از توافق

با وجود همکاری کامل لیبی، روند لغو تحریمها آنطور که قذافی انتظار داشت پیش نرفت. او بعدها از این روند و کلیت توافق ابراز نارضایتی کرد و هشدار داد که رفتار آمریکا میتواند کشورهای دیگری مثل ایران و کره شمالی را از توافقی مشابه بازدارد. نهایتاً در جریان بهار عربی و با مداخله نظامی ناتو، حکومت قذافی سرنگون و به طرز خشونتباری کشته شد.
این اتفاق باعث شد بسیاری از تحلیلگران بگویند که قذافی با کنار گذاشتن ابزار بازدارنده خود که همان انرژی هسته ای و شاید تلاش برای تولید سلاح هسته ای بود، خود را در برابر حملات غرب آسیبپذیر کرد.
در مقابل برخی تحلیلگران یادآور می شوند که از اساس، لیبی در آن سالها با توجه به وضعیت عراق گزینهای به جز توافق و مذاکره با غرب نداشت و اگر فرم توافق را تنها به نفع ادامه حکومت خود تنظیم نمیکرد و مردم نیز از تاثیر این توافق بهرهمند میشدند- چه از نظر اقتصادی و چه از منظر آزادیهای سیاسی- شاید لیبی از روند رخدادهای بهار عربی در امان میماند.
ادعای جنجالی علیه فرانسه؛ سرنگونی یک هواپیمای مسافربری در تلاش برای ترور قذافی
چرا نتانیاهو از مدل لیبی صحبت میکند؟

بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، پس از دیدار با دونالد ترامپ در سالهای گذشته، بارها از «مدل لیبی» بهعنوان الگوی توافق با ایران نام برده است. این اصطلاح نه تنها نشانگر انتظارات غیرواقعبینانه برخی از سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی از ایران است، بلکه عملاً پیام روشنی به تهران ارسال میکند: «خلع سلاح کن و آماده پذیرش فشار بیشتر باش.»
کارشناسان معتقدند این نوع اظهار نظرها عمداً برای تخریب فضای احتمالی مذاکره و مانعتراشی در مسیر توافق به کار میرود؛ بهویژه زمانی که در اسرائیل تمایلی به حل دیپلماتیک مسئله هستهای ایران وجود ندارد.
به جز نتانیاهو، هفته گذشته تام کاتن سناتور آمریکایی نیز گفته بود که مدل مورد نظر توافق با ایران از منظر ترامپ، مدل لیبی است. اظهاراتی که البته با واکنش سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه دولت چهاردهم مواجه شد و عصر روز یکشنبه در جلسه کمیسیون امنیت ملی در اینباره گفت: «مگر در خواب ببینند».
فکر کنم مقایسه ایران با لیبی خنده دار باشد،،،آمریکا میتونه با ایران تعامل و یک شریک راهبردی مطمئن داشته باشه نه مثل …ها دو رو و ترسو،،،یا قید چند ده تریلون دلارو بزنه و بجنگه و خودشو تو باتلاق ایران درگیر کنه
دست آمریکا برای ایران رو شده چون ایران باچشمان خودش دید که آمریکا برهیچ تعهدی پابندنبوده نه در لیبی نه در عراق ونه در افغانستان ایران باید محتاطانه پیش برود
تا وقتی که ظریف هست هر لحظه امکان داره ایران لیبی بشه
تا وقتی خائن هست هر لحظه ممکنه اتفاق بیفته