
ساینتولوژی، جنبشی که از دل نوشتههای یک نویسنده داستانهای علمی-تخیلی سر برآورد، بیش از هفت دهه است که در کانون بحث و جدل قرار دارد. این جنبش که در دهه ۱۹۵۰ توسط ال. ران هابارد پایهگذاری شد، از یک سیستم درمانی ذهنی به نام «دایانتیکس» به یک فرقه سازمانیافته تبدیل شد و اکنون در بیش از ۱۵۰ کشور جهان پیروانی دارد.
ریشههای ساینتولوژی در ذهن یک نویسنده
ال. ران هابارد (L. Ron Hubbard)، پیش از آنکه بنیانگذار یک جنبش مذهبی باشد، یک نویسنده پرکار در ژانرهای مختلف، از وسترن تا علمی-تخیلی بود. او در دهه ۱۹۳۰ به تحصیل در دانشگاه جرج واشینگتن پرداخت، اما دانشگاه را ترک کرد و به دنبال علایق دیگرش رفت. هابارد در طول جنگ جهانی دوم در نیروی دریایی آمریکا خدمت کرد و پس از جنگ، در حالی که در بیمارستان نیروی دریایی بستری بود، به ایدههای خود درباره مشکلات ذهنی انسان پرداخت.
هابارد معتقد بود که اصل اساسی وجود انسان، بقا است. به عقیده او، تمام اعمالی که به بقا کمک میکنند، خوب و لذتبخش هستند و در مقابل، اعمالی که با بقا در تضادند، مخرب و منفی هستند. او باور داشت که ذهن انسان تحت شرایط عادی به صورت تحلیلی عمل میکند، اما بخشی از آن به نام «ذهن واکنشی» (Reactive Mind) میتواند کنترل را به دست بگیرد. این بخش از ذهن، تصاویر و تجربیات دردناک را که «انگرام» (Engram) نامیده میشوند، ذخیره میکند. یک انگرام نهتنها حاوی محتوای احساسی منفی است، بلکه عناصر بیربطی از تجربه اصلی را نیز در خود نگه میدارد. وقتی فرد در آینده با این عناصر بیربط مواجه میشود، انگرام فعال شده و واکنشهای احساسی منفی را به وجود میآورد که میتواند به اعمال مخرب منجر شود.

از دایانتیکس تا ساینتولوژی: تکامل یک ایده
هابارد در سال ۱۹۵۰، ایدههای خود را در کتاب Dianetics: The Modern Science of Mental Health (دایانتیکس: علم نوین سلامت ذهن) منتشر کرد. هدف دایانتیکس، کمک به افراد برای آوردن انگرامها به سطح آگاهی، مواجهه و در نتیجه حذف آنها بود. این کار از طریق یک فرآیند مشاوره انفرادی به نام «حسابرسی» (Auditing) انجام میشد. در این فرآیند، یک مشاور یا «ممیز» (Auditor) با استفاده از ابزاری به نام «ای-متر» (E-meter) که قدرت یک جریان الکتریکی کوچک را در بدن فرد اندازهگیری میکند، به شناسایی انگرامها کمک میکرد. هدف نهایی دایانتیکس، رسیدن فرد به حالت «پاک» (Clear) بود.
با این حال، ایدههای هابارد در اینجا متوقف نشد. او به مفهومی به نام «برونفکنی» (Exteriorization) دست یافت؛ حالتی که در آن، آگاهی فرد از بدن جدا میشود. این تجربه او را به این نتیجه رساند که خود واقعی انسان، یک موجود روحانی به نام «تِتان» (Thetan) است که میتواند مستقل از بدن وجود داشته باشد. این تمرکز جدید بر تِتان، هابارد را به سمت یک جهانبینی جامعتر سوق داد. او معتقد بود که تِتانها میلیاردها سال پیش از «علت اصلی» (Original Cause) به وجود آمدند و در فرآیند خلق جهان مادی شرکت کردند، اما در این جهان به دام افتادند و تواناییهای خلاقانه و خاطرات خود را از دست دادند.
این درک جدید، ساینتولوژی را از دایانتیکس متمایز و آن را به یک فرقه تبدیل کرد که هدف اصلیاش، آزادی تِتان از قید جهان مادی و بازگرداندن تواناییهای کامل روحانی او است. کلیسای ساینتولوژی در سال ۱۹۵۴ تأسیس شد و آموزههای سطوح OT (Operating Thetan) را برای کمک به افراد در دستیابی به این هدف معرفی کرد.

باورها و ساختار سازمانیافته
ساینتولوژیستها معتقدند که با پیشرفت در آموزش و حسابرسی، میتوانند نهتنها خود را به عنوان موجودات روحانی درک کنند، بلکه از انگرامهایی که مانع عملکرد آزادانه تِتان میشوند، خلاص شوند. این فرآیند به اعضا کمک میکند تا با هشت «پویایی» (Dynamics) بقا ارتباط برقرار کنند:
- بقا به عنوان یک فرد
- بقا از طریق خانواده
- بقا در گروه یا ملت
- بقا به عنوان بشریت
- بقا برای تمام حیوانات
- بقا در جهان فیزیکی (MEST)
- بقا در جهان روحانی
- بقا به عنوان نامحدود یا خدا (Infinity or God)
نماد این هشت پویایی در صلیب هشتگوش ساینتولوژی دیده میشود. کلیسا به پیروان خود این آزادی را میدهد که درک خود را از خدا شکل دهند، اما بر این باور است که ایمان به یک موجود متعال برای اخلاقیات و ارزشهای انسانی ضروری است.
ساینتولوژی از طریق کلیساها و مأموریتهای محلی سازماندهی شده که به صورت خودمختار فعالیت میکنند. بالاترین سطوح آموزش، در مراکز پیشرفتهای مانند «سازمان خدمات پرچم» (Flag Service Organization) در کلیرواتر، فلوریدا و همچنین در «کشتی فریویندز» (Freewinds) ارائه میشوند. این سطوح بالاتر، که به سطوح OT معروفند، محرمانه هستند و تنها برای اعضای کلیسا که پیشرفتهای لازم را کسب کردهاند، قابل دسترسیاند. «مرکز فناوری مذهبی» (Religious Technology Center) نیز مسئولیت آموزههای ساینتولوژی و نظارت بر اجرای صحیح آنها را برعهده دارد.

جنجالها و وضعیت فعلی
ساینتولوژی از همان ابتدا با جنجالهای زیادی روبرو بوده است. در دهه ۱۹۵۰، پزشکان و روانپزشکان این کلیسا را به دلیل فروش دورههای مشاوره، به «طبابت بدون مجوز» متهم کردند. این امر به یک درگیری طولانیمدت با نهادهای پزشکی و روانپزشکی، بهویژه انجمن روانپزشکی آمریکا، منجر شد. ساینتولوژی مخالف استفاده از هرگونه داروی تغییردهنده آگاهی است و این موضوع یکی از اصلیترین نقاط اختلاف آن با روانپزشکی بوده است.
در دهههای بعد، دولتها در سراسر جهان، از جمله ایالات متحده، استرالیا و بریتانیا، به دلایل مختلفی مانند فرار مالیاتی و فعالیتهای مشکوک، علیه ساینتولوژی اقدام کردند. در سال ۱۹۷۹، برخی از اعضای «دفتر نگهبان» (Guardian’s Office) کلیسا به دلیل نفوذ غیرقانونی به نهادهای دولتی آمریکا دستگیر و محکوم شدند. با این حال، کلیسا این افراد را «عاملان سرکش» خواند و این دفتر را منحل کرد.
یکی از بزرگترین پیروزیهای ساینتولوژی در سال ۱۹۹۳، به رسمیت شناخته شدن وضعیت معافیت از مالیات توسط اداره درآمد داخلی (IRS) آمریکا بود که به طولانیترین تحقیق در تاریخ این سازمان پایان داد. این پیروزی برای کلیسا به منزله تأییدی بر قانونی بودن فعالیتهایش بود.
با این وجود، منتقدان و اعضای سابق ساینتولوژی همچنان اتهامات جدی را علیه آن مطرح میکنند؛ از جمله کلاهبرداری مالی، آزار و اذیت منتقدان و سوءاستفاده از اعضا. در کشورهایی مانند فرانسه و آلمان، ساینتولوژی به عنوان یک دین شناخته نمیشود و تحت نظارت دقیق قرار دارد. انتشار مطالب آموزشی محرمانه سطوح OT در اینترنت توسط منتقدان، یکی از اصلیترین مشکلات کلیسا در سالهای اخیر بوده است.
با همه مشکلات، ساینتولوژی به رشد خود ادامه داده و از طریق حمایت چهرههای مشهور هالیوود مانند تام کروز و جان تراولتا، توجه بیشتری را به خود جلب کرده است.
منبع: britannica
بدون نظر