تصاویر خاطره‌انگیز یک عکاس از بازماندگان غرق گردوخاک حادثه ۱۱ سپتامبر

تصاویر خاطره‌انگیز یک عکاس از بازماندگان غرق گردوخاک حادثه ۱۱ سپتامبر

فیل پنمن، عکاس خبری، در روز حمله‌ی تروریستی ۱۱ سپتامبر به‌سوی برج‌های دوقلو می‌دوید، در حالی‌که قربانیان شوکه و غرق در گردوخاک، با وحشت از محل حادثه گریخته و درست مقابل لنز دوربین او قرار می‌گرفتند. تصاویر او از آن روز سرنوشت‌ساز در منهتن، به‌عنوان یکی از ماندگارترین و تکان‌دهنده‌ترین ثبت‌ها از پیامدهای مرگبارترین حمله‌ی تروریستی تاریخ آمریکا شناخته می‌شوند؛ حمله‌ای که جان ۲۹۷۷ نفر را گرفت و هزاران نفر دیگر را زخمی کرد؛ ناگفته نماند که هنوز هویت ۱,۱۰۰ نفر از قربانیان حملات یازده سپتامبر شناسایی نشده است.

حملات ۱۱ سپتامبر

پنمن در گفت‌وگو با دیلی‌میل می‌گوید زندگی‌اش پس از آن روز برای همیشه تغییر کرد و او تا ابد با کسانی که در آن لحظات از آن‌ها عکس گرفت، پیوندی ناگسستنی پیدا کرده است؛ حتی بعد از گذشت ۲۴ سال. او می‌گوید:

بین همه‌ی کسانی که آن روز آن‌جا بودند، پیوند عجیبی شکل گرفته؛ چیزی که واقعاً نمی‌توان برای دیگران توضیح داد که بودن در آن صحنه چه حسی داشت.

یکی از عکس‌های معروف پنمن سه مرد را نشان می‌دهد؛ جوزف کلی در سمت چپ، سرینات جیناداسا در وسط و جرج اسلی در سمت راست که بعد از فروریختن برج اول در خیابان فولتون به سمت او می‌آیند.

حملات ۱۱ سپتامبر

پنمن با دو نفر از آن‌ها ارتباطش را حفظ کرده است. او با خانواده‌ی جیناداسا در اینستاگرام صحبت می‌کند و حتی مدتی را در خانه‌ی او و همسرش در فلوریدا گذرانده: «من در خانه‌شان ماندم، برایم غذا پختند و تا نیمه‌های شب نشستیم» او همچنین تا پیش از درگذشت جرج اسلی با او در تماس بود: «این خبر واقعاً برایم تکان‌دهنده بود، چون خیلی به جرج نزدیک شده بودم و حتی برای دیدن او به خانه‌اش رفتم.» پنمن خاطره‌ای از مسیر بازگشت به فرودگاه با اسلی را به یاد می‌آورد:

او پشت فرمان بود که ناگهان برگشت و به من گفت: همه داستان من را می‌دانند، اما تا حالا کسی از تو پرسیده آن روز چه بر سرت آمد؟ حالت چطور است؟ فکر می‌کنم او از اولین کسانی بود که چنین چیزی را از من پرسید.

پنمن توضیح می‌دهد که ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ قرار بود اولین روز استراحتش بعد از شش ماه کار مداوم باشد، اما وقتی فهمید به مرکز تجارت جهانی حمله شده، همه‌چیز تغییر کرد. او با دوچرخه با عجله خود را به محل رساند و حتی از تمام چراغ قرمزها رد شد. وقتی به برج‌های دوقلو رسید، آتش‌نشان‌ها او را به داخل فروشگاه موسیقی J&R کشیدند.

حملات ۱۱ سپتامبر

سلبریتی‌هایی که در حملات ۱۱ سپتامبر با خوش شانسی از مرگ گریختند

صحنه‌ای کاملاً سورئال در برابرش نمایان شد:

پلیس و آتش‌نشان‌ها جلوی در ایستاده بودند، اما داخل مغازه همه‌چیز عادی به‌نظر می‌رسید. بعضی‌ها هنوز مشغول ورق زدن قفسه‌های سی‌دی بودند و ناگهان آسمان بیرون کاملاً سیاه شد.

لحظه‌ای بعد، مردی به نام جان پل دوویتو با حالتی هراسان وارد شد؛ تمام بدنش از سر تا پا با گرد و غبار و دوده پوشید شده بود. پنمن می‌گوید: «او فریاد می‌زد چون باورش نمی‌شد زنده مانده است.» همان‌جا بود که پنمن فهمید با حادثه‌ای بسیار عظیم روبه‌روست. خودش این حمله را بزرگ‌ترین رویداد تاریخی دوران زندگی‌اش می‌داند.

حملات ۱۱ سپتامبر

وقتی دوباره به بیرون قدم گذاشت، زمین زیر پای خود را مشاهده کرد که با کاغذ و خاکستر پوشیده شده بود و حرکت کردن در میان آن آوارها را به کار سخت و دشواری تبدیل کرده بود. او می‌گوید:

به‌عنوان عکاس، هیچ‌وقت تجربه‌ای شبیه به آن نداشتم. همان‌جا این سؤال در ذهنم شکل گرفت: آیا واقعاً می‌توانم این کار را بکنم؟ آیا حق دارم در چنین شرایطی از مردم عکس بگیرم، وقتی آن‌ها در بدترین لحظه‌ی زندگی‌شان هستند؟

برای من اینطور بود که حس کردم دلیلی دارد که اینجا هستم. پس شروع کردم به عکاسی.

عکس‌های پنمن بلافاصله پس از حمله ثبت شدند و لحظات اولیه‌ی فاجعه را به تصویر کشیدند.

حملات ۱۱ سپتامبر

خودش اینطور توضیح می‌دهد:

وقتی دوربین جلوی چشمت است، وارد دنیایی غیرواقعی می‌شوی؛ تنها چیزی که می‌بینی قاب دوربین است. اما چند ثانیه بعد، وقتی دیدم ساختمان در حال فرو ریختن است، تازه فهمیدم که این فاجعه دارد مستقیم به سمت من می‌آید.

یکی از عکس‌های معروف او آمبولانسی را نشان می‌دهد که در سمت راست کادر قرار دارد و یک ماشین آتش‌نشانی کنار آن دیده می‌شود، در حالی که انتهای خیابان کاملاً سیاه است.

حملات ۱۱ سپتامبر

پنمن تعریف می‌کند:

می‌خواستم برای عکاسی وارد همان خیابان بشوم و به سمت مرکز تجارت جهانی بروم. اما یک حس درونی به من گفت: آنجا نرو. به حرفش گوش دادم و درست همان‌جا بود که برج دوم فروریخت. اگر رفته بودم، مطمئناً جانم را از دست می‌دادم. نمی‌دانم این صدا از کجا آمد، اما به من هشدار داد و جانم نجات پیدا کرد.

او دو ساعت تمام در گراند زیرو، محل حادثه، ماند. به گفته‌ی خودش، اگر یک‌بار بیرون می‌رفت، دیگر هرگز توان بازگشت به آنجا را نداشت. بعدتر به بیمارستان سنت وینسنت رفت تا ورود زخمی‌ها را ثبت کند، اما هرگز هیچ‌کس به آنجا منتقل نشد.

حملات ۱۱ سپتامبر

پنمن توضیح می‌دهد که حملات ۱۱ سپتامبر برای او «فقط یک روز» نبود، بلکه بخشی از تجربه‌ای دردناک و طولانی بود و «ترومای واقعی» بعد از آن شروع شد.

همه‌ی کسانی که آن‌جا بودند، جان خود را از دست دادند.

حدود شش ماه بعد، تمام زندگی‌ات پر شده بود از عکاسی از مراسم خاکسپاری و افرادی که عزیزانشان را از دست داده بودند. هیچ‌وقت نمی‌توانستی از آن فاصله بگیری. این تجربه واقعاً دلخراش بود.

پنمن هنوز خاطرات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را به خاطر دارد و نمی‌خواهد کسی آن روز و آن اتفاقات را فراموش کند.

حملات ۱۱ سپتامبر

او می‌گوید:

امروزه ما خیلی سریع فراموش می‌کنیم یا خودمان می‌خواهیم فراموش کنیم. اما فکر می‌کنم خیلی مهم است که مردم این رویدادها را به خاطر داشته باشند؛ نه تنها برای یادآوری کسانی که از دست رفتند، بلکه برای اینکه مطمئن شویم چنین فاجعه‌ای دوباره تکرار نمی‌شود.

حملات ۱۱ سپتامبر

حملات ۱۱ سپتامبر

حملات ۱۱ سپتامبر

حملات ۱۱ سپتامبر

نگاهی به عکس های دیده نشده از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود