هفته گذشته یک ویدیو جنجالی و توهینآمیز از برنامه بازمانده با اجرای مهران غفوریان و سیامک انصاری منتشر شد که در آن شرکتکنندگان به سمت چندین نماد افسانهای، اسطورهای و کهن ایرانیان سنگ پرتاب کردند! انتشار این ویدیو بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت و در ادامه موجب توقیف برنامه جنجالی مهران غفوریان و سیامک انصاری شد. در ادامه این مطلب از روزیاتو قصد داریم تا پیشینه نماد «پرنده افسانهای هما» و همچنین «درفش کاویانی» در قلب آن که درون دایرهای با هشت پر احاطه شده و بیشباهت به «گردونه مهر» یا «خورشید اسطورهای ایرانیان» نیست را بررسی کنیم.

بررسی قسمت اول مسابقه «بازمانده» با اجرای مهران غفوریان و سیامک انصاری
در پازل برنامه بازمانده، دو حیوان افسانهای و اسطورهای ایران دیده میشود؛ در میان آنها نیز نمادی قرار دارد که نهتنها در داستانهای اسطورهای ایران اهمیت دارد، بلکه در واقعیت تاریخی ایران باستان نیز جایگاهی برجسته داشته است. این نقش مرکزی درون دایرهای قرار گرفته که با هشت پر احاطه شده؛ طرحی که بیشباهت به گردونه مهر یا خورشید اسطورهای ایرانیان نیست.
نخست به سراغ دو حیوان اسطورهای پازل میرویم؛ این تصویر برگرفته از یکی از آثار ماندگار دوره هخامنشی است که هنوز هم در نزدیکی ورودی تختجمشید دیده میشود و به آن هما میگویند. پرنده افسانهای هما بدنی شبیه شیر و سری همانند پرنده دارد. هما در اساطیر هخامنشی از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است. هما تنها موجود کاملاً اساطیری ایرانی محسوب میشود که وارد هنر رسمی هخامنشی شد، در حالی که نقشهایی چون شیر، گاو یا اسب ریشه در هنر میانرودان داشتند.

در اوستا نام این پرنده «هومَیو» یا «هُمایا» آمده؛ اهمیت هما در حدی است که در اسطورهها گفته میشود هرکس آن را ببیند یا سایهاش بر او بیفتد، سعادتمند شده و به نیکبختی میرسد. حتی میتواند شاه بشود و بر اساس همین باور این پرنده نزد شاهان هخامنشی بسیار محترم بود. اما در مقابل، هرکس به هما سنگ بزند، آن را شکار کند یا به آن آسیب برساند، بدیمنی و فلاکت را به زندگی خود آورده است. به همین دلیل، هما در میان اساطیر ایرانی موجودی مقدس و خوشیمن بهشمار میرفته؛ همان پرندهای که شرکتکنندگان مسابقه به آن سنگ زدند.
هما در واقعیت هم وجود دارد. این پرنده در اصل گونهای «کرکس ریشدار» یا «مرغ استخوانخوار» است؛ لاشخواری بزرگجثه با بالهایی بلند که در کوهستانهای ایران، آسیا و آفریقا زندگی میکند. بهعلت پرواز دائمی، کمتر دیده میشود و شاید همین نادیدنیبودن، در طول تاریخ، دیدنش را نشانه سعادت دانستهاند. چندی پیش این پرنده توسط محیطبانان دیده شد و موجی از شادمانی در شبکههای اجتماعی به راه انداخت.
اما پس از پرنده افسانهای هما، مهمترین بخش این تصویر، مربع میانی پازل است؛ مربعی که درون آن نقش یک چلیپا دیده میشود. این نماد در اصل همان نشان «درفش کاویانی» یا «اختر کاویانی» است؛ یکی از کهنترین و برجستهترین پرچمهای اسطورهای و تاریخی ایران که در روایتهای مربوط به پادشاهان پیشدادی، کیانی و سپس در دوره هخامنشی، سلوکی، اشکانی و دوره ساسانی جایگاه ویژهای دارد.

در شاهنامه فردوسی آمده است که کاوه آهنگر هنگام خیزش علیه ضحاک، پیشبند چرمی خود را بر سر نیزهای میگذارد و مردم را به گرد خود میآورد تا بر ضحاک بشورند. پس از پیروزی، فریدون پادشاه میشود و این درفش را گرامی میدارد و با زیورها و جواهرات میآراید. در برخی روایتهای اسطورهای آمده است که درفش کاویانی حدود پنج تا هفتونیم متر طول داشته و از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود. این پرچم در دورههای هخامنشی، اشکانی و ساسانی نیز نماد ملی ایران بهشمار میرفت. نقل است که فریدون آن را با زر و جواهرات و نوارهای سرخ، زرد، کبود و بنفش میآراست و در شاهنامه آمده که هنگام تجهیز سپاه، پنج موبد این درفش را از خزانه بیرون میآوردند و همراه شاه و سرداران به میدان میبردند.
شواهد مربوط به این درفش در تاریخ ایران کم نیست. نقش آن بر سکهها و آثار باستانی متعدد دیده میشود. یکی از قدیمیترین نشانههای درفش کاویانی، شیء ارزشمندی است که در شهر سوخته کشف شده و قدمت آن احتمالاً به حدود سه هزار سال پیش از میلاد میرسد. علاوهبر این، در شوش نیز بارها نقش آن بر ظروف، آثار تصویری و مهرهای استوانهای دیده شده است. مثلا بر ظرف مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد یا این مهر استوانهای، نقش درفش کاویانی در دو سوی تصویر دیده میشود. این آثار حدود ۲٬۸۰۰ تا ۲٬۴۰۰ سال پیش از میلاد تاریخگذاری شدهاند.

نقوش درفش کاویانی در فرهنگ اورارتویی هم بهوفور دیده میشود. این آثار که اکنون آنها را در موزهها نگهداری میکنند، نشان میدهند درفش کاویانی بخش قابلتوجهی از فرهنگ ایران باستان بوده است. در دوره هخامنشی هم این نماد دیده میشود؛ میتوانید آن را روی لباس یک سرباز هخامنشی ببینید. اما فقط این نیست و روی یک گردنبند هخامنشی هم نقش درفش کاویانی حک شده است.
در دوره سلوکیان هم از این نماد در ضرب سکه و نقشمایهها استفاده شده بود. برای مثال، سکهای از بغداد یا خداداد یکم یکی از فرماندهان پارسیِ سلوکی دیده میشود که روی آن، نقش درفش کاویانی حک شده است. پس از سلوکیان، اشکانیان هم همچنان از این طرح بهره بردند؛ مانند سکهای متعلق به وادار دوم یا واد فراداد از فرماندهان سپاه مهرداد یکم.
ستاره میانی درفش کاویانی به شکل چلیپا است؛ نمادی که در فرهنگ ایران باستان و حتی در دوران اسلامی نیز اهمیت فراوانی داشته است. از همینرو، توهین یا بیاحترامی به آن در یک برنامه مسابقه میتواند آزاردهنده باشد؛ آنهم زمانی که سازندگان برنامه، با وجود ادعای فرهنگدوستی، حتی نمیدانند چگونه باید به اساطیر و روایات ایران از جمله شاهنامه احترام بگذارند.

آنچه درفش کاویانی را در این پازل احاطه کرده، گردونه مهر است؛ خورشیدی هشتپَر برگرفته از اساطیر ایرانی. خورشید در باورهای ایرانی همیشه محترم بود و آیین مهرپرستی در ایران پیش از هخامنشیان سابقهای طولانی داشت. هنوز هم ردپای این باورها میان ایرانیان دیده میشود. بنابراین، پرتاب سنگ به سمت گردونه مهر، خورشید و نماد نور و زیبایی در یک برنامه یا مسابقه، اصلا پسندیده نیست.

حمله به باورهای اساطیری و شخصیتهای پیشااسلامی بارها در ایران رخ داده است. پس از انتشار ویدیو توهینآمیز برنامه بازمانده، برخی کاربران این رفتار را نشانه بیاحترامی به هویت ملی، و برخی دیگر آن را تلاش برای ایجاد جنجال و وایرالسازی برنامه تفسیر کردند. هرچند گفته میشود هرگز قصدی در کار نبوده، اما استفاده همزمان از چندین نماد مهم اسطورهای ایران در یک قاب و سپس تخریب آن با سنگ، آیا واقعاً میتواند تصادفی باشد؟





بدون نظر