کارتون و انیمیشن سرگرمی است که سن و سال نمی شناسد و همه آن را دوست دارند. افراد چه بزرگ باشند و چه خردسال، به پای کارتون ها می نشینند. گاهی اوقات پدر و مادرها از بچه ها هم پی گیرتر هستند و انیمیشن ها را دنبال می کنند. به همین دلیل، کمپانی های بزرگ و مطرح دنیا همواره تلاش کرده اند کارتون هایی جذاب و زیبا بسازند.
در این زمینه شرکت های مطرح زیادی وجود دارند، اما به جرات می توان گفت که شاخص ترین آن ها والت دیزنی است. این کمپانی تاکنون کارتون های بسیار زیادی ساخته و خاطرات دوران کودکی ما را رقم زده است. از جمله شاخص ترین کارهای آن می توان به «سیندرلا»، «سفید برفی»، «زیبای خفته» و «دیو و دلبر» اشاره نمود.
اما هر آن چه ما در این انیمیشن ها دیده ایم، واقعیت ندارد و داستان به گونه ای متفاوت روایت شده است. برخی از کارتون ها دارای ماجرایی عجیب و گاها توام با خشونت هستند؛ به گونه ای که هرگز تصورش را نمی کنید. تصاویر و توضیحات زیر، این موضوع را برای شما روشن می سازد. تا پایان مطلب همراه ما باشید.
در داستان سیندرلا خونریزی و قطع عضو بوده است
داستان والت دیزنی: یک دختر زیبا (شاهزاده) که توسط نامادری خود مورد بد رفتاری قرار می گیرد، به جشن رفته و آن جا با شاهزاده ملاقات می کند. او می بایست قبل از نیمه شب قصد را ترک می نمود. به همین دلیل عجله کرد و لنگه کفشش را جا گذاشت.
سپس شاهزاده به دنبال صاحب کفش گشت و دختران زیادی سعی کردند هر طور که شده کفش را در پای خود جا کنند. اما سرانجام شاهزاده سیندرلا را پیدا کرد و کفش به راحتی به پای او رفت. سپس آن ها با خوبی و خوشی کنار یکدیگر بودند.
داستان اصلی: هنگامی که شاهزاده به خانه سیندرلا رسید، مادر نا تنی او به دخترانش دستور داد برای آن که کفش اندازه شان شود انگشتان خود را قطع کنند. اما نقشه آن ها موفق نبود و کفش تنها به پای سیندرلا رفت. در طول عروسیِ سیندرلا نیز چند کبوتر چشم های خواهران بدجنس او را از کاسه درآوردند.
شخصیت بل در دیو و دلبر خواهرانی حسود داشته است
داستان والت دیزنی: بل توسط یک هیولا دزدیده می شود و زندگی اش را در قصری مجلل همراه با حرف زدن با ظروف می گذراند. او کم کم به زیبایی های درونی دیو پی می برد. دلبر به هیولا علاقه مند می شود و او را از طلسمی که چهره زشتش را به وجود آورده، رها می سازد.
داستان اصلی: در روایت اصلی، بل دیو را برای دیدن یک هفته ای خواهرانش متقاعد می کند. آن ها هنگامی که جواهرات دلبر را دیده و به زندگی شاهانه اش پی می برند، سعی می کنند وی را بیشتر پیش خود نگه دارند تا دیو به جنون برسد و دلبر را ببلعد.
سفید برفی باید توسط کوئنتین تارانتینو کارگردانی می شد
داستان اصلی: سفید برفی زیباترین بانوی زمان خود بود و به همین دلیل به سمت جنگل فرار کرد. او در آن جا با ۷ کوتوله زندگی کرد. در آن جنگل جادوگری حضور داشت که سفید برفی را با یک سیب مسموم نمود. کوتوله ها سعی کردند انتقام او را بگیرند. هنگامی که وی در خواب بود، یک شاهزاده بالای سر او حاضر شد و سفید برفی را زنده کرد. آن ها به خوبی و خوشی کنار یکدیگر زندگی کردند.
داستان اصلی: ظاهرا جادوگر بر اثر افتادن صخره نمی میرد. او برای مجازات خود مجبور شد کفش های آهنی داغ بپوشد و با آن ها برقصد. این کار تا زمان مرگ جادوگر ادامه یافت.
پری دریایی داستانی غم انگیز دارد
داستان دیزنی: آریل دختر پادشاه دریا، تصمیم می گیرد صدای خود را با انسان شدن عوض کند و به سطح زمین برود تا بلکه بتواند آن جا به دنبال عشق بگردد. وی به شاهزاده اریک علاقه مند می شود. آن ها با کمک یکدیگر شیطان را از بین می برند و به خوبی و خوشی کنار هم زندگی می کنند.
داستان اصلی: معامله ای که میان پری دریایی و جادوگر شکل گرفته، مربوط به صدای آریل نبوده است. او باید بر روی چاقوها راه می رفته تا بتواند به انسان تبدیل شود. در پایان نیز شاهزاده با فرد دیگری ازدواج می کند و آریل مجبور می شود دوباره به دریا باز گردد.
مولان در جنگ شکست می خورد
داستان والت دیزنی: مولان دختری همراه با یک جیرجیرک و اژدهاست که تلاش می کند به عنوان یک مرد در ارتش چین حضور داشته باشد و بر علیه هون بجنگد. بعد از نشان دادن شجاعت ها و رشادت های بسیار، او در جنگ پیروز شده و سپس به خانه اش باز می گردد.
داستان اصلی: واقعیت این است که چین در جنگ شکست می خورد. رهبر دشمن قصد داشته مولان را در صورت زندگی کردن با او زنده نگه دارد، اما وی مخالفت کرده و فرار می کند. هنگامی که مولان به خانه می رسد، در می یابد که پدرش مرده و مادرش نیز دوباره ازدواج کرده است. سپس او می گوید: “من یک زن هستم. در جنگ زنده ماندم و به اندازه کافی زندگی کرده ام. اکنون می خواهم با پدرم باشم.” او بعد از این سخنان خود کشی می کند.
راپانزل با یک شاهزاده نابینا ازدواج می کند
داستان والت دیزنی: راپانزل شاهزاده زیبایی که موهایی بلند و بلوند داشت، در یک برج زندانی شده بود. یک روز او با راهزنی آشنا می شود و آن ها با یکدیگر ماجراهای زیادی داشتند؛ داستان هایی که هرگز در نسخه اصلی ذکر نشده اند.
داستان اصلی: پدر و مادر راپانزل کشاورزانی بودند که فرزند خود را با یک جادوگر معاوضه کردند. هنگامی که او ۱۲ سال داشت، جادوگر راپانزل را درون برجی که فاقد در و پله بود و تنها یک پنجره داشت، زندانی کرد. تنها راهی که برای رسیدن به بالای برج وجود داشت، بالا رفتن از موهای بلند و زیبای او بود. یک روز شاهزاده ای از کنار برج رد می شده که صدای آواز خواندن او را می شنود و به بالای برج می رود. راپانزل همان شب تصمیم می گیرد با وی ازدواج کند.
هنگامی که این شاهزاده باز می گردد، از موهای او بالا می رود اما با جادوگر مواجه می شود. ساحره شاهزاده را از پنجره به بیرون پرت می کند. او بر روی چند عدد تیغ سقوط می کند و بینایی اش را از دست می دهد.
شاهزاده مدت ها با همین شرایط درون جنگل پرسه می زند تا این که دوباره صدای راپانزل را از دوردست ها می شنود. در آن هنگام راپانزل دو فرزند داشته و اشک های جادویی اش باعث می شوند که شاهزاده دوباره بینایی اش را به دست آورد. سپس آن ها به خوبی و خوشی کنار یکدیگر زندگی می کنند.
پوکوهانتس تعامل بسیار کمی با جان اسمیت داشته است
داستان والت دیزنی: پوکوهانتس زنی است که با درختان حرف می زند و بهترین دوست او یک راکون است. یک روز او به فردی انگلیسی علاقه مند می شود و به این ترتیب، جنگ میان دو ملت آغاز می گردد.
داستان اصلی: پوکوهانتس دختر رئیس «پواتان» است. آن ها در سرزمینی که اکنون به نام ویرجینیا شناخته می شود، زندگی می کنند. افراد بومی جان اسمیت را می دزدند تا بتوانند گروگان هایشان را آزاد کنند. پوکوهانتس زندگی او را نجات می دهد و این تنها رابطه ایست که با اسمیت دارد. دختر رئیس بعدها دزدیده می شود و برای گرفتن باج مورد استفاده قرار می گیرد.
او در سن ۱۷ سالگی با یک فرد انگلیسی ازدواج کرده و در ۲۲ سالگی به دلایلی نا معلوم می میرد.
هرکول قاتل و فردی بی رحم بود که به دست مادر خود مسموم شد
داستان والت دیزنی: هرکول پسر زئوس است که مگارا را از چنگال هادس نجات می دهد، به یک اسطوره بدل می گردد و به کوه الیمپوس می رسد.
داستان اصلی: او فردی بی رحم بود و به قدری کارهای بد انجام داده که نمی توان همه آن ها را در این جا بیان نمود. مگارا دختر شاه تِبِس است که هرکول با توسل به زور با آن ازدواج می کند. آن ها بعد از این ماجرا به خوبی با یکدیگر زندگی می کنند و دو فرزند می آورند. سپس مادر هرکول وی را دیوانه کرده و مرد افسانه ای همسر و فرزندانش را به قتل می رساند.
هرکول تمام ۱۲ ماجرای درون کارتون را می گذارند، اما با خشم و بی اعتنایی به زندگی کارها را انجام می دهد.
گوژپشت نوتردام بر اثر گرسنگی در یک قبرستان جانش را از دست می دهد
داستان والت دیزنی: کواسیمودو مردی جوان است که با ناتوانی هایی به دنیا می آید و به یک کولی علاقه مند می شود. وی او را از اجرای حکم اعدام کلیسا نجات می دهد.
داستان اصلی: کواسیمودو موفق نمی شود معشوقه اش را نجات دهد و نظاره گر اعدامش می شود. گوژپشت به بالای قبر او رفته و در آن جا می ماند؛ تا زمانی که گرسنگی به وی فشار می آورد. سال ها بعد هنگامی که قبر زن کولی باز می شود، اسکلت هر دوی آن ها نمایان می گردد. هنگامی که افراد قصد دارند اسکلت ها را از یکدیگر جدا کنند، آن ها به پودر تبدیل می شوند.
پینوکیو هیچ گاه به یک پسر بچه واقعی تبدیل نشد
پینوکیو ساخته یک نجار بود که همیشه آرزوی داشتن پسر را داشت. پینوکیو در راه رفتن به مدرسه، زندگی پدر خود را به خطر می اندازد و در پایان نیز به پسر بچه ای واقعی تبدیل می شود.
داستان اصلی: در روایت واقعی، پینوکیو یک احمق است. او بسیار بد رفتار کرده و دزدی می کند؛ به گونه ای که پدرش او را «اسف بار» می خواند. یک روز یک گربه و یک روباه او را از درخت آویزان می کنند و جان دادن او در باد های پر نوسان را مشاهده می نمایند.
موگلی نسل کشی به راه می اندازد
داستان والت دیزنی: موگلی پسر بچه ایست که توسط والدینش در جنگل رها می شود. او در آن جا توسط یک خرس و یک پلنگ آموزش دیده و اتفاقات بد را به فراموشی می سپارد.
داستان اصلی: بعد از آن که او ببر قاتل شر خان را از سر راه بر می دارد، مولی در می یابد که پدر و مادر اصلی او توسط کشاورزان در دهکده دستگیر شده اند. او با کمک گرگ ها و فیل ها، دهکده را تخریب کرده و مردمانش را به قتل می رساند. وی بعدها مجبور می شود فرار کند، زیرا ساکنین گمان می کردند که او روحی شیطانی است. موگلی سرانجام در دهکده ای تحت سلطه انگلیس ساکن می شود.
خیلی جالب بود
اما یه چیزی، کودکی و نوجوانی ما دهه شصی ها به دروغ و خفت گذشت اون از سریالها و حالا اینم از کارتونها
خب مجبور بودن چون برای بچه ها داستان میسازن! اکثر بچه ها که تو سن کم نمیتونن کشتار و خنریزی ببینن که!
اولا این ها از کجا اومده بعدم داستان ها اصلا یه چیز دیگه بود اونی که ما دیدیم یه چیز دیگه و در اخر کلا این یه مخ مریض می خواد که باور کنه ???
تو ویکی پدیا بزن اون که دروغ نمیگه? یا اصلا اسم سازنده اون کتابو سرچ کن میاره
عالی بود بازم ادامه بدید ♥
درسته که هیچ وقت هیچ زندگی اینطور خوب نبوده ولی شما منبع معتبر دارین که اینا رو میگین؟
من باورم میشه چون کتاب پینوکیوی دهه بیست میلادی خوندم…تازه من تحقیق کردم فهمیدم که سیندرلا بدجنس بوده نه دوتا خواهراش..
چییییی؟؟؟؟؟
حیوانات
خیرم سیندرلا این همه ازش کار می کشیدند بدجنس بوده، تو هم یه حرفا میزنی ها
واقعنننننن واقعیهههههه
آره واقعا نویسنده اصلی اینا رو نوشته… اسمش یه چیزی آندرسونه! دقیق یادم نیس ولی اصل داستانا اینه که این سایت نوشته…
نویسنده اش هانس کریستین آندرسون بوده.
در واقع پری دریایی نویسنده اش هانس کریستین اندرسون بوده اما بیشتر داستان های دیزنی توسط برادران گریم نوشته شده.
آره واقعیت داره
سلام
میخواستم بدونم اگه این مطالب رو برای تحقیق کپی کنم و اسم سایت شما رو هم بگم کپی کردنشون مشکلی نداره لطفا جواب بدید.
سلام
با ذکر منبع ایرادی ندارد.
داستان اصلی پری دریایی از هانس کریستین آندرسن هست. معاملهی پری دریایی با جادوگر همون صداش بود. منتها پا داشتن پری دریایی زجر هم داشت. واسه همین جادوگر گفت: راه رفتن و رقصیدنت روی زمین مثل این میمونه که روی سوزن و چاقو داری راه میری. و پری ما بازم شرطو قبول کرد.
حالا همشو نمیدونم ولی من فیلم اصلی گوژپشت نتردام که ماله سالها قبل هست رو دیدم و اصلا چنین چیزی که نوشتید نبوده
اگه اصل کتاب رو بخونید میبینید که این مطلب درسته و گوژپشت و دختره هر دو میمیرند
خیلی ممنون بابت اطلاعاتتون ولی باید بگم از هر افسانه و داستان هزاران روایت وجود داره و تقریبا داستانهای اکثر کشورها شبیه همند داستانی که شما راجع به دراوردن چشم خواهران سیندرلا گفتین روایت آلمانی این قصه اش که توسط برادران گریم نوشته شده و والت دیزنی انیمیشن مربوطه رو از رو داستان شارل پرو ساخته که پر گل و بلبله،در مورد بقیه داستانا هم همینطوره مثلا روایت انگلیسی کتاب دیو و دلبر با قصه ایتالیاییش متفاوته
کتاب گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو هست و دقیقا همونطور که ایشون گفتن هر دو میمیرند و بعد از سالها استخوانهای پوسیدشون رو کنار هم پیدا میکنند
سلام خیلی عالی بود خدا قوت
با ذکر منبع کپی شد اگه ایرادی نداره 🙂
اره داستانهای اصلی فرق دارن…..تا حالا شده یه اشتباهی کرده باشین بعدش به این فکر کنید که اگه اون تفاق نمیفتاد چی میشد؟ مخاطب کارتونها معمولا کودکان هستن پس طبیعتا نمیشه داستان خودکشی شخصیت های اصلی(مثل کوازیمودو و مولان) رو به نمایش گذاشت…باید به این فکر کرد که اگه: ((اگه کوازیمودو دختر کولی رو نجات میداد چی؟ اگه اصلا دختره عاشق یکی دیگه میشد و کوازیمودو به احترام انتخاب دختر بیخیالش میشد چی؟ اینطوری داستان قشنگتری میشد…وه شد! از طرفی بعضی داستانها هم اصلا تخیلی بودن مثل پری دریایی….خوب داستانی که توی کتاب هست باید یه سری ویژگی های خاصی داشته باشه…..اگه قرار باشه که همیشه همه چی به خوبی و خوشی تموم شه که دیگه کتابها خیلی یکنواخت میشن…ولی برای کارتون میشه داستانهایی که پایانشون از اون happily ever afterها نیست 🙂 رو تغییر داد و خوب داستانه دیگه! میشه تغییرش داد و عیبی هم نداره! دیگه اسمش دروغ نیست. بی زحمت این چیزا رو هم در نظر داشته باشید….D:
همه اینا دروغ هیچکی باور نکنه کی گفته پینوکیو به پسر واقعی تبدیل نشد
عزیز من این رو توی کتابش نوشتن. هر وقت که کتابش. رو خوندی بیا بگو چرته
علی رحمانی اشتباه میکنی همش درسته والت انیمیشن هاش رو ساخته داستان مال خود والت دیزنی نبوده مثلا پینوکیو یا پری دریایی توی داستان اصلی پینوکیو یک احمق بوده والت دیزنی چون داشته واسه بچه ها کارتون میساخته میخواسته غمگین نباشه تا داستان به خوبی و خوشی تمام شه پری دریایی و بقیه هم همینطور
سلام من عاشق انیمیشنم مخصوصا پرنسسى ،?
نه من به انیمیشن پاکوچولو اطمینان دارم ولی آریل هم قشنگه
دوروغه پا کوچولو از همه قشنگ تره عالی بود
سلام یه فیلمی هست ک چنتا انیمیشن دیزنی رو قاطی کرده که شخصیتا خود اصلیشونو فراموش کردن و دختر سفید برفی اونارو یادشون میاره کسی اسم این سریالو میدونه؟
Once upon a time سریال و خیلی هم قشنگه
دیدگاهم از فیلم های دیزنی تغییر کرد.
بعضی هاش رو خونده بودم ولی مولان، پینوکیو و پوکوهانتس خیلی منو شوکه کرد.
به نظر من موضوع اصلی داستان اگر پنهان باقی می موند خیلی قشنگ تر می شد.
🙂 خدایش برای چندتاش هنگ کردم
یه داستان از سیندرلا ساخته بودن داستانش هم این بود که دوتا موجود مثل اینکه یکیشون یه گربه بود و یکیشون خوک زیر دست یه جادوگر کارمیکردن که وظیفشون این بود که داستان های پرنسس ها طبق داستان پیش بره اما جادوگر میره مسافرت و این دوتا داستان سیندرلا رو به فنا میدن. سیندرلا داستان خیلی با اون یکی فرق داره مثلا این موهاش خیلی کوتاهه و قهوه رنگه . و اینکه داستان سفید برفی رو هم با این شخصیتا ساخته بودن که این دوتا موجود بازم باید سفید برفی مغرور رو به قصر برمیگردوند تا شاه با زنی که خودشو به شکل مادرش در اورده ازدواج نکنه
واقعا داستان الکی بودن
تو داستان اصلی سفید برفی
وقتی کتوله ها دارن جنازشو میبرن پای یکی از کتوله ها لیز میخوره و همه کتوله ها رو میندازه زمین و سیب از تو گلوی سفید برفی بیرون میاد اما دشمنانش کفش های داغی رو تو پاش میزارن و تا آخر عمرش مجبور میشه با کفش های داغ برقص
تو داستان اصلیش اینه لطفا کمی تحقیق کنید بعد بیاین یه موضوع بنویسید
واقعا خدارو شکر دیزنی داستان اصلیو تغییر داد مگرنه عمرن کسی میدید:/
کارتون با پایان خوش بهتره
مرسی که …به خاطراتمون ????