“فیلم من در مورد جنگ ویتنام نیست، خودِ ویتنام است”. این همان توصیفی است که فرانسیس فورد کوپولا از یکی از شاهکارهای دوران فعالیت کارگردانی خود داشته است. وی این عبارت را در سال ۱۹۷۹ و در صحبت هایش در شروع فستیوال فیلم کن در مورد فیلم «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now)، قبل از اولین اکران آن بیان کرد. شاید این توصیف کمی بزرگ نمایانه باشد اما این رونمایی از جنگ در ویتنام، درگیری نظامی بود که از آن چیزی که همه انتظار داشتند طولانی تر شد، در آن به وضوح از مصرف مواد مخدر،سنگدلی و شقاوت در میان سربازان آمریکایی صحبت می شد و بسیاری از تماشاگران را بر این داشت که به بازنگری در افکار و شخصیت خود بپردازند، آن طور که تا آن زمان تجریه نکرده بودند.
در این مطلب می خواهیم نکات کمتر دیده شده اما باورنکردنی خاصی را در یکی از بهترین فیلم های جنگی تاریخ سینما را برای شما بازگو کنیم، نکاتی که ممکن است دیدگاه شما را نسبت به این فیلم و سازندگان آن به طوری کلی تغییر دهد.
۱- ابتدا قرار بود جرج لوکاس این فیلم را کارگردانی کند
فرانسیس فورد کوپولا در سال ۱۹۶۹ همراه با یک فیلمساز جوان دیگر به نام جرج لوکاس استودیو فیلم سازی «آمربکن زوتروپ» (American Zoetrope) را تاسیس کرد. هدف آن ها از تاسیس این استودیو این بود که خارج از سیستم هالیوود نیز بتوانند برای ساخت فیلم جذب سرمایه داشته باشند و بدین ترتیب فیلم هایی بسازند که با همکاری تهیه کنندگان هالیوودی قادر به ساخت آن ها نبودند و فیلم «اینک آخرالزمان» سکوی پرتاب آن ها به شمار می رفت. سناریو این فیلم توسط جان میلیوس کهنه کار نوشته شده و اقتباسی بود از رمان «دل تاریکی» نوشته جوزف کنراد که زمینه وقوع داستان به جنگ ویتنام تغییر داده شده بود که در آن زمان در دنیای واقعی در حال جریان بود.
کوپولا در ابتدا دوستش، جرج لوکاس را برای کاگردانی این فیلم در نظر گرفته بود اما با جنجالی شدن جنگ ویتنام و اعتراض های مردمی نسبت به آن، این دو دریافتند که برای جلب سرمایه ساخت این فیلم با مشکلاتی بسیار بیشتر از آن چه که فکر می کردند روبرو خواهند شد. بدین ترتیب این پروژه متوقف شد و کوپولا یکی از بهترین و موفق ترین فیلم های سینما را برای استودیو پارامونت با نام «پدر خوانده» ساخت و بدین ترتیب از عایدات این فیلم توانست کمپانی فیلم سازی خود را از ورشکستگی نجات دهد. موفقیت این فیلم و دنباله ی آن و همچنین فیلم «مکالمه» (The Conversation) در سال ۱۹۷۴باعث شد که استودیو زوتروپ در شرایط مالی خوبی قرار گرفته و در سال ۱۹۷۶ همه چیز برای ساخت فیلم «اینک آخرالزمان» آماده شود. اما در این برهه زمانی، جرج لوکاس مشغول ساخت فیلم «جنگ ستارگان» بود، فیلمی که کاپولا تا به امروز نیز نظرات متفاوتی در مورد آن دارد.
۲- قرار بود هاروی کیتل نقش اول فیلم را بازی کند
زمان شروع فیلم برداری دیگر جنگ در ویتنام به پایان رسیده بود و دیگر فیلم از حالتی شبه مستند خارج شده و یه سمت فیلمی در مورد قساوت و بی معنی بودن اتفاقاتی که در این جنگ رخ داده بود پیش می رفت. کوپولا ابتدا به میلیوس پیشنهاد کرد که خود او نیز کارگردانی فیلم را بر عهده بگیرد و او نیز تصمیم گرفت که فیلم در لوکیشن هایی در فیلیپین فیلم برداری شود. بودجه ی ساخت فیلم نیز ۱۲ میلیون دلار در نظر گرفته شده و برنامه ریزی ها برای اتمام فیلم برداری در ۶ هفته انجام شد اما به زودی مشکلات و دردسرها خود را نشان داد و کوپولا در همان روزهای اولیه با انتخاب بازیگران به مشکل برخورد. به طور خلاصه فیلم داستان سروان بنجامین ویلارد را روایت می کند که با پیشداوری هایی بسیار منفی ماموریت دارد یک سرهنگ دیوانه به نام والتر ای کورتز را یافته و به قتل برساند.
سرهنگ کورتز فرماندهی آمریکایی بوده که عملیاتی خودسرانه را انجام داده و اکنون در منطقه ای بیطرف در کامبوج خود را خدا جا زده و حکومتی مستقل در منطقه ای جنگلی و کوچک برای خود تشکیل داده است. اولین انتخاب کوپولا برای نقش ژنرال کورتز کسی نبود جز اورسون ولز بزرگ، که وی این نقش را نپذیرفت به همین دلیل کوپولا به سراغ انتخاب دومش یعنی مارلون براندو رفت که او نیز برای قبول نقش دودل بود. بدین ترتیب قبل از این که براندو رضایت خود را برای بازی در این فیلم ابراز کند بازیگران سرشناس دیگری نیز مانند ال پاچینو، جک نیکلسون و رابرت ردفورد نیز برای این نقش در نظر گرفته شدند. نقش سروان ویلارد نیز توسط ال پاچینو و استیو مک کویین رد شده و در نهایت مقرر گردید که هاروی کیتل نقش او را بازی کند.
اما این موضوع نیز با مشکل همراه بود زیرا تنها دو هفته بعد از شروع فیلم برداری، اعلام گردید که بازی کیتل برای این نقش کمی نامناسب و بیش از حد خشن است به همین دلیل مارتین شین جایگزین او شد و در ابتدا ورود شین به این پروژه برایش خوشایند نبود.
۳- استفاده بی رویه بازیگران و تیم کارگردانی از مواد مخدر
شین زمانی وارد این پروژه شد که به شدت به مشروبات الکلی اعتیاد داشته و در شرایط روحی بسیار نامناسبی بود و کوپولا نیز می خواست که از این شرایط نامناسب بازیگر خود بهترین استفاده را در به تصویر کشیدن شخصیت سروان ویلارد ببرد. برای دو روز تمام، شین در حالت مستی نگه داشته شد و همزمان دوربین در اطراف او می چرخی. به عبارت ساده تر کوپولا در تمام این مدت از لحاظ روانی شین را آزار می داد تا به نتیجه ی دلخواهش دست پیدا کند. به گفته ی یکی از بازیگران این سریال :” فرانسیس روش خاص خود را در کارگردانی داشت… دائم به مارتین می گفت تو شیطان هستی. من تمام خشونت و شیطان درونی تو را می خواهم، تنفری که از تو بیرون می آید… [کوپولا] کارهای خطرناک و وحشتناکی انجام می داد.
او نقش یک روان درمانگر را به خود گرفته و نوعی از شستشوی ذهنی را روی مردی که بیش از حد حساس بود انجام می داد. او مارتین را در نقش فرو برده و بیرون نمی آورد”. اگر چه بیشترین شکنجه های روحی در مورد مارتین شین انجام می شد اما او تنها کسی نبود که در این فیلم توسط کوپولا و برای فرو رفتن در نقش به شدت شکنجه روحی شد. بر اساس شواهد بسیاری از بازیگران و حتی کارگردان فیلم نیز در بسیاری از موارد تحت تاثیر استفاده از مواد مخدر بودند. سام باتمز و دنیس هوپر در تمام طول فیلم برداری به شدت مواد مخدر و مشروبات الکلی مصرف می کردند که در حالت عادی هر انسانی را از پای در می آورد. در شب که فیلم برداری متوقف می شد همه به رقص و پایکوبی و خوش گذرانی می پرداختند و به زودی مشخص گردید که فیلم برداری بسیار بیشتر از آن چه که تصور می شد طول خواهد کشید و بدین ترتیب دردسر واقعی شروع شد.
۴- ساخت فیلم با توقف های خنده داری مواجه شد
در حالی که شین در معرض فروپاشی روانی کامل قرار داشت، فیلم برای مدت کوتاهی متوقف شد. اما این موضوع عاقبت خوبی نداشت زیرا یک طوفان بزرگ منطقه ای که فیلم برداری در آن صورت می گرفت را در نوردیده و بسیاری از دکورهای گران قیمت فیلم را از بین برد به طوری که بازیگران فیلم مجبور شدند به ایالات متحده بازگردند. اما شین تمایل زیادی به بازگشت نداشت و به گفته ی یکی از دوستانش، ” وقتی که مارتی بعد از وقوع طوفان به خانه بازگشت وی به شدت ترسیده بود. او گفت که مطمئن نیست بتواند از این فیلم جان سالم بدر ببرد و دیوانه شده بود. در فرودگاه از همه خداحافظی می کرد”. اما در نهایت متقاعد شد که برای ادامه فیلم برداری بازگردد، تصمیمی که بلافاصله با یک حمله قلبی و فروپاشی روحی برای وی همراه شد.
مشکلات دیگری نیز رخ داد از جمله این که کوپولا نتوانست حمایت لجستیکی پنتاگون را برای استفاده از تجهیزات نظامی جلب کند به همین دلیل دست به دامان فردیناند مارکوس، رییس جمهور فیلیپین شد تا هلی کوپترها و دیگر تجهیزات نظامی لازم را در اختیار او قرار دهد. هر چند مارکوس با این درخواست موافقت کرد اما به زودی تجهیزاتش را به بهانه این که برای عملیات نظامی به آن ها نیاز دارد پس گرفت. بدین ترتیب فیلم برداری ها بار دیگر به تعویق افتاد و بیماری های مناطق استوایی نیز به شدت عوامل ساخت فیلم را درگیر کرده بود. از همه بدتر این که ساخت این فیلم باعث شده بود تمامی سرمایه کوپولا خرج شود و بدین ترتیب اگر فیلم با موفقیت تجاری همراه نمی شود نه تنها استودیو زوتروپ بلکه خود کوپولا نیز ورشکسته می شد.
۵- کوپولا سه بار تهدید کرد که خود را می کشد
با از کنترل خارج شدن پروژه، کوپولا مجبور شد که عکس العمل های شدید و غیر منتظره ای از خود نشان دهد تا بتواند به فیلم برداری ادامه دهد. بودجه اولیه در نظر گرفته شده در همان سه ماه اول، که یک هفته نیز بیشتر از پیش بینی ها بود، به اتمام رسیده و بدین ترتیب کوپولا با در رهن گذاشتن خانه شخصی و باغ انگورش توانست ۳۰ میلیون دلار وام بگیرد که ارزشی برابر با ۱۲۰ میلیون دلار امروزی داشت. بعد از حمله قلبی مارتین شین، کوپولا خود را در این امر مقصر دانسته و خود نیز دچار بیماری روحی شده و به حمله های عصبی مبتلا شده بود. این پروژه ی جهنمی چنان فشاری به او وارد کرد که سه بار اعلام کرد می خواهد خودش را بکشد.
وی بعدها در مورد تجربیات تلخ ساخت این فیلم برای خود و همکارانش گفت:” ما در جنگل بودیم، افراد زیادی بودیم، پول زیادی داشتیم، تجهیزات زیادی داشتیم و رفته رفته همه دیوانه شدیم”. به گفته ی هوپر شرایط طوری بود که همه فکر می کردند در حال جنگ هستند.
جالب بود. این فیلم خیلی زیبا و خوش ساخته