شاید بسیاری از شما فیلم «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now)، شاهکار بی بدیل فرانسیس فورد کوپولا در حوزه ی سینمای جنگی و به طور ویژه جنگ ویتنام را ندیده باشید اما اگر از طرفداران فیلم های جنگی باشید بدون شک این فیلم را دیده اید. این فیلم انقلابی در حوزه فیلم های جنگی و به خصوص فیلم های با موضوع جنگ ویتنام به پا کرده و شاید اولین فیلمی بود که به وضوح به انتقاد صریح از این رویداد تاریخی می پرداخت. همانطور که از ظاهر فیلم نیز پیداست برای ساخت آن تلاش های بسیاری شده و هزینه های زیادی صرف گردیده است اما ساختن چنین شاهکاری که بیننده را به لایه های عمیق تر جنگ ویتنام می برد و در باطن خود تاثیرات روانی این جنگ بی نتیجه را بر سربازان ارتش ایالات متحده با ظرافت تمام به تصویر می کشد بدون مشکل و دردسر نبوده است.
در قسمت اول این مطلب شما را با اتفاقاتی باور نکردنی که در مراحل ساخت این فیلم رخ داد آشنا کردیم: از سکته مارتین شین تا مصرف بی رویه مواد مخدر تیم سازنده و تهدید چند باره کوپولا به خودکشی. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی دیگر از اتفاقات جالب و باورنکردنی که در مسیر ساخت این شاهکار سینمایی رخ داده آشنا کنیم. با ما همراه باشید.
۶- مارلون براندو در این فیلم یک کابوس واقعی بود
شخصیت سرهنگ کورتز تنها در بخش پایانی فیلم خود را به تماشاگر نشان می دهد اما به محض این که براندو برای فیلم برداری صحنه های مربوط به خود در لوکیشن فیلم برداری حضور یافت، مشخص گردید که اوضاع چندان مناسب نیست. او موهایش را زده بود، اضافه وزن شدید داشت و فیلم نامه یا رمان منبع را نخوانده بود. به دلیل حمام نرفتن بوی بسیار بدی می داد و دائماً یا مست بود یا در نئشگی مصرف کوکایین به سر می برد. از همه خنده دارتر این که از حضور همزمان با دنیس هوپر بر سر صحنه خودداری می کرد زیرا تحمل حضور او را نداشت. بدین ترتیب کوپولا مجبور شد ذهن خسته، درمانده و در مرحله ی فروپاشی خود را بار دیگر به کار گرفته و راهی برای کنار آمدن با بداخلاقی های این بازیگر افسانه ای و بازی گرفتن از او پیدا کند.
او ابتدا قصد داشت سرهنگ کورتز را طوری به تصویر بکشد که به بیننده القا کند وی در طول فرمانراویی خداگونه اش بر مردم محلی و زیاده روی در خوردن و نوشیدن مشروبات و هرزگی به چنین اضافه وزنی مبتلا شده است اما در نهایت دید که این موضوع با موافقت براندو که در جوانی یک سمبل دوست داشتنی و جذاب برای زنان به شمار می رفت همراه نیست. بدین ترتیب تصمیم گرفت که کمتر او را نشان داده و مانند یک شخصیت پیچیده و اسرارآمیز با وی برخورد کند که به ندرت آفتابی می شود اما بحث دیالوگ پیش می آمد. براندو به ندرت دیالوگ هایش را به خاطر می آورد. بدین ترتیب وی بارها و بارها سکانس های مربوط به براندو را با بداهه گویی های او فیلم برداری کرده و سپس با ترکیب کردن این بداهه گویی ها و استفاده از دیالوگ های واقعی، آن ها را ضبط کرده و سپس از طریق یک سمعک برای براندو اجرا می شد.
بدین ترتیب براندو تنها دیالوگ هایی که از طریق سمعک در گوش وی گفته می شد را به زبان می آورد. اگر چه این روش با موفقیت همراه بود اما کوپولا بعدها از رفتارهای براندو در این فیلم انتقاد کرده و این رفتارها را «بچگانه و بسیار غیرمسعولانه» نامید.
۷- نزدیک بود از جنازه های واقعی در فیلم استفاده شود
شاید فیلم «اینک آخرالزمان» نسبت به هر فیلم دیگری، تصویرهایی واقعی تری از وحشت جنگ و احساس رویا گونه و توهم آمیز آن را ارائه داده باشد. صحنه ای که در آن سروان ویلارد و گروهش به محل حکمرانی سرهنگ دیوانه می رسند و جنازه های پوست کنده شده و از بین رفته را از درخت ها آویزان می بینیم، این ترس و وحشت به وضوح به تصویر کشیده می شود و داستان پشت این صحنه نیز نشان می دهد که ساخت فیلم چقدر خارج از کنترل و پرآشوب بوده است. به گفته ی گری فردریکسن، از تهیه کنندگان فیلم، یکی از طراحان تولید فیلم به نام دین تاوولاریس می خواست که این صحنه را کمی واقعی تر به تصویر کشیده و بُعد اخلاقی سینما را نادیده بگیرد.
در حالی که فردریکسن همواره تاوولاریس را ترغیب می کرد که از جسد موش های متعفن برای دراماتیزه کردن بیشتر این صحنه استفاده کند اما ناگهان مشخص شد که وی می خواهد از جسدهای واقعی استفاده کند، جسدهایی که از طریق فردی که در زمینه ی تهیه جنازه های واقعی برای تشریح در دانشکده های پزشکی فعالیت می کرد بدست آمده بود و البته در زمینه ی دزدیدن جسد از قبر نیز ید طولایی داشت. فردریکسن می گوید: “[بعد از این ماحرا] پلیس به محل فیلم برداری آمده و تمامی پاسپورت های ما را با خود برد. از آن جایی که جنازه ها قابل شناسایی نبودند آن ها نمی دانستند که ما این افراد را نکشته ایم. من برای چند روز به شدت نگران بودم. اما در نهایت آن ها واقعیت را فهمیده و آن مرد را زندانی کردند”. سپس پلیس ها آمده و جنازه ها را با خود بردند اما به دلیل این که جنازه ها قابل شناسایی نبود آن ها نیز تصمیم گرفتند که این بینواها را در جایی به صورت گروهی خاک کنند.
۸- ساخت فیلم ده سال طول کشید
در نتیجه ی تمامی این اتفاقات باورنکردنی، ساخت این فیلم از زمانی که لوکاس و کوپولا در سال ۱۹۶۹ تصمیم به ساخت این فیلم گرفتند تا زمان اکران فیلم بیش از ۱۰ سال گذشت. مدت زمان برنامه ریزی شده ۶ هفته ای برای ساخت فیلم به ۶۸ هفته افزایش یافت و بودجه ی ۱۲ میلیون دلاری در نظر گرفته شده نیز تقریبا سه برابر شد. حتی پس از اتمام فیلم برداری ها نیز تدوین و آماده سازی آن دو سال دیگر زمان برد. برخی از جزییات باورنکردنی و پردردسر ساخت فیلم به رسانه ها درز کرد، بدین ترتیب علی رغم این که «اینک آخرالزمان» کاملاً خارج از سیستم هالیوودی ساخته شده و هنوز دوران اینترنت و رسانه های اجتماعی نیز نرسیده بود اما تا قبل از اکران نیز این فیلم را همه می شناختند و یه فیلمی افسانه ای تبدیل شده بود که همه در مورد آن صحبت می کردند.
با اولین اکران فیلم در جشنواره کن، منتقدان و تماشاگران از تماشای فیلمی که حتی مراحل تکنیکی آماده سازی آن به اتمام نرسیده بود در بهت و حیرت فرو رفتند. فیلم کوپولا چیزی بود که هیچ کس انتظار آن را نداشت، «اینک آخرالزمان» آشوبی به پا کرد که هیچ فیلمی قبل از آن باعث نشده بود.
۹- نسخه ناکاملی از فیلم برنده جایزه نخل طلایی جشنواره سینمایی کن شد
صحبت ها کوپولا در جشنواره کن سخنان هنرمندی عاشق نبود زیرا این توصیفات دقیق چیزی بود که وی می دانست در فیلم خود جای داده است: سفری واقعی به درون دل تاریکی، تجربه ای که او و بازیگران و همکارانش در ساخت این فیلم داشتند و به بهترین و واقعی ترین شکل ممکن تجربه ی یک آمریکایی از جنگ ویتنام را به تصویر می کشید و شاید هیچ توصیفی بهتر از آن جملات که در ابتدای بخش اول این مطلب آمده نمی توانست این تصویر را برای مخاطبان رسانه ای توضیح دهد.
شاید به دلیل همین اطمینان بود که وی نسخه ی هنوز کاملاً تدوین نشده را وارد رقابت های جشنواره کن کرد و بدین ترتیب حتی تدوین ناقصی از فیلم نیز توانست جایزه نخ طلایی جشنواره کن که با ارزش ترین جایزه یکی از مهم ترین جشنواره های سینمایی جهان را بدست آورد. فیلم در نهایت ۷۸ میلیون دلار بدست آورد (۲۶۰ میلیون دلار به ارزش امروز) و در مراسم اسکار در چندین بخش از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش مکمل نامزد شد. در نهایت این فیلم تنها دو جایزه بهترین فیلم برداری و بهترین صدابرداری را برنده شد زیرا فیلم برداری و صدابرداری صورت گرفته در این فیلم طوری بود که تا آن زمان در هیچ فیلم دیگری دیده نشده و برای تماشاگران و منتقدان قابل باور نبود.
۱۰- این فیلم باعث شد که شیوه ی جدیدی از صداگذاری متولد شود
کوپولا می خواست که شیوه صداگذاری صحنه ها با دید و تصور او هماهنگ باشد و والتر مارچ نیز به عنوان صدابردار فیلم این خواسته او را به خوبی پیاده سازی نمود. بدین ترتیب او برای ضبط کردن بهتر و واضح تر صداها از یک تکنیک تازه استفاده کرد که خارق العاده بودن آن در هنگام عزیمت هلی کوپترها به گوش می رسد. این شیوه ی صدابرداری بدیع باعث شد که استانداردی جدید در صدابرداری سینمایی شکل بگیرد که امروزه نیز همچنان برای ضبط صداهای زمینه ای مورد استفاده قرار می گیرد.
سایتون خروجی فید نداره و این خیلی بده برای شما