داستان شگفت انگیز هیو گلاس؛ تله گذاری که لئوناردو دی کاپریو نقش او را در فیلم «از مرگ بازگشته» بازی کرد

داستان شگفت انگیز هیو گلاس؛ تله گذاری که لئوناردو دی کاپریو نقش او را در فیلم «از مرگ بازگشته» بازی کرد

شاید به یاد ماندنی ترین صحنه ی فیلم «از مرگ بازگشته» (The Revenant) صحنه ای بود که هیو گلاس، با بازی لئوناردو دی کاپریو، مورد حمله ی یک خرس گریزلی قرار می گیرد. آن صحنه یکی از واقعی ترین بازسازی های صحنه ی حمله ی خرس در تاریخ سینما به شمار می آید. اگر داستان این حمله و زنده ماندن هیو گلاس واقعیت تاریخی نداشت شاید منتقدان فیلم می گفتند که جان سالم به در بردن هیو گلاس از حمله ی یک خرس غول پیکر و خزیدن او به مسافت صدها مایل در جنگل بسیار غیر منطقی و غیر ممکن بنظر می رسد.

hugh-glass-leonardo3-w700
لئوناردو دی کاپریو در نقش هیو گلاس و یک نقاشی از چهره ی واقعی هیو گلاس

هیو گلاس یک تله گذار و یکی از سرسخت ترین مردان کوهستان در غرب وحشی آمریکا در قرن نوزدهم بود که برای سگ های آبی تله می گذاشت و پوست خزدار آن ها را به سازندگان کلاه در ایالات متحده آمریکا و اروپا می فروخت. این تجارت بسیار سودآور اما خطرناک بود زیرا مردانی مانند گلاس مجبور بودند سال های زیادی را در مناطق کوهستانی سرد و خشن و پوشیده از برق منطقه بگذرانند. مردم کوهستان در سنین جوانی خود بسیار شجاع و جسور بودند و یاد گرفته بودند که چطور با کمترین امکانات، برای مثال یک اسلحه و تعداد کمی وسایل، در سخت ترین شرایط زنده بمانند.

2F0F72AA00000578-0-image-a-6_1449242024841-w700
نقاشی ارائه شده از صحنه ی مبارزه ی هیو گلاس و خرس گریزلی در یک روزنامه ی قدیمی

با این وجود داستان زنده ماندن هیو گلاس چنان حیرت آور بود که وی را به مردی افسانه ای در میان مردم ساکن کوهستان تبدیل کرد. در سال ۱۸۲۳، هیو گلاس عضو گروهی از تله گذاران و فروشندگان پوست به رهبری ژنرال ویلیام هنری اشلی بود که در مسیر رودخانه ی میسوری حرکت می کردند. در جایی در سواحل رودخانه در داکوتای جنوبی، گروه آن ها مورد حمله ی جنگجویان سرخپوست آریکارا (Arikara) قرار گرفته و این موضوع باعث شد که این گروه به دو دسته ی مجزا تقسیم شود. دسته ای که گلاس در میان آن ها حضور داشت تصمیم گرفت که مسیر خشکی را در پیش گرفته و به سمت رودخانه ی یلو استون (Yellowstone River) برود.

Hugh_Glass_Illustration6-w700
این تصویر را یک روزنامه که به ماجرای حمله ی خرس گریزلی به هیو گلاس می پردازد در سوم ژوئن ۱۸۲۳ به چاپ رسانده است.

در نزدیکی انشعاب رودخانه ی گرند ریور (Grand River) در داکوتای جنوبی، در محلی که امروزه «لمون» (Lemmon) نام دارد، گلاس به عنوان پیشقراول گروه و جلوتر از بقیه ی افراد با یک خرس گریزلی ماده و دو توله ی او مواجه می شود. قبل از آن که گلاس بتواند از اسلحه ی خود استفاده کند خرس به او حمله کرده و بدن وی را از هم می درد. اعضای گروه که صدای فریادهای او را می شنوند به کمک او رفته و خرس را می کشند. برخی گفته اند که قبل از رسیدن گروه، گلاس با ضربات چاقویش خرس را از پای درآورده بود.

وقتی همراهانش گلاس را پیدا کردند با بدن نیمه جان و پر از خون او مواجه شدند. پشت گلاس از هم دریده شده بود، پوست سرش کنده شده و پارگی شدیدی در گلویش وجود داشت. یک پای او نیز دچار شکستگی شدید شده و هیچ امیدی به زنده ماندن او نمی رفت. اعضای گروه بر این باور بودند که گلاس تا روز بعد دوام نخواهد آورد. اما وقتی که صبح شد و گلاس هنوز زنده بود، اعضای گروه برای وی یک برانکارد چوبی ساختند و دو روز او را در مسیر صعب العبور جنگل حمل کردند.

REV-247-embed-w700
صحنه ای از حمله ی خرس گریزلی به هیو گلاس در فیلم «از مرگ بازگشته»

با اطمینان از این که جنگجویان سرخپوست در جنگل های منطقه حضور دارند، گروه با عجله به سمت رودخانه ی یلو استون در حرکت بود اما حمل کردن گلاس با زخم های کشنده ای که داشت کار آن ها را سخت و پیشرفت شان را کند کرده بود. از این رو گروه تصمیم گرفت که دو نفر از آن ها تا زمان مرگ در کنار گلاس بمانند و بعد از مرگش مراسم تدفین مسیحی را برای او انجام دهند. دو نفر به نام های جان فیتزجرالد و نوجوانی به نام جیم بریجر داوطلب شدند که در کنار گلاس بمانند.

این دو به مدت ۳ روز مراقب گلاس بوده و در کنار وی ماندند. ولی هر روز که می گذشت آن ها بیشتر نگران می شدند زیرا گروه روز به روز از آن ها دورتر می شد. در نهایت فیتزجرالد توانست بریجر را متقاعد کند که گلاس را ترک کنند. آن دو بدن نیمه جان گلاس را در داخل یک قبر کم عمق قرار داده و اسلحه، چاقو و دیگر وسایل متعلق به او را برداشته و او را تنها گذاشتند. آن ها در نهایت به گروه ملحق شده و اعلام کردند که گلاس مرده است.

The-Revenant-Leonardo-DiCaprio-as-Hugh-Glass-the-revenant-39221866-900-600-w700
پوست سر هیو گلاس در اثر حمله ی خرس کنده شده و گلوی او نیز به شدت آسیب دیده بود. خرس پشت او از هم دریده و یک پایش را نیز خرد کرده بود.

گلاس علیرغم زخم های کشنده ای که برداشته بود توانست کمی توان خود را بدست آورد و تنها با انگیزه ی زنده ماندن و انتقام گرفتن از دو نفری که او را رها کرده بودند با خزیدن روی زمین شروع به حرکت به سمت نزدیک ترین اقامتگاه مهاجران آمریکایی در قلعه ی «کایووا» (Fort Kiowa) در کنار رودخانه ی میسوری کرد. وی در طول این مسیر برای زنده ماندن از میوه های وحشی، ریشه ی گیاهان، حشرات و حتی گوشت مار تغذیه می کرد. در یک مورد او توانست دو گرگ را از یک بوفالوی جوان که شکار کرده بودند دور کرده و از گوشت آن به صورت خام تغذیه کند. بعد از مدتی یک سرخپوست او را پیدا کرده و با استفاده از پوست خرس یک لباس برای پوشاندن زخم های پشت گلاس دوخت و یک اسلحه و مقداری غذا در اختیار وی قرار داد.

56aca73fc949c.image-w700
جیم بریجر

بعد از ۶ هفته تحمل درد و رنج طاقت فرسا و تلاشی غیر قابل وصف، گلاس توانست خود را به قلعه ی کایووا برساند و در آن جا هفته ها از وی مراقب شد تا توانست تا حدودی بهبود پیدا کند. وقتی که توان راه رفتن پیدا کرد برای یافتن فیتزجرالد و بریجر از قلعه خارج شد. وی بالاخره توانست آن ها را پیدا کند و البته بر خلاف پایان خونینی که در فیلم «از مرگ بازگشته» ترسیم شده، گلاس هر دوی آن ها را بخشید. بر اساس برخی از منابع و داستان ها، گلاس دلیل بخشش بریجر را جوانی او اعلام کرده است ولی از آن جایی که فیتزجرالد به ارتش پیوسته بود دیگر نمی توانست او را بکشد زیرا کشتن یک سرباز به معنای مرگ خود وی بود.

27ae1009f0478015054ccbfffcc5356a-w700
تصویری از هیو گلاس

گلاس بار دیگر به مناطق کوهستانی مرز داکوتای جنوبی برگشته و به تله گذاری و تجارت پوست مشغول شد. وی ده سال بعد در جریان یک درگیری خونین با جنگجویان آریکارا بر روی رودخانه ی یلو استون کشته شد.

داستان حیرت انگیز زنده ماندن هیو گلاس در طول تاریخ در چندین کتاب و فیلم بازگویی شده و هر بار بر جنبه های عجیب و شگفت انگیز آن افزوده شده است. بر اساس یکی از این داستان ها، گلاس برای این که از ابتلا به قانقاریا جلوگیری کند به کرم ها اجازه داد که گوشت متعفن و عفونت زخم های او را بخورند. در داستانی دیگر آمده است که یک خرس گریزلی بزرگ زخم های متعفن و کرم زده ی او را لیس زده و مانع از عفونت بیشتر و مرگ وی شده است. در برخی داستان ها حتی مسافت سفر او از ۸۰ مایل به ۱۰۰ مایل و در برخی موارد حتی ۲۰۰ مایل افزایش می یابد.

نقاشی از صحنه ی نبرد هیو گلاس با خرس گریزلی ماده

امروزه دو بنای یادبود برای او در منطقه ساخته شده است. یکی از این بناها در محل زخمی شدنش در ساحل جنوبی دریاچه ی کنونی «شَیدهیل رزرووار» “Shadehill Reservoir” در پرکینز کانتی (Perkins County) داکوتای جنوبی و در دهانه ی رودخانه ی گرند ریور قرار دارد. بنای دیگر یک مجسمه ی فلزی از هیو گلاس و یک خرس گریزلی خشمگین است که در شهر کوچک «لمون» در داکوتای جنوبی نصب شده است. این مجسمه در آگوست سال ۲۰۱۵ و در آستانه ی اکران فیلم «از گور بازگشته» رونمایی شد.

hugh-glass-memorial-12-w700

hugh-glass-memorial-22-w700

hugh-glass-memorial-36-w700

hughglass1_1-w700

hugh-glass-memorial-42-w700

hugh-glass-memorial-52-w700

hugh-glass-memorial-67-w700

hugh-glass-memorial-76-w700

منبع: amusingplanet
مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود