آنچه استارت آپ ها به ما می آموزند

استارت آپ، روح جدید سرمایه گذاری های خطر پذیر پر بازده

آنچه استارت آپ ها به ما می آموزند

آینده اقتصاد جهانی را باید در گرو فناوری اطلاعات و ارتباطات دانست. به فهرست میلیاردرهای فوربس نگاه کنید. تعداد افرادی که در فهرست میلیاردهای جهان قرار دارند و از راه فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک در باشگاه میلیاردرهای جهان قرار گرفته اند، هر دهه بیش تر می شود و به نظر می رسد با همین جریان جهش های شگرف و ژرف در اقتصاد دیجیتال‌، کارآفرینی دیجیتالی و دانش بنیان آی تی محور جهان در قرن بیست و یکم، شاید زود تر از آغاز نیمه دوم قرن بیست و یکم، شاهد خداحافظی میلیاردرهای سنتی از فهرست فوربس باشیم. البته حضور «وارن بافت» های بورس باز میلیاردر در فهرست میلیاردهای جهان به واسطه اکو سیستم بازار سرمایه، یک نوع استثنا خواهد بود. آن ها نیز چاره ای ندارند که برای بقا در بازی، سرمایه گذاری های سنتی سیمان و نفت و پتروشیمی و پوشاک را به سمت سرمایه گذاری در کسب و کارهای پر بازده هزاران درصدی آی تی محور سوق دهند.

اکنون هم در ایران و هم در نقاط مختلف جهان، شاهد ظهور میلیونرهای زیر  ۳۰ سال هستیم که همه ثروت آنها، نه ارث  پدری است نه زمین و ملک و طلا و ارز و قدرت سیاسی. سرمایه آن ها، دانش و کاربردی کردن دانش به منظور کسب بازارهای جدید و ایجاد ارزش افزوده است. خواه اسمش را آمازون بگذارید یا گوگل یا واتس آپ یا اینستاگرام یا حتی دیجی کالا. انقلاب بعدی جهان را باید انقلاب میلیونرهای فناور جوان دانست که همچون عصر دات کام ها در قرن بیستم میلادی، بار دیگر جهان را شگفت زده خواهند کرد.

اگر اقتصاد ایران در ســال های اخیر فقط در یک حوزه هم پــای اقتصاد جهانــی پیش رفته باشــد آن حوزه بی شــک به اســتارت آپ ها (start up) مربوط می شود. نوظهوری استارت آپ ها در مقام کســب  و کار های جدید در ایران و از این رو، نا آشــنایی یا الاقل کم اطلاعی از ماهیت و ســاز و کار های آن ها ناگزیرمان می کند بحــث را با این پرسش شروع کنیم که استارت آپ به واقع چیست؟

تعریفی از استارت آپ

استارت آپ، ایده می خواهد، برنامه می خواهد و مرد عمل می خواهد. به قول شاعر: اسباب بزرگی همه باید آماده کنی

به نظر می رسد می توان از استارت آپ تعریف ساده ای به دست داد که اهم مؤلفه های آن را دربر بگیرد و توضیح دهد: شرکت نوپایی که به اتکای ایده ای خلاقانه و عموما به پشتوانه فناوری های جدید راهکار نوین و در عین حال ریسـک پذیری برای درآمد زایی نوآورانه از بخش مشــخصی از بازار در دستور کار قرار می دهد. مثلا دیجی کالا، اسنپ، دیوار، بامیلو و امثالهم را در نظر  بگیرید.

هر چهار استارت آپ ایرانی با تعریفی که به دست دادیم کم و بیش جورند:

الف: در هرســه آنهــا پای یک ایده نوآورانه در میان اســت. ایده دیجیکاال فروش آنلاینً از نمونه های مشابه جهانی محصولات از  عطر تا لوازم الکترونیکی و پوشاک است که البته مشخصا مثل آمازون الهام گرفته اســت. اسنپ بر ایده سفارش آنلاین تاکسی شهری مبتنی است که البته آن هم از نمونه جهانی اوبر )Uber )اســت.

ب: هرســه آنها اساسا فضای آنالین و اپلیکیشن های جدید در مقام تکنولوژی های نوین ممکن شده اند.

ج: به دلیل نوظهور  و طبعا نا آشنایی و بی اعتمادی اولیه جامعه، ریسک این کسب و کارها در ابتدای امر بالا بوده اســت.

د: هرسه آنها بازار هدف خود را عمیقا دگرگون کرده اند و از راه ابداع راهکارهای کارآفرینانه کسب درآمد می کنند. تا جایی که به آخرین آمار و ارقام مربوط میشود تا اواخر سال ۹۵ بیش از ۲۵۰۰ استارت آپ در ایران راه اندازی شده اند که البته از حیث میزان فعالیت و جذب سرمایه و درآمدزایی متفاوتند. در حال حاضر بیش از ۱۷ هزار فروشگاه اینترنتی دارای نماد اعتماد الکترونیک در کشور فعال است که به نظر می رسد این رقم تا عصر  ۱۴۰۰ به ۲ برابر افزایش یابد.

علاوه بر این، بسیاری از استارت آپها در حد ایده باقی مانده اند، برخی در پی جلب سرمایه گذارند و بعضی نیز عملا شکست خورده اند. با این همه تردیدی نیست که آینده کسب وکار در ایران عمیقا به آینده استارپ آپ ها گره خورده است و دولت ایران نیز به خصوص در دولت دوازدهم، علاقه زیادی به گسترش کسب و کار استارت آپ ها نشان می دهد و انتخاب جوان ترین وزیر تاریخ جمهوری اسلامی در راس وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را تا حدی می توان منوط به این استراتژی قلمداد کرد.

کارآفرینی از نگاه  شومپیتر

شــومپیتر نظریه اش درباره کارآفرین و کارآفرینی را به مثابه بخشی از نظریه اقتصادی کلانتر  خود صورت بندی کرد. شــومپیتر با الهام از مفهوم پردازی مارکس در »مانیفست کمونیســت« درباره ضرورت «انقلاب دائم در ابزارهای تولید» در سیستم سرمایه داری- همان انقلابی که در آن «هر آنچه ســخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود»-  مفهوم «تخریب خلاف destruction creative را پیش کشــید: سرمایه داری نمی تواند جز به اتکای تخریب، نه فقط وسایل و ابزارها که شیوه ها، تکنیک ها، ساز و کارها، نهادها و ســازمان های قدیمی که خود زمانی وضع کرده است دست به نوآوری بزند.

کتاب تجربه مدرنیته- نوشته مارشال برمن و ترجمه مراد فرهاد پور از انتشارات طرح نو

هر ابداعی در نظام سرمایه داری مستلزم تخریب بیرحمانه آن چیزی است که اینک اساسا دیگر نخ نما، از کار افتاده و قدیمی به نظر میرسد. کارآفرین همان سوژه ای است که فرآیند ابداع مخرب و تخریب مبدعانه را پیش می برد. کارآفرین، به زعم شومپیتر، از راه دگرگونی ُفرم ها و قالب های قدیمی کسب و کار و جایگزینی آنها با شیوه های به روزتر، کارآمدتر و درآمد زا تر عملا نبض بازار را به دســت می گیرد و پیوسته روح جدیدی در آن میدمد. کارآفرین، چنان که شومپیتر تعریفش میکند، دست کم سه ویژگی عمده دارد:

الف: به ِ اتکای ترکیب جدیدی از منابع پیشاپیش موجود دست به نوآوری و خلاقیت در ابزارها و شیوه های تولید و فروش میزند.

ب: به واسطه ریسک پذیری اش فرصت های اقتصادی و تجاری بازار را تشخیص میدهد و آنها را قبل از دیگران می فهمد.

ج: به واسطه افزایش ســود و دامن زدن به رونق تجاری هم چون موتور نظام اقتصادی عمل میکند و آن را به اتکای دو مؤلفه اول، یعنی نوآوری و فرص تطلبی، به پیش میراند.

همه آنچه را شومپیتر ِدرباره کارآفرینی کارآفرین ها می گوید میتوان به استارت آپ ها نسبت داد. از این حیث، آنچه شومپیتر در سالهای دهه ۱۹۳۰ میلادی و در متن شیوه تولید فوردی گفته بود تازه سالها بعد، در زمانه حاکمیت اقتصاد دانش  بنیان پسافوردی به معنای دقیق کلمه تحقق پیدا کرد. بنابراین بی راه نیست اگر شومپیتر را به چشم پیشگوی صادق سرمایه داری متأخر قرن بیست ویکمی بنگریم یا، به تعبیری شاید دقیق  تر، در مقام ایدئولوگ کاپیتالیسمی که قرار بود از راه برسد.

استارت آپ: روح جدید سرمایه گذاری

در یکی از سایت های مربوط به کسب وکارهای استارت آپی به مطلبی برمی خوریم که عنوان به غایت گویایی دارد: آیین دلبری از سرمایه گزار. و یا در سایتی دیگر با سبک زندگی استارت آپی طرف میشویم. نکته مسلم آن است که استارت آپ چیزی بیش از شــیوه های نوین کسب وکار است. یک استارتآپ واقعی برای اینکه ایده پرداز باشد باید قبل از هرچیز خودش را و علایقش را بشناسد. از این حیث خودشناسی یکی از شروط استارت آپ بودن است. حین خودشناسی باید پای پرسش های وجودی را وسط کشید: هدف من از زندگی چیست؟ میخواهم در زندگیم به کجا برسم؟ زندگیم را باید وقف چه چیزی کنم؟ چگونه میتوانم کاری خلاقانه و نوآورانه انجام دهم؟ نوآوری و خلاقیت اما جز از مجرای سرمایه گذاری- بر- خود(  investment-self )ممکن نمیشود.

شما در مقام یک استارت آپ نمی توانید موفق شوید مگر اینکه خود را ارتقا دهید و روی «خود» کار کنید. با این اوصاف چه باید کرد؟ تکلیف روشن است: بیایید آیین دلبری  از سرمایه گذار را آموخت و این مستلزم چیزی کمتر از کارکردن روی زبان بدن، فراگیری فنون مذاکره و تکنیک های اقناع نیست.

همه اینها یعنی استارت آپ بودن، نوعی  از اخلاق (ethics) است که می بایست خود را در منش و ســلوک رفتاری یک استارت آپی نشان دهد. به این اعتبار، اقتضای استارت آپ بازها، در پیش گرفتن یک سبک زندگی است که بارز ترین ارزشش چیزی نیست جز موفقیت فردی. از این حیث، فرهنگ استارت آپی در مقام روح جدید سرمایه داری متأخر به کثرتی از گفتارهای مدیریتی و دستورالعمل های روانشناسانه گره می خورد که قرار است راه های موفق بودن را به شما بیاموزند و به شما نشان دهند که چگونه باید قورباغه های خود را قورت بدهید.

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف        مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود