طبق گزارش برنامه ی بین المللی ارزیابی دانش آموزان (یک آزمون جهانی برای ارزیابی موفقیت تحصیلی دانش آموزان ۱۵ ساله در سراسر دنیا) کشورهای آسیای شرقی مثل چین، ژاپن و کره در جایگاه نخست رتبه بندی های آموزشی قرار دارند. دانش آموزان ۱۵ ساله ی این کشورها در مقایسه با دانش آموزان بقیه ی دنیا، اغلب عملکرد بهتری در ریاضیات، خواندن و علم دارند. در این کشورها هدف اصلی پرورش کودک بااستعداد و موفقی است که به بزرگ ترها و فرهنگ خود احترام بگذارد و از هر جهت انسان خوبی باشد. مردم این کشورها برای رسیدن به این هدف دهه ها است که قواعد ویژه ای را دنبال می کنند. در اینجا به ۶ ویژگی فرهنگ آموزشی کشورهای آسیای شرقی می پردازیم که سبب پرورش انسان هایی بااستعداد و باهوش شده است.
۱- تحصیلات را مهم ترین چیز در زندگی نمی دانند
این عقیده تنها در مورد دو سال اول زندگی فرزندان وجود دارد. در این دوران، احساسات بسیار مهم هستند و به همین دلیل فرزندان از عشق و توجه زیادی بهره می برند. تماس فیزیکی هم اهمیت زیادی دارد. والدین اغلب و حتی زمانی که ضرورتی ندارد فرزندشان را بغل می کنند.
در این کشورها مردم اعتقاد ندارند که کودکان قبل از سن مشخصی چیزی متوجه نمی شوند. اگرچه کودکان توانایی پاسخگویی ندارند، اما مدت ها قبل از تولد، شروع به دریافت و تحلیل اطلاعات می کنند. به همین دلیل والدین سعی می کنند حتی زمانی که فرزندشان هنوز خیلی کوچک است سرمشق خوبی برای او باشند.
۲- برای تجربیات شخصی ارزش قائلند
برخلاف سیستم آموزشی غربی، در این کشورهای شرقی والدین جلوی تجربه کردن فرزندشان را نمی گیرند. اگر کودکی کار خطرناک یا بدی انجام دهد، بزرگ ترها تنها سعی می کنند توجه او را به چیز دیگری معطوف کنند. در این سیستم، اعتقاد بر آن است که نهی کردن می تواند مانع علاقه ی کودک به کشف کردن شود.
بزرگترها کودک را از خطر و علت پرهیز از بعضی چیزها آگاه می کنند، اما او را از کاری نهی نمی کنند. بنابراین در آینده این کودکان شیوه های خلاقانه تری برای تفکر دارند، می توانند به راهکارهای منحصر به فردی فکر کنند، از قوانین مهم پیروی می کنند و به بزرگ ترها احترام می گذارند.
۳- منافع شخصی آن ها اهمیتی ندارد
برای مثال، والدین غربی به فرزندشان می گویند «به خودت صدمه نزن» اما در این کشورها والدین می گویند «به دیگران صدمه نزن». آن ها قبل از ۳ سالگی به کودکان یاد می دهند که به دیگران و حیوانات احترام بگذارند، به دنبال حقیقت باشند، خودشان را کنترل کنند و از طبیعت محافظت کنند.
کودکان به نحوی تربیت می شوند که بتوانند در کنار دیگران زندگی کنند، به آن ها کمک کنند و به منافع آن ها توجه داشته باشند. در ژاپن، مردم معتقدند که این نگرش برای رشد یک جامعه و دولت همدل و همصدا اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل به کودکان آموزش می دهند که عضوی از گروه باشند.
۴- کودکان در سنین ۲ تا ۳ سالگی ورزش های زیادی انجام می دهند و در کلاس های آموزشی شرکت می کنند
بعد از آنکه کودکان اصول رفتار صحیح را یاد گرفتند، رشد همه جانبه ی آن ها آغاز می شود. در این کشورها امری کاملا طبیعی است که یک کودک ۳ ساله روز بسیار شلوغی داشته باشد. کودکان به طور همزمان در کلاس های زبان انگلیسی، ریاضیات، نقاشی، بازیگری و آوازخوانی شرکت می کنند.
به لطف این سیستم، همه ی کودکان تا سن ۴ سالگی می توانند دست کم یک ساز بزنند و اصول پایه ای ریاضیات و دستور زیان را بلدند. در سن ۵ سالگی، کودکان برای رفتن به مدرسه آماده می شوند. دوران سرخوشانه ی کودکی به پایان می رسد و از آن زمان دیگر انضباط را یاد می گیرند.
۵- کودکان دبستانی می توانند از پس خودشان بربیایند
برای مثال، در ژاپن و کره کودکان ۶ ساله به تنهایی به مدرسه، بدون مادران شان می روند و مادران شان آن ها را به مدرسه نمی برند.
آن ها تا پیش از شروع دوران مدرسه، معمولا توانایی شمردن، نوشتن و خواندن کتاب های ساده را دارند. در این کشورها مردم اعتقاد دارند که آموزش شمردن به کودکان در سنین ابتدایی، باعث رشد بخش های قدامی مغز و توانایی های خلاقانه ی آن ها می شود.
۶- وقتی زمان آن فرا برسد، دانش آموزان می توانند شغل آینده ی خود را انتخاب کنند
در حدود سنین ۱۲ تا ۱۶ سالگی، فرزند خانواده را از لحاظ بلوغ، یک بزرگسال می دانند. آن ها خودشان تصمیم می گیرند و این در برابر این تصمیمات مسئول هستند. برخلاف دنیای غرب، کودکان این کشورها اگر آمادگی انتخاب شغل را نداشته باشند برای این کار عجله نمی کنند.
در این کشورهای آسیایی، روابط خانوادگی بسیار مهم هستند. فرزند خانواده تا هر زمان که نیاز داشته باشد می تواند با آن ها زندگی کند. اما اغلب فرزندان تا قبل از سن ۱۴ سالگی می دانند که می خواهند چه شغلی داشته باشند و می توانند به تنهایی زندگی کنند.
این سیستم صدها سال است که وجود دارد. در واقع این سیستم به والدین امکان آن را می دهد که فرزندان باهوش و بااستعدادی پرورش دهند که به سنت ها و دیگران احترام بگذارند و در گروه عملکرد خوبی داشته باشند.
مهم ترین قاعده در این سیستم آن است که تعریف والدین از تصمیم گیری، عشق و مراقبت نقش مهمی در پرورش یک کودک سالم دارد. به علاوه، انضباط و مستقل بودن به فرزندان این امکان را می دهد تا دستاوردهای مهمی در تحصیلات و شغل خود داشته باشند.
بدون نظر