فرودگاه و سفر هوایی، بخشی از ظرفیت های صنعت گردشگری هر کشور است. سفر ایرانیان به خارج از کشور پس از اعطای سهمیه ارز مسافرتی که سفر تقریبا رایگان را برای هموطنان در نیمه اول سال ۹۷ در برخی از کشورهای بدون ویزا به ارمغان آورد، افزایش یافت و خیلی ها فرصت سفر حداقل ارزان هوایی را پیدا کردند. سفر هوایی، جذابیت ها و مخاطرات و البته دردسرهایی هم دارد. یکی از آنها، مسائل بار و اضافه بار و check in و مقولات امنیتی و کنترلی است. اگر در روزهای آینده قصد مسافرت هوایی در داخل یا خارج از کشور را دارید، توصیه میکنیم موارد زیر را در نظر داشته باشید که امروز در سرویس دانستنی های روزیاتو به ان اشاره می شود.
با ما همراه باشید.
مراحل آماده شدن برای پرواز
هر سفر هوایی، مرحله پیش از پرواز، حین پرواز و پس از پرواز دارد. پیش از پرواز یعنی اینکه شما مقدمات سفر هوایی را آماده کنید. اگر لاکچری گرد هستید و میخواهید از شر داستان های فرودگاهی خلاص شوید و مستقیم به محض ورود به فرودگاه بین المللی تهران، پس از لختی، سوار هواپیما شوید، از خدمات VIP فرودگاه بین المللی امام و فرودگاه مهرآباد استفاده کنید. احتمالا سایر فرودگاه های معروف کشور نیز این خدمات خاص را برای مخاطبان و مسافرانی که دوست دارند بابت خدمات لوکس، هزینه بدهند، ارائه خواهند کرد. این مرحله برای وقتی است که هنوز به فرودگاه نرفته اید، شب قبل از پرواز است و می خواهیم مطمئن شوید که همه چیز سر جایش است و هیچ چیز از قلم نیفتاده است :
مشخصات پرواز را چک کنید
اگر بلیط را اینترنتی خریداری کرده اید، آن را پرینت بگیرید. خیلی ها روز پرواز تازه یادشان می افتد که بلیط را پرینت نگرفته اند. اگر روز جمعه صبح به این فکر افتادید که بلیط را پرینت بگیرید و پرواز شما هم ۱۱ صبح روز جمعه است، به یک هتل رفته و از پذیرش یا کافی نت آنجا بخواهید، فایل شما را پرینت بگیرد. البته معمولا فرودگاه ها هم کافی نت ۲۴ ساعته دارند. با این حال، شب قبل، مدارک سفر از جمله بلیط و گذرنامه و ارز را آماده کنید و مطمئن شوید که همه چیز طبق روال خواهد بود. تغییرات جوی و اوکی کردن پرواز پیش از عزیمت به سمت فرودگاه هم در نظر داشته باشید که شما را از معطلی زیاد در امان نگه می دارد.
مدارک خود و همسفران را آماده کنید
اگر گروهی سفر میکنید مثلا با خانواده هستید، گذرنامه ها و ارز دست یک نفر باشد تا مدیریت متمرکز بشود. مگر اینکه شرایط جور دیگری باشد. حتما از صفحه اول گذرنامه و صفحه اول روادید، کپی تهیه کرده که اگر گذرنامه مفقود شد، بتوانید با این مدارک، نسبت به دریافت گذرنامه و روادید مجدد اقدام کنید. قبل از پرواز باید بلیط و کارت شناسایی ارائه دهید. برای پروازهای خارجی هم باید حتما پاسپورت داشته باشید. اگر در مرحله چک این کارت شناسایی نداشتید شاید با پر کردن فرم هایی به شما اجازه ی پرواز داده می شود. برای چک این فرودگاه، مدارک خود را در دسترس بگذارید و شاید در این مرحله چندین بار از شما درخواست مدارک شود.
چند ساعتی زودتر به فرودگاه بروید
همانطور که گفتیم، CHECK-IN از چند ساعت پیش از عزیمت به فرودگاه آغاز می شود. معمولا برای پروازهای داخلی، ۲ ساعت و برای پروازهای خارجی بهتر است ۳ ساعت پیش از پرواز، خود را به فرودگاه برسانید. مخصوصا اگر حواله ارزی داشته باشید و بخواهید از باجه بانک ملی در فرودگاه بین المللی امام خمینی یا دیگر فرودگاه های بین المللی کشور، سهمیه ارزی دریافت کنید.
توجه داشته باشید که گاهی پارک کردن خودرو در پارکینگ فرودگاه و یا پیدا کردن مکان فرودگاهی که آدرس آن را نمی دانید هم وقت زیادی از شما می گیرد که برای اینکه از پرواز جا نمانید باید همه این جنبه ها را در نظر بگیرید.
به دنبال ایرلاین خود بگردیدوقتی وارد فرودگاه شدید، اول به حفاظت گذرنامه، بلیط و ارز مسافرتی خود توجه کنید و آن را به خوبی از دید پنهان کنید. اصلا ارز خود را در ملا عام در نیاورده ومشغول شمردن نشوید. از صبحت و تبادل اطلاعات درباره اینکه چه تعداد ارز دارید و چه باری همراه شما هست با دیگران پرهیز کنید. بعد از اینکه به فرودگاه رسیدید باید در اولین قدم ایرلاین پرواز خود را پیدا کنید. فرودگاه ها چندین ترمینال دارند پس ایرلاین ها هم دارای ترمینال های مختلفی هستند و هر ترمینال هم دارای مسیر ورود و خروج مخصوص خود هست. برای اطلاع از ترمینال ایرلاین خود می توانید یا از پرسنل فرودگاه سوال کنید و یا به صورت آنلاین اطلاعات لازم را به دست آورید.
برای بار هماهنگی کنید
مراقب باشید! اگر بار اضافی دارید، از تحویل بار دیگران (به جز مقولات واضح مثل عینک و مداد و اسناد و کاغد) خودداری کنید. هر چیزی که تحویل بگیرید و در باره شما باشد، مسئولیت آن از ابتدا تا انتها متعلق به شما است و در فرودگاه مبدا و فرودگاه مقصد شما باید پاسخ گو باشید. بنابراین برای دریافت چند یورو حمل بار دیگران، خود را به دردسر نیاندازید.
شاید بخواهید در هواپیما همراه خود چندین کیف داشته باشید. در بیشتر ایرلاین ها داشتن یک کیف و یک کیف دستی در هواپیما مجاز است پس اگر می خواهید در هواپیما به همراه خود کیف داشته باشید به بخش ایرلاین بروید و هماهنگی ها را انجام دهید.
حتی اگر همراه خود چمدان یا باری ندارید باز هم باید مرحله بازرسی امنیتی را بگذرانید. درسته که می توانید در هواپیما به همراه خود دو کیف داشته باشید اما برای اندازه و وزن آن ها محدودیت هایی وجود دارد که برای اینکه از این قوانین آگاهی پیدا کنید باید به سراغ ایرلاین خود بروید. در صورتی که بار شما بیشتر از حد استاندارد باشد باید هزینه آن را بپردازید.
کارت پرواز را دریافت کنید
برای اینکه بتوانید به داخل هواپیما بروید داشتن کارت پرواز الزامی است. اگر هماهنگی های لازم برای داشتن بار صورت گرفته مشخصات خود را به مسئولین پرواز بگویید تا کارت پرواز خود را دریافت کنید. معمولا خدمات VIP فرودگاه بین المللی امام خمینی و فرودگاه مهر آباد تهران، این کارت را برای شما تهیه میکنند. اگر باری هم ندارید برای گرفتن کارت پرواز باز هم باید به سراغ مسئولین بروید. گاهی می توانید کارت پرواز را از طریق گوشی همراه به مسئولین نشان دهید.
مراحل امنیتی چک این
حالا وقت گذراندن مراحل امنیتی است که برای این مرحله باید نکات زیر را در نظر داشته باشید:
وسایل فلزی نداشته باشید
چاقو ودرب بازکن و این چیزها را از کیف ها خارج کنید. برای مرحله امنیتی چک این برای بهتر کار کردن فلزیاب باید کت، کاپشن، کمربند و کفش را دربیاورید و وسایل فلزی را از خود دور کنید . برای اینکه این مرحله را به سرعت بگذرانید کفشی داشته باشید که پوشیدن و خارج کردن آن وقت گیر نباشد. کلا لباس داخل هواپیمای خود را راحت انتخاب کنید. به خصوص اگر قصد سفر شما به مناطق جنوب شرق آسیا، اروپا و آمریکا و اقیانوسیه باشد.
لپ تاپ را از چمدان در بیاورید
برای اسکن لپ تاپ آن را از کیف خارج و بر روی نقاله بگذارید. وسایل الکترونیکی کوچک تر مثل گوشی را لازم نیست از کیف خارج کنید. در برخی از کشورها مثل عربستان سعودی، احتمال دارد که محتویات لپ تاپ شما چک شود. بنابراین این احتمال را بدهید که هارد دیسک کنترل شود.
مایعات یا ژل را از کیف خود در بیاورید
اگر مایعاتی در بخش فروشگاهی DUTY FREE خرید کرده باشید و برچسب خرید داشته باشد، معمولا اجازه ورود به هواپیما دارد. مگر اینکه شرایط دیگری باشد که باید پیش از خرید این محصولات از فروشگاه های دیوتی فری، موارد را از مسئولان فرودگاهی سوال کنید. مثلا خرید زعفران از ۱۰۰ گرم به بالا به ازای هر نفر ممنوع است.
باید از قبل بدانید که بردن چه وسایلی به داخل هواپیما مجاز است. به هماره داشتن وسایلی مثل عطر و ژل تا حجم ۱۰۰ میلی لیتر مجاز است ولی درب آن ها باید کاملا محکم شده باشد و هر کدام در داخل کیسه های شفاف قرار بگیرند. اگر در داخل کیف شما مایعی هست که بردن آن به داخل هواپیما مجاز نیست باید برای بررسی، آن را از کیف خود در بیاورید. اگر بطری باز شده ای از مایعات با خود داشته باشید اغلب از شما درخواست می شود که آن را در داخل سطل زباله بیندازید می توانید بعد از گذراندن مرحله ی امنیتی دوباره آن ها را بخرید. وسایل زیادی هست که بردن آن ها به داخل فرودگاه مجاز نیست و حتما باید از آن ها اطلاع داشته باشید.
تجربه های سفر با هواپیما در مسیرهای طولانی را با ما به اشتراک بگذارید
این نوع مقاله ها برا ماها واقعا مفیده همه که خارج نشین نیستن. کسایی هستن هواپیما از نزدیک ندیدن تو عمرشون و اصلا نمیدونن چطور سوار شن یکیش منو دوستام
خاطره ی خودم خیلی شیرین و یکم سوتیه در واقع که چند سال قبل اتفاق افتاد.
شب شده بودو ما رسیدیم فرودگاه امام تا با تور بریم ترکیه. بعد تموم شدن خدمت و بعدم بیکاری و الافی امان منو دوستامو بریده بود نه خاطره خوشی از خدمت داشتیم نه خوشحال از این بیکاری و الافی بعدش بودیم. همه بچه های وسط تهران بودیم به قولی ناف تهرون. یهو به سرمون زد تور ترکیه ثبت نام کنیم یک هفته ایی بریم استانبولو از نزدیک ببینیم. شمال زیاد رفته بودیم ولی سفر خارجه تا الان توفیقشو پیدا نکرده بودیم. ماهام هرکدوم با کلی التماس به پدرامون پولو جور کردیمو و بعدم پاسپورت و بعدم اژانش برا ثبت نام. همه چی به خوبی پیش رفتو منتظر روز موعود بودیم. کار هر روزمون شده بود رفتن اینور اونور برا خرید لباس و جوراب و شلوار. انگار که میخواستیم بریم و بمونیم. چمدون خریدن و عینک و کلاه. من که درگیر این چیزا نبودم و به جز جوراب و کفش راحتی چیزی نخریدم. بالاخره روز موعد فرا رسیدو و وسایلو لباسو چیدم تو یه کوله پشتی کوهنوری که چندسال قبلش خریده بودم. با دعای خیر پدر مادر و از زیر قران رد شدن عصرش جمع شدیم خونه دوستمون که از اونجا حرکت کنیم فرودگاه. رفتیم فرودگاه اونجا هیچکی رو نمیشناختیم یه حس خیلی غریبی بودش. دلشوره ی شدیدی داشتیم. انگار کلا فرودگاه یه کشور دیگه بودو ماهام زبونشو نمیفهمیدیم حتی نتونستیم راهنمای تور رو پیدا کنیم. فقط میدونستیم با پگاسوس میریم ترکیه ماهام که اولین بارمون بود جلو یه پلیسو گرفتیم گفتیم محل پگاسوس کجاس؟ اونم گفت شرکت هواپیمایی؟ ماهام مثل منگلا کلمونو تکون دادیم به خاطر فضای فرودگاه حتی نمیتونستیم حرف بزنیم. بعدم که گفت برید زیرزمین اونجا اتاقایی هستش و رو تابلو نوشتن اسمشو. ماهام سه نفری با چمدون و کوله پشتی رفتیم به طرف یه راهپله کوچیک که به زیرزمین ختم میشد. اولش دوستم گفت اینجا که هیچکی نیست یهو دیدیم رو یه تابلو جلو در نوشته پگاسوس به انگلیسی ماهام گفتیم همینه دیگه اینجا باید سوار هواپیما بشیم. و اون مردمیم که بالا بودن لابد منتظر مسافرن. در زدیم کسی باز نکرد چند دقیقه ایی صبر کردیم یه خانومه اومد گفتش بله امری داشتین؟ همه گفتیم بله میخواییم بریم ترکیه اولش یکم لبخند زدو و بعدم بلیطامونو که یه برگه بود نگاه کردش گفتش که اینجا نیستش. باید برین بالا و خودش باهامون اومد بالا و تابلو پروازو نشون دادو گفتش به بادجه های با اون اعداد مراجعه کنین. صف ایکس ری رو نشون دادش که واستین رد بشین اونور چک امنیتی برین به اون بادجه ها
راستش خیلی حس ضایع شدن بهمون دست داده بود هرسه تامون احساس میکردیم ابرومون رفت. حالا بعد رد شدن که خودش ماجرا داره رفتیم اون بادجه هایی که شماره شو قبلش اون خانومه بهمون گفته بود بعدم خودش تو یکی از بادجه ها بودش که رفتیم و با مهربونی کمکمون کردو و چمدونو و کوله پشتی رو تحویل دادیم بعدم با دستش اشاره کرد برین اون بانک اونور و بگین میخوایین عوارض خروجو بپردازین. بعدم با دستش به یه صف دیگه اشاره کردش که بعد که فیشو پر کردین و پرداختین برین اونجا تا گذرنامه هاتون مهر خروج بخوره و بعد اونجا خودمون میاییم کمکتون میکنیم
تازه اینجا بودش که مسئول تور با کلی ادم رسیدن و بعد اشنایی گفتش همینجا واستین باهم همگی دسته جمعی بریم که با مشورت دوستام گفتیم ماها خودمون میریم بعد گذرنامه جمع میشیم. بعدم رفتیم فیش بانکی رو ریختیم و بعدم گذرنامه رو مهر زدیمو و رفتیم رو صندلیا نشستیم تا بقیه برسن. اونجا بودش که گفتیم چقدر دردسر داره و دوستم گفتش که من پشیمون شدم تا بیشتر ابروریزی نشده برگردیم که با با یکم مسخره کردن و حرف زدن بقیه مسافرای تور رو نشونش دادیم که ببین اونا اصلا نمیدونن فرودگه چیه ماها که خودمون تا اینجا اومدیم بدونه مسئول تور و از این به بعدم راهنما هستش
نیم ساعتی که منتظر شدیم دیدم بقیم رسیدن و حدودا سی نفر مثل بچه ادم یکجا ساکت نشسته بودیمو منتظر راهنما که بگه چیکار کنیم
بعد بیست دقیقه انتظار دوباره راهنما گفتش که بریم به اونطرف و اونجا ایست بازرسیه و مثل ایست بازرسی اول عمل کنین. ماهام که تا اینجا بدونه راهنما اومده بودیم سینه رو جلو دادیم و مثل کسی که ماهی یکبار میره خارج اول همه راه افتادیمو و بدونه هیچ بوق خوردن دستگاه فلزیاب رد شدیم. بعدم منتظر بقیه که تقریبا اکثرشون گیر میکردن. بعد بیست سی دقیقه انتظار دوباره اون خانومه اومدو و چون از قبل ما رو میشناخت اول از همه اومد به طرف ما و گفتش که بیان دنبال من. راهنمای تور و بقیه مسافرام به ما نگاه میکردن. اونجام اونایی که بیزینس بودن سریع سوار شدنو بعدش خانومه اشاره کرد نوبت ماهاست که سوار شیم بعد چند دقیقم بقیه مسافرا اومدن. تو فرودگاه استانبولم راهنمای تور بود و هیچ مشکلی و ابروریزی به قول دوستام پیش نیومد. برگشتم راحت از قبل چون دیگه قلقش دستمون اومده بود
این نوع مقاله ها برا ماها واقعا مفیده همه که خارج نشین نیستن. کسایی هستن هواپیما از نزدیک ندیدن تو عمرشون و اصلا نمیدونن چطور سوار شن یکیش منو دوستام
خاطره ی خودم خیلی شیرین و یکم سوتیه در واقع که چند سال قبل اتفاق افتاد.
شب شده بودو ما رسیدیم فرودگاه امام تا با تور بریم ترکیه. بعد تموم شدن خدمت و بعدم بیکاری و الافی امان منو دوستامو بریده بود نه خاطره خوشی از خدمت داشتیم نه خوشحال از این بیکاری و الافی بعدش بودیم. همه بچه های وسط تهران بودیم به قولی ناف تهرون. یهو به سرمون زد تور ترکیه ثبت نام کنیم یک هفته ایی بریم استانبولو از نزدیک ببینیم. شمال زیاد رفته بودیم ولی سفر خارجه تا الان توفیقشو پیدا نکرده بودیم. ماهام هرکدوم با کلی التماس به پدرامون پولو جور کردیمو و بعدم پاسپورت و بعدم اژانش برا ثبت نام. همه چی به خوبی پیش رفتو منتظر روز موعود بودیم. کار هر روزمون شده بود رفتن اینور اونور برا خرید لباس و جوراب و شلوار. انگار که میخواستیم بریم و بمونیم. چمدون خریدن و عینک و کلاه. من که درگیر این چیزا نبودم و به جز جوراب و کفش راحتی چیزی نخریدم. بالاخره روز موعد فرا رسیدو و وسایلو لباسو چیدم تو یه کوله پشتی کوهنوری که چندسال قبلش خریده بودم. با دعای خیر پدر مادر و از زیر قران رد شدن عصرش جمع شدیم خونه دوستمون که از اونجا حرکت کنیم فرودگاه. رفتیم فرودگاه اونجا هیچکی رو نمیشناختیم یه حس خیلی غریبی بودش. دلشوره ی شدیدی داشتیم. انگار کلا فرودگاه یه کشور دیگه بودو ماهام زبونشو نمیفهمیدیم حتی نتونستیم راهنمای تور رو پیدا کنیم. فقط میدونستیم با پگاسوس میریم ترکیه ماهام که اولین بارمون بود جلو یه پلیسو گرفتیم گفتیم محل پگاسوس کجاس؟ اونم گفت شرکت هواپیمایی؟ ماهام مثل منگلا کلمونو تکون دادیم به خاطر فضای فرودگاه حتی نمیتونستیم حرف بزنیم. بعدم که گفت برید زیرزمین اونجا اتاقایی هستش و رو تابلو نوشتن اسمشو. ماهام سه نفری با چمدون و کوله پشتی رفتیم به طرف یه راهپله کوچیک که به زیرزمین ختم میشد. اولش دوستم گفت اینجا که هیچکی نیست یهو دیدیم رو یه تابلو جلو در نوشته پگاسوس به انگلیسی ماهام گفتیم همینه دیگه اینجا باید سوار هواپیما بشیم. و اون مردمیم که بالا بودن لابد منتظر مسافرن. در زدیم کسی باز نکرد چند دقیقه ایی صبر کردیم یه خانومه اومد گفتش بله امری داشتین؟ همه گفتیم بله میخواییم بریم ترکیه اولش یکم لبخند زدو و بعدم بلیطامونو که یه برگه بود نگاه کردش گفتش که اینجا نیستش. باید برین بالا و خودش باهامون اومد بالا و تابلو پروازو نشون دادو گفتش به بادجه های با اون اعداد مراجعه کنین. صف ایکس ری رو نشون دادش که واستین رد بشین اونور چک امنیتی برین به اون بادجه ها
راستش خیلی حس ضایع شدن بهمون دست داده بود هرسه تامون احساس میکردیم ابرومون رفت. حالا بعد رد شدن که خودش ماجرا داره رفتیم اون بادجه هایی که شماره شو قبلش اون خانومه بهمون گفته بود بعدم خودش تو یکی از بادجه ها بودش که رفتیم و با مهربونی کمکمون کردو و چمدونو و کوله پشتی رو تحویل دادیم بعدم با دستش اشاره کرد برین اون بانک اونور و بگین میخوایین عوارض خروجو بپردازین. بعدم با دستش به یه صف دیگه اشاره کردش که بعد که فیشو پر کردین و پرداختین برین اونجا تا گذرنامه هاتون مهر خروج بخوره و بعد اونجا خودمون میاییم کمکتون میکنیم
تازه اینجا بودش که مسئول تور با کلی ادم رسیدن و بعد اشنایی گفتش همینجا واستین باهم همگی دسته جمعی بریم که با مشورت دوستام گفتیم ماها خودمون میریم بعد گذرنامه جمع میشیم. بعدم رفتیم فیش بانکی رو ریختیم و بعدم گذرنامه رو مهر زدیمو و رفتیم رو صندلیا نشستیم تا بقیه برسن. اونجا بودش که گفتیم چقدر دردسر داره و دوستم گفتش که من پشیمون شدم تا بیشتر ابروریزی نشده برگردیم که با با یکم مسخره کردن و حرف زدن بقیه مسافرای تور رو نشونش دادیم که ببین اونا اصلا نمیدونن فرودگه چیه ماها که خودمون تا اینجا اومدیم بدونه مسئول تور و از این به بعدم راهنما هستش
نیم ساعتی که منتظر شدیم دیدم بقیم رسیدن و حدودا سی نفر مثل بچه ادم یکجا ساکت نشسته بودیمو منتظر راهنما که بگه چیکار کنیم
بعد بیست دقیقه انتظار دوباره راهنما گفتش که بریم به اونطرف و اونجا ایست بازرسیه و مثل ایست بازرسی اول عمل کنین. ماهام که تا اینجا بدونه راهنما اومده بودیم سینه رو جلو دادیم و مثل کسی که ماهی یکبار میره خارج اول همه راه افتادیمو و بدونه هیچ بوق خوردن دستگاه فلزیاب رد شدیم. بعدم منتظر بقیه که تقریبا اکثرشون گیر میکردن. بعد بیست سی دقیقه انتظار دوباره اون خانومه اومدو و چون از قبل ما رو میشناخت اول از همه اومد به طرف ما و گفتش که بیان دنبال من. راهنمای تور و بقیه مسافرام به ما نگاه میکردن. اونجام اونایی که بیزینس بودن سریع سوار شدنو بعدش خانومه اشاره کرد نوبت ماهاست که سوار شیم بعد چند دقیقم بقیه مسافرا اومدن. تو فرودگاه استانبولم راهنمای تور بود و هیچ مشکلی و ابروریزی به قول دوستام پیش نیومد. برگشتم راحت از قبل چون دیگه قلقش دستمون اومده بود