فیلم ترسناک چگونه بیننده را روی صندلی خود میخکوب می‌کند؟

فیلم ترسناک چگونه بیننده را روی صندلی خود میخکوب می‌کند؟

از همان ابتدای شکل‌گیری صنعت سینما، فیلم‌سازان عمیق‌ترین، تاریک‌ترین و اصلی‌ترین دلهره‌های انسان را نشانه گرفته و آنها را تا حد مرگ ترسانده‌اند.

بدون شک همه ما از کش آمدن صحنه‌های تعقیب و گریز شخصیت‌های منفی که در اینجا با عنوان هیولا از آنها یاد خواهیم کرد دچار دلهره شدید می‌شویم و همزمان هم با اصرار زیاد پیگیر ماجرا هستیم تا ببینیم در نهایت چه می‌شود؟ آیا شخصیت مظلوم داستان بدست قاتل روانی کشته می‌شود؟ آیا هیولای پنهان فیلم چهره واقعی خود را برای بقیه نمایان خواهد کرد؟ آیا کسی که از دست هیولای بی‌رحم در حال فرار است می‌تواند محل امنی برای پنهان شدن بیابد؟ و ده‌ها مورد مشابه دیگر.

موسیقی هم که دیگر مزید بر علت می‌شود و به هر چه بیشتر ترسناک شدن فیلم کمک می‌کند. اصلا موسیقی می‌شود کبریتی بر خرمنِ صحنه‌های ترسناک فیلم و با شعله‌ور کردن این خرمن، دلهره و ترسی عجیب را در دل بیننده ایجاد می‌کند.

«رازهای سینما: وحشت» نوشته مارک کِرمُد – برنده جایزه منتقدان – در مورد تکنیک‌های سینمایی که بیننده را در لبه صندلی‌ها میخکوب می‌کند نوشته و توضیح داده چه عواملی دست در دست هم دل بیننده را از ترس می‌لرزانند.

در زیر برخی از این عوامل را برایتان برشمرده‌ایم . همراهمان باشید.

مکان‌های ترسناک

فیلم ترسناک
شلی دوال در فیلم نفس‌گیر درخشش؛ فیلمی در سبک ترسناک روانشناسانه محصول آمریکا و بریتانیا به کارگردانی و تهیه‌کنندگی استنلی کوبریک است که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد

مکان از جمله عوامل کلیدی برای ترساندن و ترسیده شدن انسان است. کرمد در این رابطه گفته: «فیلم‌های ترسناک پر است از آدم‌هایی که دایم به جاهایی می‌روند که نباید بروند. اگر در فیلم‌های ترسناک از این مکان‌ها استفاده نشود، فیلم بسیار کوتاه‌تر خواهد بود و از میزان ترسناکی‌شان هم بشدت کم خواهد شد.»

واقعیت این است انسان از همان کودکی دایم به مکان‌های ناشناخته و خطرناک کشش دارد – به همین خاطر است که اغلب دوست داریم فیلم ترسناک نگاه کنیم.

از نظر کرمد، یکی از آرک‌تایپهای اساسی در سینما را می‌توان در فیلم «فراموش‌نشدنی (The Haunting)» محصول سال ۱۹۹۹ به کارگردانی یان ده بونت دانست که برگرفته از رمانی به همین نام به قلم «هیل هاوس» است. خانه این فیلم ترسناک همانند هتلی است که استنلی کوبریک در فلیم بی‌نظیر درخشش (Shining) خود استفاده کرده بود و فضایی دلهره‌آور و سرشار از وحشت را برای بیننده رقم می‌زد.

او همچنین اضافه می‌کند: بهترین فیلم ترسناک فیلمی است که بدترین کابوس‌های فردی هر شخصی را برای او یادآوری می‌کند. اغلب این کابوس‌ها را ما در دوران کودکی یا نوجوانی دست‌کم یک‌بار در زندگی تجربه کرده‌ایم و تصورمان هم این است که هیچ کس دیگری آن را تجربه نکرده است.

مکان‌های ترسناک در سینما دقیقا دست روی این ترس‌ها و کابوس‌ها می‌گذارند و دوباره همان وحشت‌های کودکی را برایمان زنده می‌کنند.  همین امر سبب مهیج شدن آنها می‌شود. عاملی که انسان را ترغیب می‌کند تا بیشتر و بیشتر این ژانر از فیلم‌ها را تماشا کند.

هیولا و موجودات ترسناک

فیلم ترسناک
آنتونی پرکینز در فیلم‌ فوق‌العاده جذاب سایکو (روانی): فیلمی دلهره‌آور به کارگردانی آلفرد هیچکاک محصول سال ۱۹۶۰ کشور آمریکا

به گفته کرمد، شخصیت‌های عجیب و ترسناک در فیلم‌های ژانر وحشت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند. تقریبا همه فیلم‌های ترسناک به هیولاهای مخصوص خود نیاز دارند. از دراکولا گرفته تا فردی کروگر، هِنری قاتل سریالی، دیوهای غرنده، دزدان دریایی و …

در این میان هنرپیشه‌ای که راه برای بسیاری از هیولاهای ترسناک سینما باز کرد، لان چینی (Lon Chaney) بود؛ او یکی از مهم‌ترین بازیگران ژانر وحشت سینما بود و بسیاری از گریم‌های نقش‌هایش را شخصا انجام می‌داد. نوآوری و مهارت او در گریم به حدی بود که اهالی سینما لان چِینی را «مرد هزار چهره» لقب داده بودند.

یکی از مهم‌ترین نقش‌های چینی، آهنگساز ترسناک در فیلم شبح اپرا (۱۹۲۵) بود. بر اساس گزارش رسانه‌ها، در صحنه‌ای که کریستین نقاب خود را کنار می‌زند تا قابلیت‌های ترسناک شبح را به نمایش بگذارد، بیننده‌ها از ترس جیغ کشیده‌اند و برخی حتی غش کرده‌اند – همانند صحنه‌های ترسناک فیلم سایکو یا جن‌گیر که موجب وحشت بسیاری از بیننده‌ها در طول تاریخ شده است.

البته کرمد می‌گوید که هیولاها همیشه هم از اول ترسناک نیستند؛ همانند شخصیت اصلی رمان سال ۱۹۵۹ روبرت بلاش یعنی سایکو که از قاتل زنجیره‌ای مشهور آمریکایی «اد گین» الهام گرفته بود.

گین در تاریخ آمریکا به خاطر کارهای عجیب و غریب با مرده‌ها مایهٔ رسوایی شد؛ مانند کندن پوست قربانیانش، نبش قبر کردن، ساخت دکوراسیون خانه‌اش با قسمت‌هایی از بدن اجساد و ساختن لباس و اثاث خانه از پوست اجساد.

هنگامی که آلفرد هیچکاک، آنتونی پرکینز را برای نقش نورمن بیتس در فیلم روانی انتخاب کرد قصدش این بود که شبیه موجود ترسناک نباشد اما دلهره و وحشت زیادی را برای بیننده ایجاد کند. با این که در رمان اصلی، بیتس چهره بدی دارد اما در سایکوی هیچکاک او یک شخصیت خوش‌تیپ و مرتب نمایش داده شده.

صدا

یتیم‌خانه فیلمی در سبک ترسناک به کارگردانی خوان آنتونیو بایونا است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.

از نظر کرمد، صدای یکی از اصلی‌ترین فاکتورهای هر سبک از فیلم است. فیلم‌های ترسناک بدون صدا و موزیک نمی‌توانند شدت واهمه، اضطراب، دلهره و وحشت را در دل بیننده به‌وجود بیاورند. با اینکه تصویر در حال نمایش صحنه‌های وحشتناک است، اما این صداست که آن ترس را در دل فرد ایجاد می‌کند.

کرمد یکی از طرفداران پروپا‌قرص هنرمندی موسوم به Oriol Tarragó است. او می‌گوید: تاراگو در فیلم یتیم‌خانه شاهکار بود. او برای توصیف یک خانه که ارواح در آن حضور دارند به بهترین شکل ممکن موسیقی ساخته است و بیننده را درگیر صحنه می‌کند.

این آهنگساز که پس از فیلم یتیم‌خانه بسیار موردتوجه مردم و منتقدان قرار گرفت، برای ضبط موسیقی یتیم‌خانه، به ساختمانی متروکه در دل کوه رفت و در آن جا به ضبط صدای ساختمان خالی پرداخت. از صدای پله‌های چوبی و صدای ترک‌های چوب‌های کفپوش را ضبط کرده و در فیلم مورداستفاده قرار داد.

تعقیب و گریز

مایکا مونرو در فیلم ترسناک او تعیقب می‌کند به کارگردانی دیوید رابرت میچل است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.

کرمد معتقد است صحنه‌های تعقیب و گریز از جمله عوامل موثر برای نگه داشتن بیننده در بطن ماجراست. این صحنه‌ها باعث می‌شوند تا مخاطب با هیجان و کنجکاوی بسیار منتظر اتفاق‌های بعدی باشد. به گفته کرمد، بسیاری از فیلم‌های ترسناک با صحنه‌های تعقیب و گریز هیولاها و شخصیت‌های منفی بدنبال شخصیت‌های مثبت هیجان و دلهره ویژه‌ای در قلب بیننده ایجاد می‌کنند.

به‌طور مثال در فیلمی همچون The Evil Dead، درخشش و هالووین ما شاهد این تعقیب‌ها هستیم – اغلب هم از منظر قاتل یا هیولا این صحنه‌ها به تصویر کشیده می‌شوند.

اما این تعقیب‌ها لزوما تند و سریع نیستند. در حقیقت، ممکن است حتی برعکس هم باشد. در فیلم‌های زامبی همچون سریال مردگان متحرک به کارگردانی جرج رومرو با اینکه تعقیب و ترس به کندی نمایش داده می‌شود اما بی‌وقفه بودن آن همان حس وحشت موردنظر کارگردان را به مخاطب القا می‌کند.

بسیاری از فیلم‌های ترسناک دارای هیولاهایی هستند که بسیار کند حرکت می‌کنند و فقط قربانی خود را می‌گیرند. این تکنیک را در فیلم‌های مختلفی همچون او تعیقب می‌کند می‌توان دید. در این فیلم سرعت تعقیب بسیار پایین است اما یک لحظه وقفه ندارد و به همین خاطر بیننده دایما بدنبال داستان کشیده می‌شود.

سفر

فیلم ترسناک
مرد حصیری در جزیره‌ای دورافتاده منتظر ایستاده است – مرد حصیری فیلمی در سبک ترسناک به کارگردانی رابین هاردی است که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد.

کرمد می‌گوید در یک اثر سینمایی ترسناک باید کنتراست وجود داشته باشد.

یکی از حقه‌های جذاب و کلیدی فیلم‌های ژانر وحشت در کنار هم قرار دادن دو دنیای متفاوت و مجزا از هم است: تیره و روشن، قدیمی و جدید، خوب و بد – و سفر از یکی به دیگری باید در متن داستان گنجانده شود.

ما همیشه در یک دنیای آشنا حضور داریم، دنیایی که همه اتفاق‌ها و عناصر آن قابل باور هستند. سپس هیولا، عامل ترسناک یا شخصیت منفی باید از دنیای ناشناخته به دنیای آشنای ما پا بگذارد تا وحشت و دلهره زیادی را در ذهنمان ایجاد کند.

بسیاری از فیلم‌های ترسناک این سفر را در بطن ماجراهای خود دارند. مثل سفر سرنوشت ساز مریون به مسافرخانه بیتس در روانی هیچکاک یا ورود گروهبان هوی به جزیره‌ای دورافتاده Summerisle در فیلم ترسناک مرد حصیری.

فیلم ترسناک
آنتونی پرکینز در نقش نورمن بیتس در فیلم سایکو

نظر شما در مورد فیلم‌های ترسناک چیست؟ چه عوامل یا صحنه‌هایی بیشتر از همه سبب ترسیدن شما می‌شوند و ترجیح می‌دهید چه تیپ فیلم ترسناکی تماشا کنید؟  نظرات خود را در بخش دیدگاه‌ها با ما در میان بگذارید.

منبع: bbc
مطالب مرتبط
۲ نظر

ورود

  • M rez شهریور ۳, ۱۳۹۷

    Shining که خیلی مسخره بود. در کل هر فیلمی که محبوب باشه مسخرست.

  • Esio شهریور ۵, ۱۳۹۷

    من خودم از فیلمای مرموز بیش تر از ترسناک می ترسم. ترسناک ها تو لحظه میترسونن و بیش تر هیجانی اند، سر همین خیلی هامون بعد از ترسیدن میخندیم. اما یه فیلم مرموزی مثل فیلمای جاسوسی یا مثلا علمی تخیلی مثل اینسپشن آدم رو واقعا میترسونند و لحظه ای هم نیست و میتونه مدت ها تو ذهن بمونه. یه فیلم ترسناک فقط بچه ها رو میتونه اینطوری بترسونه