علی عطشانی در کارنامه فیلمسازی خود آثاری دارد که همیشه روی خط قرمز حرکت کردهاند و در عین اینکه کاملا مذهبی هستند، اما نوک پیکان انتقادات را به سمت دولت و سیاستهای دولت میگیرد. عطشانی در فیلم جدید خود با نام «پارادایس» هم همین رویه را پیش گرفته و ضمن انتقادات تند و تیز به دولت و سیاستهای حاکم بر نظام فعلی، شعارهایی هم سر داده که گاهی از شدت بلندی تماشاگر را زده میکند.
فیلم پارادایس بر اساس فیلمنامهای به اسم طلبه ساخته شده که از قضا داستان آشنایی یک طلبه با یک دختر فرنگی در بستر فضای مجازی را روایت میکرده است. عطشانی با همین سوژه، فیلم خود را جلوی دوربین برده و به آن بال و پر داده است. در فیلم عطشانی، شاهد یک حوزه هستیم و روحانیونی که به دو دسته تقسیم شدهاند؛ عدهای مدرن و سنتی. روحانیون مدرن اعتقاد دارند جنگ سایبری آغاز شده و باید در این بستر جنگید و روحانیون سنتی کماکان منبر را جایی بهتر از شبکههای اجتماعی میدانند.
در این بین یک طلبه تصمیم میگیرد که با لپ تاپ وارد جهان اینترنت شود و از طریق فیسبوک با دختری آلمانی آشنا میشود که در دانشگاهی واقع در آن کشور علوم سیاسی میخواند. طلبه بعد از مدتی چت با این دختر از سمت او دعوت میشود تا در کنفرانسی به اسم مذهب من شرکت کند و از اسلام دفاع کند. این طلبه به همراه استاد خود و یکی دیگر از همشاگردانش به نام پژمان تصمیم میگیرند که به آلمان رفته و از دین مبین اسلام دفاع کنند.
فیلم پارادایس برخلاف سایر آثار ایرانی که در خارج کشور فیلمبرداری شده (آنطور که تیم سازنده اعلام کرده بیش از ۷۰ درصد فیلم در برلین ساخته شده)، تبدیل به اثری بنجل و بیخاصیت نمیشود و همین نکته را میتوان به فال نیک گرفت. خوشبختانه کارگردان و دیگر عوامل فیلم از رفتن به خارجه ذوق زدگی بیش از حد نشان ندادند و برخلاف برخی از تیمهای فیلمسازی، اثر سینمایی خود را مزین به رنگ و لعاب ساختمانها و نماهای زیبا از فرنگستان نمیکند. فیلمساز تصمیم گرفته به جای این نقش و نگارها بیشتر روی داستان و شخصیتهای خود تمرکز کند، اما این تمرکز با شلختگی و ناپختگی همراه بوده است.
عطشانی در فیلم پارادایس اسیر لودگی نشده اما از آنسو داستان و فیلمنامه منسجمی هم ارائه نمیکند و یک سری شعار را در قالب آیتمهایی کوتاه و سینمایی به هم وصل میکند. اینطور به نظر میرسد که فیلمنامهنویس با عدهای ایدهپرداز گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند فکر کنند که حضور یک یا چند روحانی در فرنگ میتواند چه موقعیتهای کمیکی ایجاد کند. کمدیهای موقعیتی هم که در فیلم پیاده سازی شده نهایتا تماشاگر را مهمان یک لبخند کند. البته اگر بخواهیم منصفانه درباره فیلم بگوییم باید گفت دیالوگنویسیها در آن با هوش و درایت بهتری صورت گرفته و همین دیالوگها در فیلم میتواند آن را از تبدیل شدن به یک فیلم بد نجات دهد.
بازیگران فیلم پارادایس هیچکدام نتوانستند قدرت بازیگری خود را به نمایش بگذارند و در واقع میتوان ادعا کرد که به واسطه کاراکترهای مقوایی و شعارهای پشت سرهم قرار گرفته در فیلمنامه، تباه شدهاند. اصولا با دیدن پارادایس تعجب میکنید که چرا سالیان سال است که فیلم توقیف مانده چرا که عطشانی بیشتر از آنکه انتقاد کند، مدح سرایی از خودش نشان میدهد.
محمد علی نجفیان، روحانی که هم نقش تهیه کننده کار را بر عهده داشته و هم بازیگری نقش اصلی را نیز تقبل کرده بازی جالبی را از خود نشان نداده و ناشیگری در تک تک صحنههایی که جلوی دوربین حضور دارد از سر و صورت وی میریزد. نجفیان اما در نقش مشاور فیلمنامه هم حضور داشته و به نظر میرسد این حد شعارزدگی فیلم هم تا حدی متوجه حضور او در این سمت است.
فیلم پارادایس فیلم سخیفی نیست اما فیلم خوبی هم نیست و همه چیز در حد یک اثر معمولی که بیننده قطعا دقایقی پس از تماشای آن فراموشش میکند باقی میماند. عطشانی در کاتیوشا توانسته بود با مطرح کردن موضوعات روز و ترکیبی از نسل جوان دین گریز و نسل مذهبی و تقابل آنها با یکدیگر، موقعیتی به مراتب جذابتر از حضور چند روحانی در فرنگ ایجاد کند. سوژه فیلم پارادایس به تنهایی جالبتر از کل فیلم است و حتم دارم که مبتدی ترین فیلمنامه نویسان سینمای کمدی و طنز میتوانستند از دل این سوژه، داستانی به مراتب غنیتر خلق کنند.
البته ناگفته نماند که به احتمال زیاد سانسور دست و پای کارگردان را تا حد زیادی بسته است و این موضوع در نسخه اکران شده کنونی هم کاملا به چشم میخورد. فیلم در برخی لحظات به صورت بسیار مشخصی کات میخورد و دیالوگها هم در یکی دو صحنه ناقص میمانند و به نظر میرسد که تیغ سانسور به داستان فیلم رحم نکرده است. فیلم پارادایس در حالت کلی و اصلی خود هم شبیه به چسبانیده شدن چند آیتم بامزه در کنار هم بود و این بریده بریده شدن مزید بر علت شده و دقیقا حکم نمک رو زخم را برای فیلم بازی کرده است.
تقریبا تمام آثار عطشانی با یک جنجال خبری روبرو هستند و پارادایس هم کم از این حاشیهها نداشت؛ از حضور یک روحانی به عنوان سرمایهگذار فیلم گرفته تا شایعات حضور گلشیفته فراهانی در فیلم و حتی حضور او برای تست گریم در صحنههای برلین، باعث شده که عطشانی کماکان بتواند به فروش فیلم خود مطمئن باشد و مارکتینگ خوبی را سر اثر سینمایی جدید خود پیاده سازی کند.
پارادایس یک عقبگرد در کارنامه عطشانی به حساب میآید و البته با توجه به اینکه فیلم مال چند سال گذشته است، این موضوع دور از ذهن هم نبود. جواد عزتی شاید تنها نامی باشد که به واسطه نقش بستن اسمش در پوسترهای فیلم بتواند مخاطبین را به سینما بکشاند و متاسفانه برخلاف بازیهای اخیر و بهتر شده او، در پارادایس شاهد جواد عزتی ناپختهای هستیم که نمیتواند فیلم را بر دوشهای خود حمل کند و آن را جذاب سازد.
یادمه خیلی فیلم آبکی بود بزور تا آخرش دیدم