محققان و دانشمندان متعددی ثابت کردهاند که تنها بودن مزایای فیزیکی و ذهنی بسیار زیادی دارد. اما برخی روانشناسان نیز این ایده را تهدیدی برای جامعه بشری میدانند و آن را از اساس رد میکنند.
کارولین مولر، روانشناس آمریکایی اما در این رابطه میگوید: «بسیاری از مردم جهان از تنها بودن هراس دارند. برخی بر این باور هستند که هیچ چیزی به اندازه تنهایی نمیتوانند ترسناک باشد و هرگز دوست ندارند این وضعیت را تجربه کنند. برخی از مردم هم عادت دارند هنوز از رابطهای کاملا خارج نشده، وارد رابطه دیگری شوند به این خاطر که از توجه دیدن لذت میبرند و دوست ندارند به هیچ قیمتی تنها باشند. اما این افراد نمیدانند که خود را در معرض خطر بزرگی قرار میدهند، برقراری ارتباطهای کوتاه و بدون فکر احتمال ورود انسانهای منفی و سمی که چیزی جز آزار ندارند را به زندگیشان افزایش میدهد. تبعات رابطه نادرست بسیار بیشتر از تنها ماندن برای یک دوره کوتاه مدت است.»
کم نیست شمار کسانی که از ترس تنهایی حاضرند در یک رابطه غلط بمانند و مصائبش را هم تحمل کنند!
دکتر مولر در این رابطه میگوید: «تعجب میکنم از مردمی که حاضرند به هر قیمتی در هر رابطهای باشند اما حتی یک روز هم مجرد و تنها نمانند. این ترس فقط از ناآگاهی آنها نشات میگیرد. انسان در تنهایی فرصت شناخت خود را پیدا میکند و این دستاورد کمی نیست.»
شما اگر شناخت درستی در مورد خود و خواستههای خود داشته باشید، در ارتباط برقرار کردن با دیگران نیز بسیار موفقتر خواهید بود.
شاید یکی از دلایلی که اغلب مردم از تنها ماندن فرار میکنند این است که اعتماد به نفس و ارزش خود را در گرو حرفها و نظرات دیگران میدانند و به عقاید دیگران وابسته هستند.
انسان موجودی اجتماعی است و این واقعیت قابل انکار نیست. اما به این فکر کنید که تمام اطرافیان از شما تعریف کنند و شما را فردی زیبا، مهربان و موفق بدانند اما در درون خود چنین حسی نداشته باشید، آیا این تعاریف بیرونی برایتان کافی خواهند بود؟ احتمالا پاسختان منفی است زیرا اگر شریک عاطفیتان شما را ترک کند یا به شما خیانت کند، تمامی این تعاریف بیرونی ارزش و بهای خود را در ذهن شما از دست خواهند داد و چیزی جز غم برایتان بر جا نخواهد گذاشت.
این غم از کجا نشات میگیرد؟ از نیاز برای تایید گرفتن از دیگران. مورد تایید دیگران بودن هم ریشه اصلی ترس از تنهایی است. یعنی انسان فرض را بر این میگذارد اگر کسی نباشد که از او تعریف کند، پس دنیا به چه دردی میخورد. اما مساله اینجاست که خوب است انسان برای مدتی هر چند کوتاه، در تنهایی به سر ببرد تا تکلیفش با خودش، نیازهایش، خواستههایش و خودِ واقعیاش مشخص شود. با این کار میتواند رابطه بعدی را سالمتر آغاز کند و به پایداری بیشتر آن نیز امیدوارتر باشد.
وقتی شما بلافاصله پس از خروج از یک رابطه عاطفی، وارد رابطه دیگری میشوید در واقع به طور ناخودآگاه (یا آگاهانه) در تلاش برای انتقام گرفتن از شریک عاطفی قبلی خود هستید.
چرخه باطل دوستیهای کوتاه مدت انسانها که این روزها بسیار زیاد شده را با یک دوره کوتاهمدت تنهایی میتوان تا حدی متوقف کرد. اگر هر فردی این را بیاموزد که پس از تمام شدن رابطهاش لازم نیست بلافاصله فرد دیگری را جایگزین قبلی کند و متوجه شود که چند ماه تنها بودن به او کمک میکند که رابطه بعدی را بهتر شروع کند، رابطههای عاطفی دنیای مدرن شکلی بهتر به خود خواهند گرفت.
وقتی چند ماه از یک شکست عاطفی بگذرد، شما پایداری و ثبات احساسی بیشتری پیدا خواهید کرد و از روی هیجان یا عواطفِ آنی دست به انتخاب نخواهید زد.
هر چقدر انسان شناخت بیشتری نسبت به خود داشته باشد همان قدر بهتر میتواند دیگران و نیازهایشان را بشناسد و درک کند. این شناخت به یافتن فرد مناسب کمک شایانی میکند. رابطه عاطفی فقط حول محور عشق دادن و عشق گرفتن نیست و باید شناخت دو طرفه و درک متقابل میان زوجها وجود داشته باشد تا در صورت بروز مشکل یا شرایط خاص با همفکری و همکاری یکدیگر بتوانند آن را برطرف کنند بدون اینکه به یکی از طرفین آسیبی وارد شود.
بیشتر بخوانید: چرا لازم است گاهی با خودمان خلوت کنیم؟ از فواید شگفت انگیز تنهایی بیشتر بدانید
در آخر لازم است اشاره کنیم با اینکه تنهایی معمولا احساسی موقت است اما واقعیت این است که وقتی به شکل مزمن درمیآید، عواقبی جدی به همراه خواهد داشت.
تنهایی مزمن میتواند به سلامت آسیب بزند، کیفیت خواب را پایین بیاورد و باعث احساس غم و ناامیدی شدید شود. حتی ممکن است فرد را وارد چرخهای خطرناک کند به این ترتیب که او همه فعالیتهای اجتماعیاش را کنار بگذارد و در نتیجه بیشتر احساس تنهایی کند. تحقیقات نشان میدهد احتمال بروز نشانههای افسردگی بعد از یک سال در فردی که احساس تنهایی میکند، بیشتر است.
بیشتر بخوانید: تنهایی ؛ یک تهدید جدی برای سلامت عمومی انسانهای عصر مدرن
اما همه اینها در مورد «احساس تنهایی» است و با «تنهایی خودخواسته» که ما در بالا به آن اشاره کردیم بسیار متفاوت است.
بدون نظر