ذهن فریبکار یعنی اینکه شما با اطلاعات غلط و دیتاهایی که صحت و سقم آن اثبات نشده و شما هم هیچ تلاشی برای فهم درستی یا غلطی اطلاعات خود نکرده اید، استدلالی کنید که دیر یا زود، سبب تصمیم نادرست شود. ذهن فریبکار، در میان کاربران جامعه اطلاعاتی امروز ایران، بیداد میکند. ذهنی که چسبندگی آن به گوگل و شبکه های اجتماعی به قدری زیاد است که بعضا، شاهد افزایش قابل توجه فالور و بازدید از صفحات fake و دروغین از سوی هزاران کاربر هستیم.
ذهن فریبکار، یعنی تصمیم نادرست بر اساس اطلاعات غلط. ذهن فریبکار در جامعه شناسی خودمانی ما، یعنی: توهم! ما امروز، با توهم زیاد دانستن و درست دانستن مواجه هستیم. ما فکر میکنیم که درباره موضوعات مختلف، زیاد میدانیم. چون در شبکه های اجتماعی و گوگل و اخبار فعالیم و در جریان همه اتفاقات پیرامون هستیم. ما فکر میکنیم که چون ماه ها یا سال ها درباره فلان چیز میدانستیم، پس حتما همان جور است که میدانیم!
مثلا: ذهن فریبکار میلیونها هموطن بر این اساس شکل گرفته است که سرمایه گذاری در بورس، ریسک شدید و یک خطر بالقوه است که نباید در دام آن گرفتار شد. برای همین، ما ایرانی ها معتقدیم که سرمایه گذاری مسکن، ارز و طلا و خودرو، بیش از سرمایه گذاری در بازار شفاف و مترقی مثل بورس، بیش تر و بهتر جواب میدهد.
در حالی که نگاهی ساده به سودآوری بسیاری از شرکتها در همین سال پر فراز و نشیب ۹۷، ما را با سودهای فوق شگفت انگیز آشنا میکند که نادرستی این ذهنیت کودکانه را اثبات میکند. شاید رکورد زنی پی در پی شاخص کل در اردیبهشت ۹۸، ماحصل رهایی برخی از هموطنان از این ذهن فریبکار باشد.
ذهن فریبکار به خیلی از شهروندان کشورهای مختلف جهان میگوید که ایرانیان، ملتی شترسوار، وحشی، بیسواد و ترسناک هستند و بمباران تبلیغاتی نیز بر تقویت این ذهنیت تاثیر گذار بوده است. همان طور که ذهن فریبکار شما میگوید که افغانستان و پاکستان، طبیعتی خشک با مردمان تندخو و ترسناک دارد! همان طور که ذهن فریبکار شما میگوید که مردمان اسکاندیناوی، افسرده، غمگین، سرد مزاج و نژاد پرست هستند و در صدر آنها، آلمان ها قرار دارند!
جهان، صدها میلیون ذهن فریبکار دارد. قطعا، ساده ترین کار دنیا، فکر نکردن است. فکر کردن، سختترین کار دنیا است. هر کاری که نیاز به بردباری و جستجوی اطلاعات و مطالعه داشته باشد، برای خیلی ها دردناک و برای خیلی ها، شیرین ترین اتفاق زندگی است. شاید برای همین باشد که مسلمانان معتقدند که مطالعه، ارزش هفتاد سال عبادت حق تعالی را دارد. بررسی تاریخی هم نشان می دهد که ملت هایی که زیاد مطالعه میکنند، موفقیت اجتماعی، بهداشتی، اقتصادی و علمی بیشتر دارند.
ذهن فریبکار، ذهنی است که فال و فالبینی و فالگیری و توهمات و خرافات را بر اطلاعات درست علمی مستند و مستدل، ارجح دانسته و با فرض «من میدانم»، استدلالهایی میکند که بعضا، تصمیمات فاجعه باری را به ارمغان میاورد. اینکه فکر کنیم مصداق ذهن فریبکار ایرانیان، مهناز افشارها هستند، نادرست است. این سلبریتی ها چون مطرح هستند، اشتباهاتشان خیلی زود به چشم میآید و با نکوهش عمومی همراه می شوند. اما اگر کمی تامل کنیم، میبینیم که من و شما در طول روز و هفته و ماه، دهها تصمیم گرفتیم که پایه آن، بر اساس اطلاعات غلط بوده است.
برای اینکه از ذهن فریبکار خود خلاص شویم، باید به تکنولوژی فکر آشنا شویم. باید با تفکر انتقادی آشنا شویم. باید با مطالعه بیشتر در منابع خوب و درست، آشنا شویم و این رویه را تکرار کنیم.
فرض بنیادین این است: ما چیزی جز تفکر خود نیستیم. احساسات ما (خشم، ترس، اندوه، محبت)، آرمانهایمان، تصمیمها و اعمالمان، تصمیم های اینستاگرامی ما، کامنت های ما و خیلی رفتارهای ما در فضای مجازی، همه محصول فرایندی است که نامش را فکر کردن گذاشتهایم.
کیفیت زندگی ما و سبک زندگی دیجیتالی امروز ما، مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست. اگر تفکر ما نامتفکرانه و ناآگاهانه باشد، اگر سازوکارش را نفهمیم، نمیتوانیم تشخیص بدهیم کجایش معیوب است تا اصلاحش کنیم. تفکر نقاد، اندیشیدن دربارهی خود تفکر را به ما می آموزد. یاد میگیریم این ماشین ذهن چطور کار میکند، و میآموزیم که چطور با در اختیار گرفتن تفکرمان، فرمان اعمال خود، فرمان احساسات خود، فرمان نفس خود را در دست گیریم و مسئولیت زندگیمان را بپذیریم.
حتما بخوانید: ذهن فریبکار به روش بهروز حاجیلو، قاتل طلبه همدانی
بدون نظر