مثلث فحش‌های جنسیتی در ایران: عمه، خواهر و مادر

فرجام فحاشی چیست و چرا عادت به فحاشی داریم؟

مثلث فحش‌های جنسیتی در ایران: عمه، خواهر و مادر

اگر ظرف ۴ دهه اخیر به ورزشگاه آزادی تهران و یا بسیاری از ورزشگاه های سراسر کشور رفته باشید، ادبیات گفتاری ثابتی که برخی ها در اهانت به داور و بازیکنان و کادر فنی تیم ها بر زبان جاری می کردند را مشاهده می‌کردید که گویی هیچ  خلاقیت و نوآوری در سبک و کلمات فحاشی این افراد، با وجود تغییر چند نسل، رخ نداده است. سطح تحمل ایرانیان در یک دهه اخیر بسیار کاهش یافته است.

فحاشی، اهانت، ناسزا گفتن، متاسفانه بخشی از سبک زندگی شمار زیادی از هموطنان شده و به قولی، ورد زبان بعضی ها، رکیک ترین سخنان و مبتذل ترین گفتارهاست که محصور به دنیای فوتبالیست ها و آرتیست ها و گولاخ های سکوی ورزشگاه ها و گنده لات های اینستاگرام و غیره نیست.

اهانت به عمه، خواهر، مادر، برادر و فحش های قومی و جنسیتی، فرهنگ متداول بسیاری از هموطنان بوده و احتمال  این که هر شهروند ایرانی در طول زندگی، چند بار این کلمات را بر زبان جاری کرده باشد، بسیار است. گاها افراد فرهیخته، به دلایلی عجیب (مثل اعتراض به بوق زدن  ممتد فردی پشت چراغ قرمز!)، شروع به اهانت های جنسی و قومیتی کرده که تعجب آور است.

بسیار مشاهده شده است که افراد در حالی به اهانت های قومیتی و جنسیتی در واکنش به ناهنجاری های مختلف روزمره روی می آورند که کتاب ها و سخنرانی ها و مقالاتی در نکوهش فرهنگ عامه و نقد جامعه شناسی خودمانی و تشویق افراد به تفکر انتقادی و رهایی از ذهن فریبکار، منتشر کرده اند و صاحب حرف و قلم و اندیشه هستند! بسیار مشاهده کردید که حتی اهانت های قومی و جنسیتی توسط افرادی بر زبان به صورت سهوی یا عمدی جاری می شود که جامعه، آن ها را عاشقان علم و مکتب و ایدئولوژی مذهبی می داند و مورد ستایش و وثوق عموم هستند.

بنابراین نمی توان فرهنگ فحاشی در جامعه ایران را مختص بالاشهری ها یا پایین شهری ها یا تهرانی ها یا خارج از تهرانی ها یا پول دار ها یا فقرا یا بیسوادها یا دکترها یا مهندسین یا ورزشکاران یا صرفا هنرپیشه  ها یا راننده تاکسی ها و اتوبوسی ها و مزون دار ها دانست! هر فردی در هر مقامی در هر وضع زندگی و شهر و دیاری که از دایره ادب و انصاف و نزاکت خارج شود، طبق شرع و عقل و عرف، فعلی نهی شده و نکوهید را انجام داده که قابل سرزنش بوده و محکوم است.

معمولا فردی که از دایره ادب و انصاف خارج می شود و به جای دنبال کردن روش های قانونی و یافتن راه حل برای مشکلات، به انتشار حرف های رکیک و مبتذل روی می آورد، در واقع تلاش مصنوعی و فانتزی را برای واکنش سریع غیر عقلانی به پیش آمد، در دستور کار قرار داده که در بسیاری از موارد، با آرام شدن احساسات و حرارت، از کرده خود پشیمان می شود.

فرجام فحاشی و عاقبت ناسزا گفتن، جز پشیمانی و پاک کردن صورت مساله، نتیجه ای ندارد. تا کنون سراغ نداریم که با فحاشی به یک دزد یا غارتگر بیت المال یا اهانت به کارمند دولت یا بخش خصوصی، مشکلی از کسی حل شده باشد و او در جایگاه مدعی قرار بگیرد و حکمی به  نفع فحاش و ناسزاگو در زمینه ای، در محاکم قضایی، صادر  شده باشد.

فحاشی
برای رهایی از فحاشی، باید اصول فکر کردن و روش مساله گشایی را یاد بگیریم و با ذهن فریبکار، خداحافظی کنیم

این که ما ایرانی ها بیش  از سوئدی ها و ژاپنی ها و کانادایی ها یا اماراتی ها فحش می دهیم یا نه را نمی دانیم. این که ما ایرانی ها، سطح  تحمل پذیری مان کاهش یافته است را می دانیم. این که ما ایرانی ها، کم تحمل شدیم را می دانیم.

این که ما ایرانی ها برای دیر شدن پخت نان در نانوایی و زیاد در صف ماندن و ۵ ثانیه دیرکردن ماشین جلویی پس از سبز شدن چراغ قرمز، رکیک ترین جملات را که هیچ جایگاهی در علم  و ادب و معرفت فرهنگ فاخر ایرانی ندارد را بر زبان می اوریم را می دانیم. این که ما ایرانی ها عادت کردیم به هر چیز غلط، باور داشته باشیم را می دانیم. چون باور داشتن به چیز غلط، بهتر از باور نداشتن است و ما از بی باوری، می ترسیم!

چرا فحاشی میکنیم؟

به نظر می رسد مشکل فحاشی متداولی که بین مردم ایران (من و شما هم استثنا نیستیم) رسم شده است، مقوله ای است که اول به سطح  تحمل پذیری ما ایرانی ها به نسبت سایر ملل باز می گردد و نیاز به فرهنگ سازی دارد. بخشی دیگر، به سواد پایین مرتبط است. این که فردی در طول هفته، مرتب کلمات و جملات رکیک به زبان بیاورد، فارغ از ثروت و مدرک دانشگاهی و محل زندگی اش، سیگنال کم مطالعه بودن را به جامعه ابلاغ می کند.

وقتی شما می توانید کلمات فاخر و پسندیده و زیبا را که در ادبیات ایران زمین، به وفور یادمی شود، بر زبان جاری کنید و روش های برخورد علمی با مسائل و ناهنجاری ها را در جامعه مدرن بدانید، نیازی به جذب سیگنال های منفی کیهانی و پریشان کردن ذهن و عقل ندارید.

سخت ترین کار دنیا، فکر کردن است. از فکر کردن، هیچ کاری سخت تر نیست. راحت ترین کار دنیا هم، فکر نکردن است. مرز باریک انسان و حیوان، همین است که شاعر می گوید: ای برادر، تو همه اندیشه ای . ما بقی خود استخوان و ریشه ای.

اگر می خواهیم فرهنگ فحاشی و ناسزا و اهانت را نسل امروز و آینده ایرانیان،  کنار بگذارد، باید به قانون و قانون مداری، افتخار کنیم.  باید سطح سواد را بالا ببریم. باید کتابخوانی افتخار ایرانیان باشد. باید به اندازه پیتزا فروشی ها و کافه ها، کتابفروشی ها شلوغ شود. باید فرهنگ صبر و صبوری را از مدرسه تا دانشگاه به بچه ها بیاموزیم تا ان ها در آینده، بورس بازهای خوب، شهروندان قانون مدار و انسان های مطلع به قانون و حقوق شهروندی شده تا فضای ایران عصر ۱۴۰۰، متفاوت از ایران عصر ۱۳۰۰ و ماقبل شود.

دنیا، دنیای تحلیل و نمودار و ارقام است. قدرت، قدرت اطلاعات و پیروز، صاحب اطلاعات و تحلیلگر داده است. عصر روی آوردن به سامانه های هوشمند و بلاک چین و نانوفناوری و قانون است و باید با ادبیات و فرهنگ قرن بیستمی، بزودی خداحافظی کنیم که اصلا فرصت آفرین نیست.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
یک نظر

ورود

  • بابک خرداد ۲۲, ۱۳۹۸

    مقاله عالی ای بود واقعا باید سطح مطالعه بالا برود چرا که سر همه ما تو گوشی هامون هستش