حتماً شما هم موافقید که ضربه خوردن انگشتان پا درد خیلی زیادی دارد. این درد با دردی که از بریدگی با کاغذ و ترک خوردن لب ها به وجود می آید برابری می کند، جراحت های کوچک و آزار دهنده ای که بسیار بیشتر از آنچه که باید دردناک هستند. اما اینکه ضربه خوردن انگشتان پا تا این حد دردناک است، بی دلیل نیست.
وقتی انگشت پایتان با چیزی برخورد می کند، در واقع به آن با نیرویی معادل ۲ تا ۳ برابر وزن بدن تان ضربه می زنید. این نیرو تقریباً با یک ضربه ی مشت کاراته برابری می کند! و از آنجایی که انگشتان پا مساحت سطح اندکی دارند، نیروی وارده نمی تواند پخش شود. در نتیجه، درد در همان نقطه ی برخورد متمرکز باقی می ماند.
به همین دلیل اگر انگشت پایتان را روی سر نوک تیز یک پونز بگذارید درد بیشتری احساس خواهید کرد تا اینکه آن را روی سمت پهن پونز بگذارید. اما پا گذاشتن روی یک پونز نه فقط یک درد ناگهانی، بلکه یک درد تپشی هم به دنبال دارد. به همین دلیل وقتی انگشت پایتان با چیزی برخورد می کند، در واقع به پایانه های عصبی خاصی به نام نوسیسپتورها ضربه وارد می کنید. با این ضربه، تمام این پایانه های عصبی یکباره برانگیخته می شوند، مسأله ای که باعث ارسال سیگنال خطر به مغز می شود.
اما بعضی از این سیگنال ها سریع تر از بقیه حرکت می کنند. نوسیسپتورهای A-delta که عملکرد سریع تری دارند اولین موج از سیگنال ها را ارسال می کنند. این سیگنال ها با سرعت ۲۰ متر بر ثانیه از میان هزاران تار عصبی در هم فشرده عبور می کنند و در نهایت به مغز می رسند. همین سیگنال ها آن درد تند و تیز و ناگهانی ای که در لحظه ی برخورد احساس می کنید را به وجود می آورند. اما بعضی از تارهای عصبی به نام نوسیسپتورهای C سیگنال هایی ارسال می کنند که سرعت پایین تری به اندازه ی تنها ۲ متر بر ثانیه دارند. به همین دلیل بعد از یک لحظه تأخیر، موج دوم سیگنال های درد به مغز می رسد. این سیگنال ها عامل درد تپشی خفیفی هستند که تا مدتی بعد ادامه پیدا می کند.
نوسیسپتورها در همه جای بدن وجود دارند، از چشم ها گرفته تا مثانه. اما در بخش هایی از بدن که از آن ها برای کشف محیط اطراف مان استفاده می کنیم، بیشترین تراکم را دارند، مثل نوک انگشتان دست ها و لب ها. به همین دلیل است که پیشامدهایی مانند بریدگی با کاغذ یا ترک خوردن لب ها می تواند بسیار بیشتر از آنچه که به نظر می رسد باید باشد، دردناک هستند. البته انگشتان پا به اندازه ی نوک انگشتان دست نوسیسپتور ندارند. از آنجایی که چربی زیادی در قسمت انگشتان پا وجود ندارد تا جلوی ضربات وارده را بگیرد، کوچک ترین ضربه ای هم نوسیسپتورهای انگشتان پا را برمی انگیزد. البته این مسأله هم بی دلیل نیست.
به گمان دانشمندان، دردی که ما از اتفاقات ناخوشایندی مثل ضربه دیدن انگشتان پا احساس می کینم ممکن است زندگی اجداد ما را نجات داده باشد. در آن زمان هنوز آنتی بیوتیک ها کشف نشده بودند، به همین دلیل حتی کوچک ترین بریدگی ای هم می توانست به یک عفونت کشنده منجر شود. پاها به ویژه آسیب پذیری بیشتری داشتند چون دائماً با سطوح آلوده و مملوء از باکتری در تماس بودند. به همین دلیل کسانی که پاهای بسیار حساسی داشتند احتمالاً باید بیشتر مراقب جایی که قدم می گذاشتند می بودند. در نتیجه احتمالاً کمتر دچار عفونت می شدند و می توانستند زنده بمانند و ژن های خود را انتقال دهند.
بنابراین بار دیگری که انگشت پایتان با چیزی برخورد کرد می توانید از جد بزرگ تان به خاطر این امتیاز ممنون باشید.
خیلی جالب بود! این نوع توضیح مساله چقدر خوبه. علم واقعا دوست داشتنیه. روزی رو ببینیم که علم کاملا جای خرافات رو گرفته و همه چیز رو درست توضیح میده