آیا چیزی ترسناک تر از عاشق شدن وجود دارد؟ قلبتان شروع به تند تپیدن کرده، کف دست هایتان عرق می کند و نمی توانید بخوابید و همه این علائم ترسناک یعنی اینکه عاشق شده اید. تماشای یک فیلم عاشقانه با بن مایه های ترسناک نیز احساس مشابهی دارد؛ با چشمان بسته وارد شده و انتظار دارید که در پایان به چیزهای لذت بخش و خوشایندی برسید. بدین ترتیب جای تعجب ندارد که رومانس و وحشت ترکیب سینمایی فوق العاده را تشکیل بدهند.
شاید برای شما نیز تصور فیلمی ترسناک از یک فیلم عاشقانه و یا بالعکس دشوار باشد اما در واقع فیلم های عاشقانه متعددی وجود دارند که در پس احساسات لطیفی که انتظار داریم، واقعیتی ترسناک نهفته است که فیلم را به سمت ژانر وحشت می برد. در قسمت اول این مطلب شما را با برخی از بهترین فیلم های عاشقانه تاریخ سینما که در واقع فیلم ترسناک هستند آشنا کردیم و در ادامه قصد داریم ۵ مورد دیگر از فیلم هایی با شرایطی مشابه را به شما معرفی کنیم.
قسمت اول این مطلب را می توانید در این لینک مطالعه نمایید.
۶- گربه روی شیروانی داغ (۱۹۵۸)
ریچارد بروکس به عنوان یکی از بزرگ ترین فیلمسازان تاریخ هالیوود، فیلم «گربه روی شیروانی داغ» (Cat on a Hot Tin Roof) را بر اساس یک رمان برنده جایزه پولیتزر به همین نام ساخت. زندگی بریک پولیت و مگی به دلیل خیانت شوهر و طمع زن به ثروت خانوادگی شوهرش در حال از هم پاشیدن است و در این حین است که پدر پولیت که به دلیل ابتلا بیماری سرطان در آستانه مرگ قرار دارد به دیدن آنها میآید. مگی شوهر غمگین و همجنسبازش که به خاطر مرگ معشوقش اندوهگین است را ترغیب میکند که به وصیتنامه پدرش عمل کند.
این زاویه همجنسبازی تنها به خاطر اشاره به قوانین سختگیرانه هالیوود در آن دوران که برخی چیزها را در فیلمها محدود میساخت آورده شد اما در رابطه بریک و مگی یکی از عوامل شکست ازدواج این دو نیز هست. فیلم «گربه روی شیروانی داغ» بر اساس همان پروتکلهای تحمیلی هالیوود به شکلی مثبت به پایان میرسد اما میتوان آن را یک فیلم رمانتیک دانست که در تمام طول خود بیشتر به یک فیلم ترسناک روانشناسانه شبیه است.
۷- آنومالیزا (۲۰۱۵)
دنیا جای ترسناک و سختی برای انسانهای تنهاست. هر روز این اتفاق نمیافتد که یک مرد دارای مشکل در روابط اجتماعی با زنی روبرو شود که بعدها بخواهد با او ازدواج کند و برای اینکه زن مقابل نیز دیدگاهی مشابه داشته باشد اتفاقی شبیه معجزه باید رخ دهد. اما ناتوانی در پیدا کردن منبع شادی یک نفرین است و مایکل استون در «آنومالیزا» (Anomalisa) پس از یک کورسوی امید موقتی، قربانی این سرنوشت تلخ میشود. وقتی پای نوشتن درامهای اگزیستانسیالیستی به میان میآید چارلی کافمن چهره غریبهای نبوده و در «آنومالیزا» او شخصیتی را ساخته که توانایی برقرار ارتباط عاطفی و عاشقانه را با کسی ندارد زیرا حباب توهمی عشق براحتی در برابر چشمان او محو میشود.
بدون در نظر گرفتن این موضوع، در یک سفر کاری در هتلی در سینسیناتی، مایکل شیفته یک زن میشود و بعد از یک شب در کنار او بودن تصمیم میگیرد با او وارد رابطهای جدی و واقعی شود. اما خیلی زود متوجه میشود که این زن نیز مانند زنان دیگر بسیار نرمال است. بدین ترتیب مایکل به خانهاش نزد همسر و فرزندانش بازگشته و همان زندگی ناشاد گذشته را ادامه میدهد. مایکل دوست دارد که در مورد پایان ناگهانی رابطه عاشقانهاش با همسرش صحبت کند اما شرایط رو به زوال روحیاش مانع از این امر میشود. این فیلم یک فیلم عاشقانه علمی تخیلی است که بیشتر به یک فیلم ترسناک پادآرمانشهری شبیه است.
۸- منشی (۲۰۰۲)
برخی از افراد دچار انحرافات جنسی به روابطی مازوخیستی یا سادومازوخیستی هنگام برقراری رابطه جنسی علاقه دارند که لذت آن از دردی که تحمل میکنند قویتر است. برخی اوقات نیز عشق باعث میشود که یکی از طرفین شکنجه جنسی دیگری را تحمل کند. فیلم «منشی» (Secretary) نهایت تلاش غیرقابل درکی که یک فرد برای تطمیع خواستههای جنسی شریک زندگیاش میکند را به تصویر میکشد. لی هالووی، منشی یک وکیل شده و در حالی که رابطه جنسی سادومازوخیستی با او برقرار میکند یک رابطه غیرجنسی و دوستانه نیز با مرد دیگری دارد. بعد از مدتی لی در مییابد که چیزی فراتر از رابطه جنسی در رابطه این دو وجود داشته و به وکیل پیشنهاد ازدواج میدهد.
وکیل از او میخواهد که عشق خود را با نشستن روی یک صندلی بدون تکان خوردن تا زمانی که او میگوید ثابت نماید. روزها میگذرد و لی از جای خود تکان نمیخورد در حالی که مخاطب حیرت زده شده و وحشت شرایط او را در بر گرفته است. با گذشت زمان این وحشت واقعیتر شده و به سرنوشت تراژیک لی نزدیکتر. در پایان مانند همیشه همه چیز ختم به خیر میشود اما برای مدت قابل توجهی از فیلم، وحشت و ترس موجود در فضا بر حالت رمانتیک داستان غالب میشود.
۹- دروازه جهنم (۱۹۵۳)
جامعه پادشاهی ژاپن نسبت به چندهمسری بسیار محافظهکار بوده و همواره به همین شکل باقی مانده است. در جامعه این کشور شرافت و غرور یک زن از هر چیزی مهمتر است حتی اگر در فرآیند وفادار ماندن همه چیزش را از دست بدهد. با این وجود طمع قدرت در میان مردان یک خطر اجتناب ناپذیر برای این پدیده است زیرا همه میدانیم که رابطه جنسی بیشتر در مورد قدرت است تا خود رابطه. عشق و هوس همیشه با هم ترکیب شده و مردان قدرتمند ژاپنی نیز از قدرت ویرانگر هوس آگاهند. فیلم تحسین شده «دروازه جهنم» (Gate of Hell) یک داستان خارقالعاده از چگونگی محافظت یک زن از شرافت خود است. در دوران شورش هیجی در ژاپن، یک سامورائی به نام موریتو چنان شیفته یک زن ملازم به نام کسا شده بود که سعی کرد با کمک این زن شوهرش را در خواب به قتل برساند.
کسا به عنوان یک بانوی باهوش عشق موریتو را میپذیرد زیا میداند که پس زدن این علاقه راه درست برای فرار و حفظ شرافتش نیست. این رابطه عاشقانه به یک اوج تراژیک خونین تبدیل میشود، زمانی که مشخص میگردد دستورالعملی که کسا به موریتو برای کشتن شوهرش داده در نهایت به قیمت جان خود او تمام خواهد شد. در ترکیبی عالی از رنگ و فیلمبرداری، «دروازه جهنم» دوران امپراطوری ژاپن را طوری زنده کرده که بیشتر شبیه به یک فیلم ترسناک است تا یک فیلم عاشقانه.
۱۰- جزیره (۲۰۰۰)
تماشای فیلمهای کیم کی دوک کرهای همواره به خاطر سبک خاص فیلمسازی او دشوار بوده است. فیلم «جزیره» (The Isle) تنهایی و انزوای یک جامعه ماهیگیری و تاثیر ویرانگر این انزوا را به تصویر میکشد، فیلمی که تماشای آن بسیار دشوار است. این فیلم با داستان عاشقانه هی جین لال به عنوان یک راننده قایق مسافربری و مسافرش که یک فراری به نام هیون شیک است آغاز میشود. شیک مرد هوسبازی بوده و به دنبال رابطه جنسی با هی جین است، چیزی که این زن در ابتدا آن را رد میکند اما بعد از مدت کوتاهی اوضاع پیچیده میشود.
با وارد شدن یک زن دیگر به ماجرا، هی جین این زن را میکشد. رابطه هی جین و شیک تیره شده و چند بار تلاش هیون شیک برای خودکشی نیز با تلاش هی جین ناکام میماند. هضم سرانجام فیلم بسیار دشوار است جایی که هیون شیک و هی جین تصمیم میگیرند رابطه خود را از سر گرفته و با هم زندگی کنند.
بیشتر بخوانید: عاشقانههای تلخ: ۱۰ فیلم دردناک و ویرانگری که شما را از درون تکان خواهند داد [قسمت دوم]
بدون نظر