عصبانیت، پرخاشگری و خشونت طلبی، نشان از بی اخلاقی است. عصبانیت و پرخاشگری، مرام و مسلک عاشق پیشهها نیست و در دیار عاشقان، تندخویی جایی ندارد. افراد کم تحمل، خیلی زود عصبانی می شوند و وارد فاز پرخاشگری شده و تلاش میکنند تا با تغییر ادبیات گفتاری و گاها توسل به زور، عصبانیت و ناراحتی خود را به یک پدیده ابراز کنند.
گاها، عصبانیت انسان ها، خیلی زود فروکش میکند و آن ها به خاطر این عصبانیت بی جا و الکی، عذرخواهی میکنند. عصبانیت و پاسخ و واکنش سریع به اتفاقی که در مختصات ذهنی و تصورات ما نبود، ابتدایی ترین رفتاری است که میتوان به پدیده های پیرامون داشت.
برای این که زود عصبانی نشویم و پرخاشگری، گزینه اول ما در برخورد با موضوعات مختلف نباشد، باید تاب آوری خود را افزایش دهیم و با «ذهن فریبکار» خداحافظی کنیم. این کار، نیاز به مهارت دارد و کسب هر مهارتی، آموختنی است. یعنی از پدر به پسر و دختر به ارث نمیرسد. ما در مدرسه، درباره همه چیز میخوانیم الا این که چطور مهارت های ارتباط اجتماعی خود را تقویت کنیم و افراد پر تحمل و پر ظرفیت و با جنبه ای در جامعه باشیم.
این نیاز به فرهنگ سازی دارد و تنها ، وظیفه آموزش و پرورش بی پول و کم معلم و کم مدرسه نیست. به نظر می رسد خاورمیانهای ها، جماعتی کم تحمل تر از مردمان غرب باشند. البته این صرفا یک قیاس دم دستی بر اساس مشاهدات نگارنده است و در حال حاضر، هیچ استناد دقیقی برای اثبات این ادعا نداریم.
شاید شما با بررسی در ژورنال ها، بتوانید درستی یا نادرستی این گزاره را بررسی کنید. به هر حال، جامعه ای که پر تحمل است، روی خود کار کرده است و این کار، فرهنگی است و بخشی از آن به اقتصاد خانوار و فرهنگ عمومی بستگی دارد. به هر حال، آستانه تحمل ایرانیان کاهش یافته است.
تاب آوری و فرهنگ عامه
حتما بارها برای شما هم پیش آمده که چند ثانیه تاخیر در عبور از چراغ سبز در تقاطع های شلوغ خیابان های ایران، منجر به فحش های رکیک و بوق های ممتد رانندگان خودروهای پشت سر شما میشود. آیا این نشان از یک فرهنگ رانندگی پیشرفته دارد؟ آیا ارتباطی این قضیه به مذهب و اقتصاد و درآمد و محل زندگی شما دارد؟
شاید بتوان یکی از دلایل عدم استقبال گسترده ملت ایران از بازار سرمایه را که بازاری پر ریسک و بهشت «صابران» و افراد پر تحمل و صبور است، در همین فاکتور کم تحملی جستجو کرد. شما حاضرید پول کمی از یک بازار عادی و عوام گونه ظرف ۲ ماه کسب کنید، اما حاضر نیستید ۱۰ برابر این پول را با ۲ سال سهامداری عالمانه و آگاهانه روی فلان سهم، بدست آورید.
این جا، فقط مشکل دانش شما نیست. فقط مشکل، بیسوادی یا باسوادی شما در بورس نیست. بخشی از دلایلی فرار شما از بازار سرمایه، به دلیل فاکتور ترس است که در روانشناسی بورس، جایگاه شگرف داشته و ریشه آن را میتوان در فرهنگ کم تحملی ایرانیان جستجو کرد.
در قرن بیست و یکم، پول و درآمد و شهرت و زندگی خوب، از جاده صبوری میگذرد. صبور بودن خیلی سخت است. چرا که نیاز به تفکر دارد. تفکر هم سخت ترین کاری است که انسان در طول زندگی انجام میدهد. هنر خوب زندگی کردن، هنر شفاف زیستن و هنر ارتباط متقابل، همه مهارت میطلبد. مهارت، با مطالعه بدست میآید و برای پرتحمل شدن و خوب فکر کردن و خوب زندگی کردن ، باید خوب مطالعه کرد.
تاب آوری و مشکلات اقتصادی و سیاسی
تابآوری مردم در امور روزانه کاهش محسوسی داشته و افزایش مشکلات روحی و روانی آنها میتواند در آینده تبعات خطرناکی به همراه داشته باشد. در هر جامعهای با بالا رفتن نرخ تورم و کاهش آمار بیکاری، رشد آسیبهای اجتماعی را به همراه خواهد داشت و زمانیکه امید به آینده در میان مردم کمرنگتر از گذشته شود و شهروندی برای آینده خود و فرزندانش آینده روشنی را متصور نشود، مشکلات عصبی و روانی در آن جامعه به بالاترین حد خود میرسد.
امروزه اخبار اختلاسها و عدم اطمینان به مسئولان در تصمیمگیریها باعث کاهش تاب آوری مردم شده است. یک کارمند یا یک فرد کارگر وقتی امید به ادامه کارش ندارد که آیا با وجود این مشکلات در سرکارش میماند یا نه، آن فرد نه میتواند برای خانوادهاش یک پدر و همسر خوبی باشد و نه همکار آرامی در محیط کار و نه شهروند قانونمداری در خیابان.
ما از مردم چه انتظاری داریم، وقتی قرار است با توجه به تورم ۴۰درصدی جامعه، در سال آینده طبق بودجه سال۹۹ کل کشور که ۱۷ آذر ۹۸، روحانی تقدیم به مجلس کرد، ۱۵ درصد به حقوقش اضافه شود و او ۲۵ درصد نسبت به سال قبل فقیرتر و بدبخت تر میشود و آن فرد چطور میتواند در جامعه خوشحال و امیدوار و در مقابل پدیده ها، پر تحمل باشد؟
این کاهش تابآوری در مواجهه با مشکلات فقط مختص قشر کارگر یا کارمند نیست بلکه اساتید دانشگاه، بعضی از سلبریتی های ورزش و سینما و هنر و فرهنگ و سیاست هم امروز زود عصبی میشوند و سر دانشجویان و هواداران و جامعه، داد و فریاد راه میاندازند، چون آنها نیز مجبورند در چند دانشگاه و آموزشگاه و باشگاه و شرکت مشغول باشند تا زندگیشان با مشکل روبهرو نشود.
با همه این حرف و حدیث ها و با همه مشکلاتی که امروز ناشی از بی تدبیری افرادی است که مدعی امید بودند، باید تلاش کرد تا تاب آوری و تحمل خود را افزایش داد. اگر به دنبال پیدا کردن راه حل هستیم، راه حل در مختصات آرامش خلق میشود. هیچ ذهن خلاق و نوآور و فرصت آفرینی، در فضای خشونت گرایی و پرخاشگری، توان فکر کردن درست ندارد. چنین نبوده است و چنین هم نخواهد ماند. . . .
حتما بخوانید: بیسوادی مدرن چیست؟
چون تو محدودیت بزرگ شدیم
با سلام و تشکر از مقاله خوبتون، بنظرم این جمله باید افزایش نرخ بیکاری باشه”در هر جامعهای با بالا رفتن نرخ تورم و کاهش آمار بیکاری”متشکر و سپاس بی کران
ممنون از حسن نظر جنابعالی به روزیاتو
سلام
به نظر من خودبرتر بینی یکی از مهمترین دلایل این عصبانیته. از کودکی بزرگ میشیم ما لیاقت فلان رو داریم. ما فلان نژادیم. ما با فلان کشور (المان و کلا همه ی مو بورها و چشم ابی های اروپایی) هم نژادیم. پس همه چی خوب حق ماست. وقتی از کودکی اینطور بزرگ بشیم و بهش نرسیم باعث عقده و عصبانیت میشه.
تو دانشگاه دوستای عراقی و کرد داشتم. تا هنوز که هنوزه بهترین دوستای همیم. همشون رفتن عراق زندگی میکنن. ولی هردفعه میان ایران اولین نفری که میاد میبنن منم. کشورشون جنگزده. بدترین شرائط زندگی رو دارن. ولی مثل ما عصبانی نیستن. هیچوقت عصبانی نشده بودن. کربلا رفتم یک هفته باهاشون بودم. تو عراق وضع مردم رو دیدم. عراق بدتر از ایرانه ولی مردمشون رو هیچوقت عصبانی ندیدم. تو همون نجف یه هفته زندگی کردم تو اپارتمانی که دوستم در اختیارم گذاشته بود. همه چی رو یادم رفته بود. از نظر روحی انگار برام بهشت بود. بعضی وقتا تصمیم میگیرم همه چی رو ول کنم برم کردستان عراق زندگی کنم یا همون نجف. پولمون به ترکیه که نمیرسه. کردستان که نگو رفتم انگار اروپاست. تنها بدیش همون ایست بازرسیهای متعدده.
این خودبرتر بینی عامل خیلی بدیه. هیتلر اشغال و لعنت الله علیه با همین خودبرتر بینی باعث قتل وعام ۸۰ میلیون ادم شد.
قسمتی از حرف هات درست بود ولی هنوز علت اصلیش رو درک نکردی بماند اینجا جاش نیست
علت هاش رو دونه دونه میتونم بگم ولی آزادی بیان ندارم