چرا اطلاعات غلط را به ابراز بی اطلاعی، ترجیح می دهیم؟

چرا اطلاعات غلط را به ابراز بی اطلاعی، ترجیح می دهیم؟

حتما برای شما پیش آمده که آدرسی را از شخصی در کوی و برزن پرسیده اید و طرف نشانی اشتباهی را به شما معرفی کرده و با مشاوره غلط خود، وقت و هزینه زیادی به شما تحمیل کرده است. در حالی که می توانست ابراز بی اطلاعی کرده و به شما نشانی غلط ندهد.

حتما بارها برای شما پیش آمده است که فردی که خود را کارشناس در فلان موضوع (به خصوص آشنایی به قوانین، قیمت ارز و سکه و طلا و مسکن و بورس)، می داند، به شما پیشنهادی داده است که این پیشنهاد بر اساس داده های غلط بوده و شما را به مضیقه و مصیبت انداخته است.

ذهن فریبکار ما سبب می شود که همواره درستی اطلاعات و داده ها و تصورات خود را مسجل بدانیم و بر اساس این داده ها، دیگران را به انجام کاری یا عدم  انجام کاری، تشویق کنیم. در عصر دیجیتال که تبادل اطلاعات از طریق کانال های رسمی، بسیار متداول شده   است، راهنمایی های غلط،بخشی از سبک زندگی افراد شده است.

ما همواره دوست داریم که اطلاعات غلط و غیر راستی آزمایی شده و صحیح را درباره چیزهای مختلف در ذهن داشته باشیم و تلاش خاصی هم  برای بررسی درستی یا غلط بودن آن  نمی کنیم. اگر از بعضی افراد درباره هر چیزی سوال کنیم، بالاخره پاسخی برای تحویل دادن به من و شما دارند. خواه تعمیر تلسکول فضایی هابل باشد یا سفر به جنگل های آمازون یا سرمایه گذاری روی سکه و سهام!

بعضی ها، پاسخ گوی جسور به هر نوع سوالی هستند. چرا که معتقدند بی اطلاعی، کسر شان آن هاست. این ها، یک نقشه غلط و داده های مجهول و اشتباه و راستی آزمایی نشده را به ابراز بی اطلاعی، ترجیح می دهند.

ما انسان ها همواره دوست داریم به چیزی اعتقاد داشته باشیم. چرا که عدم  اعتقاد، از اعتقاد به چیزی ولو غلط، سخت است.

ما  انسان ها برای توجیه اظهارات خود و داده هایی که در ذهن داریم و به دیگران منتقل می کنیم، هزار جور آسمان و ریسمان داریم. تلاش می کنیم که بعضا داده های غلط و نادرست خود را با تزیین ادبیات فاخر و ارجاع به گفته فلان شخصیت یا منبع خبری (که درستی آن بر ما مشخص نیس)، به خورد مخاطب بدهیم.

بی اطلاعی
بی اطلاعی را باید با نه گفتن یا نمی دانم، جبران کرد و به دنبال راستی آزمایی اطلاعات و تصورات ذهنی خود بود

در کتاب «علم»، «شبه علم» و «ضد علم»، به تصورات و توهمات بشر در طول تاریخ مروری کرده و ریشه تصورات غلطی که در ذهن انسان نقش می گیرد و پایه و معیار تصمیم گیری آن ها می شود را بررسی می کند که خواندنش را به مخاطبان عزیز توصیه می کنیم.

درست اندیشیدن، شفاف اندیشین، تکنولوژی فکر و رهایی از ذهن فریبکار،مهارت هایی است که باید آموخت. شجاعت از بی اطلاعی و عذرخواهی از دیگران به واسطه این که درباره فلان چیز، اطلاعاتی نداریم، مرام و منش و فرهنگ افراد فرهیخته و دانا است.

وقتی شما آدرسی را نمی دانید، متخصص سرمایه گذاری در بورس نیستید، هنوز یک اجاره نامه منزل مسکونی تنظیم نکرده اید، ۲ ماه سابقه بیمه ندارید، سابقه تحصیل و زندگی در خارج از کشور ندارید، فرق رادیولوژی و سونوگرافی را نمی دانید!، نیاز نیست که درباره بورس و خرید مسکن و قوانین تامین اجتماعی و مهاجرت و مسائل درمانی، به دیگران مشورت دهید.

در دنیایی زندگی می کنیم که همه  چیز، تخصص و فوق تخصصی دارد. از هوش مصنوعی گرفته تا جراحی قرنیه. پذیرفته نیست که دیگران را به واسطه چیزهایی که نمی دانیم و درستی آن ها بر ما مشخص نیست، به دردسر بیاندازیم.

گاها از افراد سوال می شود که چرا روزی چند نخ تا چند بسته سیگار می کشید؟ معمولا این پاسخ را می شنویم که پدر بزرگش، روزی چندبسته سیگار می کشید و ۱۰۲ سال هم زندگی کرد!

ما معمولا چنین اظهاراتی را بیان می کنیم که چیزی را ثابت کنیم. به جای این که از عمل غیر منطقی خود دفاع نکنیم، به دنبال مثال هایی برای تطهیر ذهن فریبکار خود هستیم. ما با مثال های خیلی ساده که در ذهن ما نقش می بندد، سعی می کنیم تصویری از دنیا بسازیم.  لذا، به خاطر خطای در دسترس بودن، درک و برداشت صحیحی از ریسک ها و خطرات در ذهن نداریم.

✅مشاوران معمولاً قربانی خطای در دسترس بودن میشوند. آنها اگر به یک مورد کاملاً جدید برخورد کنند، دستهایشان را بالا نمیبرند و با حسرت نمیگویند: «واقعاً نمیدانم چه پاسخی بدهم؟» درمقابل، به یکی از متدهای آشناتر خود رو می آورند، فارع از اینکه مناسب است یا خیر.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
یک نظر

ورود

  • Masoud اسفند ۹, ۱۳۹۸

    کاملا حق با شماست
    متاسفانه توهم دانایی همه‌رو فرا گرفته و عارشون میاد در زمینه‌ای اظهار بی‌اطلاعی کنن.